مالکی پیام انفجارهای بغداد را شنید

۰۳ دی ۱۳۹۰ | ۲۳:۱۶ کد : ۱۸۹۶۴۳۱ اخبار اصلی
برخی کارشناسان ایالات متحده امریکا را عامل این اتفاقات دانسته و این گونه تحلیل کرده‌اند که چون امریکا از رفتنش از عراق ناخشنود است برای همین می‌خواهد با انجام چنین حرکت‌هایی به همگان بگوید که نبودش باعث ناآرامی و اختلال در عراق شده است.
مالکی پیام انفجارهای بغداد را شنید
دیپلماسی ایرانی: حادثه‌ای که روز پنج‌شنبه در بغداد اتفاق افتاد می‌توان گفت در حقیقت واکنشی خشن به یک حرکت سیاسی جدید در عراق است. عزمی که مالکی برای مبارزه با جریان‌های خراب‌کار و تروریست به کار بسته و حمایت قاطعی که از سوی همه جریان‌های سیاسی قدرتمند عراق از مرجعیت گرفته تا مجلس اعلای اسلامی، جریان صدر و کردها برخوردار شده چنین هزینه‌ای را برایش به دنبال می‌آورد. این که چه کسی عامل این حادثه تروریستی بود، آن هم با آن سازماندهی مشخص و این که مناطقی خاص، عموما شیعه‌نشین، هدف قرار گرفت، حقایقی را نشان می‌دهد که به راحتی نمی‌توان از کنار آن گذشت. اول از همه این حرکت توسط یک جریان سنی رخ داده، جریانی که اعتقادی به دموکراسی ندارد و در عراق همیشه اعتراض خود را با خون‌ریزی داده است. یعنی می‌توانیم بگوییم حرکتی نزدیک به القاعده و بعثی‌ها که همه می‌دانند چه کشورهای خارجی پشت آنها هستند.

برخی کارشناسان ایالات متحده امریکا را عامل این اتفاقات دانسته و این گونه تحلیل کرده‌اند که چون امریکا از رفتنش از عراق ناخشنود است برای همین می‌خواهد با انجام چنین حرکت‌هایی به همگان بگوید که نبودش باعث ناآرامی و اختلال در عراق شده است. اگر چه امریکا از رفتنش از عراق به هیچ وجه خشنود نیست اما چنین دیدگاهی پرسش‌هایی را مطرح می‌کند که مستلزم پاسخ‌های قانع‌کننده است. از جمله این که امریکا به شدت از این که عراق نابه‌سامان شود، نگران است. دلیل آن روشن است، امریکا می‌خواهد به همه بگوید اگر به کشوری حمله کرده برای آن ثبات و دموکراسی به ارمغان آورده است. اگر هزینه‌های کلان برای آزادسازی عراق از دست صدام حسین داده برای این است که این کشور را به یک متحد استراتژیک بالقوه برای خود تبدیل کند و از آن به عنوان الگو در آینده برای مقابله با دیگر کشورها بهره ببرد. در چنین شرایطی انجام حملات تروریستی توسط امریکایی‌ها که بدتر عراق را بی‌ثبات نشان می‌دهد، چه سودی برای آنها خواهد داشت؟  پرسش دیگر این که امریکا به ظاهر از عراق خارج شده است و الا کیست که نداند این کشور چه میزان مزدور به عراق آورده و این مزدورها به دلیل این که به هیچ نهادی پاسخگو نیستند چه کارهایی که نمی‌توانند، انجام دهند. به گفته برخی مقام‌های عراقی (از جمله موفق الربیعی، دبیر سابق سازمان امنیت ملی عراق) به همان تعداد که امریکایی‌ها نیروی نظامی رسمی به عراق آوردند به همان تعداد نیز مزدور در قالب شرکت‌های امنیتی مانند بلک واتر استخدام کرده‌اند، در چنین شرایطی چه نیازی به عملیات تروریستی است؟ مساله سوم این که امریکا بزرگ‌ترین سفارت‌خانه خود را با نزدیک به 30 هزار کارمند در عراق راه‌اندازی کرده است. عملیات تروریستی می‌تواند فعالیت این سفارت‌خانه عریض و طویل را با چالش مواجه کند. البته در این شکی نیست که امریکا عراق ضعیف را مطلوب مراد خود می‌داند ولی عراق بی‌ثبات می‌تواند برای سیاست‌های آن چالش‌زا شود. به ویژه این که قصد دارد سرمایه‌داران خود را به این کشور روانه کند تا از منابع کلان آن بهره‌برداری کنند. لازم به یادآوری نیست که امریکا در بحران شدید اقتصادی به سر می‌برد و سرمایه‌دار زمانی سرمایه‌اش را به مکانی می‌برد که تضمینی برای امنیت سرمایه‌اش وجود داشته باشد.

سخنگوی دولت عراق گفته است که همه می‌دانیم چه کسی پشت این حوادث پنج‌شنبه بوده است. بله ملت عراق خوب می‌داند که اعضای حزب بعث که پیمان مصلحتی با القاعده امضا کرده‌اند، متاسفانه در برخی از ارکان امنیتی عراق نفوذ کرده‌اند. عموم این افراد وابسته به جریان‌های سنی عراق هستند که آقای مالکی تصمیم دارد دست آنها را از کشور کوتاه کند. کیست که نداند که آقای صالح المطلک چه ارتباطات نزدیکی با بعثی‌ها دارد و طارق الهاشمی در زیر زمین دفتر خود جوخه‌های اعدام راه نینداخته است؟ کیست که نداند که ظافر العانی، یکی دیگر از مقام‌های العراقیه دستش به خون صدها عراقی و ده‌ها مقام دولتی آلوده نیست؟ کیست که نداند وزیر فرهنگ دولت ایاد علاوی چقدر از مقامات دولتی را از پای در آورده است و اکنون در اردن فراری است؟ تا کنون مخابره نشده است که عوامل تروریستی روز پنج‌شنبه بغداد عامل انتحاری بوده‌اند. تجربه عراق ثابت کرده است که عموما چنین حوادثی که در آن عامل انتحاری وجود ندارد، دست‌پرورده بعثی‌ها است. آقایان العراقیه همگی مباهات می‌کنند که با این جریان‌ ارتباط دارند. وانگهی پس از آن حادثه نیز هیچ کدام از رهبران سنی العراقیه علیه این حادثه موضع نگرفته‌اند.

حادثه پنج‌شنبه یک هشدار بزرگ از دو ناحیه به آقای مالکی بود. یک، جریان‌های سنی که از برخورد با قوه ایذایی افراد العراقیه ناخرسندند و از این که رویای شیرینشان را از بین برده است، گله دارند و گلایگی‌شان را این گونه نشان می‌دهند. برای اثبات این ادعا می‌توان به اظهارات طارق الهاشمی در دیدار با مقامات عربستانی در روزهای انتخابات عراق که گفت به زودی قدرت را در عراق مجددا به دست می‌آوریم و دست شیعیان را قطع می‌کنیم، اشاره کرد. دوم، از کشورهای عربی که نه از العراقیه بلکه از قوای ایذایی آن حمایت می‌کنند. این نکته قابل کتمان نیست که العراقیه به شدت ضعیف شده و امید را در دل عربستانی‌ها کور کرده است. ولی عربستانی‌ها در وضعیت فعلی می‌گویند چاره‌ای ندارند که حتی شده به طور نیم‌بند از العراقیه حمایت کنند حتی اگر فعلا قدرت آن را نداشته باشند. چرا که ذهنشان با سوریه مشغول است. اما عربستان چون با ایران در رقابت تنگاتنگ است از این رو نفوذ ایران در هر نقطه‌ای را به شدت زیر نظر دارد و چون نمی‌تواند از طریق سیاسی و دیپلماتیک با ایران رقابت کند، از طریق قوه ایذایی وارد میدان می‌شود. همان سیاستی که در بحرین پیش گرفت، قبلا در عراق پیش گرفته بود و در لبنان نیز دنبال می‌کرد. همه می‌دانند که جمهوری اسلامی ایران از نوری مالکی حمایت قاطع می‌کند و مالکی نیز توانسته است هم‌زمان حمایت امریکایی‌ها را برای خود در وضعیت فعلی جلب کند، اما این مساله به هیچ وجه باب میل عربستانی‌ها و متحدان عربشان به خصوص در شورای همکاری خلیج فارس نیست.

 

نظر شما :