مسکو غرب را در خاک آمریکا کیش و مات کرد

رقص قدرت روسیه در شورای امنیت

۲۳ بهمن ۱۳۹۰ | ۲۰:۳۱ کد : ۱۸۹۷۸۵۳ اخبار اصلی
دکتر علی بیگدلی،‌ استاد دانشگاه و تحلیل گر مسائل بین المللی در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به بحران اخیر روابط روسیه و غرب بر اثر وتوی قطعنامه سوریه می پردازد و معقتد است که این رفتار روسیه استراتژیک نیست و فقط برای گرفتن امتیازات بیشتر است.
رقص قدرت روسیه در شورای امنیت
دیپلماسی ایرانی : رقص تانگوی روسیه و چین در شورای امنیت سازمان ملل در برابر دیدگان ناباور غربی ها تا بدانجا پیش رفت که نمایندگان هر دو کشور قطعنامه ضدسوری را وتو کرده و با خیال راحت بر کرسی هایشان تکیه زدند. 48 ساعت پیش از آغاز این رای گیری در شورای امنیت ، نمایندگان اروپا و آمریکا مهمان روس ها در کرملین بودند تا شاید بتوانند این ابرقدرت شرقی را نمک گیر وعده های رنگارنگ خود کرده و همانگونه که در لیبی چراغ سیز مسکو را داشتند در سوریه نیز نسخه ای مشابه را علم کنند. با اینهمه روس ها و چینی ها از آنچه در لیبی دیدند آموختند که نباید بله قربان گوی تمام و کمال غرب بود. قدرت روسیه در حق وتویی بود که هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا را عصبانی کرد و لبخند را بر لب نماینده سوریه نشاند. دیپلماسی ایرانی در خصوص علل این تصمیم و آینده روابط روسیه و غرب با دکتر علی بیگدلی،‌ استاد دانشگاه و تحلیل گر مسائل بین الملل گفتگویی داشت که در زیر می خوانید:

آقای دکتر،‌ چرا روسیه در مقابل قطعنامه شورای امنیت در مورد سوریه ایستادگی می کند و به وتوی این قطعنامه اقدام می کند؟

روسیه معتقد است که غرب این کشور را در معادلات بین المللی نادیده می گیرد. بنابراین برخلاف روندهای قبلی در موضوع سوریه در مقابل غرب ایستاده تا نشان دهد تاثیر گذاری دارد. البته غرب نیز معتقد است که روسیه پس از فروپاشی دچار نوعی خمودگی و در خود فرورفتگی شده است. با این حال وتوی قطعنامه سوریه از سوی روسیه نشان دهنده اوج گرفتن اختلافات روسیه با غرب و به خصوص آمریکا است.

 این اختلافات درچه حوزه هایی هستند؟

به نظر من این اختلافات را می توان در چند حوزه بررسی کرد. اولین مسئله مابین روسیه و غرب چنانچه اشاره کردم این است که روسیه معتقد است که غرب این کشور را در معادلات بین المللی راه نمی دهد و روسیه از این مسئله دلخور و نگران است. استقرار سپر دفاع موشکی مسئله دیگر است که در چند سال گذشته بر روابط روسیه و غرب سایه افکنده است. با این که آمریکا در مراحل گوناگون در این باره به روسیه قولهایی داد ولی شاهد بودیم که غرب به استقرار این سپر دفاع موشکی در اروپا و ترکیه اقدام کرد و روسیه این سپر را اقدامی در تحدید قدرت این کشور ارزیابی کرد.

مسئله دیگری که ناراحتی و نگرانی روسیه شده است ناآرامی ها و تظاهرات های اخیر در روسیه است. روسیه معتقد است در پشت این نا آرامی ها حمایت های غرب است. به طور مشخص غرب از به قدرت رسیدن مجدد پوتین نگران است چرا که بر این باور است که پوتین می تواند روابط روسیه به غرب را مجددا به دوران رکود و سردی بازگرداند. لذا روسیه دخالت های غرب در امور داخلی روسیه خصوصا در مورد انتخابات آینده روسیه را با نگرانی دنبال می کند و این خود به عاملی برای نارضایتی روسیه از غرب شده است.

اما مسئله مهم دیگری که موج شد که روسیه در مسئله سوریه موضع محکمی اتخاذ کند این بود که روسیه در حال از دست دادن همه پایگاه های قدرت خود در خاورمیانه است. عراق که یکی از حوزه های نفوذ روسیه بود با حمله نظامی آمریکا و متحدانش به سمت غرب گرایش پیدا کرد. لیبی نیز که با روسیه قراردادهای نظامی زیادی داشت و تمام ساختارهای نظامی آن توسط روسیه بنا شده بود با حمله ناتو مواجه شد و هواپیماهای ناتو تمام زیرساخت های نظامی روسی در لیبی را منهدم کردند.

سوریه یکی از معدود کشورهایی است که در حوزه روسیه باقی مانده است و هرگونه حمله نظامی به این کشور و چرخش سوریه به سمت غرب می تواند منجر به از دست رفتن پایگاه این کشور در خاورمیانه شود. البته در این حوزه روسیه با ترکیه هم احساس رقابت می کند و نگران است که با تغییر حکومت در سوریه وزن ترکیه افزایش یابد.

بنابراین به دلایل ذکر شده در مورد مسئله سوریه مقاومت نشان داده اند تا در مقابل آمریکا اهرمی داشته باشند که بتوانند از این کشور امتیازاتی بگیرند.

روسیه تا کجا در برابر فشار غرب در مورد سوریه می تواند مقاومت کند؟

روسیه برای مدت طولانی نمی تواند در برابر فشار غرب مقاومت کند. از جهت عاطفی و روانی هم در برابر افکار عمومی نمی تواند از کشتاری که در سوریه در حال وقوع است دفاع کند. بنابراین این مقاومت مقطعی و موردی است که در درازمدت از سوی روسیه نمی تواند تداوم داشته باشد. به عبارت دیگر این رفتار روسیه استراتژیک نیست بلکه شیوه تاکیتیکی است که روسیه فعلا در پیش گرفته است.

 
آیا این مقاومت منجر نمی شود که روسیه فضای خود را در کشورهای عربی از دست بدهد؟

روسیه با این اقدام عملا کشورهایی را که طرفدار قطعنامه بوده اند از دست داده است. هرچند روسیه با این کشورها نظیر عربستان،‌ قطر، امارات، کویت و ... ارتباطات چندانی نداشته است و این کشورها بیشتر حوزه نفوذ غرب بوده اند. بیشتر منطقه نفوذ روسیه در جنگ سرد در سوریه،‌ عراق و چند کشور در شمال آفریقا بوده است. بنابراین کشورهای خلیج فارس هیچ گاه روسیه صاحب نفوذ نبوده اند که روسیه نگران از دست دادن آنها باشد. اما به هر حال روسیه هم می داند که در دنیای امروز افکار عمومی نقش تاثیرگذاری دارند و روسیه با ادامه حمایت خود از بشار اسد افکار عمومی جهان عرب را علیه خود بر می انگیزد. بنابراین روسیه دچار حالت پریشان خاطری و دوگانگی در بحران سوریه شده است. اگر به حمایت از اسد ادامه دهد با کشتار در سوریه و افکار عمومی مردم جهان به خصوص مردم منطقه چه کند؟ اگر از بشار اسد حمایت نکند دولت او سقوط خواهد کرد و روسیه یکی دیگر از حوزه های نفوذ خود را از دست خواهد داد. از سوی دیگر روسیه می داند که قدرت بشار اسد در سوریه چندان قابل دوام نیست و روسیه نگران است که وضعیت این کشور در سوریه بعد از بشار اسد چگونه خواهد بود.

 

در صورت تداوم مخالفت روسیه با قطعنامه شورای امنیت سرنوشت سوریه چگونه خواهد شد؟

در صورت تداوم ناآرامی ها  در سوریه ممکن است جامعه جهانی و غرب به این نتیجه برسد که همانند مسئله عراق بدون قطعنامه شورای امنیت با مسئله برخورد کند. البته در حال حاضر غرب در شرایط مناسبی نسیت و به دلیل مشکلاتی که دارد کمتر می تواند به حمله نظامی یکجانبه دست بزند. علاوه بر این به دلیل سرمای بی سابقه اروپا و این واقعیت که اروپا بیش از 80 درصد گاز مصرفی خود را از روسیه تامین می کنند آنها نمی توانند در حال حاضر روسیه را تحت فشار قرار دهند. بنابراین روسیه از این فضا استفاده کرده و دست به قدرتنمایی در برابر غرب زده است. البته چنانچه اشاره شد این مسئله فط در جهت گرفتن امتیازات بیشتر از آمریکاست و در درازمدت روسیه نمی تواند بدون توجه به کشتارهای کنونی در سوریه در برابر فشار غرب به خصوص اتحادیه اروپا مقاومت کند.

 

 

نظر شما :