سی و هشتمین بخش از کتاب جدید هیکل درباره مبارک

رقیب مبارک چه کسی بود؟

۱۷ آذر ۱۳۹۱ | ۲۳:۳۰ کد : ۱۹۱۰۰۳۵ اخبار اصلی خاورمیانه
برای همین سیاست مصر مسیری را آغاز کرد که نیازی به دنبال کردن آن نداشت. از این رو بسیاری از سلاح‌ها را با همان قیمتی که خریده بود به عراق فروخت، چرا که صدام حسین در جنگ با ایران که همه توانش را بر آن متمرکز کرده بود به این سلاح‌ها نیاز داشت.
رقیب مبارک چه کسی بود؟

دیپلماسی ایرانی: محمد حسنین هیکل، روزنامه نگار مشهور مصری و جهان عرب به تازگی کتابی را با عنوان "حسنی مبارک و زمانه اش..از تریبون تا میدان" به رشته تحریر در آورده است که در آن به زندگی سیاسی مبارک و چگونگی رسیدنش به قدرت، تداوم ریاست جمهوری اش تا تظاهرات میدان التحریر و سرنگونی او می پردازد. همان طور که از عنوان کتاب پیدا است، دوران حکومت مبارک و زمانه ای که باعث شد او به قدرت برسد و از تریبون های سخنرانی به ریاست جمهوری منصوب شود تا میدان التحریر که در حقیقت انقلابی علیه او را شکل داد، موضوع اصلی این کتاب است.

روزنامه الشروق مصر روزهای پنج شنبه و روزنامه السفیر لبنان روزهای دوشنبه هر هفته با هماهنگی هیکل هر بخش این کتاب را منتشر کرده اند. دیپلماسی ایرانی نیز در نظر دارد هر هفته در روزهای جمعه به طور مرتب همه بخش های این کتاب را منتشر کرده و در اختیار خوانندگان قرار دهد. هیکل برای این کتاب خود ملاحظه و مقدمه ای نوشته است که ما نیز در دیپلماسی ایرانی عینا آنها را منتشر کردیم.

تا کنون سی و هفت بخش از این کتاب در اختیار خوانندگان قرار گرفته است که همگی آنها در آرشیو دیپلماسی ایرانی در دسترس هستند، اکنون سی و هشتمین بخش از کتاب هیکل تحت عنوان "حسنی مبارک و زمانه اش..از تریبون تا میدان" در اختیارتان قرار می گیرد:

به اعتقاد بسیاری مصر راه حل اساسی ]اوضاع خاورمیانه[ بود چرا که ویژگی های فوق العاده ای داشت:

-          مصر کشور بزرگی در منطقه است و کشوری است که قاعده بازی منطقه محسوب می شود، پس از آن در وضعیت فعلی اش پس از آن که معاهده صلح توانست اثرش را بگذارد، اکنون شوق آن را دارد که نقشی داشته باشد که به واسطه آن قدم به منطقه بگذارد.

-          همچنین کشوری است که انبار انرژی انسانی نامحمدودی محسوب می شود.  

-          و این انرژی الهام بخش جوانانی است که آمادگی دارند علیه الحاد دست به جهاد بزنند.

-          و در ضمن در این کشور عناصری وجود دارند که به سمت خشونت متمایل شده اند، از این جا است که در می یابیم مانعی وجود ندارد که این انرژی به خارج صادر نشود که مشغول چیزهای دیگر شوند تا این مساله سبب شود که دیگر سرگرم مسائل داخلی نشوند.

-          از این مهم تر، مصر هم زمان انبار گسترده ای از سلاح های اتحاد جماهیر شوروی بود که هیچ نیازی به آنها نداشت، برای این که سیستم تسلیحاتی خود را به سیستم غربی (به خصوص امریکا) منتقل کرده بود. برای همین سیاست مصر مسیری را آغاز کرد که نیازی به دنبال کردن آن نداشت. از این رو بسیاری از سلاح ها را با همان قیمتی که خریده بود به عراق فروخت، چرا که صدام حسین در جنگ با ایران که همه توانش را بر آن متمرکز کرده بود به این سلاح ها نیاز داشت. وقتی که نیاز به اسلحه باشد فرد آمادگی دارد هر شرطی را بپذیرد.

هم زمان بسیاری متوجه شدند که یک صیغه جادویی برای ابراز وفاداری کاملا ضروری در قاهره وجود دارد، به خصوص نسبت به دو نفر: مبارک و ابو غزاله ]وزیر دفاع و فرمانده نیروهای مسلح[.

·         اولی ریاست جمهوری همه کشور مصر و هر آن جایی که وابسته به آن است را در اختیار دارد که خود این مساله سبب می شد تا یک سری اعتمادهای سیاسی به وجود آید.

·         و دومی به اندازه متنابهی سلاح و نیروی انسانی آموزش دیده برای رزم در اختیار دارد.

مشخص شد که دو طبقه در مصر آمادگی دارد که هر آن چه از آن طلب شود را اجابت کند، به خصوص اگر ثروت نفت باشد که خود به تنهایی مطالبات دیگری را ایجاد می کند، و نفوذ بین المللی که اتکا را به وجود می آورد!!

انصافا باید گفته شود که هر کدام از این دو نفر ویژگی های لازم تحت این دو شرایط را داشتند که می توانستند بدین ترتیب وارد عرصه سیاسی پرالتهاب و مضطرب خارج مرزها بشوند.

·         مبارک تصور می کرد – با ترجیح به این که حسن نیت داشت – که در این لحظه زمانی و در کشورهای همسایه، وجود نیروی جذب سیاسی و فراوانی عناصر انسانی شایسته موجود در مصر، این امکان را برایش ایجاد می کند که بتواند کمک های مالی عظیمی را که در کاهش بحران های اقتصادی مصر کمک کند، بگیرد، کما این که بتواند افق تازه ای را در برابر ثروتمندان با اشتها ]برای سرمایه گذاری[ ایجاد کند، که ناگهان حوادث امنیت مرکزی او را به وحشت انداختند.

·         از سوی دیگر ابو غزاله تصور می کرد – و باز هم ترجیحا از باب حسن نیتش – که می تواند در همین عرصه مکاسب با ارزشی را به دست آورد، از جمله این که بازاری برای سلاح های شوروی بیابد که دیگر بعد از تغییر سامانه تسلیحاتی در مصر به سلاح های امریکایی، نیازی به آنها نداشت، و هر وقت که بخواهد می تواند همین سلاح ها را به مقیاس بیشتری از ]فروشندگان[ سلاح های غربی خریداری کند، همچنین می تواند که ابزارهای بیشتری را در زمینه ساخت موشک وارد کند، به موازات آن می تواند زمینه را برای کسانی که به دنبال جهاد هستند و خدمت نظامی شان در مصر تمام شده، ایجاد کند، آنهایی که همچنان مستعد خدمت هستند اما در درون کشور فرصت کار برایشان وجود ندارد و این نگرانی وجود دارد که به جمع «گروه های تندرو» در مصر بپیوندند. و این نگرانی وجود دارد که آنها را با دستمزدهای فریبنده ای اغوا کنند اگر بپذیرند که «خطر کرده» و به عضویت جریان های جهادی ضد الحادی در آیند. در این صورت این افراد به دو خواسته می رسند، ثواب جهاد و رسیدن به منافع لازم از رزم!! و شاید حتی هر دو نفر همین فکر را نسبت به اوضاع داخلی مصر داشتند، آنها می توانستند با پیشبرد این فکر با یک سنگ گنجشک های بسیاری را بزنند.  

-          اولین گنجشک درآمدهای مالی بی شمار بود.

-          و دومی عناصری از جوانان آماده برای جهاد که ترجیح داده می شد به خارج صادر شوند.  

-          همچنین این گنجشک هم از لحاظ شکل زیباتر بود و هم پررنگ و لعاب تر که هر دوی آنها می توانستند از طریق نقشی که هر کدام در خارج برای خود بیابند جایگاه خود را در داخل تقویت کنند.

و برای چگونگی توجیه این مسئولیت نیز می توانستند بگویند که این مرحله، مرحله گذار و عبور برای مصری است که در برابر سیل عظیم بحران هایی که در برابر آن قرار گرفته ، است.!!

 

ادامه دارد...

کلید واژه ها: محمد حسنین هیکل


نظر شما :