هفتمین بخش از مصاحبه عمرو موسی با روزنامه الحیات

مبارک می گفت قذافی بخیل است

۲۹ دی ۱۳۹۱ | ۱۴:۳۰ کد : ۱۹۱۱۶۶۷ اخبار اصلی خاورمیانه
قذافی فکر می کرد که مبارک با رهبری اش بر امت عربی به جای عبدالناصر موافق است. در حالی که حقیقت این است که مبارک هیچ توجهی به حرف هایش نمی کرد.
مبارک می گفت قذافی بخیل است

دیپلماسی ایرانی: عمرو موسی مرد نام آشنایی است. کسی که دبیر کل اتحادیه عرب بوده و قبل از آن سال ها وزیر امور خارجه مصر بوده است. وی از دهه هفتاد وارد وزارت امور خارجه مصر و از ابتدای دهه هشتاد وارد دنیای سیاست شد. البته دوران سیاسی او با تصدی پست وزارت خارجه مصر در ابتدای دهه نود میلادی آغاز شد. موسی که متولد 1936 است، یکی از مهم ترین و بارزترین مقام های عالی رتبه دوران ریاست جمهوری سی ساله حسنی مبارک محسوب می شود.

در ابتدای انقلاب مصر در ژانویه 2011 موسی به جمع مخالفان او پیوست و خود را به عنوان یک چهره انقلابی مخالف حکومت نشان داد. موسی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری مصر نیز نامزد شد و به رغم این که گمان می رفت برنده اصلی انتخابات باشد، شکست سنگینی خورد و از میان آرای حدود 51 درصدی رای دهندگان مصری رتبه چهارم را به دست آورد و از گردونه رقابت ها حذف شد.

یک دهه وزیر امور خارجه مصر بودن و یک دهه ریاست اتحادیه عرب را بر عهده داشتن، آن هم در دورانی که مصر و خاورمیانه و جهان عرب سیلی از حوادث را تجربه کردند و عمرو موسی در بسیاری از آنها حاضر و سرگرم آبود و در بسیاری دیگر تنها شاهد آنها بوده، باعث شده است تا وی صاحب خاطرات و اطلاعات شنیدنی و مهمی باشد. موسی در مصاحبه ای طولانی با روزنامه الحیات با غسان الشربل، روزنامه نگار مشهور جهان عرب که یکی از تحلیلگران به نام لبنانی نیز محسوب می شود، به گفت وگو نشسته و به بیان این خاطرات پرداخته است که در چند شماره در این روزنامه منتشر شدند. البته آن چه در این مصاحبه نمود دارد نظرات موسی درباره تحولات خاورمیانه است که با خاطرات او عجین شده اند. دیپلماسی ایرانی در نظر دارد هر هفته به طور مرتب این مصاحبه را ترجمه و منتشر کند. اکنون هفتمین بخش آن در اختیار خوانندگان قرار می گیرد:

در ادامه مصاحبه عمرو موسی دوران حسنی مبارک، رئیس جمهوری سابق مصر را به سه مرحله تقسیم می کند و می گوید آخرین مرحله آن از همه خطرناک تر بود به این دلیل که وی پروژه موروثی کردن حکومت را پس از آن که دید در سوریه با موفقیت انجام شد، مطرح کرد. او گمان می کرد در مصر نیز می تواند از آن جواب بگیرد. در حالی که فرماندهان نهادهای نظامی موروثی شدن حکومت را تایید نمی کردند. موسی می گوید، نسبت به انتقال بهار عربی به مصر پس از آن که در تونس رخ داد، هشدار داده بود اما مبارک به سرعت پاسخ داده بود که مصر تونس نیست. در ادامه مشروح مصاحبه را بخوانید:

تو در دیدارهایی که میان حسنی مبارک و معمر قذافی انجام می شد، حضور داشتی، روابطشان چگونه بود؟

از لحاظ انسانی نوعی توافق میان آنها وجود داشت، سرهنگ گمان می کرد که مبارک با انور سادات فرق می کند برای همین روابط مبارک با قذافی خیلی خوب بود، درباره جمال عبدالناصر، قذافی او را پدر سیاسی خود می دانست و تصور می کرد که بعد از او خودش جانشینش می شود. او ملاحظه کرد که می تواند با مبارک به تفاهم برسد، قذافی تصور می کرد که مبارک با اسلافش فرق می کند و نگرشش متفاوت است، طمع رهبری ندارد کما این که برنامه ای هم برای این کار نداشت، یعنی مبارک ادعای رهبری جهان عرب را آن طور که قذافی درباره خودش می گفت، نداشت. قذافی تصور می کرد که مبارک رئیس جمهوری است که می تواند با آن زندگی کند. قذافی همچنین تصور می کرد که خود معمر قذافی جانشین عبدالناصر در رهبری امت است، نه حسنی مبارک، از این زاویه قذافی با مبارک تعامل می کرد. قذافی فکر می کرد که مبارک با رهبری اش بر امت عربی به جای عبدالناصر موافق است. حقیقت این است که مبارک، آن طور که در مصر مصطلح است، فقط "مغزش را بزرگ کرده بود" و الا نه توجهی به حرف هایش می کرد و نه اهمیت چندانی به زیاده خواهی هایش می داد، تنها هدفش این بود که "شرش را کم کند" و برخی سودهای اقتصادی را در ابعاد کشوری از او بگیرد، دائما می گفت که "قذافی بخیل است."

آیا مبارک خود را رهبر جهان عرب می دانست؟

نه، و اصلا به آن اهمیتی نمی داد و ادعایی هم نداشت و شاید هم اصلا چنین چیزی را نمی خواست.

آیا می توانی شخصیت مبارک را برای ما توصیف کنی؟

آن چه اکنون گفتم کلید شخصیت سیاسی او بود. 10 سال وزارت من در امور خارجه با نیمه های حکومت مبارک هم زمان بود، می توانم بگویم که دوران حکومت مبارک شامل سه مرحله بود:

اولی 10 سال اول حکومت او در دهه هشتاد بود، زمانی که همچنان به دنبال یافتن مسیر خود بود، دروازه های کشور به روی او باز بودند و کارهای بسیاری انجام می شد، او در آن موقع در دنبال کردن خواسته هایش متواضع بود. مبارک به صراحت اعلام کرد «من انور سادات نیستم و جمال عبدالناصر هم نیستم، من آدم متفاوتی هستم.» در آن موقع کشور زخم خورده بود و در تنش به سر می برد و از لحاظ اقتصادی مفلس بود و مبارک تلاش می کرد که با آرامش و با رعایت حال مزاج مصری ها کشور را به سمت آرامش سوق دهد، برای همین دوره اول به سلامت به پایان رسید.

مرحله دوم 10 سال دوم حکومت او در دهه نود بود، دورانی که شامل سال های بسیار خطرناکی از لحاظ جهانی می شد، در این دوران جنگ سرد پایان گرفته بود و ایالات متحده امریکا رهبری جهان را تصاحب کرده بود و نظام جهانی جدیدی به وجود آمده بود و سیاست بین المللی جدیدی در قبال مساله فلسطین به وجود آمده بود، در این دهه جنگ کویت رخ داد و آزاد سازی آن و نقش سیاسی و نظامی مهم مصر در آن واقعه و تاثیرات واقعا بزرگ و مطلوت نقش مصر در آن بود. در همین دوران برخی اصلاحات اقتصادی نیز آغاز شد و مصر برخی از مواضع سیاسی بزرگ خود را در برابر پرونده هسته ای در خاورمیانه و قضیه فلسطینی و صلح و مذاکرات و مانورهای سیاسی مدرن در چارچوب همکاری های دریای مدیترانه و همکاری های اروپایی و فعالیت اقتصادی و سیاسی در آفریقا را تبیین و اتخاذ کرد.

مرحله سوم سال های دهه اخیر بود (یعنی ده سال اول قرن فعلی)، به سه دلیل این دوران فاجعه بود:

اولا، برای این که مبارک در خلال آن مسن و پیر شد و اهتمام روزانه اش در اداره کشور را از دست داد.

ثانیا، برای هر تصمیمی وضعیت سلامتی اش تاثیرگذار شد به گونه ای که هیچ واکنش یا نگرانی ای به هیچ حرکت مخالف یا نگران کننده ای نشان نمی داد، و در این دوران از اتحاذ هر تصمیمی که نیازمند تلاش و پیگیری و برنامه ریزی بود، دوری می کرد.

و ثالثا، بحث بر سر موروثی کردن حکومت آغاز شد.

در آن موقع همه ما احساس می کردیم که مصر در دهه سوم دوران حکومت مبارک گام به گام به عقب بر می گردد و رئیس جمهور از این وضعیت راضی است در حالی که این تصمیم فعلی او هم نیست بلکه بدین ترتیب می خواست در هر امور کوچک و بزرگی دخالت نکند، حتی بعدا در امور بزرگ هم دخالت نمی کرد، سیاست او مبتنی بر آرام کردن مردم بود به این ترتیب که دیدارهای روتینی مختلفش به کشورهای عربی حاشیه خلیج ]فارس[ و سوریه و لیبی را انجام می داد، یعنی دقیقا بر عکس آن چیزی که در دهه نود مصر در آن به سر می برد، تصمیم های مهمی را اتخاذ می کرد و مواضع جدیدی را اعلام می کرد.

ادامه دارد...

کلید واژه ها: عمرو موسی


( ۱ )

نظر شما :