چرا برادران سارنایف آمریکا را انتخاب کردند

ایدئولوژی مذهبی یا افراط گرایی ملی ؟

۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ | ۱۷:۳۹ کد : ۱۹۱۵۲۰۲ آمریکا آسیا و آفریقا گفتگو
دکتر محمود شوری، کارشناس مسائل روسیه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به بهانه حادثه تروریستی بوستون تاکید می کند که بمب گذاران این حادثه به دلایل مذهبی و نه دلبستگی های میهنی به چچن در امریکا دست به کار شدند
ایدئولوژی مذهبی یا افراط گرایی ملی ؟

دیپلماسی ایرانی: در روزگار باستان دامنه های شمالی کوه های قفقاز محل زندگی اقوام چرکس در غرب و اقوام آوار در شرق بود. در بین این دو منطقه زیگی ها نواحی زیگ را اشغال کرده بودند که تقریباً منطقه ای است که امروزه در شمال آن اوستیا، بالکار، اینگوش و جمهوری چچن قرار دارد. چچن منطقه ای در شمال قفقاز است که در طول تاریخ دائما در حال نبرد با کشورهای بیگانه بوده است. در هر زمانی که حکومت روسیه با بلاتکلیفی داخلی روبرو می شد، آتش شورش چچن به عنوان صفتی مشخص، شعله ور می گشت. شورش های چچن در دوران جنگ روسیه – ترکیه (۱۸۷۸۱۸۷۷)، انقلاب سال ۱۹۰۵ روسیه، انقلاب سال ۱۹۱۷ روسیه، جنگ داخلی روسیه و اشتراکی سازی بالا گرفتند. در زمان حاکمیت شوروی و در اواخر دهه ۱۹۳۰، چچن با اینگوشیتیا متحد شده و جمهموری خود مختار چچن و اینگوش را تشکیل دادند. گروه های استقلال طلبانه چچنی همیشه از سوی غربی ها و امریکا حمایت شده اند تا از طریق ایجاد بی ثباتی از قدرت روسیه کاسته شود.داستان چچن و جدایی طلبان آن تا هفته گذشته مختص به داخل مرزهای روسیه بود تا اینکه انفجارهای بوستون کار دست آمریکایی ها داد. دو برادر به نام های تیمورلنگ و جوهر سارنایف در حال حاضر اصلی ترین مظنونان به راه اندازی انفجار در ماراتن بوستون هستند. هرچند باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده بر خلاف جورج بوش در سال 2001 و پس از حادثه 11 سپتامبر در به کار بردن واژه تروریست برای مظنونان انفجارهای بوستون احتیاط به خرج داد اما کشته شدن تیمورلنگ برادر بزرگ تر در این داستان و دستگیری جوهر در حالی که زخمی شده بود فرضیه انجام عملیات توسط این دو را تقریبا قدرتیصد درصدی بخشیده است. موجی از تحلیل ها در رسانه های غربی به راه افتاده است. چرا دو برادر از چچن که به دلیل فشارهای دولت روسیه از وطن خود گریخته و سالها در امریکا مامن گزیده بودند باید در مسابقه ای ورزشی دست به کشتار بی گناهان بزنند؟ آیا آنها به جریان اسلام گرایی افراطی مخالف آمریکا تعلق دارند یا وابستگی های ملیتی و قومی آنها را به انجام این بمب گذاری تشویق کرده است. سابقه جدایی طلبان چچن ، رابطه آنها با غرب، میزان تعامل کشورهای غربی با این گروه و ریشه یابی علت شکل گیری این رخداد در بوستون را با  دکتر محمود شوری، تحلیل گر مسایل روسیه در میان گذاشتیم:

فعالیت ها و مبارازات چچنی ها از ابتدا چگونه بوده است و ریشه تفکرات جدایی طلبانه آنها از چیست؟

جمهوری چچن در داخل خاک روسیه و یکی از جمهوری های خودمختار روسیه است که پس از فروپاشی شوروی و پس از آنکه مجموعه جمهوری های تشکیل دهنده اتحاد جماهیر شوروی از هم جدا شدند شاهد برخی جریان های جدایی طلبی در داخل جمهوری ها و فدراسیون روسیه بودیم. یکی از پرتنش ترین آنها جمهوری چچن بود که حداقل دو دوره جنگ را پشت سر نهاده است، یک دوره در سال 1994 و یک دوره نیز در اواخر ریاست جمهوری یلتسین در سال 1999 اتفاق افتاد. در این دو دوره جریان های جدایی طلب که اسلام گرا هم بودند تلاش کردند تا جمهوری چچن را از چارچوب فدراسیون روسیه مجزا کنند. سابقه مبارزاتی آنها به 200 یا 300 سال پیش برمی گردد از زمانی که ارتش تزاری سرزمین هایی که مسلمانان در آنجا سکونت داشتند را همانند قفقاز شمالی، داغستان و طبرستان  اشغال کردند. از آن زمان شاهد اختلافاتی در منطقه قفقاز شمالی بودیم. در نتیجه مبارزات آنها از همان دوران آغاز شد که مبارزات متعددی را علیه نیروهای ارتش روسیه انجام دادند.

اما در دوران جدید و پس از فروپاشی شوروی شاهد شکل گیری جریان افراطی اسلامی در منطقه بودیم که این جریان ها سعی کردند تا با استفاده از عقاید سنتی مردم در منطقه و ابزارهای مذهبی برای استقلال جمهوری چچن تلاش کنند. این روند منشا تاثیرگذاری مهمی در سیاست روسیه و سایر مناطق مسلمان نشین این کشور شد. در زمانی که ولادیمر پوتین نخست وزیر دولت یلتسین بود توانست مساله چچن و جریان های وابسته به آن را سرکوب کند و به نحوی آرامش را به این جمهوری بازگرداند. از آن زمان به بعد شاهد اقداماتی بودیم که بیشتر تلاش های چریکی بوده تا اینکه نبردی تمام عیار در منطقه وجود داشته باشد. نیروهای چچنی هرازچندگاهی سعی کردند تا از طریق روش های تروریستی همانند بمب گذاری ها و یا گروگان گیری اهداف خود را در داخل روسیه زنده نگه دارند. آنچه ذکر شد خلاصه ای از فعالیت چچنی ها بود.

رابطه جدایی طلب های چچنی با غرب در این سالها چگونه بوده است؟

آنچه که مشخص است این است که اگرچه جریان اسلام گرایی چچن پیوند محکمی با جریان های اسلام گرایی افغانستان و یا آسیای میانه دارد و به ویژه در افغانستان شاهد  بودیم که نیروهای چچنی حضور داشتند و یا برعکس از نیروهای مناطق دیگر در چچن بوده اند. اما هدف آنها بیشتر استقلال از فدراسیون روسیه بوده و تمرکز بر این مساله دارند، بنابراین بر خلاف آنکه شاهد هستیم جریان های افراطی اسلامی در مناطق دیگر نگاه ضدغربی داشتند، اما چچنی ها از غرب کمک هم گرفتند.

در مقابل غربی ها و امریکا تا چه میزان از جریان های استقلال طلبانه چچن حمایت کردند؟

غربی ها برای اهدافشان که قصد داشتند تا دولت روسیه را بی ثبات کنند و یا آنکه در تفکرات ژئوپلتیک خود روسیه را بسیار بزرگ تر از آن چیزی می دیدند که بود، به دنبال آن بودند که روسیه را به شکلی تجزیه کنند، در نتیجه از این جریان ها و گروه ها همیشه حمایت می کردند. همچنین به بسیاری از رهبران مخالفان چچنی در کشورهای اروپایی پناهندگی داده شد و از حمایت های مادی و معنوی غرب بهره بردند. اما به رغم اتفاقاتی که افتاده، باید گفت اکثر فعالیت چچنی ها در داخل روسیه است.

اتهامی که همیشه روس ها به غربی ها می زدند حمایت و رفتار آنها از مساله چچن بوده است. روس ها معترض بودند که غرب همیشه مساله تروریسم را نفی می کند، اما در مورد چچن غربی ها از تروریست ها حمایت کرده و به نحوی به آنها پناه می دهند. در نتیجه  این موضوع همیشه مورد انتقاد روسیه بوده و عملا نیز بسیاری از منابع مادی و تسلیحاتی چچنی ها از سوی غرب و یا کشورهای عربی تامین شده است.

دو نفر تروریست و بمب گذار در بوستون امریکا چچنی بودند، با این توصیف هایی که شما از حمایت امریکا کردید آیا می توان گفت که این دو نفر با تفکرات استقلا ل طلبانه  وابسته به چچنی ها دست به این عملیات زدند و یا از سوی اسلام گرایان افراطی حمایت شده اند؟

در خصوص این حادثه باید گفت که هنوز اطلاعات مشخصی در دست نیست و هوز آشکار نشده که آنها اساسا انگیزه های مذهبی داشتند و یا مسائل دیگری همچون ملیت چچنی آنها در میان بوده است.آنچه که مشخص است آن بوده که اگر آنها بر اساس انگیزه های مذهبی دست به چنین اقدامی زده باشند این انگیزه نمی تواند ارتباطی با ملیت و قومیت آنها پیدا کند. آنچه که مسلم است چچنی ها به دلیل چچنی بودنشان خود را در تعارض  با امریکا قرار نمی دهند و در حقیقت مبارزات آنها با روسیه است. بنابراین بعید به نظر می رسد که آنها علاقه مند باشند که در دو جبهه در حال جنگ باشند. موضوع دیگر آن است که ما نمی دانیم آیا اقدام آنها سازمانی بوده و یا تنها به طور شخصی دست به این عملیات زدند. با توجه به اینکه هر دو برادر هم بودند به نظر می رسد که شاید تصمیم گیری شخصی در این حادثه دخیل بوده است و شاید ارتباط سازمانی با القاعده نیز وجود ندارد.

همچنین باید تاکید کرد کرد که از نظر سوابق تاریخی و آنچه که در دست است می توان به صراحت گفت که پیوندی میان ملیت آنها و انگیزه این عملیات تروریستی وجود ندارد، ممکن است نگاه و رویکرد مذهبی و دینی آنها تاثیرگذار بوده اما به هیچ وجه میان چچنی بودن آنها و این مساله ارتباطی وجود ندارد.

شما اشاره کردید که تا به امروز امریکا یکی از حامیان چچنی ها بوده است، آیا با این اتفاق هرچند که رابطه ای میان ملیت آنها و انگیزه عملیات وجود نداشته، اما ممکن است بر این حمایت ها تاثیرگذار باشد؟

بعید به نظر می رسد که تاثیری داشته باشد، البته با توجه به اینکه جریان های مخالف در چچن نیز به شدت سرکوب و کنترل شده اند و امروزه دیگر فعالیت چشمگیری را از سوی آنها به طور آشکارا شاهد نیستیم، چراکه دولت مرکزی روسیه توانسته به نحوی کنترل خود را بر جمهوری چچن تحقق ببخشد و با استفاده از ابزارهایی همچون توسعه اقتصادی آنها و بالا بردن سطح رفاه و زندگی مردم و حاکم کردن نیروهای چچنی در این جمهوری توانسته این جریان را کنترل کند. در نتیجه می توان گفت بعید است که این مساله بتواند تاثیری بر روند مبارزات گروه هایی که همچنان در حال تلاش برای بی ثبات کردن جمهوری چچن هستند، تاثیر مستقیمی داشته باشد.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

انتشار اولیه: یکشنبه 1 اردیبهشت 1392/ باز انتشار: چهارشنبه 4 اردیبهشت 1392

کلید واژه ها: روسیه جمهوری چچن دكتر محمود شوري


نظر شما :