ایالات متحده، ابرقدرتی ناقص در جهانی سرکش تر از همیشه

حمله به سرزمینی که برگزیت جهانی را به دنبال داشت

۲۲ تیر ۱۳۹۵ | ۰۰:۳۰ کد : ۱۹۶۱۰۳۳ اخبار اصلی اروپا آمریکا
برای دنیای امروز ما عبارت دیگری به غیر از "قرن آمریکایی" لازم است: شاید چیزی مثل "منطقه ناکام" یا حتی "جهان ناکام."
حمله به سرزمینی که برگزیت جهانی را به دنبال داشت

دیپلماسی ایرانی: "از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت باقی مانده است." این اعتراف اخیر ولادیمیر پوتین است. رییس جمهوری روسیه گفته: «آمریکا قدرت بزرگی است. امروز احتمالا تنها ابرقدرت است و ما این را می پذیریم.»

در واقع، فکر می کنم ما ابرقدرتی ناقص در جهانی سرکش تر از همیشه هستیم. هفتاد و پنج سال پیش، در کوران رقابت جهانی میان قدرت های بزرگ و امپراتوری ها، هنری رابینسون لوک برای نخستین بار گفت که قرن آینده، قرن ما خواهد بود. لوک در فوریه 1941 در مجله خود، لایف، مقاله مشهوری با عنوان "قرن آمریکایی" نوشت. لوک در این مقاله نوشت که "اگر آمریکایی ها بین المللی فکر کنند و بپذیرند که همین حالا در جنگ هستند، یک صد سال آینده متعلق به آن ها خواهد بود." تنها 9 ماه پس از نوشتن این مقاله، ژاپنی ها به بندر پرل هاربر حمله کردند و ایالات متحده را به جنگ جهانی دوم کشاندند. با این حال، در آن زمان آمریکایی ها درگیر اختلافات داخلی بوده و درباره چگونگی برخورد با گسترش درگیری های منطقه ای در اروپا و آسیا و همچنین ظهور فاشیسم و نازی ها سردرگم بودند. لحظات وحشتناکی بود. در 500 سال گذشته، به ندرت دوره هایی وجود داشته که در آن دو (یا سه و حتی بیشتر) قدرت اروپایی درگیر یک مشاجره و کشمکش نبوده باشند. درگیری های اغلب مسلحانه و خشونت آمیزی که هدفش تسلط بر بخش قابل توجهی از این سیاره خاکی بوده است. در این مدت قدرت های بزرگ بسیاری ظهور و سقوط کرده اند و قدرت های جدیدی، از جمله آلمان و ژاپن، وارد میادین جنگ های امپریالیستی شده اند.

در این فرایند، یک رقابت تسلیحاتی جهانی برای ایجاد تسلیحات پیشرفته تر و ویرانگرتر بر اساس آخرین پیشرفت های علمی به راه افتاد که در نهایت به استفاده از تسلیحات هسته ای در جنگ منجر شد. در سال های پس از آن، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک ابرقدرت رشد کرده و قابلیت های تسلیحاتی مخرب خود را توسعه دادند. تسلیحاتی که نه تنها قادر بود دشمن را در یک میدان جنگ یا ناوگان دریایی آنان را در دریا نابود کند بلکه همه چیز را تخریب می کرد.

تقریبا در طول نزدیک به نیم قرن جنگ سرد، با رشد هیولاوار زرادخانه های ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، رقابت میان آنان به لحاظ ماهیتی صبغه آخرالزمانی گرفت. در نتیجه، به استثنای بحران موشکی کوبا، دو طرف با محدود کردن جنگ های نیابتی در کره و هندوچین از رویارویی با یکدیگر پرهیز کردند.

سپس در سال 1991، اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و برای نخستین بار در تاریخ تنها یک ابرقدرت باقی ماند. این واقعیتی بود که حتی ممکن بود برای هنری لوک هم دور از ذهن باشد.

همچنین در یک روند عجیب، اتفاق مشابه غیرقابل تصوری در اروپا اتفاق افتاد. در قاره سبز هم که با دو جنگ ویرانگر قرن بیستم ویران شده بود، یک اتحادیه واحد تشکیل شد. چیزی که زمان کوتاهی پیش از آن، در رده پروژه های دیوانه وار تخیلی قرار می گرفت. این ایده که رقبای ملی، ناسیونالیست های تندرو و امپراتوری های قدرتمند گذشته که قرن ها با یکدیگر رقابت داشته اند، بتوانند زیر چتر یک سازمان صلح آمیز واحد گردهم بیایند چیزی شبیه داستان های تخیلی بود. اما این اتحادیه شکل گرفت و حداقل تا به امروز دوام آورده است.

برگزیت جهانی؟

ما به ندرت عجایبی را که در این کره خاکی برایمان اتفاق می افتد درک می کنیم. در سال های پس از 1991 ما به ایده جهان "تک ابرقدرتی" و اتحادیه واحد اروپایی عادت کردیم. در حالی که این ایده ها روزگاری کاملا غیرممکن به نظر می رسیدند. چیزهای بسیاری در جهان ما وجود دارد که پیش از وقوع شان کاملا غیرمحتمل به نظر می رسیدند. چین را در نظر بگیرید. من به خوبی آن روز در سال 1972 را به یاد دارم، روزی که متوجه شدیم رییس جمهور ریچارد نیکسون و هنری کسینجر، مشاور امنیت ملی او، پس از چند دهه قطع رابطه و دشمنی در پکن به دیدار مائو زدونگ رفته اند. دوستی تماس گرفته بود تا اخبار را به من بدهد و من فکر کردم شوخی می کند و با این شوخی قصد دست انداختن مرا دارد.

حالا هم اگر به من بگویید که در چند دهه آینده، چین دست خوش یک انقلاب سرمایه داری تمام عیار خواهد شد و به قدرت اقتصادی این سیاره تبدیل خواهد شد و تمام این اتفاقات تحت رهبری حزب کمونیست چین که میراث مائو است، اتفاق خواهد افتاد، فکر می کنم که دیوانه شده اید. اما به شما تذکر می دهم که این آغاز یک شروع غیرمحتمل در زمان حاضر است.

اگر شما به هنری لوک یا هر کس دیگری از جمله اساتید دانشگاه واشنگتن در سال 1991 می گفتید که تنها ابرقدرت دنیا با بیشترین بودجه نظامی و قدرتمندترین، مجهزترین و مخرب ترین ارتش دنیا احتمالا در 11 سپتامبر 2001 تحریک شده و وارد جنگ بی پایانی با یک گروه کوچک در خاورمیانه و شمال آفریقا خواهد شد،؛ این سخن بسیار غیرمحتمل به نظر می رسید. 

چه کسی تصور می کرد حمله ایالات متحده به کشوری ضعیف در خاورمیانه، به سفری از مسیر دروازه های جهنم تبدیل شود؟ چه کسی تصور می کرد که این تجاوز حفره ای را قلب سرزمین نفت ایجاد کند که 13 سال بعد همچنان خونریزی دارد و حالا غیرقابل ترمیم به نظر می رسد؛ یا طیفی از هرج و مرج و فروپاشی را به دنبال دارد که به نظر می رسد در حال گسترش به همه جاست و به چیزی شبیه برگزیت جهانی تبدیل می شود؟

جهانی ناکام؟

با توجه به تمام آنچه امروز در اروپا، آسیا، خاورمیانه و آفریقا در جریان است، این پرسش جدی مطرح می شود که "آیا ما هنوز در قرن آمریکایی قرار داریم؟ اگر نه، پس ما در چه قرنی و در چه عصری هستیم؟"

اگر شما در سال 1975ـ زمانی که جنگ ویتنام سرانجام تمام شد، یعنی حدود 34 سال پس از اینکه هنری لوک آن مقاله معروف خود را نوشت و 28 سال پیش از حمله امریکا به عراق ـ به من می گفتید که واشنگتن بیش از یک دهه درگیر جنگی در افغانستان خواهد شد، احتمالا حیرت زده می شدم.

اما حالا مساله این است که در اغلب جاهایی که ایالات متحده ارتش و نیروی هوایی خود را رها کرده ـ افغانستان، عراق، یمن، لیبی، سومالی و سوریه ـ حالا یا هیچ دولتی وجود ندارد یا دولت های ناکام بر مسند ترک خورده قدرت نشسته اند. در تخیلات کوتاه مدت امروزی واشنگتن، تنها سیاست های قابل تصور در پاسخ به تمام تحولات، نظامیگری بیشتر، استفاده از حملات هوایی بیشتر، استفاده از نیروی نظامی بیشتر، به کارگیری شرکت های خصوصی نظامی بیشتر، استفاده از مهمات و تسلیحات بیشتر، عملیات نظامی بیشتر، تجسس های بیشتر با استفاده از پهپادها؛ و در خانه هم نظارت بیشتر، میدان دادن بیشتر به سازمان های امنیتی و ... خوب باقی داستان را خودتان خوب می دانید. برای چنین دنیایی، عبارت دیگری به غیر از "قرن آمریکایی" لازم است: شاید چیزی مثل "منطقه ناکام" یا حتی "جهان ناکام." (گرچه این دومی ممکن است که فعلا کمی غیرقابل تصور به نظر می رسد.)   

منبع: لوب لاگ/ تحریریه دیپلماسی ایرانی/30 

کلید واژه ها: ابرقدرت اتحاد جماهیر شوروی قرن آمريكايي تك ابرقدرتي ايالات متحده


نظر شما :