صالح، آخرین تیر عربستان بود

۲۵ آذر ۱۳۹۶ | ۱۸:۴۱ کد : ۱۹۷۳۷۸۶ سرخط اخبار
بعد از کشته شدن علی عبدالله صالح و تعدادی از اعضای حزب کنگره مردمی یمن، جنبش انصارالله هم از نظر سیاسی و هم از نظر نظامی به قدرت اصلی در این کشور تبدیل شده است که نشان می دهد عربستان و ائتلاف تحت امرش در یمن ناکام مانده اند و اهدافشان با شکست مواجه شده است.  عربستان سعودی و همپیمانانش که در سه سال گذشته نتوانسته اند در جنگ یمن موفق شوند، برای جبران ناکامی های خود حربه دیگری به کار گرفتند و با دادن وعده های توخالی به علی عبدالله صالح، رئیس جمهور سابق یمن سعی کردند با ایجاد فتنه و اختلاف بین گروه های متحد یمن، این کشور را از درون دچار انشقاق کنند اما با درایت انصارالله توطئه سعودی ها در نطفه خفه شد و با کشته شدن عبدالله صالح یک مانع و مشکل بزرگ بر سر راه وحدت و همدلی در مقاومت یمن برطرف شد. هرچند ممکن است برخی از طوایف و وفاداران به عبدالله صالح در آینده مشکلاتی را برای انصارالله ایجاد کنند اما اکنون جریان مقاومت یمن علیه دولت های متجاوز یکدست و مسیر اتحاد و وحدت در این کشور هموارتر شده است. همچنین نیروهای یمنی در عرصه نظامی نیز به توانایی ساخت موشک های دوربرد دست پیدا کرده اند که می تواند معادله جنگ را به نفع انصارالله تغییر دهد. سیدعلی موسوی خلخالی، کارشناس مسائل غرب آسیا می گوید:«علی عبدالله صالح به خاطر داشتن دشمن مشترکی به نام عربستان و اخوان المسلمین با انصارالله متحد شد اما اخیراً به دلیل وعده هایی که از سوی عربستان و امارات دریافت کرده بود به انصارالله پشت کرد تا شاید بتواند دوباره به قدرت بازگردد.» به گفته موسوی، عربستانی ها از اینکه گروه های یمنی، موشک های دیگری به سمت ریاض  شلیک کنند وحشت زده خواهند شد و در صورتی که تعداد موشک های شلیک شده به سمت ریاض بیشتر باشد، سیستم دفاعی عربستان قادر به دفع آنها نخواهد بود.  با سیدعلی موسوی خلخالی به گفت وگو نشستیم تا به سؤالاتی درباره تحولات یمن پاسخ دهند.

    
علی عبدالله صالح در گذشته دشمن درجه یک انصارالله بود ولی حمله ائتلاف سعودی به یمن نیروهای انصارالله و صالح را با هم متحد کرد. اینکه چرا انصارالله با عبدالله صالح متحد شد، خیلی ها همان موقع هم تعجب کردند و بعضی ها هم می گفتند که دلیل نزدیک شدن این دو به یکدیگر، به خاطر نفوذ صالح در بدنه ارتش بود. به نظر شما دلیل اصلی اتحاد انصارالله با عبدالله صالح چه بود؟
اینکه برخی می گویند عبدالله صالح در بدنه ارتش نفوذ داشت شاید درست باشد اما دلایل دیگری هم وجود داشت که دو طرف را با یکدیگر متحد کرد. علی عبدالله صالح سال ها رئیس جمهور یمن بود و در ارکان دولت هم تجربه و هم نفوذ داشت، درحالی که انصارالله تجربه و سابقه اداره دولتی نداشت و این نیروها به این نتیجه رسیدند به جای اینکه عبدالله صالح را که سابقه دولتی داشت علیه خودشان تحریک کنند، دشمن مشترکی برای خودشان تعریف کنند و بر اساس آن بتوانند به توافقی دست پیدا کنند تا با کمک او، امور کشور را اداره کنند و مسائل اداری بر دوش انصارالله سنگینی نکند. نیروهای انصارالله غالباً جنگجو و مبارز بودند و در قدرت سهمی نداشتند و از طریق اتحاد با حزب کنگره مردمی و صالح می توانستند هم در دولت نفوذ داشته باشند و هم از تجربیات تیم اداری صالح استفاده کنند.
عبدالله صالح زمانی از قدرت کنار رفت که عربستانی ها و قطری ها به او وعده داده بودند که اگر کناره گیری کند تقسیم قدرت بین خانواده او با نیروهای مخالف انجام می شود و خودش سهم بزرگی از قدرت را کسب خواهد کرد اما زمانی که عبدالله صالح از قدرت کنار رفت، عربستانی ها به هیچ یک از وعده هایشان عمل نکردند یا نتوانستند آنها را عملی کنند یا  اینکه فضای داخل یمن برای تحقق این وعده ها مساعد نبود.
به همین خاطر، فضای یمن به سمت تنش پیش رفت و بعد از کناره گیری عبدالله صالح، قدرت های دیگری هم مثل جنبش «اخوان المسلمین» که قبلاً در قدرت نبود در داخل یمن ظهور پیدا کردند و پس از برکناری صالح که دولت مرکزی تضعیف شد، مجال قدرت پیدا کردند. گروه «علی الابیض» هم که در عدن مستقر بود و در دوران سرکوبگری های علی عبدالله صالح نمی توانست خودنمایی کند، بعد از تضعیف دولت مرکزی مجال قدرت نمایی پیدا کرد. با حمله ائتلاف عربی به یمن، عربستان دشمن مشترک عبدالله صالح و انصارالله شد و دو گروه با اخوان المسلمین هم اختلاف پیدا کردند و این مسائل انصارالله و حزب کنگره مردمی را به هم نزدیک کرد. دو طرف توانستند تقسیم قدرتی بین خودشان ایجاد کنند که به واسطه آن هم ارتش یمن را که ارتش رسمی کشور بود حفظ کنند، چراکه ارتش می توانست برای مقابله با عربستان به کمک انصارالله بیاید. از طرفی، در اداره کشور هم تقسیم قدرتی انجام شد و انصارالله با استفاده از تجربیات تیم صالح می توانست وارد ارکان قدرت شود و بر اساس همین تقسیم بندی بود که انصارالله و صالح توانستند با هم متحد شوند.
خوب پس چه شد که عبدالله صالح که با انصارالله در یک جبهه واحد قرار داشت، یکباره به دشمنی با انصارالله و کودتا علیه آن برخاست. دلیل رویگردانی صالح از انصارالله و گرایش به سمت عربستان و امارات چه بود؟
بر اساس گزارش هایی که منتشر شده است، گفته می شود که امارات و عربستان به صالح وعده داده بودند که او به قدرت باز می گردد و دوباره رئیس جمهور یمن خواهد شد. بزرگ ترین دشمن صالح، عبد ربه منصور هادی، رئیس جمهور فراری یمن بود که او را به عنوان رقیب جدی می دید و عبدالله صالح به واسطه حمایت هایی که از جانب کشورهای عربی داشت، فکر می کرد اگر منصور هادی از قدرت کنار برود بار دیگر می تواند با کمک کشورهای عربی به قدرت بازگردد.
عبدالله صالح اصولاً مرد دسیسه ها بود و نمی شد روی حرف ها و تعهداتش حساب باز کرد و از روز اول دنبال توطئه چینی بود. اگر خاطرات عمر موسی، دبیرکل سابق اتحادیه عرب و برخی مقامات عرب را بخوانید همیشه از عبدالله صالح شکایت داشتند که هیچ وقت پای حرف های و تعهداتش نیست. ملاکش قدرت و پول بود و هر کسی بیشتر به او پول می داد به سمت او می رفت چون می گفت یمن کشور فقیری است و همیشه می خواست از خارج وام بگیرد و اقتدار داخلی اش مبتنی بر جایگاه مردمی نبود و بر پایه وابستگی به کشورهای خارجی بود.
اتفاقاتی که در صنعا رخ داد و به درگیری با نیروهای انصارالله منجر شد به خاطر همان وعده هایی بود که عربستان و امارات به عبدالله صالح داده بودند. هدف عربستان و امارات این بود که انصارالله را در صنعا شکست دهند و برای رسیدن به این هدف سعی کردند عبدالله صالح را از انصارالله جدا کنند و صالح را به سمت خودشان بکشانند و به او پیشنهاد بازگشت به قدرت را دادند و عبدالله صالح فکر می کرد همان اتفاقی که در مصر رخ داد و عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور این کشور با حمایت امارات و عربستان به قدرت رسید، او نیز با حمایت امارات و عربستان می تواند دوباره به قدرت بازگردد. در ظاهر، آنچه بر اساس اخبار و گزارش ها شنیده می شود، هدف این بوده است و به نوعی عبدالله صالح داشت از انصارالله فاصله می گرفت تا بتواند به قدرت برسد.
بعد از کشته شدن عبدالله صالح، احتمال متحد ماندن انصارالله با حزب کنگره ملی صالح چقدر است. به نظر می رسد انصارالله هنوز هم سعی دارد حزب صالح را حفظ کند. آیا طرفداران صالح همچنان با انصارالله متحد می مانند یا شکاف ها بین دو گروه همچون گذشته بیشتر خواهد شد؟
الان زود است که درباره این موضوع صحبت کنیم و این مسئله را باید در اتفاقاتی که ممکن است در روزهای آینده در یمن بیفتد، ببینیم.
برخی منابع گفته اند که حوادث اخیر صنعا یک توافق پشت پرده بین عبدالله صالح با امارات و عربستان بوده است تا پسر صالح را به قدرت برسانند. پیشتر نیز اخباری درباره روابط پسر صالح با اماراتی ها منتشر شده بود. به نظر شما این مسئله تا چه حد صحت دارد؟
به قدرت رسیدن احمد صالح، هدف ایده آل عبدالله صالح بود. ممکن است علی عبدالله صالح به این مسئله فکر می کرد که آنچه برای قطر اتفاق افتاد و «شیخ حمد» از قدرت کنار رفت و پسرش امیر قطر شد و در یمن نیز اگر پسر صالح به قدرت می رسید، باتوجه به بی تجربگی او در عرصه سیاسی وابسته عبدالله صالح می شد، زیرا پدرش که در همه ارکان ارتش نفوذ داشت، حرف اول و آخر را می زد و می توانست اعمال نفوذ کند. اگر چنین وعده ای عملی می شد، عبدالله صالح یا پسرش را از قدرت کنار می زد و خودش قدرت را به دست می گرفت و پسرش را به عنوان جانشین معرفی می کرد چون در اخبار آمده بود که عبدالله صالح در نبردها و خیلی از مسائل سیاسی از پسرش راضی نبوده است و او را فرد خام و کم تجربه می دانست که در بسیاری از موارد کاهلی به خرج داده است و برای همین نمی توانست به او اعتماد کند اما پسرش می توانست بین دشمنانش و انصارالله وجه المصالحه قرار بگیرد ولی پشت پرده خودش قدرت را در دست بگیرد و ممکن است چنین فکری در ذهنش بود اما آنچه واضح بود اینکه خود یا خانواده اش قرار بود به قدرت برگردند و دوباره قدرت را در یمن قبضه کنند.
آیا با توجه به شرایط پیش آمده در یمن، الان احتمال روی کار آمدن احمد صالح در این کشور وجود دارد؟ با وجود قدرت انصارالله و افزایش جایگاه مردمی این گروه، آیا عربستان و امارات این توانایی را دارند که او را به قدرت برسانند؟
به هر حال، با کشته شدن عبدالله صالح جایگاه حزب کنگره مردمی بیشتر تضعیف شده است و هر چند پسر صالح در بین بسیاری از اعضای این حزب جایگاه خوبی دارد اما این به معنای این نیست که همه با او موافق هستند. عبدالله صالح در بین حزب خودش وجهه خاصی داشت اما زمانی که خودش نیست دیگر لزومی ندارد که افراد رده های پایین تر حزب، خانواده عبدالله صالح را نیز بپذیرند و از خانواده او کسی در قدرت باشد. شاید خانواده عبدالله صالح بتوانند با تطمیع و همکاری، حزب را در کنار خودشان داشته باشند اما در خود حزب افراد باسابقه ای وجود دارند که برای خودشان ادعاهایی دارند و فکر می کنند که در نبود عبدالله صالح می توانند جای خالی او را پر کنند و این افراد نیز جایگایی در درون حزب کنگره مردمی دارند که می توانند صاحب منصب باشند. بنابراین وقتی عبدالله صالح نیست، قطعاً جایگاه خانواده او در حزب هم تضعیف شده است و با توجه به اینکه انصارالله الان قدرت و جایگاه مردمی بیشتری در یمن پیدا کرده است، به طور یقین می تواند با دست برتر با حزب کنگره مردمی معامله کنند و این مسئله کار را برای حزب سخت تر می کند.  در کشورهای عربی احزاب متکی بر فرد هستند و با کنار رفتن و مرگ او کارایی خود را از دست می دهند. حزب بعث در عراق متکی بر قدرت صدام حسین بود و با مرگ او کارآمدی خود را از دست داد و در یمن هم این اتفاق افتاده است و الان که عبدالله صالح نیست خود حزب او نیز ضعیف می شود و اگر اعضای حزب بخواهند از قدرت برتر کشور یعنی انصارالله جدا بشوند و خود را از اتحاد کنار بکشند، دو راه بیشتر ندارند. اول یا باید خودشان با تشکل جدید به قدرت سومی در یمن تبدیل بشوند که این نیاز به حمایت های خارجی دارد یا اینکه زیر چتر عربستان سعودی بروند که هر دو راه نیز می تواند برای آنها گران تمام شود.  اگر حزب کنگره مردمی به سمت ائتلاف عربستان برود با منصور هادی که طیف دیگر یمن است مشکل پیدا می کند و نمی توانند با یکدیگر کنار بیایند، به ویژه اینکه دو طرف به یکدیگر به چشم دشمن نگاه می کنند. از طرف دیگر، منصور هادی که حمایت عربستان و عرب ها را دارد برای خود ادعایی دارد و جایگاه لازم را کسب کرده است و تمایلی ندارد که رقیب جدی در کنارش باشد. همچنین حزب کنگره مردمی و خانواده صالح هم در یمن جایگاهی ندارند که با اتکا به آن بتوانند قدرت را در دست بگیرند.
چرا عربستان و امارات از همان اول جنگ از عبدالله صالح حمایت نکردند و با گذشت سه سال، سیاست خود را تغییر دادند.دلیل اینکه در ماه های اخیر به فکر حمایت از صالح افتادند چه بود؟
بعد از استعفای عبدالله صالح در سال 2011، یک فضایی در داخل یمن به وجود آمد که به نفع عربستان سعودی نبود و فضا انقلابی شده بود که عربستانی ها نمی توانستند در آن شرایط اعمال نفوذ کنند و به همین خاطر نتوانستند به خیلی از وعده هایی که به صالح داده بودند، عمل کنند و بنابراین او را از دست دادند اما بعداً عربستانی ها وقتی دیدند که نیروهای انصارالله کنترل صنعا را به دست گرفتند و پس از آن به سمت عدن پیشروی کردند و عبدالله صالح هم با انصارالله متحد شد، عملاً کاری از دستشان برنمی آمد. عربستان می گوید که یمن حیاط خلوت آن است و باید آن را کنترل کند ولی وقتی دید که نمی تواند با عبدالله صالح به هدفش دست پیدا کند، او را کنار زد.  اینکه الان چرا به سیاست حمایت از عبدالله صالح برگشته است، یکی این است که ادامه جنگ در یمن دیگر برای عربستان و متحدانش سودی ندارد. برای اولین بار در تاریخ عربستان در پنج دهه گذشته، این کشور دچار کسری بودجه گسترده ای شده است و بر اساس آمارهای اعلام شده این کشور حدود 45 میلیارد دلار کسری بودجه داشته است که بخشی از آن به جنگ یمن مربوط می شود. از طرفی، فشارهای بین المللی علیه حملات عربستان در یمن هم بیشتر شده است و وقتی اتحادیه اروپا فروش تسلیحات به عربستان را ممنوع می کند، از منظر وجهه بین المللی برای این کشور ضربه بزرگی به شمار می رود. اینکه کشورهای غربی دیگر نمی توانند حملات سعودی ها در یمن را تحمل کنند، به خصوص اینکه بمباران یمن تاکنون نتیجه ملموسی برای عربستان و ائتلاف عربی در پی نداشته است. این جنگ که برای نابودی انصارالله شروع شده بود، با گذشت سه سال نتوانسته قدرت انصارالله را کم کند و وقتی موشک های دوربرد یمنی ها به عمق ریاض و جده شلیک می شوند، ثابت می کند که عربستانی ها نتوانسته اند به اهدافشان در یمن دست پیدا کنند.
وقتی ارتش ائتلاف عربی در عدن متوقف می شود و بیش از آن نمی تواند پیشروی کند، بیانگر این است که عربستان و همپیمانانش در به کارگیری تاکتیک هایشان دچار اشتباه شده اند، بنابراین عربستان به دنبال این است که جنگ یمن را به هر قیمتی شده، تمام کند اما این جنگ چگونه باید تمام شود. اینکه بگویند ما در جنگ شکست خورده ایم که این مسئله برایشان قابل قبول نیست. با وجود این همه ادعا، به کارگیری تسلیحات پیشرفته و پول در مقابل کشور فقیر یمن که تنش داخلی دارد، پذیرش شکست برای عربستان خیلی سنگین است. یکی هم این بود که آخرین تیرهای ترکش خودشان را برای پیروزی در یمن استفاده کنند. آخرین تیر این بود که در درون انصارالله انشقاق و اختلاف ایجاد کنند و عبدالله صالح را با دادن وعده ها به سمت خودشان بکشند و برای رسیدن به این هدف و اختلاف افکنی در بین یمنی ها، صالح را به کودتا علیه انصارالله تحریک کردند که در این هدف نیز شکست خوردند.
با کشته شدن عبدالله صالح، سعودی ها چه سیاستی را در مقابل انصارالله به کار خواهند گرفت؟
باید منتظر باشیم و ببینیم که سیر تحولات در روزهای آینده به چه سمتی پیش خواهد رفت. یک نظریه که بیشتر نزدیک به واقعیت است، این است که عربستانی ها خودشان را در منطقه بازنده می بینند. عربستانی ها در سوریه به آن چیزی که می خواستند، نتوانستند دست پیدا کنند و عملاً از قاعده بازی حذف شده به حساب می آیند. در لبنان تلاش داشتند سعدالحریری، نخست وزیر لبنان را علیه فضای سیاسی این کشور تحریک کنند و نتیجه عکس گرفتند و این مسئله برایشان سنگین تمام شد و با مداخله امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه مجبور به عقب نشینی شدند.  در عراق هم که تروریست های داعش شکست خوردند، عملاً بازنده شدند و به رغم اینکه سعی می کنند به گروه های عراقی نزدیک شوند اما به هیچ دستاورد ملموسی نرسیدند. بنابراین مقامات عربستان برای اینکه بگویند در عرصه سیاست خارجی دستاوردی داشتیم، به نظر می رسد دنبال ایجاد آشوب در جای جدیدی هستند. یمن به خاطر اینکه هم مرز مشترک با این کشور دارد و هم اینکه در جنگ با آن قرار دارد، می توانست برای عربستان آخرین گزینه باشد و اگر یمن به سمت تنش کشیده می شد، درگیری و آشوب می توانست به داخل عربستان کشیده شود. بنابراین یمن گزینه آخر برای عربستان بود ولی چون تمام گزینه هایش به شکست منجر شده است، تنها یمن برایشان باقی مانده است.  گویا بعد از مرگ عبدالله صالح  به عنوان یکی از گزینه هایی که عربستان فکر می کرد با کمک او می تواند سیاست یمن را به نفع خودش تغییر دهد، از دست رفته است. با وجود این، به نظر می رسد عربستانی ها دو راه پیش رو داشته باشند. یا از تحولات یمن سرخورده شوند و به سمت حل موضوع بروند که در این صورت جایگاهشان در ائتلاف عربی تضعیف می شود. با توجه به خشونت هایی که از عربستان سراغ داریم و با توجه به تصمیم های شتاب زده ای که سعودی ها اتخاذ کرده اند، ممکن است باز هم با تصمیمات جدید یمن را وارد جنگ داخلی کنند. فعلاً به نظر می رسد با مرگ عبدالله صالح خود عربستانی ها هم دچار شوک شده اند و فکر نمی کردند که چنین اتفاقی برای صالح بیفتد و ممکن است تا چند روز در شوک بمانند و پس از آن تصمیم بگیرند که چه کاری می توانند انجام دهند.
یکی از سناریوهای ممکن هم این است که تنش ها را در یمن تشدید کنند. همچنانکه پس از مرگ عبدالله صالح عربستان حملات خود را به صنعا افزایش داد و نتیجه ای در برنداشت و تنها مناطق غیرنظامی نابود شدند. با وجود این، اگر بخواهند به این خشونت ها ادامه بدهند، تنش ها در یمن تشدید خواهد شد ولی اینکه چگونه می خواهند این کار را انجام دهند باید در آینده ببینیم. ممکن است گروه های تروریستی مثل القاعده را در داخل یمن تحریک کنند یا اینکه داعش را وارد یمن کنند و باید منتظر بمانیم و ببینیم که تحولات در روزهای آینده به چه سمتی خواهد رفت.
با توجه به اینکه مزدوران سعودی در یمن در طول سه سال نتوانسته اند موفقیتی کسب کنند و حتی برخی از آنها از عربستان دستور نمی گیرند و خودسرانه عمل می کنند، با این حال، آیا عربستان بار دیگر روی این گروه ها سرمایه گذاری خواهد کرد و اینکه می تواند با استفاده از القاعده و داعش اهداف خود را در یمن عملی کند؟ همچنانکه عربستان و منصور هادی گفته اند که به زودی به صنعا حمله می کنند، آیا اصلا ائتلاف عربی توانایی حمله زمینی به صنعا را دارد؟
اگر عربستان و متحدانش توانایی حمله زمینی به صنعا را داشتند تاکنون این کار را کرده بودند. منصور هادی از همان روز اول می خواست به صنعا برسد ولی حتی جرئت نکرده به مدت یک هفته در عدن که در کنترل نیروهای ائتلاف است، بماند و اینها شعاری بیش نیست. مشکلی که در درون ائتلاف عربستان و یمنی ها به وجود آمده است و همچنان گریبانگیرشان است، اینکه بزرگ ترین متحدشان در یمن علی الابیض بود که گفت بیش از این جنگ را ادامه نمی دهد و گفت که ما با این هدف به ائتلاف عربی ملحق شدیم که به شهر عدن برسیم و به این هدف هم رسیدیم و بیشتر از این پیشروی نمی کنیم.  از طرفی، دیگر ارتش های عربی هم وارد فاز عمل نشدند تا برای عربستان بجنگند و قطر هم کنار کشید و الان از لحاظ پیاده نظام، عربستانی ها نیروی ورزیده ای ندارند که بتوانند با کمک آنها به سمت مناطق دیگر که در کنترل انصارالله است، پیشروی کنند و تنها راه ادامه حملات هوایی است، چراکه لشکرهای دیگر در روی زمین متوقف شده اند. اگر سعودی ها می توانستند صنعا را بگیرند تا حالا این کار را انجام داده بودند. آنها می خواستند انصارالله را در صنعا سرنگون کنند که نتوانسته اند در این زمینه موفق شوند و الان انصارالله قدرت اول در یمن است.
به نظر می رسد، با کشته شدن صالح، انصارالله توانسته بر اوضاع صنعا مسلط شود و امنیت را در پایتخت تثبیت کند. آیا روند افزایش قدرت انصارالله تداوم خواهد داشت یا بی ثباتی ها بار دیگر در این شهر تشدید می شود؟
اگر اتحاد با ارتش حفظ شود و انصارالله بتواند ارتش را همراه خود داشته باشد و ارتش هم متحد انصارالله باقی بماند و نهادهای قدرت در صنعا همچنان در کنترلشان باشد و نیروهایی که همچنان در این نهادها هستند با انصارالله همکاری کنند، می تواند این روند را ادامه دهد و به نتیجه برسد. ولی اگر تنش بیش از این باشد، ممکن است اداره امور از دستش خارج شود. الان نمی توان با قاطعیت گفت که نتیجه چه خواهد شد و باید منتظر ماند و دید که در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد.
همانطور که می دانید به رغم محاصره یمن، اما انصارالله و ارتش این کشور توانستند به ساخت موشک های دوربرد دست پیدا کنند و حتی موشک های بالستیک و کروز را به سمت ریاض و ابوظبی شلیک کرده اند که نگرانی سعودی ها و امارات را در پی داشته است. ارزیابی شما از توانمندی های موشکی یمن و تأثیر آن بر تغییر معادلات جنگ چیست؟
قطعاً این مسئله در روند جنگ مؤثر است و ساخت این موشک ها مقامات عربستان را خشمگین تر می کند.اینکه توانایی موشکی چه دستاوردی می تواند برای یمنی ها داشته باشد باید در آینده دید. انصارالله در شرایط فعلی یک دستگاه دیپلماتیک که بتواند از طریق آن قدرت سخت افزاری خودش را به قدرت نرم افزاری تبدیل کند، ندارد. با توجه به اینکه عربستان همه کشورها را علیه یمن بسیج کرده است، انصارالله به غیر از ایران با کسی تعامل ندارد. اینکه انصارالله بیاید با قطری ها و عمانی ها وارد مذاکره شود و آنها میانجیگری بکنند، می تواند دستاورد جدیدی کسب کند اما اینکه داشتن چنین توان موشکی تا چه اندازه برای یمنی ها مؤثر باشد، شاید بتواند توقف جنگ را تسریع کند. عربستانی ها از اینکه گروه های یمنی، موشک های دیگری به سمت ریاض شلیک کنند وحشت زده خواهند شد، تا کنون کسی به پایتخت عربستان موشک شلیک نکرده است و اگر الان موشک های جدیدی به سمت ریاض شلیک بشود و این مسئله ادامه داشته باشد، احساس خطر خواهند کرد. این موضوع یا جنگ را بسیار تشدید می کند یا  اینکه عربستانی ها را سر عقل خواهد آورد تا پای میز مذاکره برگردند و نمی توان از هم اکنون افق روشنی را برای این مسئله پیش بینی کرد.

 

از آنجه که سیستم دفاع موشکی عربستان در مقابل رهگیری موشک بالستیک شلیک شده یمنی ها به ریاض ناکام بود، در صورت شلیک موشکهای بعدی، عربستان تا چه اندازه می­تواند در دفع حملات موشکی یمنی­ ها موفق باشد؟

اولا، شاید سیستم دفاع موشکی عربستان بتواند چند موشک را رهگیری کند ولی اگر تعداد موشکها بیشتر باشد، برای عربستانی ها سخت خواهد بود و حتی خود لفظ حمله هم برای عربستان سنگین است. عربستانی ها این همه ادعا دارند که به دلیل داشتن تسلیحات پیشرفته قدرت اول منطقه هستند اگر موشکی به خاک ریاض اصابت کند و نتوانند آنرا دفع کنند ابهت آنها می شکند. اگر صد موشک به طور یکجا به سمت عربستان شلیک شود یک سوم آنها را می توانند دفع کنند و بقیه را نمی توانند دفع کنند. سیستم دفاعی عربستان که پیشرفته تر از اسرائیل نیست و زمانی که در جنگ 33 روزه حزب الله موشکها را به سمت اسرائیل شلیک کرد؛ و یا فلسطینی ها در جنگ های غزه موشک شلیک کردند، تنها تعداد محدودی را دفع کردند و تعداد زیادی موشک به خاک سرزمینهای اشغالی اصابت کرد و گنبد آهنین نتوانست همه موشکها را رهگیری کند. به خاطر همین بود که بسیاری می گفتند که گنبد آهنین نتیجه مطلوبی را که از آن انتظارمی رفت، به بار نیاورد.

چنین توانایی دفاعی را عربستان ندارد و در صورت شلیک موشکهای بیشتر، نمی توانند با آن مقابله کنند. حتی اگر این موشکها به بیابانهای عربستان اصابت کند. بنابراین، نفس فرود موشک به مناطق حساس عربستان برای این کشور خیلی مهم است و تا حالا هیچ موشکی خارج از مرزهای عربستان به سمت این کشور شلیک نشده بود اما الآن موشکهای یمن به ریاض رسیده است و این موشکها از سوی ارتش کلاسیک شلیک نشده است بلکه از سوی گروهی انجام شده است که با آن جنگ می کنند و بسیاری از امکانات و زیرساخت­ های آنرا از بین برده اند و همین مسئله برای عربستانی ها ساده نیست و نگران آن هستند.

پس از شلیک موشک به سمت ریاض، مقامات سعودی، ایران را به دادن سلاح به یمنی ها متهم کردند و سعی کردند این مسئله را به شورای امنیت سازمان ملل هم ارجاع دهند. اخیرا نیز محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی به رسانه های عربستان دستور داده است تا برای انصارالله از لفظ شبه نظامیان ایران استفاده کنند. به نظر شما هدف عربستان از زدن چنین اتهاماتی به ایران در برهه کنونی چیست؟

عربستان در حال حاضر، ایران را به عنوان دشمن درجه یک برای خودش تعریف کرده است و از هر بهانه ای برای مقابله با ایران استفاده می کند. هر چند در نشست اخیر اتحادیه عرب مسئله ارجاع پرونده موشکی یمن به شورای امنیت مطرح شد اما اختلافات بین اعضا به قدری بود که نتوانستند موفقیتی کسب کنند و کشورهای شمال آفریقا با این تصمیم عربستان همراه نشدند. حتی مقامات عربستان تلاش کردند آمریکایی ها را متقاعد کنند که این مسئله را در سازمان ملل مطرح کنند اما رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا گفت که ما سند و دلیل محکمه پسندی که ادعا کنیم ایران این موشکها را به یمن داده است، نداریم و در این مسیر نیز شکست خوردند. برخلاف ادعای سعودیها، سندی که نشان دهد ایران این موشکها را به یمنی ها داده است وجود ندارد.

برخی منابع اخیرا گزارش داده اند که علاوه بر عربستان و امارات، رژیم صهیونیستی هم در کودتای عبدالله صالح علیه انصارالله در صنعا نقش داشت و قرار بود نیروهای عبدالله صالح از چند ماه­ پیش توسط افسران اسرائیلی در عدن آموزش دیده و برای مقابله با انصارالله به سمت صنعا پیشروی کنند. به نظرتان اهداف اسرائیل از درگیر شدن در بحران یمن چیست؟ این مسئله تا چه حد به عادی سازی روابط اسرائیل با اعراب و دشمنی با ایران ارتباط پیدا می­کند؟

بله قطعا یکی از دلایل به مسئله عادی سازی روابط اسرائیل با اعراب مرتبط است اما دلایلی دیگری هم وجود دارند که سبب شده تا اسرائیلی­ها به فکر نفوذ در یمن بیفتند. به هر حال، یکی از ایدئولووژی­های اصلی اسرائیل محاصره امنیتی جهان عرب است و اسرائیل به دنبال این است تا بتواند در یمن نفوذ پیدا کرده و جایگاهی در این کشور بیابد. قطعا اسرائیل برای خوش خدمتی به عربستان سعودی وارد جنگ یمن نشده است تا چیزی در مقابل آن دریافت نکند. اگر اسرائیلی­ها وارد یمن شوند قطعا می­خواهند وارد نهادهای امنیتی این کشور بشوند. یمن می­تواند برای اسرائیلی­ها مهم باشد، از یک طرف عربستان را تحت فشار می­گذارند که در جنوب این کشور و یا در داخل خاک یمن، نهاد امنیتی خودشان را مستقر کنند و عربستان را از پایین تحت فشار بگذارند.

از طرف دیگر، می­توانند در «باب المندب» که یکی از گذرگاه­های مهم و استراتژیک است، مسلط شوند و نزدیکی این گذرگاه به کانال سوئز می­تواند امتیاز بزرگی برای اسرائیلی­ها باشد. کانال سوئز هر چند تحت کنترل مصر است اما باتوجه به نفوذی که اسرائیل در مصر پیدا کرده است، بایکدیگر هماهنگ هستند و اگر بتوانند بر باب المندب مسلط شوند، می­توانند کنترل باب المندب تا کانال سوئز را در دست بگیرند. اسرائیلی­ها به فکر امتیازهای امنیتی جدیدی هستند و باب المندب منطقه استراتژیک است و اسرائیلی­ها هر جا که بخواهند می­توانند نفوذ کنند و این مسئله می­تواند وجهه امنیتی ­شان را در منطقه تقویت کند. همچنین یکی از فازهای نفوذ اسرائیل در یمن می­تواند مقابله با ایران در منطقه باشد. اسرائیلی­ها مدعی هستند که حضور ایران در سوریه، تهدیدی برای امنیت مرزهای آنها است و برای مقابله با نفوذ ایران تلاش می­کنند. اسرائیلی­ها می­خواستند با تجزیه کردستان عراق، اقداماتی را علیه ایران انجام دهند ولی در آنجا شکست خوردند و درصدد هستند این سناریو را در یمن عملی کنند. مقامات اسرائیلی به دنبال این هستند تا توجه ایران به یمن معطوف شده و تمرکزش روی دیگر مناطق خاورمیانه کمتر شود.

جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا گفته است که کشته شدن عبدالله صالح اوضاع انسانی در یمن را پیچیده­تر خواهد کرد. باتوجه به حمایتهای گسترده دولت آمریکا از عربستان سعودی، آیا احتمال ورود واشنگتن به بحران یمن وجود دارد؟

به نظرم بعید است که آمریکا در شرایط کنونی وارد درگیری جدیدی در منطقه شود. درست است آمریکایی­ها شعار زیاد می­دهند و اینکه می گویند اوضاع در یمن پیچیده خواهد شد، ممکن است سلاح جدید و پیشرفته ای را در اختیار عربستان قرار دهند اما اینکه خودشان وارد جنگ بشوند بعید است. اگر می توانستند جاهای دیگری هم بود که می توانستند وارد جنگ بشوند. حتی در سوریه که امنیت اسرائیل بیشتر در معرض خطر بود جرات نکردند وارد جنگ شوند چه برسد به یمن که از مرزهای اسرائیل فاصله دارد. در یمن منافعی ندارند که وارد شوند و در نهایت می خواهند این کشور را تقدیم عربستان بکنند و خودشان در آنجا پایگاه احداث کنند و یمن برای آمریکا ارزش استراتژیک ندارد.

دوما، الآن امریکایی ها درگیر مشکلات اقتصادی خودشان هستند که توان ورود به جنگ دیگری را ندارند. به نظر می رسد، آمریکا می خواهد امتیازاتی بگیرد و فشار می آورند که سلاح بیشتری بفروشند و منافع خودشان را تامین کنند. سه سال است که یمن درگیر جنگ است و اگر آمریکایی ها می دیدند که در این کشور منافعی دارند و حداقل برای اینکه با ایران مقابله کنند وارد جنگ می شدند اما در عمل این اتفاق رخ نداد.

برخی معتقدند که تحولات داخلی عربستان بی ارتباط با بحران یمن نیست و ولیعهد عربستان برای اینکه کسری بودجه این کشور و هزینه های جنگ یمن را جبران کند شاهزاده های ثروتمند سعودی را دستگیر کرده است تا بتواند ثروت آنها را غارت کند. نظر شما در این باره چیست؟

قصه دستگیری شاهزاده­های عربستان پیچیده است. وقتی محمد بن سلمان می گوید که ما بعد از دستگیری شاهزاده ها به توافق رسیدیم که از بین 121 نفر، 91 میلیارد دلار به خزانه دولت انتقال بدهیم این مسئله شبهه ایجاد می کند. چرا که ولیعهد عربستان در مدت چند هفته هم کمیته تشکیل داده، حکم صادر کرده است و هم حکم را اجرا کرده است و خیلی سریع فهمیده است که چه مقدار بودجه می توان از این شاهزاده ها دریافت کرد. این احتمال وجود دارد که ولیعهد برای جبران کسری بودجه این بگیر و ببندها را به راه انداخته است و این مسئله شائبه های زیادی را ایجاد می کند.

محمد بن سلمان می خواهد سریعا به قدرت برسد و در درون خاندان سعودی مخالفت ها با پادشاهی وی بسیار بالاست و برای همین این شاهزاده های مخالف را دستگیر کرده است. از طرف دیگر، بن سلمان می خواهد برای خودش پایگاه مردمی کسب کند و به همین خاطر این نمایش را به راه انداخته است. همچنین می خواهد نشان دهد که فرد متفاوتی است و با این کار خود را متمدن نشان دهد و اینگونه القا کند که خوی مبارزه با فساد هم دارد. الآن جنگ قدرتی در عربستان شکل گرفته است و دستگیری شاهزاده های سعودی اقدام متهورانه ای بود که ممکن است برای عربستان گران تمام شود.

در پایان اوضاع اتی یمن را چگونه ارزیابی می کنید؟

باید بنشییم و ببینیم تحولات یمن به چه سمتی پیش خواهد رفت. با سیاست خشونت امیزی که عربستان در پیش گرفته است به نظر می رسد بحران یمن تشدید شود. حاکمان عربستان افرادی نیستند که اهل تدبیر و اندیشه باشند و بخواهند امور را دور از تنش به پیش ببرند. افراد جوانی بر سر کار هستند که بدون تجربه سیاسی هستند و خیلی احساساتی عمل می کنند و فکر می کنند با سیاست لجام گسیخته ای می توانند اهدافشان را به پیش ببرند و متاسفانه در هر جایی که شکست خوردند به جای اینکه بشینند و فکر کنند که جلوی شکست های بیشتر را بگیرند بدتر مثل فرد عصبانی شدند که رفتار غیرعقلانی در پیش گرفته است. به نظر حاکمان عربستان در یمن نیز امور را به سمت تشدید بحران سوق دهند مگر اینکه فشارهای بین المللی برای توقف جنگ بیشتر باشد تا مانع از تشدید بحرلان شود. یعنی همان کاری که در ماجرای سعد الحریری، نخست وزیر لبنان رخ داد و فشارهای اروپایی افزایش یافت و امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه وارد عمل شد و بحران فروکش کرد. اگر چنین فشاری در یمن هم اتفاق بیفتد شاهد کاهش تنش ها خواهیم بود در غیر این صورت درگیری ها بیشتر خواهد شد و بحران همچنان ادامه خواهد یافت.

منبع: روزنامه جوان

کلید واژه ها: انصارالله عربستانی ها صالح


نظر شما :