پیدایش چشم اندازهای جدید برای حقانیت مواضع جمهوری اسلامی

در ایفای نقش منطقه ای به الزامات داخلی پایبند باشیم

۰۶ دی ۱۳۹۶ | ۱۲:۴۲ کد : ۱۹۷۳۹۵۱ نگاه ایرانی خاورمیانه
نویسنده خبر: سید احمد حسینی
سید احمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: بدون تردید، یکی از اهداف مهم بازیگران منطقه ای و بین المللی، ایجاد فشار و آفرینش فضای تردید و یاس در مقابل هر گونه همکاری با ایران با هدف جلوگیری از تکمیل و کامل شدن ابعاد اقتدار ایران است که مهمترین وجه آن زمینه های اقتصادی و تجاری است.
در ایفای نقش منطقه ای به الزامات داخلی پایبند باشیم

دیپلماسی ایرانی:

مقدمه:

ایران، کشوری اثرگذار در منطقه آسیای جنوب غربی با ظرفیتهای مادی و معنوی قابل توجه است که در طول چهار دهه گذشته، مدلی جدید از نوع نگاه به تحولات محیط پیرامونی و بین المللی، طراحی و اجرای سیاست خارجی مستقل، تلاش جهت دفاع از منافع کشورهای منطقه در برابر دست اندازی کشورهای فرامنطقه ای و تحقق آرمانهای والای امت اسلامی را به عرصه نمایش و عمل درآورده است.

جمهوری اسلامی، در راستای نگرش اصولی خود به مسائل منطقه، مسیر پر فراز و نشیبی را پشت سرگذاشته و برغم دشمنی ها و سنگ اندازی ها، توانسته است به بازیگری تعیین کننده در تحولات منطقه ای تبدیل شود.

خوشبختانه سیر تحولات و رخدادها، نه تنها آرمانها و اصول بنیادین انقلاب و جمهوری اسلامی ایران را مشمول مرور زمان و کهنگی نساخته بلکه واقعیت ها و رخدادهای جدید نشان از پیدایش چشم اندازهای جدید برای حقانیت مواضع جمهوری اسلامی دارد که جدیدترین نمونه آن، پیامدهای ناشی از تصمیم آمریکا در شناسائی قدس بعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی است که نگرشهای سازشکارانه را به بن بست کشانده و رویکرد مقاومت را بعنوان یک گزینه ممکن برای احقاق حقوق ملت های منطقه، نمایان ساخته است.

ناگفته پیداست که یکی از عناصر مهم تداوم پیروزی ها و تثبیت جایگاه و نقش مهم منطقه ای جمهوری اسلامی ایران، یکپارچگی و انسجام داخلی و آماده سازی همه جانبه کشور برای پیمودن مسیری است که بر اساس شواهد و روایت ها، سالها بطول خواهد انجامید و باید که برای گذر از این وضع آمادگی کامل داشت.

موضوع دیگر اینکه دشمن و رقبای جمهوری اسلامی، با توجه به شکست ها و سرخوردگی های بسیار در کشمکش ها و رویاروئی های میدانی، توجه خود را به عقبه و خاکریزهای: فکری، اندیشه ای، اقتصادی و اجتماعی کشور معطوف و آن را هدف سناریوها و برنامه ریزی های خود قرار داده اند.

نظر به اهمیت موضوع و نقش بنیادینی که ساختار مستحکم نظام و کشور در پیمودن مسیر دشوار کنونی و عبور از گذر مهم تاریخی دارد، در این فرصت به واکاوی موضوعات و مسائل داخلی کشور که ناظر برظرفیتهای تقابل ایران با جبهه تمام عیار دشمن دارد، توجه کرده و راهکارهائی برای مدیریت هوشمندانه شرایط کنونی، ارائه می شود:

وحدت، رمز اقتدار:

نظام جمهوری اسلامی، ساختاری است که قدرت و ایستادگی خود را از حضور و مشارکت مردم و ایستادگی آنها بر اصول و موازین انقلاب و نظام می گیرد. این در هم تنیدگی حکومت و ملت، الگوی منحصربفردی است که در طول چهار دهه گذشته، کارآمدی و قدرت و صلابت خود را اثبات کرده و سرمایه اساسی کشور در مواجهه با مشکلات و چالش های بنیان کن بوده است.

این مزیت و برتری موجب شده است تا ایران، پایه های اقتدار و نقش آفرینی خود را نه بر اساس ائتلاف ها و اتکاء به قدرتها بلکه بر اساس نقش مستقل و قائم بالذات خود، به بازیگری مطمئن در منطقه تبدیل شود. تجارب مهم و گران سنگی چون: پیروزی انقلاب، درهم شکستن توطئه ها و کودتاها، جنگ تحمیلی هشت ساله، مقاومت اسطوره ای در دوره تحریم ها و پرونده هسته ای، تنها و تنها با مدد رهبری هوشمند و همراهی ملت فراهم شده و ایران از این منظر یک کشورالهام بخش است و به هیچ وجه، نباید آن را کوچک و کم اهمیت تلقی کرد.

این ضرورت و همراهی در مقطع کنونی که ایران در حال تثبیت نقش منطقه ای خود است، نه تنها کمرنگ و کم ارزش نشده بلکه اهمیتی حیاتی تر یافته و از سوی دیگر با گسترش فناوریها و ارتباطات، در کانون هدف گذاری و برنامه های تخریبی دشمن قرار گرفته است.

راهبرد فشار دو ستونی آمریکا:

یکی از موضوعاتی که در دوران انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شنیده می شد، ضرورت متمرکز شدن بر مسائل داخلی ایران و افزایش فشار بر جامعه و رودر رو قرار دادن آنها با حاکمیت بود. بنظر می رسد این استراتژی کاملا در دستور کار نهادهای فکری و امنیتی ایالات متحده قرار دارد و این سناریو به روشهای گوناگون دنبال می شودو شاید حتی در تحلیل و ارزیابی دولت کنونی آمریکا و شخص ترامپ مقداری اشتباه محاشبه صورت گرفته و تمام توجهات به بعد سیاست خارجی جلب و مسائل داخلی، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

آنچه در عمل مشاهده می شود پیشبرد هر دو وجهه از سیاست تشدید فشار بر ایران، هم در بعد داخلی و هم در بعد خارجی است که باید تدابیر لازم در قبال آنها اتخاذ شود.

اخلال در قدرت تمرکز و تصمیم گیری:

یکی از الزامات هر اقدام و برنامه ای، آرام بودن محیط فعالیت و وجود چشم اندازی برای جامعه است تا در سایه آن برنامه ریزان، فعالان اقتصادی و آحاد مردم بتوانند به حرکت درآیند و موجی در جامعه ایجاد شود.

با رصد رفتارهای کشورهای بزرگ مشاهده می شودآنان به گونه ای رفتار می کنند که نظم فکری و ذهنی جامعه ایران را بهم ریخته و آنها را در حالت بلاتکلیفی نگه دارند تا نتوانند تصمیم درست و جامعی در قبال موضوعات مختلف بگیرند.

برجسته و تشدید انتظارات پسابرجامی، تشکیک در عملی کردن قراردادهای منعقده، ترساندن شرکت ها و بانکهای بزرگ از هر گونه همکاری عملی با ایران از جمله اقداماتی است که باعث می شود بلاتکلیفی بر فضای اقتصادی کشور حاکم شده و تکلیف همکاریها و پروژه ها مشخص نباشد.

سلب اعتماد در جامعه:

مهمترین آسیبی که انسجام داخلی ایران را هدف گرفته، سست کردن اعتماد عمومی در جامعه و ایجاد شبهه و بدبینی نسبت به افراد و نهادها در کشور می باشد. هر چند نمی توان وجود برخی مشکلات و نارسائی ها و احیانا اقدامات آسیب زننده از سوی برخی افراد را نادیده گرفت اما برجسته کردن موضوعات، ایجاد فضای سیاسی و رسانه ای سنگین، هدایت فضای مجاری در جهت انحراف و تحریک افکار عمومی از شگردهائی است که برای ضربه به اعتماد عمومی در جامعه صورت می گیرد.

دو قطبی سازی:

یکی از راهبردهای خطرناک غرب در قبال ایران، ایجاد شکاف و دو قطبی ساختن کشور و مرزبندی در فضای منسجم و یکپارچه کشور است. دو قطبی شدن جامعه موجب پیدایش وضعیتی می شودکه هیچ کس تمایل و علاقه ای به شنیدن جبهه مقابل ندارد و تنها حذف و بیرون راندن آن را هدف خود قرار می دهد.

با دقت نظری در شیوه های خبری، رسانه ای و سیاسی مجموعه غرب متوجه می شویم که تشدید فضای دو قطبی در جامعه ایران از راهبردهای جدی آنان است تا امکان گفتگو و تعامل بین سلائق سیاسی گوناگون در جامعه از بین برود و آستانه تحمل جامعه پائین بیاید. نکته جالب توجه این است که حتی موضوعی بنام برجام که ماهیت ملی دارد را نیز در جهت نیل به هدف خود در دو قطبی سازی جامعه و تاثیرگذاری بر افکار عومی جامعه قرار می دهند و تلاش دارند جامعه ایران را در این خصوص و پیامدهای آن به دو دسته کاملا مجزا و مرزندی شده تقسیم کنند.

تخلیه ظرفیتهای انسانی جامعه:

وضعیت جمعیت بخصوص نیروی فعال و کارآمد جامعه عنصری بسیار مهم و تعیین کننده قدرت در دنیای جدید است. اگر کشوری از چنین امکان و ظرفیتی برخوردار باشد، اهرم و ابزار بسیار مهمی برای برداشتن گامهای بلند دارد.

در این رابطه سخن ها بسیار است و نظریه پردازان و تحلیلگران مطرح مانند مرشایمر که بنیانهای فکری آنان شالوده رفتارهای قدرتهای کنونی را تشکیل می دهند به جمعیت بعنوان عنصر بنیادین قدرت توجه می کنند و قدرت و نقش کشورها را در داشتن نیروی انسانی زیاد و حرفه ای می دانند. ایران از این حیث در نقطه بسیار مهم و هدف برنامه ریزی ها و سناریوهای دشمنان و رقبا قرار دارد.

از شواهد و شنیده ها، کاملا مشخص است که کشورهای غربی و پیشرفته، اقدامات بسیار حساب شده ای برای تاثیرگذاری بر جوانان ایرانی بخصوص طبقه تحصیلکرده و دانشگاهی طراحی و شبکه ای انسانی از افراد برای جابجائی و خروج نیروهای مستعد ایرانی ایجاد کرده اند. اقدامات کشورهائی مانند آلمان در راه اندازی کرسی های آموزش زبان آلمانی و نیز تسهیل ورود جوانان ایرانی به کانادا، تنها نمونه هائی از سلسه اقداماتی هستند که در جریان است و باید تدابیر جدی برای آن اندیشه و چاره جوئی صورت گیرد.

راهکارها و پیشنهادها:

با نکات اجمالی که مورد اشاره رفت، ضروری است ابعاد و مولفه های داخلی قدرت ایران برای ایفای نقش بازیگر مهم منطقه ای مورد توجه قرار گیرد. در این راستا، برخی نکات بشرح زیر مورد اشاره قرار می گیرد:

تسهیل فضای خلاقیت و نوآوری:

به دلائل گوناگون، ساختار و فضای داخلی کشور از فکرهای خلاقانه و ابتکاری، استقبال و صیانت نمی کند و صاحبان این نوآوریهای سرخورده شده و آمال و آرزوهای خود را در ورای مرزهای این کشور جستجو می کنند. طبعا با توجه به بستر آماده در کشورهای دیگر و نیاز روز افزون آنها در شرایط تنگناتنگی که در دنیای رقابت وجود دارد توسط آنان، جذب و در خدمت کمک به برنامه ها و اهدافشان قرار می گیرند.

چاره جوئی برای بروکراسی:

بروکراسی حاکم بر کشور، بشدت پر پیچ و خم و دافع ابتکارات و گامهای بزرگ در مسیر حل مشکلات و چالشهای فراروی است و برای برون رفت از وضعیت کنونی، راهگشا نیست و باید فکر اساسی برای آن اندیشیده شود.

دقت نظری در نتایج و دستاوردهای سالهای اخیر، بخصوص مرحله پس از برجام که انتظار گشایش ها و فرصت آفرینی ها در عرصه اقتصادی و برنامه ریزی و به حرکت درآوردن چرخ های اقتصادی کشور وجود داشت نشان می دهد که انتظارات برآورده نشده و شاید بررسی های دقیق، سهم مشکلات ناشی از بروکراسی داخلی، حتی بیشتر از اقدامات اخلال گرانه و برهم زننده دشمنان و رقبا در مجموعه غرب و هم پیمانان منطقه ای آنان است.

در این زمینه بخصوص با توجه به سلسله اقدامات پیوسته دشمنان که عرصه جنگ و رویاروئی را به اقتصاد و معیشت و زندگی روزمره مردم کشانده اند باید تدابیر جدی بخصوص در حوزه های قانون گذاری و سیاست گذاری اندیشیده شده و حرکت و تدابیر جدی اتخاذ و از روند انفعالی و تدافعی کنونی خارج شویم.

تغییر در سیمای مدیریتی کشور:

شرائط و اقتضائات و بزرگی چالش هائی که با آنها مواجه هستیم، نیاز به تغییر جدی در ترکیب و چیدمان مدیریتی کشور دارد. اینکار هم به لحاظ محتوی اقدامات و برنامه ها و هم به لحاظ روانی و سمبلیک بخاطر انرژی و انگیزه ای که به کشور بخصوص طبقه جوانان بعنوان موتور محرکه کشور وارد می کند بسیار حائز اهمیت و مستلزم توجه ویژه است.

بهره گیری از تجربه های جهانی:

نیم نگاهی به تجربه ها و دستاوردهای رشد و توسعه کشورها، نشان از وجود مدل های مختلف در تقویت بنیانهای کشورها دارد. دستگاه دیپلماسی کشور باید به این امر، عنایت خاصی داشته و با بررسی های دقیق نمونه هائی از تجارب کشورها که مشابهت ها و قرابت های نزدیک با جمهوری اسلامی ایران دارد را بعنوان کشورهای هدف انتخاب و زمینه های تبادل تجربه در این زمینه را فراهم سازد.

بهره گیری از توانمندی ها:

افراد، نهادها و دستگاههای گوناگون که وظیفه شکل دهی به افکار عمومی و گرایشات فکری و ذهنی جامعه را دارند، باید نسبت به اهداف راهبردی و کلان کشور همگرائی بیشتر با هم داشته و از ظرفیت علوم انسانی برای پرداختن به مسائل و چالش های کشور نهایت استفاده را بنمایند.

در این راستا، دستگاههای ارتباط جمعی بخصوص صدا و سیما باید به تبیین شرایط و ضرورت توجه به بنیانهای داخلی کشور توجه خاصی کرده و برنامه های هدفمندی را تولید و عرضه نمایند. هدف این برنامه ها باید این باشد که بسترهای فعالیت اقتصادی، علمی، الگوی مصرف و چشم اندازیهای رشد و توسعه ایران بعنوان یک قدرت برتر منطقه ای را تبیین کنند. در این زمینه باید این موضوع مهم تبیین شود که برای تثبیت قدرت و جایگاه در منطقه، هم آوردی و هماهنگی همه جانبه های قدرت نیاز است و مکمل یکدیگر می باشد. اگر به تحولات محیط پیراموین توجه کنیم بعنوان نمونه در عراق و سوریه، تحولات میدانی را پشت سر گذاشته ایم اما تثبیت واقعی آنها نیازمند این است که در عرصه بازسازی و اقتصاد نیز حضورپررنگ داشته باشیم.

شفافیت و عدالت محوری:

شفاف و سالم سازی فضای اقتصادی و اجتماعی، از ضرورت های بنیادین برای فعال سازی کنشگران داخلی و خارجی در عرصه ای گوناگون در هر کشوری می باشد. نظر به ضرورت قدرتمندسازی و مقاوم سازی اقتصاد و ایجاد تناسب لازم بین وضعیت منطقه ای و سیاسی ایران با توان اقتصادی و قدرت اقتصادی باید گامهای بلندی برای ایجاد شفافیت لازم و ارتقاء شاخص ها در این زمینه با رویکرد عدالت محوری برداشته شود بنحوی که همه سلائق و نیروها برای فعال شدن در این عرصه ها، انگیزه های بالائی پیدا کنند.

پرهیز از اشتباه محاسباتی:

باید توجه کنیم که رویاروئی ما با رقبا و دشمنان، یک مواجهه همه جانبه است که از پیچیدگی و ابعاد بسیاری برخوردار است. بدون تردید، یکی از اهداف مهم بازیگران منطقه ای و بین المللی، ایجاد فشار و آفرینش فضای تردید و یاس در مقابل هر گونه همکاری با ایران با هدف جلوگیری از تکمیل و کامل شدن ابعاد اقتدار ایران است که مهمترین وجه آن زمینه های اقتصادی و تجاری است.

برای نیل به این مقصود، اصلی ترین موفقیت دشمن این خواهد بود که با اقدامات: ایذائی، پرسرو صدا و جنجال آفرینی، توجه ما را از تمرکز و پافشاری بر بنیانهای اصلی قدرت بازداشته و جامعه ایرانی از پیدا کردن راهکاری برای غلبه بر مشکلات و نارسائی های کنونی، غافل و دچار اشتباه محاسباتی شود. طبعا اینکار، نیاز به هوشمندی و درایت بالائی دارد. 

سید احمد حسینی

نویسنده خبر

کارشناس و تحلیل گر ارشد مسائل سیاسی و بین المللی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: جمهوری اسلامی ایران


نظر شما :