مدل تبادل زندانی میان ایران و آمریکا نمی تواند در خصوص برجام تکرار شود

مذاکره با آمریکا یک تابوی سیاسی مشروط است، نه مطلق

۱۹ آذر ۱۳۹۸ | ۱۶:۰۰ کد : ۱۹۸۸۰۷۷ آمریکا انتخاب سردبیر
امیرعلی ابوالفتح در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی پیرامون تبادل زندانیان ایرانی و آمریکایی در بحبوحه تحریم‌های آمریکا و پیگیری سیاست فشار حداکثری کاخ‌سفید ضد جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که اگر چه تبادل زندانیان بین ایران و ایالات متحده آمریکا می تواند یک پالس مثبت سیاسی و دیپلماتیک از سوی دو طرف تلقی شود، چرا که این مسئله در طول زمامداری دونالد ترامپ تاکنون بی سابقه بوده است، اما نمی توان از دل این تبادل زندانیان این امید را داشت که اکنون تهران و واشنگتن آماده انجام مذاکره به معنای کلاسیک آن یعنی نشستن نمایندگان دو طرف در پشت یک میز برای حل و فصل مشکلات هستند.
مذاکره با آمریکا یک تابوی سیاسی مشروط است، نه مطلق

گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی: با تصویب شورای عالی امنیت ملی و همکاری و موافقت نهادهای قضایی و امنیتی ژائو وانگ، شهروند آمریکایی که به جرم جاسوسی در حال گذراندن دوران محکومیت خود در ایران بود، آزاد و تحویل مقام‌های سوئیسی برای بازگشت به آمریکا شد. از سوی دیگر با تلاش‌ها و پیگیری‌های وزارت امور خاجه و همکاری نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی ایران و در یک فرایند دیپلماتیک با همکاری دولت سوئیس، دکتر مسعود سلیمانی، استاد دانشگاه‌های ایران که به اتهام دور زدن تحریم‌های غیرقانونی آمریکا بازداشت و بیش از یک سال در آمریکا زندانی بود، آزاد شد. اما این تبادل زندانی در بحبوحه جنگ اقتصادی ایالات متحده ضد ایران باعث شد این سوال و شائبه را ایجاد کند که آزادی محقق آمریکایی و دانشمند ایرانی حکایت از توانایی ایالات متحده و ایران برای دستیابی به توافقات بعدی و حتی در پرونده های مهمتر است؟ آیا این تبادل زندانیان می تواند یک پالس مثبت از سوی تهران و واشنگتن به یکدیگر تلقی شود؟ آیا انجام تبادل زندانیان بین ایران و ایالات متحده آمریکا می تواند این فرصت را برای کشورهایی مانند عمان، سوئیس، ژاپن و فرانسه ایجاد کند که با پیگیری همین رویه، بستر و فضای لازم برای گفت وگو و مذاکره میان تهران و واشنگتن را فراهم کنند یا این کشورها نیز به عنوان میانجیگر و سرپل ارتباطی به اقتضائات بحران در روابط ایران و ایالات متحده آمریکا واقفند؟ دیپلماسی ایرانی برای پاسخ به این سوالات و پرسش هایی از این دست، گفت و گویی را با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس و تحلیلگر مسائل آمریکا ترتیب داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:

اخیرا ایران و آمریکا طی پروسه ای اقدام به تبادل زندانیان میان یکدیگر کردند که طی آن تهران در ازای آزادی مسعود سلیمانی، دانشمند خود از زندان آمریکا ژائو وانگ، محقق آمریکایی و شهروند آمریکایی که به جرم جاسوسی از سال ۲۰۱۶ در زندان به سر می برد را آزاد کرد. این تبادل زندانی در بحبوحه جنگ اقتصادی ایالات متحده ضد ایران بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ها داشت. در این میان بسیاری این تحلیل را ارائه کردند که آزادی محقق آمریکایی و دانشمند ایرانی حکایت از توانایی ایالات متحده و ایران برای دستیابی به توافقات بعدی و حتی در پرونده های مهمتر است؛ ارزیابی شما در این رابطه چیست؟ آیا این تبادل زندانیان می تواند یک پالس مثبت از سوی تهران و واشنگتن به یکدیگر تلقی شود؟

اولا من منکر این نیستم که تبادل زندانیان بین ایران و ایالات متحده آمریکا می تواند یک پالس مثبت سیاسی و دیپلماتیک از سوی دو طرف تلقی شود، چرا که این مسئله در طول زمامداری دونالد ترامپ تاکنون بی سابقه بوده است، اما این نکته را هم باید در نظر داشت که تبادل زندانیان بین ایران و ایالات متحده آمریکا در قالب یک موضوع انسان دوستانه و حقوق بشری جای دارد، نه یک پروسه پیچیده سیاسی و دیپلماتیک؛ به هر حال در طول تاریخ مسئله تبادل زندانیان بین دو کشوری که حتی در حال جنگ و نزاع نظامی با هم بوده‌اند، امری رایج بوده است. پس نمی توان تبادل زندانیان میان تهران و واشنگتن را یک اتفاق شگرف در نظر گرفت. از طرف دیگر این نکته را هم باید مد نظر قرار داد که با توجه به گفته های آقای ربیعی، سخنگوی دولت که مقامات ایالات متحده آمریکا نیز آن را تایید کرده‌اند برای تبادل آقای سلیمانی با ژائو وانگ هیچ گونه مذاکره دو جانبه ای بین ایران و ایالات متحده آمریکا شکل نگرفته و این تبادل صرفا این مسئله به واسطه نقش آفرینی یک پل ارتباطی به نام سفارت سوئیس در ایران که از چهل سال پیش به عنوان دفتر حافظ منافع ایالات متحده و رابط بین تهران و واشنگتن عمل کرده است، صورت گرفت، کما اینکه سفارت سوئیس در ایران طی این چهل سال بارها و بارها حامل پیام های مهم بین دو طرف بوده که در ادامه باعث تحولات و اتفاقاتی میان تهران و واشنگتن شده است.
پس ایران و ایالات متحده آمریکا از طریق سفارت سوئیس این اطلاع و آمادگی را پیدا کرده‌اند که حاضر به تبادل زندانیان بین همدیگر هستند. در ادامه دو کشور از طریق قوانین داخلی خود، بستر را برای عفو و آزادی زندانیان آماده کرده و در نهایت این تبادل صورت گرفته است. بنابراین بر اساس این الگوی تبادل زندانیان که بین ایران و ایالات متحده آمریکا صورت گرفته است، نمی توان در خصوص پی ریزی یک تفاهم سیاسی در خصوص پرونده های دیگر به خصوص مسئله برجام خوشبین بود. یعنی نمی توان از دل این تبادل زندانیان این امید را داشت که اکنون تهران و واشنگتن آماده انجام مذاکره به معنای کلاسیک آن یعنی نشستن نمایندگان دو طرف در پشت یک میز برای حل و فصل مشکلات هستند. با این تفاسیر این مسئله نمی‌تواند سرمنشا یک دیالوگ بزرگتر بین ایران و آمریکا باشد، چون هیچگونه دیالوگ میان دو طرف برای تبادل زندانیان صورت نگرفته است.

در کنار نکاتی که شما به آن اشاره داشتید بسیاری بر این باورند که با توجه به تحولات داخلی ایالات متحده آمریکا، به خصوص مسئله پررنگ شدن استیضاح دونالد ترامپ و تزلزل در جایگاه سیاسی وی، کاخ سفید برای به دست آوردن برگ برنده در انتخابات آتی سعی کرده یک نوع نرمش و انعطاف سیاسی و دیپلماتیک از خود نشان دهد که نمونه بارز آن مسئله تبادل زندانیان با ایران است؛ آیا سنگین تر شدن تیغ استیضاح واشنگتن را به این تبادل واداشت؟

دونالد ترامپ از همان روز اولی که به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا کار خود را آغاز کرد بارها عنوان کرد که حاضر به گفت وگو و مذاکره با جمهوری اسلامی ایران است. حتی بعد از خروج از برجام نیز وی چندین بار اشاره کرده بود که بدون پیش شرط حاضر به مذاکره با تهران است. البته برای همین مذاکره مد نظر ترامپ، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا ۱۲ پیش شرط را مطرح کرده بود. پس بحث بر سر این است که رئیس جمهوری آمریکا بارها عنوان داشته که از طرف وی در هرگونه گفت وگو و مذاکره با آمریکا باز است، اما مشکل اساسی اینجاست که این مذاکرات در چه زمانی، در چه مکانی، با چه اقتضائات سیاسی و دیپلماتیک و در قبال چه امتیازات و تعهداتی حاصل می شود؛ واقعیت این است که کاخ سفید به دنبال مذاکراتی است که از دل آن امتیازات نقد را دریافت کرده و تعهدات نسیه را به طرف مقابل اعطا کند که یقیناً با مخالفت جمهوری اسلامی ایران روبه رو شده است. چون این گونه مذاکرات هیچ گونه سودی برای تهران ندارد. ایران گفته که حاضر به دادن امتیازات نقد است، اما به شرطی که طرف هم تعهدات نقد خود را عملیاتی کند. از این رو می بینید که آمریکا از طرق مختلف به دنبال مذاکره بوده و نمی‌توان گفت که اکنون به واسطه مسئله استیضاح دونالد ترامپ، کاخ سفید به دنبال نشان دادن چهره منعطف از خود بوده است تا از این طریق بخواهد باب مذاکره و برگ برنده برای خود دست و پا کند. البته دونالد ترامپ به شدت به شوی سینمایی، تلویزیونی و سیاسی علاقه‌مند است. چرا که وی از دل همین ساز و کار به قدرت رسید. لذا ترامپ سعی کرده است از دل شوی سیاسی و رسانه‌ای آزاد کردن یک زندانی از ایران برگ برندهای برای خود فراهم کند و تا اندازه‌ای مسئله استیضاح را به حاشیه ببرد، کما این که شاهد آزادی کشیش آمریکایی از کشور ترکیه بودیم و در کنار آن بازگشت جنازه سربازان آمریکایی از کره شمالی بعد از هفتاد سال صورت گرفت. همه این شوها اهداف و امتیازاتی برای ترامپ فراهم کرد؛ واقعیت این است که با استیضاح و یا بدون استیضاح، ایالات متحده آمریکا سعی دارد در مسائل و مقوله های حقوق بشری و انسان دوستانه فعالیت‌های خود را ادامه دهد تا بتواند شوهای سیاسی و دیپلماتیک بیشتری را شکل دهد. لذا این مسئله چندان ارتباطی به استیضاح ترامپ ندارد.

به نقش سوئیس و سفارت این کشور در ایران به عنوان سر پل ارتباطی بین تهران و واشنگتن اشاره داشتید به موازات این تحولات شاهد سفر یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه عمان به ایران بودیم که این کشور هم به عنوان یکی از میانجیگران جدی در تنش تهران - ریاض و تهران - واشنگتن مطرح است و تا کنون هم توانسته برخی اقدامات را سامان دهد. اما انجام تبادل زندانیان بین ایران و ایالات متحده آمریکا می تواند این فرصت را برای کشورهای مانند عمان، سوئیس، ژاپن و فرانسه ایجاد کند که با پیگیری همین رویه، بستر و فضای لازم برای گفت وگو و مذاکره میان تهران و واشنگتن را فراهم کنند یا این کشورها نیز به عنوان میانجیگر و سرپل ارتباطی به اقتضائات بحران در روابط ایران و ایالات متحده آمریکا واقفند؟

برای پاسخ به این سوال شما من یک سوال مهم تر را مطرح می کنم که چه شد ایران و ایالات متحده آمریکا حاضر به انجام این تبادل شدند؟ واقعیت این است که طرفین یک ما به ازای روشن، دقیق و ملموس برای گفت‌وگو و مذاکره داشتند؛ ایران یک دانشمند اسیر در چنگال آمریکا داشت و آمریکا نیز خواهان آزادی زندانی خود در ایران بود. بنابراین تهران و واشنگتن در یک موقعیت برابر قرار داشتند و هیچ کدام در موضع قدرت نبودند. نکته دوم ناظر بر این واقعیت است که هر کدام از طرفین به بازی برد - برد اعتقاد داشتند. یعنی اینگونه نبود که ایالات متحده آمریکا انتظار داشته باشد که اول جمهوری اسلامی ایران زندانی آمریکایی را آزاد کند و بعد کاخ سفید آزادی دانشمند ایرانی را به شروط دیگری در آینده گره بزند، کما این که همین مسئله برای آمریکا نیز صدق می‌کند. بنابراین تبادل زندانی در این چارچوب صورت گرفت. لذا اگر چه دونالد ترامپ در این چارچوب و قاعده به مسائل بشردوستانه و حقوق بشری علاقه‌مند است، اما در حوزه مذاکرات کلاسیک دیپلماتیک به خصوص در مسئله برجام به این چارچوب و رویه اعتقاد ندارد. چون وی معتقد است که ایران و ایالات متحده در جایگاه برابری قرار ندارند، بلکه قدرت بی چون و چرای نظامی و اقتصادی آمریکا و مسئله تحریم و فشار حداکثری بر ایران می تواند تعیین کننده رفتار تهران باشد. بنابراین واشنگتن دلیلی ندارد که بخواهد در مذاکره با ایران یک بازی برد - برد را تجربه کند و تعهدات نقد به تهران بدهد. 
از طرف دیگر دونالد ترامپ معتقد است که مشکل ایران تنها مسئله برجام و فعالیت‌های هسته‌ای این کشور نیست، بلکه مسئله توان موشکی و دفاعی و همچنین دیپلماسی منطقه جمهوری اسلامی ایران نیز در راستای فعالیت‌های هسته‌ای تهران، یک پرونده بسیار گسترده تر را شامل می شود. لذا ایران باید در خصوص دیگر مسائل نیز وارد گفت‌وگو و مذاکره شود. همین مسئله مذاکره برد - برد و همچنین بحث بر سر یک موضوع روشن، دقیق و ملموس را کنار می گذارد و در این راستا واشنگتن به دنبال یک کلی گویی و گرفتن امتیاز از تهران در همه ابعاد و جوانب است و معتقد است که هرگونه مذاکره با ایران باید به گونه‌ای باشد که ایران در آن بازنده باشد و ایالات متحده آمریکا برنده؛ حتی اگر ایران برنده باشد، باید این برد ایران، نسیه و منوط به آینده باشد، اما آمریکا باید نقدا این برد دیپلماتیک را برای خود کسب کند. پس باز هم تاکید می کنم الگوی تبادل زندانیان اخیر شکل گرفته، نمی‌تواند یک پالس مثبت برای ایران و ایالات متحده آمریکا باشد. در همین راستا کشورهایی مانند عمان، سوئیس، فرانسه و ژاپن نیز به عمق شکاف سیاسی ایران و ایالات متحده آمریکا واقفند و امید چندان جدیای به تلاش های دیپلماتیک خود ندارند که بتوانند با پیگیری مدل تبادل زندانیان سیاسی بخواهند بستر مذاکره میان دو کشور را فراهم کنند. به خصوص که پیش از این مسئله شکست دیپلماتیک تلاش‌های امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه نیز آب پاکی را بر دست تمام این میانجیگران ریخت. واقعیت این است که اگر ایالات متحده آمریکا مذاکره با ایران را از منظر این بازی برد - برد و در یک چارچوب مشخص، بدون در نظر گرفتن موضع قدرت پی بگیرد، خود به خود مسئله مذاکره و رسیدن به توافق انجام خواهد شد و نیازی به آشتی جویی و یا میانجیگری نیست. فقط کافی است این نگاه در کاخ سفید شکل بگیرد که آن هم بسیار بعید است. چون مسئله برجام هم بدون هیچ گونه میانجیگری سیاسی و با انجام مذاکرات مستقیم بین نمایندگان ایران و ایالات متحده آمریکا صورت گرفت. در آن زمان باراک اوباما، رئیس جمهوری وقت ایالات متحده آمریکا به این واقعیت رسید که باید از موضع برابر و در قبال دادن تعهدات نقد، وارد مذاکره با ایران شود، اما واقعیت این است که دونالد ترامپ این باور را ندارد و معتقد است که باید ایران در موضع ضعف باشد و با دادن امتیازات نقدی خود در خصوص فعالیت‌های هسته‌ای، دیپلماسی منطقه ای و توان موشکی، مذاکره را پیگیری کند، اما امتیازات آمریکا باید نسیه و منوط به برخی شرایط باشد. لذا تا زمانی که این نگاه وجود داشته باشد، هیچ مذاکره ای شکل نخواهد گرفت.

در سایه این نکات شرایط را از منظر ایران چگونه ارزیابی می کنید. چراکه با توجه به برخی تحولات داخلی در چند هفته اخیر و همچنین شرایط اجتماعی و سیاسی در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی بسیاری بر این باورند که تهران سعی کرده است یک پالس را به جامعه جهانی مخابره کند؟ آیا در شرایطی که مذاکره با ایالات متحده آمریکا یک تابوی سیاسی است، انجام این تبادل می‌تواند یک پوست اندازی سیاسی و دیپلماتیک تلقی شود؟ اگر چنین نیست چرا این تبادل صورت گرفت؟ 

فارغ از مواضع اعلامی مقامات و مسئولین جمهوری اسلامی ایران در قالب سخنرانی ها، مصاحبه ها و بیانیه ها من معتقدم که اساسا مسئله مذاکره با آمریکا نمی تواند یک تابوی سیاسی تلقی شود. فقط مسئله اینجاست که باید دید مذاکره در چه زمانی، در چه مکانی، با چه اقتضائات سیاسی و دیپلماتیک، بر سر چه موضوعی و در قبال چه امتیازات و تعهداتی صورت می گیرد. اگر چه مقام معظم رهبری به صراحت عنوان کردند که با دولت دونالد ترامپ در هیچ سطحی مذاکره نخواهد شد، اما شیوه حکومتداری مقام معظم رهبری و همچنین نگاه دولت حسن روحانی، حتی نگاه منتقدین دولت هم این است که اگر ایالات متحده آمریکا به اصطلاح "آدم" شود و بخواهد در چارچوب یک مذاکره پایاپای و از موضع برابر و در قبال دادن امتیازات نقد وارد گفت‌وگو با ایران شود، اساساً برقراری روابط با آمریکا یک تابوی سیاسی نیست؛ پس تابوی مذاکره با آمریکا مشروط است، نه یک امر مطلق سیاسی و دیپلماتیک؛ حال این که آمریکا آدم بشود یا نشود، مسئله دیگری است. ما با همین دولت دونالد ترامپ در چارچوب کمیسیون مشترک برجام گفت وگو و مذاکره داشته ایم. آقای عراقچی با برایان هوک در همین چارچوب مذاکره کرد. لذا اگر آمریکا رویه خود را تغییر دهد به این معنا نیست که دیگر ایران حاضر به مذاکره نخواهد بود. یعنی مذاکره با آمریکا منوط به تغییر رفتار کاخ‌سفید است. در همین راستا حتی مقام معظم رهبری عنوان کرده بودند که اگر نتیجه برجام مثبت باشد و منافع و اهداف جمهوری اسلامی ایران را تامین کند، می‌تواند با پیگیری همین الگو در خصوص دیگر مسائل با غرب وارد گفت و گو شد، اما مشروط بر اینکه تجربه و زمان ثابت کند که ایالات متحده آمریکا بر سر عهد و پیمان خود پایبند است.


( ۹ )

نظر شما :

عین الله ۲۱ آذر ۱۳۹۸ | ۲۱:۲۹
تابوی سیاسی مشروط. هههه هر جا به نفعمون بود حلاله هر جا هم نبود حرامههههه