تحت الشعاع قرار گرفتن وضعیت مهاجرین افغانی، ذیل تشدید فضای ضد ایرانی

آیا کابل به بهای نزدیکی به واشنگتن ریسک ایجاد گسل با تهران را پذیرفته است؟!

۲۸ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۲:۰۰ کد : ۱۹۹۲۴۰۱ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
محسن روحی صفت ایرانی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی بر این باور است که بی شک تشدید فضای ضد ایرانی و توهین و اتهام پراکنی به جمهوری اسلامی ایران تنها و تنها باعث خواهد شد که زندگی و شرایط مهاجرین افغانی که در داخل ایران زندگی می‌کنند تحت الشعاع این فضا قرار گیرد. به هر حال هر عملی یک عکس العمل و واکنشی در پی خواهد داشت. در این راستا تشدید فضای ضد ایرانی در افغانستان در این سو می تواند برخی واکنش ها به همراه داشته باشد. این یک واقعیت اجتناب ناپذیر است.
آیا کابل به بهای نزدیکی به واشنگتن ریسک ایجاد گسل با تهران را پذیرفته است؟!

دیپلماسی ایرانی – بعد از احضار عبدالغفور لیوال، سفیر افغانستان در ایران و اعلام مراتب اعتراض تهران به برخی تحریکات و تحرکات در خصوص اتهام زنی علیه ایران پیرامون حادثه جاده مهریز - یزد اکنون اخباری دال بر سفر احتمالی محمد حنیف اتمر، سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان به ایران برای پیگیری مناسبات دو کشور مطرح شده است. اما این سفر احتمالی دیپلماتیک تا چه اندازه می‌تواند اختلافات پیش آمده را حل و فصل کند؟ چرا در شرایط بحرانی کنونی که افغانستان با چالش های متعدد سیاسی، امنیتی و اقتصادی مواجه است، دولت کابل تنش با ایران را در پیش گرفته است؟ آیا دولت اشرف غنی به بهای نزدیکی با واشنگتن ریسک ایجاد گسل با تهران را قبول کرده است؟! دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوال را در گفت وگویی با محسن روحی صفت، رایزن سابق اقتصادی ایران در مالزی، سرپرست سابق سرکنسول گری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف، پیشاور، قندهار، رئیس سابق ستاد افغانستان و کارشناس مسائل شبه قاره و جنوب شرق آسیا پی گرفته است که در ادامه می‌خوانید:

بعد از حادثه دهانه ذوالفقار که با شانتاژ و جریان سازی سیاسی و رسانه‌ای علیه ایران همراه بود شاهد بودیم که در واقعه تلخ جاده مهریز - یزد نیز مشابه همین جران سازی ها علیه ایران شکل گرفت. در این رابطه علاوه بر اعتراض در برابر سفارت ایران در کابل شاهد برخی تحرکات معنادار اعتراضی در مقابل سفارتخانه های ایران در برخی از کشورهای اروپایی نیز بودیم که با یک جریان سازی رسانه‌ای نیز همراه بود. این ها علاوه بر آن است که عبدالغفور لیوال، سفیر افغانستان در تهران نیز دست به اتخاذ برخی مواضع و رفتارهای خارج از عرف دیپلماتیک زده است که در نهایت به احضار سفیر و اعلام مراتب اعتراض تهران منجر شد. با توجه به این که بسیاری از کارشناسان و ناظران مسائل افغانستان معتقدند که شدن وابستگی و نیاز دولت اشرف‌غنی ذیل شرایط نابسامان سیاسی، اقتصادی و به‌خصوص امنیتی بعد از شکست موافقتنامه صلح امریکا و طالبان روز به روز به ایالات متحده در حال افزایش است. پیرو این نکته اکنون شرایطی شکل گرفته است که در آن سو واشنگتن با اشراف به این نیاز کابل از آن به عنوان یک اهرم فشار برای ایجاد شکاف در روابط افغانستان با جمهوری اسلامی ایران سوء استفاده می کند. با این وصف و از نگاه شما آیا کابل به بهای نزدیکی به واشنگتن ریسک ایجاد گسل با تهران را قبول کرده است؟

آنچه در پاسخ به سوال شما باید مد نظر قرار داد این است که ما باید مسبب وضعیت موجود را شکست سیاست‌های افراد و جریان‌هایی بدانیم که پیش از این فعال مایشاء بودند. چرا که این افراد در پیگیری اهداف و منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود آن قدر ناکام شده‌اند که متاسفانه جامعه و مردم افغانستان اکنون با یک وضعیت به شدت ناامید کننده، هم در حوزه اقتصادی و معیشتی، هم در بُعد اجتماعی و فرهنگی، هم در بعد سیاسی و هم در مقوله امنیتی مواجهند. همین مسئله موجب شده است که مردم افغانستان برای دریافت معیشت خود و برخورداری از حداقل های اولیه زندگی با مشکلات و چالش‌های عدیده روبه رو باشند. لذا مجموعه این شرایط ناگوار موجب آن شده است که افغان ها چاره‌ای جز مهاجرت و ترک موطن خود برای بهبود وضعیت زندگیشان نداشته باشند. در این رابطه هم  یکی از مهمترین کشورهایی که مقصد مهاجرین افغانی است ایران است. اما به هر حال باید این را هم پذیرفت که عبور غیرقانونی و ورود غیر قانونی به مرزهای ایران یک ناهنجاری و یک قانون شکنی است. لذا وضعیت تلخ مردم افغانستان نمی تواند توجیه کننده این قانون شکنی هایی باشد که هر روزه در طول مرزهای مشترک ما با این کشور در حال وقوع است. بنابراین تهران حق خود می داند که از تمامیت ارضی و مرزهای خود دفاع کند. مسئولین نظامی و امنیتی کشور که نمی‌توانند بدون اخذ ویزا و داشتن گذرنامه و عبور از طریق گذرگاه‌های قانونی اجازه تردد به مهاجرین افغانی در خاک ایران را بدهد. بنابراین دستگاه های نظامی و امنیتی خود بنا به وظیفه محوله تنها مسئولیت حراست و نگهبانی از مرزهای مشترک با افغانستان را در دستور کار خود قرار داده اند و هیچ گونه اشتباهی، قصور و کم کاری متوجه آنها نیست، بلکه این بزرگواران شبانه روز تنها به وظایف خود عمل کرده و می کنند. طبیعتاً در این میان با میزان تردد بالای غیرقانونی که در این مرزها صورت می گیرد  بروز اتفاقات ناگوار و تلخ نیز اجتناب ناپذیر است، اما نباید مبنایی برای اتهام پراکنی و جریان سازی سیاسی، دیپلماتیک و رسانه‌ای علیه ایران، آن هم از طرف دولت کابل باشد. بلکه بهترین سناریو آن است که کابل در نهایت همکاری و حسن همجواری با همسایه خود یعنی جمهوری اسلامی ایران شرایطی را شکل دهد که این ترددها ابتدا به ساکن قانونی انجام گیرد و در ثانی در صورت بروز هرگونه اتفاق، مراتب از طریق پیگیری با مسئولین نظامی و دیپلماتیک حل و فصل شود، نه اینکه دولت کابل بخواهد در دام برخی کشورها مانند ایالات متحده آمریکا قرار گیرد و در زمین واشنگتن علیه تهران بازی کند.

اما سوال من بی پاسخ ماند. آیا از نگاه شما کابل به بهای نزدیکی با واشنگتن ریسک ایجاد گسل با تهران را قبول کرده است؟

من چنین تصوری ندارم. بعید می‌دانم که دولت اشرف غنی این ارزیابی را داشته باشد که بدون همکاری با جمهوری اسلامی ایران بتواند شرایط را، هم در داخل خاک افغانستان و هم در کنار مرزهای مشترک مدیریت کند. به هر حال ایالات متحده کشوری است که مرز مشترکی با افغانستان ندارد و از هزاران کیلومتر آن طرف تر اقدام به اشغال خاک این کشور کرده است. لذا اینجا اهمیت و اولویت دیپلماتیک کابل باید پیگیری و تحقق منافع مشترک افغانستان با همسایگانش باشد، نه برای در نظر گرفتن منافع ایالات متحده آمریکا. البته در این میان باید اذعان کرد که متاسفانه وضعیت امنیتی این کشور به واسطه جولان طالبان و دیگر گروه‌های تروریستی معارض با دولت مرکزی و همچنین شکست پروسه صلح ایالات متحده آمریکا با طالبان و ناکام ماندن گفت وگوهای بین الافغانی سبب شده است که دست اشرف غنی برای پیگیری اولویت های دیپلماتیک کابل بسته باشد. به هر حال اکنون شرایط برای دولت اشرف غنی چندان مساعد نیست و وی نمی تواند با فراغ بال دست به اتخاذ مواضع و رفتاری مستقل بزند. مضافا باید خاطر نشان کرد متاسفانه راهبردی که ایالات متحده آمریکا در پروسه صلح با طالبان در پیش گرفت از یک سو باعث تقویت جایگاه و روحیه سیاسی طالبان و در آن سو تضعیف وجهه دولت کابل شد و همین مسئله سبب شد که اکنون دولت کابل و شخص اشرف غنی در برابر جولان طالبان نتواند واکنش لازم و قاطع را از خود نشان دهد. چرا که ایالات متحده آمریکا موازنه سیاسی و امنیتی را در خاک افغانستان مختل کرده است. اما نکته مهمتر اینجاست که متاسفانه هزینه این انفعال دولت اشرف غنی و تبعات مخرب سیاست‌های اشغال گرایانه ایالات متحده آمریکا در خاک افغانستان را باید مردم این کشور بدهند. یعنی مسئولین دولتی کابل، سیاستمداران، رهبران جریانات و احزاب سیاسی افغانی و دیپلمات های این کشور چندان آسیب و ضرری از این شرایط ندیده اند، بلکه بیشترین آسیب و صدمه متوجه مردم افغانستان است که با گوشت و پوست خود فقر و ناامنی را لمس می کنند.

به وضعیت نامطلوب سیاسی، اقتصادی و به‌خصوص امنیتی مردم افغانستان اشاره کردید. به واقع ایالات متحده آمریکا در به وجود آمدن این شرایط تا چه اندازه مقصر است؟

چنان که اشاره شد قطعاً یکی از عوامل اصلی شکل گیری این میزان از نابه سامانی ها در افغانستان و تشدید رنج ها و آلام مردم زجر کشیده و در عین حال قابل احترام این کشور به حضور ایالات متحده آمریکا باز می گردد. زمانی که ایالات متحده آمریکا وارد خاک افغانستان شد بسیاری از اهداف کلان اقتصادی را به عنوان هدف و بهانه خود برای اشغال غیر‌قانونی این کشور مطرح کرد تا توجیهی برای این اشغالگری در سطح افکار عمومی جهانی داشته باشد. در این راستا مقامات دولت بوش بارها عنوان کردند که افغانستان با حضور آمریکا به کشوری پیشرفته و ثروتمند بدل خواهد شد، اما ما اکنون شاهد هستیم که پس از گذشت قریب به دو دهه از آغاز اشغالگری آمریکا، نه تنها این کشور هیچ گونه پیشرفتی نداشته است، بلکه روز به وضعیت اقتصادی، سیاسی، امنیتی و معیشتی مردم افغانستان بدتر و بدتر می شود. اکنون میزان فقر و ناامنی در این کشور جنگ زده بیداد می کند و مقصری هم جز حضور آمریکا برای آن تصور نمی شود. 

در این میان برخی از کارشناسان معتقدند که حضور یک جریان پشتون رادیکال در ساختار و بدنه دولت اشرف غنی با محوریت شخص رئیس جمهور سبب شده است که اساساً راهبرد سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی افغانستان به جای تعامل با همسایگان در مسیر ریل‌گذاری شده ایالات متحده آمریکا قرار گیرد. شما تا چه اندازه این مسئله را قبول دارید؟

اگرچه در یک نگاه کلی می‌توان این گونه برداشت کرد که جریان پشتون رادیکال در افغانستان نگاه چندان مثبتی به گسترش و توسعه روابط کابل با تهران نداشته است، اما نمی‌توان همه پشتون های افغانستان را در این دسته بندی قرار داد. بنابراین من معتقدم به جای اینکه دولت اشرف غنی را یکپارچه در دسته بندی پشتون رادیکال مخالف با گسترش روابط کابل با تهران قلمداد کنیم، من معتقدم که برخی چهره های معدود سیاسی افغانی با برخی تحرکات و تحریکات خود سعی دارند اهداف و منافع کوتاه مدتشان را در ایجاد تنش دیپلماتیک کابل و تهران پیگیری کنند. از این رو نمی توان این مسئله را به کل دولت اشرف غنی تعمیم داد. به هر حال علی رغم تمامی انتقادات به جا از برخی رفتارها و مواضع دولت افغنستان در قبال ایران، کابل به قدرت سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران واقف است و به خوبی می داند با رعایت حسن همجواری و پیگیری همکاری های حسنه دیپلماتیک با همسایگانش است که می تواند بر مشکلات منطقه ای پیش امده و حتی چالش های داخلی فائق آید. از این رو من معتقدم که این رفتارها تنها منافع مهاجرین و اتباع افغانی حاضر در ایران را به خطر می‌اندازد. چون بی شک تشدید فضای ضد ایرانی و توهین و اتهام پراکنی به جمهوری اسلامی ایران تنها و تنها باعث خواهد شد که زندگی و شرایط مهاجرین افغانی که در داخل ایران زندگی می‌کنند تحت الشعاع این فضا قرار گیرد. به هر حال  هر عملی یک عکس العمل و واکنشی در پی خواهد داشت. در این راستا تشدید فضای ضد ایرانی در افغانستان در این سو می تواند برخی واکنش ها به همراه داشته باشد. این یک واقعیت اجتناب ناپذیر است.

طبق برخی اخبار قرار است محمد حنیف اتمر، سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان برای حل و فصل مشکلات پیش آمده و پیگیری روابط تهران - کابل به ایران سفر کند. از نگاه شما این سفر دیپلماتیک تا چه اندازه می‌تواند باعث رفع کدورت ها و از بین رفتن فضا سازی و جریان سازی رسانه های، سیاسی و دیپلماتیک علیه تهران شود؟

اتفاقا من معتقدم که این سفر آقای اتمر، سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان باید زودتر در دستور کار دولت کابل قرار می گرفت. چرا که بی شک حضور و تردد مداوم مقامات دو کشور و حضور جدی دیپلماتیک مسئولین ایرانی و افغانستانی می تواند مانع از شکل‌گیری چنین فضاسازی ها و هجمه ها علیه ایران شود. به هرحال به هر میزان که روابط سیاسی و دیپلماتیک دو کشور قدرتمند باشد و تقویت شود به همان میزان بستر و فضا برای سوء استفاده به منظور ایجاد اختلاف در روابط آن دو کشور غیر ممکن و یا حداقل بسیار سخت خواهد بود. لذا حضور اقای اتمر می تواند اتفاق مبارکی را در خصوص کاهش تنش های پیش آمده در روابط دو کشور شکل دهد. البته در این سفر باید به آقای اتمر گوشزد شود که مقامات نظامی و امنیتی ایران تنها و تنها به وظیفه محوله خود در حراست از مرزهای مشترک عمل کرده اند و هیچ گونه قصور، کم کاری و یا خدای ناکرده اقدامی ضد مردم افغانستان صورت نگرفته است. لذا وزارت امور خارجه افغانستان باید شرایط سیاسی داخلی در داخل خاک این کشور به منظور توقف همجه سازی علیه ایران مدیریت کند و مانع از تکرار این دست رفتارها و مواضع شود.

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران و افغانستان


( ۳ )

نظر شما :

فدوی ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۶:۴۳
بهتر ... کلاغ که از باغ قهر کند ، روزی دویست عدد گردو به نفع باغبانه ... یه جوری کار کرده ایم که همسایه های تراز پایین ما دچار توهم خود بزرگ بینی شده اند ... اصلا قطع ارتباط ایران و افغانستان ، مگر قرار است چه آسیبی به ما بزند ؟ نگران کم شدن ورود مواد مخدر باشیم ؟ یا نگران کم شدن حق آبه هیرمند ؟ اگر نگران اون چند ده مییون دلار صادرات شوینده و ... به افغانستان هستیم که باید بگویم خاک بر سرمان که اقتصاد چند هزار میلیارد دلاری ما به چه فلاکتی افتاده که چشم به جیب مواد فروش ها دارد ... امان از استراتژی بد ! امان !
ایرانی ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۸:۵۰
آیا همین اشرف غنی نبود که در جمع دانشجویان افغانستان ادعا کرد که افغانستان مهد زبان دری است دزدی هم حدی دارد ، ولی کسی نیست از این ملیجک امریکا بپرسد چرا وقتی میخواهی حرف بزنی سطح بیان شما بوی ادب و ادبیات نمیدهد و بیشتر در حد بیان آدم دبستانی هست تا یک فرد تحصیل کرده آنهم در مقام رئیس جمهور.....، قتلی در کانادا اتفاق افتاد که یک مرد افقانستانی سه دختر خود را و همسر اول او که بچه دار نمیشد بکمک همسر دوم و پسرش ، چهار نفر را کشت که همه فعلأ در زندان هستند ، اما آنچه مهم است اینست که درتمام مراحل تحقیق از مترجم ایرانی استفاده شده بود و همین زبان دری که اشرف غنی پشتون خود را صاحب آن میداند نارسا بود و در دنیای امروز که پر از زشتی ها و فجایع هست پاسخگو نبود و از فارسی زبانان ایرانی در بازجوئی ها استفاده میشود ، مهد زبان دری اگر غیرت و شرافت داشتند از سرزمین مادری جدا نمیشدند و ارتش بیگانه را در خاک خود مستقر نمیکردند ، حالا به بهانه های مختلف برای ایران دردسر درست میکنید که امریکا بیشتر بماند و خاک افغانستان را ترک نکند ، تصور کنید دانشجویان خارجی که علاقه مند هستند به زبان و ادبیات فارسی بروند افغانستان که فرهنگ لغات و دائرالتمعارفش چاپ ایران است ، نه آنها به ایران میروند و در ایران درس میخوانند که دیوانه انتحاری جان دانشجویان را به خطر میاندازد و هم دسترسی به منابع درسی کامل باعث میشود که لهجه آنها کج و کوله بشود .
حسین ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۹:۴۹
بسیاری از حرف های آقای روحی صفت درمورد نقش آمریکا در ایجاد شرایط کنونی و بی کفایتی دولت افغانستان درست است. حوادثی که برای مهاجرین افغانی(افغانستانی) افتاد قابل دفاع نیست اما پشت این جوسازی ها تا حدی دولت افغانستان هم برای خوش خدمتی به آمریکا حضور داشته. این آقای دیپلمات که سالها در افغانستان بوده حتما به خوبی میداند که ایران در میان اکثر پشتونها و دیگر اقوام از مقبولیت برخوردار نیست و متحد دائمی شان هزاره ها و شیعه های افغانستان اند که اکثر مهاجرین ساکن در ایران هم همین ها هستند. اینکه تلافی کارهای دیگران که اصلا در ایران نیستند را سر مهاجرین افغانستانی در آورید عین ضعیف کشی و ایجاد تنفر است. طرف مقابل شما بخشی از دولت افغانستان و دیگر افغانهای ساکن اروپا و آمریکا هستند که نه تنها علاقه ای به ایران ندارند، بلکه ایران را به لحاظ تاریخی و مذهبی دشمن خود میدانند. این فرصت خوبیست تا ظرفیت جمهوری اسلامی برای مدیریت چنین بحران و افزایش یا کاستن مشروعیت و نفوذش بین مردم منطقه مشخص شود.
حسین ۲۹ خرداد ۱۳۹۹ | ۰۹:۰۶
گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر بریدند سر مس گری. حدود نیمی از دولت افغانستان مخالف اعمال اشرف غنی و ایران ستیزی او هستند و در چنین مسایلی رفتاری عقلانی و دور از هیجان داشته اند. بخش زیادی از این همگرایی در کنار اهداف استراتژیک و منافع مشترک، بخاطر حضور مهاجرین افغانستانی در ایران هم هست. طرف مقابل شما کسانی اند که در شهرهای جنوبی و شرقی افغانستان پرچم ایران را آتش زده، شعار مرگ بر ایران سر میدهند و نه کسانیکه بخاطر ظلم و توحش همین ها مجبور به ترک دیار شده اند.
محمدمهدی بندرچی ۲۹ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۲:۳۵
عالی بود از این دست مصاحبه ها بیشتر انجام دهید امکان پخش مولتی میدیا هم فراهم کنید فقط با نکته آخر که سرپرست وزارت خارجه افغانستان باید به ایران بیاید موافق نیستم بهتر است یا به راحتی دعوت او اجابت نشود قدری معطلی دیپلماتیک پیدا کند بد نیست و در سطوح کارشناسی مسائل حل شود یا اگر آمد در حد معاون وزیر خارجه از او استقبال شود.
ایران دوست ۲۹ خرداد ۱۳۹۹ | ۲۲:۵۰
توجه به دگردیسی راهبرد اقتصادی ایران بعد از ازدیاد تحریم های آمریکا و رویکرد به مراودات اقتصادی با همسایگان جهت کاهش فشارها، دست هایی با هدایت اتاق فکر دشمنان ایران در کار هست تا با ایجاد اختلاف با همسایگان منابع اقتصادی را قطع و راه تنفس ایران را ببندند هر روز نمونه های چالش با عراق و افغانستان و ... مشاهده میکنیم اینکار به کمک پروپاگانداهای و بلندگوهای مزدور و نا آگاهان دو طرف انجام می شود می بایست با آگاهی و راهبردهای هوشمندانه این تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم ایران برگ برنده های بسیاری با توجه به پیشینه تاریخیش در اطراف خود دارد و می تواند بدون آسیب به مردمان نجیب آریانا( ایران شرقی) هزینه تنش زایی را برای بیگانگان دسیسه چین بقدری بالا ببرد که آنها برای نجاتشان نیازمند کمک ایران باشند.
محسن ۲۹ خرداد ۱۳۹۹ | ۲۳:۰۸
بنده به عنوان یک افغان شیعه خواستار روابط حسنه کشورم با همه ی همسایگان از جمله ایران هستم ما همیشه قدردان میزبانی ایران از هموطنان مان هستیم هم چنین قدردان فداکاری بیش از صدها سرباز امریکایی برای ازادی کشور مان هستیم اما ایران با حمایت ازطالبان خونخوار وجهه خود را در افغانستان و بین حامیانش تاجیک ها و هزاره ها خدشه دار کرده است
مجتبی ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ | ۰۹:۰۳
بالغ بر 3 میلیون تبعه افغانستان که در ایران ساکنند(قانونی یا غیر قانون) زندگی راحتر و امن تری از خو افغانستان دارند. دولت و رسانه های افغانستان هوشیار باشندکه یکی دو حادثه اخیر برای اتباع افغانستان بیشتر از داخل افغانستان سرچشمه گرفته است. چون دولت افغانستان کنترل های مرزی خود را به بهانه درگیری با طالیان رها کرده و روزانه صدها افغانی در ارتباط با باندهای قاچاق انسان از کشورشان از مسیرهای قاچاقچیان مواد مخدر و به صورت غیر قانونی وارد ایران می شوند. پلس ایران وقتی یک خودرور را به ظن قاچاق مواد مخدر تعقیب کرده و ایست می دهد، از هویت سرنشینان آن که خبر ندارد ایرانی هستند یا افغانی...
زمین شناس ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۴:۳۹
جناب فدوی طبق برآوردی که شده است ثروت تخمینی معادن و ذخایر انرژی افغانستان حدود 1131تریلیون دلار است!!!(منبع:اپیندنت) به طوری که فقط معادن لیتیم افغانستان با کل ذخایر نفتی عربستان برابری می کند. برای درک این مبلغ باید گفت که تخمین ثروت معادن ایران حدود 800 میلیارد دلار هست و اینکه می بینیم افغانستان امروز به این وضعیت افتاده هم به همین دلیل هست. حال شما می گویید قطع روابط کنیم؟! در حالی که همه کشور ها به دنبال بهانه ای برای رسیدن به این گنج بسیار ارزشمند هستند؟!
ایرانی ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۴:۴۴
جناب ایرانی از فضل پدر تو را چه حاصل؟ این قدر به خود می بالی که مثلا تاریخ غنی و فرهنگ غنی داری خوب که چه؟ اینها برای کسی نان وآب نمی شود. انسان باید خودش بیرزد ربطی هم به ملیت ندارد. عقب مانده ترین انسان ها فخر فروشان هستند.