برنامه رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران
کارشناسان تکرار سناریوی حمله به ایران از سوی رژیم صهیونیستی را نه از موضع قدرت بلکه به دلیل بحران های داخلی و شکست های امنیتی این رژیم دانسته و در مقابل رفتار ایران را ناشی از یک معادله بازدارندگی در جهت ثبات منطقه ای تعبیر می کنند.
به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، با افزایش تنشهای منطقهای و تشدید بحرانهای سیاسی ـ امنیتی در فلسطین اشغالی، بار دیگر گفتمان گزینه نظامی علیه ایران در ادبیات مقامات و رسانههای وابسته به رژیم صهیونیستی برجسته شده است. تلآویو که در ماههای اخیر با فشارهای فزاینده داخلی، بحران مشروعیت سیاسی و فرسایش بازدارندگی مواجه بوده است اکنون تلاش میکند با احیای روایت «تهدید ایران» فضای امنیتی منطقه را به نفع خود بازتعریف کند. اما بررسی دقیقتر واکنشها در واشنگتن نشان میدهد که فاصله معناداری میان لفاظیهای تند و امکان تحقق یک ماجراجویی نظامی واقعی وجود دارد.
تلآویو و سیاست تهدید دائمی
طرح مکرر حمله به ایران در ادبیات امنیتی رژیم صهیونیستی پدیدهای تازه نیست. این راهبرد بیش از آنکه ریشه در محاسبات عملیاتی داشته باشد پاسخی به نیازهای سیاسی داخلی تلآویو است. محمد مرندی، استاد دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل آمریکا، معتقد است که: تهدید ایران به عنوان یک دشمن خارجی قدرتمند، ابزاری برای پوشاندن شکستهای امنیتی و بحرانهای سیاسی داخلی اسرائیل است. تهدیدی که مصرف اصلی آن داخلی و رسانهای است.
در همین راستا، برخی تحلیلگران اشاره میکنند که رژیم صهیونیستی با برجستهسازی احتمال حمله، در پی آن است که هم حمایت بیقیدوشرط ایالات متحده را تضمین کند و هم فضای منطقهای را بهگونهای ملتهب نگه دارد که ابتکار عمل از دست بازیگران مستقل خارج شود.
تحلیلگران غربی منتقد
جان مرشایمر و استیون والت، دو نظریهپرداز شناختهشده روابط بینالملل در چارچوب رئالیسم تهاجمی بارها هشدار دادهاند که جنگ با ایران میتواند به یکی از پرهزینهترین درگیریهای قرن تبدیل شود. از منظر آنان، ایران نه عراقِ سال ۲۰۰۳ است و نه کشوری بدون عمق راهبردی و ظرفیت بازدارندگی است.
اسکات ریتر، افسر اطلاعاتی پیشین تفنگداران دریایی آمریکا و تحلیلگر نظامی نیز در تحلیلهای خود تأکید میکند که تصور یک حمله سریع و کم هزینه به ایران توهمی خطرناک است. به گفته ریتر توان بازدارندگی ایران و پیچیدگیهای جغرافیایی و سیاسی منطقه هرگونه اقدام نظامی را به یک جنگ فرسایشی بدل خواهد کرد که آمریکا و متحدانش آمادگی آن را ندارند.
بازدارندگی فعال ایران
تهدیدات رژیم صهیونیستی بخشی از یک جنگ ترکیبی است که در آن فشار رسانهای، عملیات روانی و تهدید نظامی درهم تنیده شدهاند. مقامات جمهوری اسلامی ایران همواره تأکید داشتهاند که ایران آغازگر جنگ نخواهد بود اما در برابر هرگونه تجاوز، پاسخ قاطع و متناسب خواهد داد. این موضع نه از سر لفاظی بلکه بر پایه تجربه تاریخی و ظرفیتهای واقعی دفاعی کشور است.
فؤاد ایزدی کارشناس مسائل ایالات متحده و استاد دانشگاه معتقد است که: بازدارندگی ایران دقیقا برای جلوگیری از چنین سناریوهایی طراحی شده است. به گفته او اگر تهدیدات تلآویو تا امروز به اقدام عملی منجر نشده بخش مهمی از آن به دلیل درک هزینههای سنگین پاسخ ایران است.
رسانه به مثابه میدان اصلی
در کنار محاسبات نظامی و سیاسی، میدان اصلی تقابل، عرصه روایتسازی رسانهای است. رسانههای غربی و صهیونیستی با تمرکز بر «تهدید ایران» میکوشند افکار عمومی را برای پذیرش اقدامات خصمانه آماده کنند.
آنچه امروز بهعنوان برنامه حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح میشود، بیش از آنکه یک نقشه عملیاتی قریبالوقوع باشد، بازتابدهنده یک بازی پیچیده سیاسی ـ روانی است. تلآویو با تداوم تهدید، در پی مدیریت بحرانهای داخلی و حفظ حمایت خارجی است. واشنگتن با وجود حمایت لفظی، از تبعات یک درگیری تمامعیار هراس دارد و ایران با تکیه بر بازدارندگی فعال میکوشد هزینه هرگونه ماجراجویی را به سطحی بازدارنده برساند. این معادله نشان میدهد که جنگ گزینهای پرهزینه و نامطلوب برای طراحان آن است و تا زمانی که بازدارندگی حفظ شود، تهدیدها بیش از آنکه به اقدام نظامی منجر شوند در سطح فشار سیاسی و رسانهای باقی خواهند ماند.
فضاسازی رسانهای رژیم صهیونیستی در رابطه با مسئله موشکی ایران
رژیم صهیونیستی در هفتههای اخیر با تشدید فضاسازی رسانهای و امنیتی پیرامون توان موشکی جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده است تصویری اغراقآمیز و تهدیدمحور از برنامههای دفاعی ایران در افکار عمومی جهانی ترسیم کند. این فضاسازی همزمان با افشای ابعاد جدیدی از همدستی ایالات متحده با تلآویو در حمله نظامی خردادماه علیه ایران، معنای روشنتری پیدا کرده است.
مقامات صهیونیستی و رسانههای وابسته به این رژیم موضوع توان موشکی جمهوری اسلامی ایران را بهعنوان بهانهای برای توجیه اقدامات تجاوزکارانه و سیاستهای تهاجمی خود مطرح میکنند. در حالی که از منظر حقوق بینالملل، برنامه موشکی ایران ماهیتی کاملا بازدارنده دارد و در پاسخ به دههها تهدید، تحریم و عملیات خرابکارانه طراحی شده است.
این فضاسازی در شرایطی صورت میگیرد که حمله خردادماه بدون هماهنگی و حمایت لجستیکی و اطلاعاتی ایالات متحده امکانپذیر نبوده است. حمایتی که شامل اشتراکگذاری اطلاعات ماهوارهای، تأمین پوشش سیاسی در مجامع بینالمللی و جلوگیری از صدور هرگونه قطعنامه محکومیت علیه رژیم صهیونیستی بوده است. واشنگتن اگرچه بهصورت علنی تلاش کرد نقش خود را غیرمستقیم جلوه دهد اما مواضع مقامات ایالات متحده، از جمله تأکید بر حق دفاع رژیم صهیونیستی و سکوت معنادار در برابر نقض حاکمیت ایران نشان داد که این همدستی بخشی از راهبرد کلان مهار ایران در منطقه است.
برجستهسازی تهدید موشکی ایران بیش از آنکه ریشه در واقعیتهای امنیتی داشته باشد، ابزاری برای انحراف افکار عمومی از بحرانهای داخلی رژیم صهیونیستی، بنبست جنگ غزه و شکستهای سیاسی کابینه تلآویو است و در عین حال، به آمریکا امکان میدهد با ایجاد فضای امنیتی ساختگی، فروش تسلیحات به متحدان منطقهای و تداوم حضور نظامی خود در غرب آسیا را توجیه کند. در این چارچوب حمله خردادماه نیز نه یک اقدام مقطعی بلکه بخشی از زنجیرهای از فشارهای هماهنگ ایالات متحده و رژیم صهیونیستی علیه ایران ارزیابی میشود. زنجیرهای که با جنگ روانی و رسانهای آغاز شده و با اقدام نظامی محدود ادامه یافته است، اما در برابر آن، تهران با تأکید بر توان بازدارندگی و حق دفاع مشروع، تلاش کرده معادله بازدارندگی را به نفع ثبات منطقهای حفظ کند.


نظر شما :