سه انتخابات جريان ساز در امريکا، اسراييل و ايران

۱۵ آبان ۱۳۸۷ | ۰۳:۲۷ کد : ۳۰۹۱ اخبار اصلی
يادداشتى از مراد ويسى، تحليلگر مسائل سياسى
سه انتخابات جريان ساز در امريکا، اسراييل و ايران
امريکا، اسراييل وايران  با سه انتخابات مهم روبرو هستند. انتخاب روساى جمهورى جديد ايران و امريکا و نيز نخست وزير جديد اسراييل. اين سه رويداد ظرف ماه هاى آينده مى توانند چهره اى جديد از آرايش بازيگران سياسى در خاورميانه را ترسيم کنند.
رييس جمهور امريکا فردا، سه‌شنبه انتخاب مى شود؛ نخست وزير اسراييل در چند ماه آينده و رييس جمهورى ايران درانتهاى بهار آينده. اهميت اين سه انتخابات بيش از آنکه در تاثير گذارى آنها بر محيط داخلى ايران و امريکا و نيز اسراييل باشد، در تاثير گذارى بر صف آرايى گرايشات سياسى-امنيتى خاورميانه است.
 
در امريکا، احتمال ضعيف تر تداوم سياست هاى بوش با حداقل تغييرات در صورت پيروزى مک کين جمهوريخواه است، اما اگر در امريکا اوباما رييس جمهور شود و دمکرات ها علاوه بر قبضه کردن قدرت در کاخ سفيد، فردا سه شنبه برترى 51 به 49 خود در سنا را بهبود بخشند و تقويت کنند، تصور جهانى اين است که جهان با امريکايى روبرو خواهد شد که راهکارهاى نظامى را کمتر از دوره 8 ساله بوش در سياست خارجى خود بکار خواهد گرفت و بيشتر به سمت ديپلماسى سياسى-حقوقى و اقتصادى در برابر دوستان و دشمنانش حرکت خواهد کرد (و استثناى پيش گفته اين راهبرد مى تواند تمرکز نظامى بيشتر بر افغانستان و القاعده باشد) و به طور خاص در مورد ايران نيز، جنگ گزينه غير محتمل ترى در سياست هاى امريکا خواهد شد. اکنون به نظر مى رسد در امريکا گفتمان غالب، ضرورت تغيير در سياست هاى نئومحافظه کارانه، بازگشت به مديريت چالش هاى درونى جامعه امريکا، تعامل بيشتر با ساير قدرت ها براى اداره جهان و ترمز کشيدن بر جنگ طلبى هاى زنجيره اى است.
 
 اما در اسراييل هيچ گفتمان غالبى وجود ندارد. نماد اين تفرق توزيع 120 کرسى پارلمان مانند گوشت قربانى بين دهها حزب کوچک و بزرگ است که اميدوارترين آنها اميد ندارد که در انتخابات پارلمانى و زودهنگام پيش رو بيش از 20 تا 30 کرسى بدست آورد و اين يعنى تشکيل دوباره کابينه اى که هم طرفداران مذاکره وصلح مى‌توانند در آن باشند و هم طرفداران جنگ. نه شاس و ليکود افراطى مى توانند بدون ديگران کابينه اى تشکيل دهند و نه کاديما و حزب کارگر. حتى اگر وصله پينه سياسى صورت پذيرد و کابينه اى تشکيل شود، آنقدر ناهمگون خواهد بود که نه جنگ را رها خواهد کرد و نه مذاکره را و اين يعنى ادامه وضع موجود و به روزمرگى افتادن در مذاکره و جنگ توامان. اسراييل فقط با يک کابينه نيرومند، انتخابى استراتژيک خواهد داشت و استخراج چنين کابينه اى از کنست جديد اسراييل بعيد خواهد بود.
 
اما انتخاب سوم، انتخاب ايرانى ها در انتخابات رياست جمهورى خرداد ماه آينده است. اگر چه اختيارات رييس‌جمهور در ايران به گونه اى نيست که در سطح high politics از جمله تعيين سياست هاى ايران در قبال امريکا و معادلاتى نظير صلح خاورميانه تنها تصميم گيرنده يا تصميم گيرنده نهايى باشد، اما با تفاوت نگرشى که دو جريان اصلى کشور در دوران حضور در نهاد رياست جمهورى و به عنوان نماد نگاه هاى متفاوت به تعامل با جهان خارج از خود نشان داده اند، اينکه رييس جمهور جديد ايران  چه کسى و از کدام يک از اين دو جريان باشد هم مسيرتحولات داخلى ايران را حداقل براى چهار سال ديگر مشخص خواهد کرد و هم مى تواند نوع نگاه ايران به معادلات منطقه اى  و نوع نگاه جهان به ايران را دچار تغييرکند.
اما نکته مهم نه سرنوشت مجرد و جداگانه هر يک از اين انتخابات، بلکه ترکيب و هم پوشانى زمانى انتخاب ها به‌ويژه در ايران و امريکا است. با فرض اينکه پيش از حل و فصل چالش هاى ايران و امريکا بايد در کوتاه مدت اين چالش ها را کنترل ومديريت کرد، فرايند کنترل و مديريت چالش هاى ايران و امريکا نيازمند وجود اراده هاى همزمان در دو کشور براى  کنترل ومديريت اين چالش ها است و اين امر تا حدود زيادى به نتايج انتخابات رياست جمهورى در هر دو کشور بستگى دارد.

نظر شما :