فاجعه انسانی یا طنز سیاسی؟

۲۰ تیر ۱۳۸۶ | ۱۵:۵۶ کد : ۳۱۳ اخبار اصلی
هنگامى پا درميانى ايران براى حل بحران عراق مطرح همه گمان مى‌کردند که کاخ سفيد استراتژى‌هاى خود را در قبال عراق تغيير داده است اما سياست دولت بوش هم چنان همان سياست‌گذارى سابق در منطقه است.

 

تمامى تحليل‌گران سياسى و نظامى چه آنان که متمايل به  نومحافظه‌کار آمريکايى هستند و چه آنان که متمايل به احزاب دموکرات اين کشور اند، همه چه دوست و چه دشمن بر اين اعتقاد و نظر اجماع دارند که طرح‌ آمريکا در عراق با شکست سخت و سنگينى مواجه شده است و امکان محقق ساختن پيروزى براى کاخ سفيد در عراق غيرممکن است.

 

 اين موضوع تنها در لا به لاى ارزيابى‌هاى انجام شده‌ تحليل‌گران سياسى و نظامى عنوان نشده است بلکه رسما از سوى بسيارى از مقامات مسوول و برجسته‌ آمريکايى نيز مکرر شده است.

 

ريکاردو سانچز، فرمانده‌ سابق آمريکا در عراق از جمله اين افراد است که رسما اعلام کرده است محقق ساختن هرگونه پيروزى براى آمريکا در عراق امکان پذير نيست. آقای سانچز با تاکيد بر گسترش هرچه بيشتر دامنه‌ى بحران در عراق افزوده است: آمريکا پيش از آن به فکر کسب پيروزى در عراق باشد بايد به فکر راه‌کارها‌ى مناسب جهت جلوگيرى از وقوع شکست باشد.

 

براى اين که ثابت کنيم تمام طرح‌هاى امنيتى آمريکا تا بدين لحظه در عراق شکست خورده است نيازى به انجام ارزيابى‌ها و تحقيقات گسترده و نيز ارايه‌ى مدارک مستند و موثق نيست زيرا آن چه که در عراق جارى است خود بهترين دليل اثبات کننده براى اين موضوع است.

 

گسترش درگيرى‌هاى نظامى و مسلحانه‌ تن به تن در خيابان‌هاى بغداد و ديگر شهرهاى عراق و افزايش اختلافات طوايفى و حزبى که به سمت و سوى يک جنگ داخلى واقعى مى‌رود همه گوياى اين واقعيت يعنى شکست طرح‌هاى امنيتى آمريکا در عراق است.

 در واقع سياست‌هاى اشتباه آمريکا در عراق منجر به گسترش دامنه‌ى بحران در اين کشور شده است، از آن سو تمامى طرح‌هاى دولت عراق براى برقرارى امنيت در اين کشور نيز با شکست سخت و سنگينى مواجه شده است.

طرح امنيتى بغداد که به واسطه‌ى دولت عراق و با حمايت‌هاى گسترده‌ آمريکا براى برقرارى امنيت در اين کشور چندى پيش به اجرا در آمد نيز با شکست سخت و سنگينى مواجه شده است.

 

گرچه تا به امروز رسما شکست طرح امنيتى بغداد اعلام نشده اما تمام نشانه‌ها و آثار بجاى مانده از آغاز به اجرا در آمدن اين طرح تا به امروز گوياى اين حقيقت است که طرح امنيتى بغداد شکست خورده است.

 

 هدف اصلى اين طرح ريشه کنى گروه‌هاى مسلح و برخورد‌ جدى با گروه‌هاى خارج از قانون بود اما نه تنها گروه‌هاى مسلح در عراق ريشه کن نشدند بلکه فعاليت اين گروه‌ها بيش از پيش افزايش يافت و عمليات مسلحانه،‌ انتحارى و انفجارى در عراق حتى بيش از زمان آغاز اين طرح به صورت سرسام آورى افزايش يافت.

 

شکست طرح‌هاى امنيتى آمريکا در عراق نه تنها منجر به ايجاد هرج و مرج در اين کشور مى‌شود بلکه اين هرج و مرج به کل منطقه تعميم داده خواهد شد. ‌ بحران آمريکا در عراق و ضرورت حل و فصل شدن اين بحران به دليل اصرار دولت آقای بوش بر استراتژى‌هاى اشتباه و سياستگذارى‌هاى غلط خود از حالت جدى به حالت طنز در تمامى رسانه‌هاى خبرى جهان تبديل شده است.

 

 نه تنها رسانه‌هاى خبرى جهان بلکه حتى مسوولان و رهبران سياسى جهان نيز ديگر تمايلى به انجام گفت وگوهاى جدى درباره‌ قضيه‌ عراق ندارند و در هر کوى و برزنى که حرف از عراق به ميان مى‌آيد اين گفت‌وگوها خالى از نکته‌هاى طنز آميز نیست.

 چندى پيش که به صورت جدى پا درميانى ايران براى حل بحران عراق مطرح شده بود و همه‌ چشم‌ها به ديدار سفيران واشنگتن و تهران دوخته شده بود، همه گمان مى‌کردند که کاخ سفيد استراتژى‌هاى خود را در قبال عراق تغيير داده است اما ديرى نگذشت که موضع گيرى مقامات مسوول کاخ سفيد نشان داد که سياست گذارى دولت بوش هم چنان همان سياست‌گذارى سابق در قبال عراق و منطقه است و اين هياهوهاى سياسى چيزى جز سر پوش گذاشتن بر بحران‌هاى داخلى آمريکا نيست.

 

در واقع اين اقدام کاخ سفيد براى ازسرگيرى گفت وگو‌ها با ايران درست در زمانى انجام گرفت که دولت بوش تحت فشارهاى گسترده‌ نمايندگان مجلس آمريکا و نمايند‌گان کنگره‌ى اين کشور بسر مى‌برد.

 

امروز نيز آمريکا همان سياست را دنبال مى‌کند و در حالى که عراق در آتش هرج و مرج و بحران مى‌سوزد و بر لبه‌ى پرتگاه جنگ‌هاى داخلى قرار گرفته است به اين سياست به دور از اخلاق خود هم چنان ادامه مى‌دهد و در اين ميان اين سربازان آمريکايى و ملت عراق هستند که قربانى اين خودخواهى‌هاى سياسى کاخ سفيد شده‌اند.

 

سفرهاى دوره‌يى مقامات آمريکايى به عراق اوج بحران کاخ سفيد در اين کشور را نشان مى دهد و ثابت مى کند که اين بحران نيازمند راه کارهاى جدى به دور از موضع‌گيرى‌هاى سياسى است.

 

دولت آقای بوش گرچه تا به امروز اعلام مى‌دارد که اهميتى براى افکار عمومى و آن چه که تاريخ درباره‌ آن مى نويسد قائل نيست اما مجاب کردن اين دولت براى پذيرش بسيارى از واقعيت‌ها ضرورى است زيرا ضرر و زيانى که اين سياست‌ها به عراق و منطقه وارد مى سازد بسيار بزرگتر از ضرر و زيانى است که به حيثيت و جايگاه بوش و حتى آمريکا وارد مى شود.

جورج بوش چه بخواهد يا نخواهد تبديل به يک جوک  شده است و در زمينه‌ ابتذال سياسى و حتى اخلاقى رکورد شکن هر سياستمدار ديگرى در سطح جهان شده است.

اگر اين دولت به دنبال کسب نام و شهرت است بايد به سردمداران آن و در راس آنها بوش تبريک گفت زيرا آوازه‌ شکست خفت بار آمريکا در عراق موضوع گپ و گفت هر کوى و برزن شده است اما اگر اين دولت به دنبال کسب پيروزى شرافتمندانه در عراق است، اين امر هرگز ميسر نخواهد شn.

دلیل این موضوع این است که کسب پيروزى در قضاياى غير اخلاقى و غير انسانى در هيچ کجاى اين جهان تعريف نشده است و اگر تا کنون چنين امرى در يک نقطه‌اى از جهان رخ داده باشد مطمئنا اين پيروزى پيروزى شرافتمندانه‌اى نبوده است و به عنوان يک خفت و ننگ در تاريخ آن کشور يا آن دولت به ثبت رسيده است.


نظر شما :