مدل گورباچف برای اوباما

۱۰ دی ۱۳۸۷ | ۱۲:۳۱ کد : ۳۵۶۴ اخبار اصلی
بیست سال پیش در چنین ماهی، میخائیل گورباچف در مقابل مجمع عمومی سازمان ملل ایستاد و گفت که نیاز آزادی انتخاب برای همه ما روشن است. ناتوانی در درک چنین مسئله‌ای نتایج فجیعی به همراه دارد، نتایجی برای صلح جهانی...
مدل گورباچف برای اوباما
بیست سال پیش در چنین ماهی، میخائیل گورباچف در مقابل مجمع عمومی سازمان ملل ایستاد و گفت که نیاز آزادی انتخاب برای همه ما روشن است. ناتوانی در درک چنین مسئله‌ای نتایج فجیعی به همراه دارد، نتایجی برای صلح جهانی. در آن زمان گورباچف به عنوان نماینده کشورهای بلوک شرق، رهبری هزاران میلیون نفر انسان را هم در اتحادیه جماهیر شوری و هر در مرکز و شرق اروپا برعهده داشت، جمعیتی که هیچ آزادی در انتخاب خود نداشتند. دولتی که گورباچف ریاست آن را برعهده داشت مدت ها این مسئله را تفهیم کرده بود که شرایطی غیر از این امکان پذیر نیست. آزادی انتخاب شما را به کام مرگ می برد. به همین دلیل است که اظهارات وی جهان را متحیر کرد. آزادی انتخاب قاعده ای جهانی است که نباید هیچ مستثنایی داشته باشد.
 
وی برای آنکه مطمئن شود که شنونده ها، سخنان او را به درستی درک کرده اند به پیاده کردن نیروها در اروپای شرقی اشاره کرد، اجباری که مانع آزادی شد و گفت که امروز می‌توانم به شما مسائل زیر را اطلاع دهم: اتحادیه جماهیر شوروی تصمیم خود را گرفته است تا نیروهای مسلح خود را کاهش دهد و به 500 هزار نفر برساند. تعداد نیروهای قراردادی نیز کاهش پیدا خواهد کرد. کاهش این نیروها یکجانبه خواهد بود. 6 لشکر تانک از آلمان شرقی، چک و اسلواکی و مجارستان عقب نشینی خواهند کرد. او در ادامه گفت که باقی نیروهای شوروی مستقر تنها جنبه دفاعی خواهند داشت. نه تنها تفنگ های اتحادیه جماهیر شوروی از کشورهای عضو پیمان ورشو جمع آوری خواهد شد، بلکه دیگر به سمت سایر کشورهای اروپایی نیز نشانه نخواهند گرفت.
 
تمام آنچه را که گورباچف در آن زمان اعلام کرد برای غیر نظامی کردن روابط بین المللی، تغییر نظام اقتصادی جهان از یک اقتصاد نظامی به سمت یک اقتصاد غیر نظامی و حرکت به سمت جهانی غیر هسته ای و عاری از خشونت بود. وی با رونالد ریگان که دوران قدرت وی رو به اتمام بود دست داد و ابراز امیدواری کرد که جانشین او، جورج بوش پدر بتواند به عنوان یک شریک با شوروی همکاری کند. به نظر می رسد اینها همه پیشینه ای بود تا سال 1989 به سالی قاطع تبدیل کند.
 
گورباچف از دیدگاه خودش درست عمل کرده بود. در سال 1989، به دلیل آن سخنرانی در سازمان ملل، کشورهای پیرو به طور قطعی آزادی خود را اعلام کردند. اتحادیه جماهیر شوروی نیز به چند پارچه تبدیل شد، پروسه ای که در سال 1991 قطعیت پیدا کرد- 17 سال پیش در چنین روزهایی- و پرچم قرمز از کاخ کرملین پایین آمد و گورباچف استعفا داد و اتحادیه جماهیر شوروی به حیات خود پایان داد. اما از دیدگاه ایالات متحده امریکا، سال 1989 از جهاتی دیگر اهمیت دارد. تنها چند هفته پس از آنکه دیوار برلین بدون حضور تانک ها فروریخت، رییس جمهور جدید امریکا، دستور داد تا هزاران اسلحه و نیروی امریکایی وارد پاناما شوند. و این حرکت در واقع پاسخی بود به گورباچف و اعلام اینکه روابط بین المللی غیر نظامی نمی شوند دست به این اقدام زد و جنگ های غیر ضروری امریکا در پی جنگ پاناما آغاز شد و نشان داد که واشنگتن اقتصاد جنگ سرد همچنان ادامه دارد.
 
سالی که گورباچف از آن به عنوان سال قطعیت نام برده بود اکنون در مقابل ما قرار دارد. امریکایی ها امروز در شرایطی قرار دارند که آخرین دیکتاتور اتحادیه جماهیر شوروی آن روزها قرار داشت. در آستانه سالی که انتظارات فراوانی از آن داریم. برخی از ما امیدواریم که تلاش های ما برای پایان دادن به جنگ ها به ثمر خواهد رسید و درگیری‌های منطقه ای تمام خواهد شد، خشونت علیه طبیعت ادامه نخواهد داشت و ترور، گرسنگی و فقر ار بین خواهد رفت، همانطور که ترورهای سیاسی از بین خواهد رفت.
 
آیا انتظار زیادی است که از باراک اوباما داشته باشیم تا بتواند تاریخ را تغییر دهد؟ صلح ایجاد کند؟ سیستم اقتصادی را اصلاح کند؟ کره زمین را نجات دهد؟ برنامه سیاسی بر پایه واقعیت و راستگویی بنا کند؟ آیا ما با چنین امیدهایی خودمان را مورد مسخره قرار داده ایم؟
 
با کمک خداوند، چندان دیر نیست تا بتوانیم تاریخ را تغییر دهیم. این باید هدف همگی ما باشد، این همان چیزی است که باراک اوباما اعلام کرد. او گفت تنها با همکاری یکدیگر می توانیم به این هدف برسیم.

نظر شما :