جنگ غزه و موضع ایران

۰۷ بهمن ۱۳۸۷ | ۱۵:۵۰ کد : ۳۷۸۹ اخبار اصلی
بسیاری این حملات را به انتخابات پیش رو در اسراییل مرتبط می‌دانند، برخی دیگر بر این باورند که دلیل اصلی اسراییل از این حملات، تحریک ایران بود تا بتواند احتمال مذاکره این کشور با امریکا را با کشاندن ایران به این درگیری‌ها غیرممکن کند.
جنگ غزه و موضع ایران

حملات اخیر اسراییل به غزه سبب کشته و یا مجروح شدن بیش از هزاران نفر از غیر نظامیان در این منطقه شد. حداقل هزار و سیصد نفر از فلسطینی ها کشته شدند و 5 هزار نفر از زمان آغاز درگیری ها مجروح شدند. استفاده نامتناسب از قدرت در حمله به غیر نظامیان غزه سبب شد تا اسراییل به شدت محکوم شود و تظاهرات گسترده ای در سراسر جهان علیه اسراییل برپا شود. تقریبا این اولین باری بود که افکار عمومی در جهان چنین یکپارچه به طور گسترده در صحنه حضور داشتند.

نظرات متفاوتی در خصوص دلایل انتخاب چنین راهی برای اسراییل وجود دارد. در حالی که بسیاری این حملات را به انتخابات پیش رو در اسراییل مرتبط می دانند، برخی دیگر بر این باورند که دلیل اصلی اسراییل از این حملات، تحریک ایران بود تا بتواند احتمال مذاکره این کشور با امریکا را با کشاندن ایران به این درگیریها غیرممکن کند. برخی دیگر نیز طرفدار این عقیده اند که بازی کن اصلی در پشت پرده این درگیریها ایران بود و ایران تنها عاملی بود که می توانست در هرشرایطی از این درگیریها به منفعت برسد. بنابراین موضع ایران در مقابل این درگیریها از اهمیت بالایی برخوردار است.

وقتی به موضع ایران در مقابل این درگیری نگاه می کنیم به این نتیجه می رسیم که ایران رویکرد خاصی در این مسئله نداشت تا بتواند بنیاد جنگ غزه را تغییر دهد. در واقع سیاست خارجی ایران بر روی اصول واقع گرایانه استوار بود و در این درگیری ایران همچنین پیشنهادهای واقع گرایانه ای نیز ارائه داد. جای تردیدی نیست که دستگاه دیپلماسی ایران با سخنان بدیع خود این جنگ را مورد انتقاد قرار داد و اسراییل را، هم از بعد مذهبی و هم از بعد سیاسی محکوم کرد. همچنین ایران کشورهای عربی را به دلیل سکوت در مقابل فجایع غزه محکوم کرد. ایران همچنین ادعاهای غربی در خصوص ارسال سلاح به حماس را رد کرد و اعلام کرد که تنها به طور معنوی از حماس و مردم فلسطین حمایت می کند. یکی از مثال های سیاست واقع گرایانه ایران در این راستا عدم موافقت از حضور حدود 70 هزار دانشجوی داوطلب در منطقه درگیری بود.

در واقع می توانیم این گونه اظهارنظر کنیم که ایران در انتظار تیم جدید اوباما است. همانطور که شعار اوباما، رییس جمهور امریکا مذاکره بدون پیش شرط با دولت ایران بود، در شرایط کنونی بهترین گزینه برای ایران سکوت بود تا این روند را به خطر نیندازد. به همین دلیل است که دولت ایران ترجیح داد که در شرایط کنونی از سیاست سکوت استفاده کند. با توجه به پیش بینی ها، ایران به جای حمایت از حماس و یا تحریک حزب الله برای مداخله در این درگیری، ایران موضع خود را به محکوم کردن جنگ، انتقاد از کشورهای عربی، ارسال کمک های بشردوستانه به منطقه و ارائه پیشنهادها در خصوص راه حل های ممکن برای پایان دادن به درگیری ها محدود کرد.

از آنجایی که بحران هسته ای ایران در اولویت قرار دارد و از حمایت نظامی ایران از حماس ارجحیت دارد، می توان گفت که حمایت ایران از حماس با توجه به فشارهای سیاسی و دیپلماتیک محدود شده اند. از طرف دیگر افزایش احساسات ضد اسراییلی در جامعه بین المللی در راستای سیاست های ایران است. به همین دلیل ایران در چنین شرایطی ترجیح می دهد از سناریوی سکوت استفاده کند، چراکه به هدف خود بدون دخالت مستقیم نزدیک می شود.

در موازات با چنین سیاست هایی، ایران از کشورهای عربی انتقاد کرد تا روابط خود را با اسراییل قطع کنند. اما از طرف دیگر ایران همچنین از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل نیز به دلیل ضعف و دیرکرد انتقاد کرد. ایران همچنن شورای امنیت را ابزاری در دست غربی ها برای رسیدن به اهدافشان دانست.

همان طور که به یاد داریم، قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در خصوص غزه، خواهان آتش بسی کامل، فوری و پاینده بود و از نیروهای اسراییلی خواسته بود تا به طور کامل از غزه عقب نشینی کنند.

گروهی از تحلیلگران ایرانی بر این باورند که با وجود آنکه این قطعنامه در نگاه اول بسیار کامل و خوب به نظر می رسد اما می تواند خطرناک نیز باشد. این قطعنامه به اسراییل اجازه مانور می دهد تا هر زمانی که خواست حملات را ادامه دهد و هر زمان که خواست آتش بس را اعلام کند. از طرف دیگر این تحلیلگران معتقدند که دلیل اصلی مخالفت حماس و گروه های دیگر با این قطعنامه، عدم حضور نام خماس در این قطعنامه بود که به معنای عدم به رسمیت شناختن این گروه است. آنها همچنین معتقدند که هدف اصلی کشورهای غربی که همان بازگرداندن فتح به غزه است در روح این قطعنامه گنجانده شده است.

یکی از ابتکارهای دیپلماسی ایران در راستای جنگ غزه پیشنهاد چهارده بندی ایران برای درگیریهای غزه بود که علی لاریجانی، رییس مجلس ایران در کنفرانس روسای پارلمان کشورهای اسلامی در استانبول آن را ارانه کرد و مورد توجه و حمایت سایر کشورهای شرکت کننده قرار گرفت. این پیشنهادها شامل موارد زیر است:

1-     اجرای سریع آتش بش و عقب نشینی اسراییل از غزه

2-     پایان محاصره غزه و بازشدن مجدد مرزهای عبوری

3-     تشکیل یک کمیته حقیقت یاب برای نشان دادن جنایات اسراییل در غزه و سپردن آنها به دادگاه جنایات جنگی

4-     محکوم کردن اسراییل برای استفاده از زور و قدرت علیه غیر نظامیان و استفاده از سلاح های غیر متعارف در مناطق پرجمعیت غزه

5-     محکوم کردن حملات زمینی، دریایی و هوایی اسراییل

6-     پایان دادن سریع به عملیات نظامی علیه مردم غزه

7-     تامین کمک های بشر دوستانه از قبیل، غذا، سوخت، دارو و ارسال این کمک ها به مردم غزه

8-     اعزام کمیته کشورهای اسلامی به منطقه برای عملیات کمک رسانی

9-     ارسال کمک های سازمان ملل و سازمان های دیگر از جمله حلال احمر به منطقه و انتقال مجروحین این جنگ از غزه

10-  محکوم کردن رژیم صهیونیستی به دلیل کشتار مردم در نوار غزه

11-  ملزم کردن دولت اسراییل برای پرداخت خسارت به قربانیان این حادثه

12-  قطع رابطه پارلمان های کشورهای اسلامی با تلآویو

13-  انجمن های بین المللی باید خواستار آزادی زندانیان فلسطینی شوند

14-  ارسال کمک های مالی که توسط پارلمان های کشورهای اسلامی جمع آوری شده است به مردم غزه

 

می توان در مورد دو دیدگاه متفاوت از دیپلماسی ایران نظر داد. اولین دیدگاه از این عقده حمایت می کند که هم ایران و هم اسراییل خواهان دست یافتن به یک برتری در منطقه هستند و دلیل اصلی دشمنی بین این دو در واقع توسط جامه ایدئولوژیکی پوشیده شده است. گروه دوم از این ایده حمایت می کنند که دشمنی با اسراییل یکی از اهداف اصلی انتقلاب ایران در سال 1979 است بنابراین ایرانی ها از کارت فلسطین تنها برای جلب حمایت کشورها و مردم منطقه استفاده نمی کنند. بدون اینکه بخواهیم به این نکته اشاره کنیم که کدام ایده بر دیگری غالب است، باید به این نکته اشاره کنیم که هدف اصلی سیاست خارجی ایران به دست آوردن سلطه منطقه ای است. به همین دلیل است که استفاده از مشکلی مانند درگیری اسراییل و فلسطین به طور موازی انتخاب بعیدی نیست.

اما همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره شد، در شرایط کنونی ایران سیاست های واقع گرایانه خود را برای برقراری یک گفت و گوی مستقیم با امریکا به خطر نمی اندازد. از طرف دیگر ایران از اینکه دشمنان اسراییل در موضع قدرت قرار بگیرند سود می برد. افکار عمومی نیز در حال حاضر علیه اسراییل است و این ایران را به هدف نزدیک تر می کند. به همین دلیل است که ایران نیازی به مداخله بیش از حد ندارد. بیشتر به نظر می رسد که ایران از دور نظاره گر این صحنه خواهد بود تا یک روز اسراییل به نوبه خود قدرتش را از دست بدهد.


نظر شما :