پس از انتخابات هفته گذشته در ترکيه

کردها و ترک ها با هم کنار مى آيند

۱۸ فروردین ۱۳۸۸ | ۲۱:۰۵ کد : ۴۲۹۵ اخبار اصلی
اردوغان: در شهر مرسین ترک و کرد و چرکس و عرب و سنى و علوى در کنار هم زندگى مى کنند و اين آينده متعلق به همه آنها است. سرنوشت مرسين سرنوشت همگى ما به شمار مى آيد.
کردها و ترک ها با هم کنار مى آيند

اين زن در گورستانى ايستاده که حکم کانون زندگى مردم اين شهر را دارد. «زينب بابالو» به ديدار قبر مادرش مى رود. او رو ى موهاى بلوند مايل به خاکسترى اش يک روسرى سفيد و ساده انداخته است. روى سنگ قبر مرمرين مادر حروفى به زبان عربى به چشم مى خورد زيرا مادر زينب زنى سورى تبار بوده که مانند بسيارى از خفتگان در اين گورستان چندمليتى اهل اين شهر نبوده است. قبرهاى اين گورستان در واقع آرامگاه اعراب، ارامنه، يونانيان ، کردها و ترک ها به شمار مى آيند. اين افراد کسانى بوده اند که در کسوت دستفروش و پرتقال کار و پنبه چين براى يافتن خوشبختى به اين شهر بندرى يعنى «مرسين» سفر کرده بودند. زينب 55ساله راهش را در سايه آن درختان پرتقال ادامه مى دهد و از کنار قبر يک يونانى مى گذرد و به سوى قبر خانم معلم عربش مى رود. از هواى اينجا بوى صنوبر و بادهاى مديترانه يى و کمى آزادى به مشام مى رسد. مرسين همان شهرى است که مى توانست يک نيويورک ترکى باشد.

ترکيه تا مدت ها راهى جدا براى مرسين در نظر داشت و دولت و کارگزاران آن حکمرانى «ترک ها» بر اين شهر را يک ارزش تلقى مى کردند. از نظر آنها «ديگران» يعنى «اقليت ها» حداقل حقوق را سزاوار بودند اما در نهايت و تحت حکومت حزب محافظه کار و اسلامگراى «توسعه و عدالت» اين دگماتيسم شکسته شد. در انتخابات محلى 29 مارس که ظاهراً برنده اصلى آن حزب حاکم است تعداد زيادى از کانديداهاى اصلى را کردها و يهوديان و ارامنه و اعراب تشکيل مى دادند و آنها در واقع از سوى همان احزاب سنتى معرفى شده بودند و اين وضعيت نه تنها در مرسين بلکه در سراسر ترکيه صادق بود. حزب عدالت و توسعه «طيب اردوغان» پس از پشت سر گذاشتن خطراتى چون کودتا و انحلال حالا مى رود تا قدرت سياسى نخست وزير را از نو تعريف کند. همزمان با اين مساله ترک ها در انتخابات اخير مسوولان ارشد شهرى و شوراهاى محلى را نيز انتخاب کردند. شهر مرسين نمادى از شکوفايى تنوع سياسى در ترکيه شد و در عين حال تاثير آن قبور مذهبى- قومى را بر سياست نشان داد.

زينب بابالو مادر دو فرزند است و به عنوان طراح تبليغات و آگهى در يک دفتر ساده کار مى کند. از پنجره پشت ميز کار او مى توان سقف خانه ها و مناره هاى مساجد و برج کليساها در کنار دريا را تماشا کرد. اينجا محله آبرومندى است با مغازه هاى کوچک، يک پارک و يک بلوار ساحلى با درختان نخل. اما به فاصله کمتر از يک ربع ساعت از دفتر زينب دنيايى کاملاً متفاوت وجود دارد که مى توان از آن به عنوان گتوى کردها ياد کرد. گوسفندان در ميان اسکلت ساختمان ها مى چرند و حياط خانه ها خاکى است. زنان در کنار خيابان و روى اجاق هاى سنگى نان بربرى مى پزند و مردان از کار بيکار شده شان در قهوه خانه ها از اين وضعيت گله دارند و دفتر حزب طرفدار کردها موسوم به «دت پ» در کنار يکى از همين قهوه خانه ها تاسيس شده است.

دو قدم آن سوتر ايستگاه پليس قرار دارد. افسران پليس در يک صف گشتزنى مى کنند و در همان حال کودکان کرد به بازى مشغولند و در اين حال هيچ اثرى از آن بهشت چندمليتى ديده نمى شود. يکى از بچه ها ناسزايى نثار ماموران پليس مى کند و يکى از ماموران بلافاصله گلنگدن مى کشد. در کوتاه ترين زمان ممکن کردها يک تظاهرات اعتراض آميز راه مى اندازند. پليس تقاضاى نيروى کمکى مى کند و ماشين هاى پر از مامور از راه مى رسند و در همين حال پرتاب سنگ به سوى آنها آغاز مى شود و آنها هم گاز اشک آور به سوى جمعيت تظاهرکننده شليک مى کنند.

«محمت و آينا آرکين» از آمدن به اين به اصطلاح جبهه جنگ پرهيز دارند. آنها در سال 1994 به همراه هفت فرزند از 9 فرزندشان به مرسين آمدند و بيشتر وقت شان را در آپارتمان کوچک شان مى گذرانند. آنها در روستاى سابق خود صاحب 200 هکتار زمين به همراه گله يى گوسفند و بز و گاوميش بودند و به گفته خودشان؛ «ما در آن روستا زندگى مرفهى را مى گذرانديم. حال ديگر آن روستا وجود ندارد زيرا با حمله نيروهاى مسلح ترک به مناطق کردنشين جنوب شرقى ترکيه در سال 1993، اهالى اين مناطق تنها چند ساعت براى فرار وقت داشتند و سپس سربازان ارتش ترکيه کل آن مناطق را در آتش سوزاندند.» مرسين يکى از شهرهايى بود که کردهاى رانده شده در دهه 90 به آنجا پناه آوردند و 200 هزار تن از آنان در اين شهر اقامت گزيدند.

زينب که نياکانش در قرن نوزدهم از سوريه به مرسين مهاجرت کرده بودند به خوبى آن سال هاى سياه دهه 90 را به خاطر دارد. اين زن عرب تبار 55ساله در مورد اين کردها مى گويد؛ «ما مى دانيم که آنها چاره ديگرى نداشتند اما ورود اين مهاجران همه چيز را در اينجا تغيير داد. درک کردن و يکى شدن با اين تازه واردها کار آسانى نبود.» شايد به همين دليل بود که گتوها به وجود آمدند. همه شهر را وحشت فرا گرفته بود و مردم نگران اين مساله بودند که چه بسا کردها بر شهر مرسين تسلط يابند. جنگ هاى خيابانى، چاقوکشى ها و آتش زدن پرچم ها نفس مردم بومى مرسين را در سينه حبس کرده بود و در همين حال بود که شوک دوم وارد آمد؛ در انتخابات محلى سال 1999 حزب طرفدار کردها اکثريت آرا را نصيب خود کرد. اما هنگام شمارش آرا ناگهان همه چيز تغيير يافت و آن زمانى بود که چند بمب ساعتى عمل نکرده در برخى حوزه هاى راى گيرى يافت شد. بدين ترتيب دولت مرکزى يک کميسيون انتخابات تشکيل داد که اعضاى آن يک ژنرال ارتش، يک نماينده دولت از آنکارا و فرماندار مرسين بودند. آنها پس از بازشمارى آراى صندوق ها اعلام کردند کردها بازنده اين انتخابات هستند. در انتخابات سال 2004 هم احزاب بزرگ با تشکيل ائتلافى عليه کردها توانستند شهردارى عرب تبار را که عضو حزب طرفدار آتاتورک بود براى شهر مرسين تعيين کنند. اما از قرار معلوم نتايج انتخابات آزاد 29 مارس امسال مى تواند براى اولين بار براى کردها مايه اميدوارى باشد.

برگزارى انتخابات آزاد نقطه قوت دولت رجب طيب اردوغان به شمار مى آيد. اين نخست وزير محافظه کار و متدين را مى توان ماشين رقابت هاى انتخاباتى محسوب کرد. نزديک به 50 هزار نفر از مردم به مرکز شهر آمده بودند تا از نزديک با اين نخست وزير پرشور و نشاط ديدن کنند. اردوغان در حالى که کتش را درآورده بود روى پيراهن چهارخانه خود شال کلوب فوتبال مرسين را انداخته بود. در همان حال که همسرش به سوى مردم گل پرتاب مى کرد، نخست وزير حرف مى زد و اشاره مى کرد و روى ميز خطابه مى کوبيد.

نخست وزير از حزب متبوع خود و کانديداهاى محلى در مقابل تهمت هايى که به آنها زده مى شود دفاع کرد. از قرار معلوم اعضاى حزب حاکم در مناطق کردنشين جنوب شرقى اقدام به توزيع يخچال و ماشين لباسشويى کرده بودند اما اردوغان در توجيه اين مساله گفت؛ «چرا مردم فقير از کمک هاى اجتماعى محروم باشند؟» سپس قول داد در صورت پيروزى حزب عدالت و توسعه در اين انتخابات شهر مرسين شاهد تحولات زيادى خواهد بود؛ «چرا نبايد مرسين مانند دوبى باشد؟» در فيلم تبليغاتى حزب عدالت و توسعه انيميشنى از آسمان خراش ها و مراکز تجارى نمايش داده شد. سپس اردوغان ادامه داد؛ «در اين شهر ترک و کرد و چرکس و عرب و سنى و علوى در کنار هم زندگى مى کنند و اين آينده متعلق به همه آنها است. سرنوشت مرسين سرنوشت همگى ما به شمار مى آيد.» و سپس جمعيت به ابراز احساسات پرداختند.

از قرار معلوم اردوغان مى خواهد نشان دهد که در نيمه راه دوران زمامدارى خود همچنان قدرت خود را حفظ کرده است به همين خاطر به آراى اقليت نياز دارد. پس از آنکه اردوغان در پاييز گذشته با سخنان ناسيوناليستى خود بسيارى از کردها را وحشت زده کرد، حزب حاکم تصميم گرفت از آغاز سال بيش از پيش خود را به اقليت ها نزديک کند، به همين خاطر دستور تاسيس يک کانال کردى در تلويزيون دولتى صادر شد و تاسيس يک فرستنده راديويى کردزبان هم در دستور کار قرار دارد. نهادهاى مذهبى هم اين اجازه را يافتند که قرآن را به زبان کردى نيز منتشر کنند. از قرار معلوم اپوزيسيون ترکيه هم براى دور نماندن از اين قافله راه دولت را در پيش گرفته است. حزب دولتى و ناسيوناليست سکولار DHP که تا چندى پيش در مقابل هر رفرمى که به نفع کردها بود از خود مقاومت نشان مى داد، تصميم دارد جشن محبوب کردها يعنى جشن نوروز را در فهرست اعياد ملى قرار دهد. از سوى ديگر در انتخابات اخير همه احزاب بزرگ کانديداهايى ميان اقليت ها داشتند. آيا بدين ترتيب ترکيه به سوى کشورى واحد و يکپارچه و متحد پيش مى رود؟

زينب بابالو عقيده دارد که ظاهراً همين طور است؛ «به عنوان يک کودک مشکلى با بدگمانى و بى توجهى به اقليت ها در ترکيه نداشتم. من يک شهروند ترکيه هستم و اينجا کشور من است. در شهر مرسين هيچ کس اين احساس را به من القا نمى کند که يک غريبه هستم. اصلاً به زبان عربى صحبت نمى کنم. شوهرم يک ترک سنى است. با اين حال والدينم همان مشکلات معمول مهاجران را داشتند. مادرم در دوران کودکى فقط زبان عربى مى دانست اما پدرم اغلب اوقات به عربى صحبت مى کرد.» سپس يک عکس سياه و سفيد با حاشيه زرد و لبه دار را به ما نشان مى دهد. ظاهراً پس از مدتى همه چيز براى پدر و مادر زينب عادى مى شود و پدرش در مزارع پرتقال عنوان سرکارگر مى گيرد. علوى بودن پدر هيچ مشکلى براى پدر او ايجاد نمى کرد. از زينب مى پرسيم آيا خانواده اش از جمله شهروندان مدرن ترکيه به شمار مى آيند که به جاى هويت احزاب به برنامه هاى آنها راى مى دهند. آيا او هم به اين وعده اردوغان مبنى بر تبديل شدن مرسين به دوبى ترکيه عقيده دارد و او با قاطعيت پاسخ مى دهد؛ «نه.» زينب در آخرين انتخابات به کانديداى حزب طرفدار آتاتورک راى داد که البته او هم يک علوى عرب تبار بود. اما در انتخابات 29 مارس راى خود را به نفع کانديداى حزب سوسيال دموکرات DSP به صندوق انداخت که برحسب اتفاق اين کانديدا هم يک عرب تبار است. زينب مى گويد؛ «من احزاب دولتى سکولار را ترجيح مى دهم و با احزاب تندرو کرد و مذهبى کارى ندارم.»

محمت آرکين به عنوان يک کرد هيچ هديه يى از حزب عدالت و توسعه دريافت نکرده است. از او مى پرسيم آيا با اين وجود هنوز هم اردوغان را حمايت مى کند، و اين مرد 73 ساله در پاسخ مى گويد؛ «حداقلش اين است که اردوغان با ما سر جنگ ندارد.» با اين حال آرکين تاسيس کانال تلويزيونى کردى و انتشار قرآن به زبان کردى را نوعى رياکارى مى داند؛ «آن اسلام مدرن مورد ادعاى اردوغان افيون کردهاست.» بر روى ديوار خانه آرکين دو قاب عکس کوبيده شده است. پسر ارشدش در سال هاى دهه 90 و در کسوت يکى از چريک هاى حزب پ ک ک جان خود را از دست داد و پسر دومش هم در لباس اين حزب مفقودالاثر شد؛ «ما فقط به مردم خود راى مى دهيم نه به ديگران.»

مرسين در تله يى به نام انحطاط و بحران هويت گرفتار آمده است. علوى هاى عرب تبار طرفدار احزاب دولتى سکولار هستند. علوى ها هر گونه عقايد متعصب آميز و سختگيرانه را رد مى کنند و از آموزه هاى اخلاقى اکثريت شبه سنى وحشت دارند. گروهى از کردها به دليل علايق قومى به حزب DTP راى مى دهند و گروه ديگرى از آنان که اميد به سناريوى رفاه اردوغان بسته اند به حزب عدالت و توسعه راى مى دهند. در شهر مرسين مى توان آن وضعيت پيچيده ترکيه را به تمامى مشاهده کرد؛ در همان حال که احزاب مختلف در ماه هاى گذشته سعى کردند خود را به اقليت ها نزديک کنند بسيارى از کردها، عرب ها و ارامنه همچنان به کسانى راى دادند که قول حمايت از آنها در مقابل ديگران را داده بودند. اين مساله در مورد ترک هاى سنى مذهب نيز صادق است و اين مشکل بزرگ ترين مشکل ترکيه به حساب مى آيد.

دفتر انتخاباتى حزب ناسيوناليست MHP در رستورانى قرار داشت که رو به درياست و در آن سوپ لوبياى مجانى سرو مى شد. با زحمت زياد توانستيم خود را به «محمود تات» برسانيم. اين کانديداى اصلى براى شهردارى مرسين پرچم سرخ ترکيه را در پشت سر خود آويزان کرده بود. او با غرور مى گفت؛ «ترک هاى اصيل به ما راى مى دهند.» البته در تکميل سخنان خود آورد که حتى حزب متبوع او نيز از ميان عرب ها و کاتوليک ها کانديداهايى را معرفى کرده است.

اما کردها در اين ميان چه جايگاهى در اين شهر دارند؟ از نظر تات آن فرهنگ کردى طبق الگوى حزب عدالت و توسعه پذيرفتنى نيست؛ «اين نوعى سياست جدايى طلبانه به شمار مى آيد. به اين ترتيب نوعى شبه فرهنگ به وجود مى آيد. نتيجه اين سياست را مى توان در خيابان هاى ترکيه به وضوح مشاهده کرد.»

مرسين يکى از دژهاى اصلى حزب MHP در ترکيه به حساب مى آيد. اين حزب مورد حمايت ترک هاى سنى است، يعنى همان کسانى که بيشترين مشکل را با کردها دارند. از نظر آنان ترک هاى واقعى کسانى هستند که نياکان آنها از آسياى مرکزى به آناتولى آمدند و همواره مراقب بودند که با ديگر اقوام اختلاط پيدا نکنند. هر کس که خواهان پيروزى در انتخابات مرسين باشد بايد راى سنى ها را جمع کند و اين مساله شايد در مورد کل ترکيه نيز صادق باشد. به همين خاطر است که اردوغان سياستى مبهم و پيچ در پيچ را در پيش گرفته است. او از يک طرف تکثر و کثرت گرايى را ستايش مى کند و از طرف ديگر خود را يک ميهن پرست افراطى نشان مى دهد. در جايى از مذاهب مختلف تعريف مى کند و در جايى ديگر ايدئولوژى غالب جهانى را تبليغ مى کند. به اين ترتيب براى پيروزى در انتخابات ترکيه به رفتار سياسى متناقض و گوناگون نياز است.

اما محمود تات عقيده دارد حزب اپوزيسيون MHP مخالف اين رفتار متناقض است؛ «حزب ما به ترک هاى اصيل تعلق دارد، يعنى همان کسانى که از درجات بالاى تحصيلى برخوردار بوده و بر تئورى هاى ناسيوناليسم ترکيه تسلط دارند.» براى آنها فرقى نمى کند که در دولت حزب عدالت و توسعه حضور داشته باشند يا نه. در زمان تهيه اين گزارش دادستان يکى از شهر هاى همسايه مرسين حکمى بر عليه «آژدا پکان» ستاره پاپ ترک صادر کرد. جرم وى اين بود که ترانه يى به نفع اقليت ترک سروده و خوانده است.

*منبع : روزنامه اعتماد


( ۶ )

نظر شما :