ما در شرایط بدی با همسایگان هستیم

۰۹ خرداد ۱۳۸۸ | ۲۱:۳۷ کد : ۴۷۸۱ گفتگو
جاوید قربان ­اوغلی، مسوول کمیته سیاست خارجی ستاد میرحسین موسوی از رویکردهای کلی آقای موسوی در سیاست خارجی می­گوید.
ما در شرایط بدی با همسایگان هستیم

رویکرد کلی میرحسین موسوی نسبت به سیاست خارجی چگونه خواهد بود؟

برداشتی که من از گفتمان سیاست خارجی جناب آقاى میرحسین موسوی طی مدتی که وی مبارزات انتخاباتی خود را شروع کرده است دارم و با توجه به شناختی که از ایشان از قبل دارم، فکر می­کنم از منظر جناب آقاى موسوى سياست خارجى اولا اهرمی برای توسعه همه جانبه کشور است و ديگر اينکه سیاست خارجی بايد بتواند  ایران را در جهان به جایگاه شایسته­ای برساند.

این رویکرد دارای الزاماتى است.از جمله اينکه مى توان و بايد با همه جهان با حفظ اصول و ارزش­ها تعامل کرد و رابطه سياسى بر اساس احترام متقابل داشت. درحقیقت هیچ تابویی در سیاست خارجی به جز یک رژیم جعلی که به رسمیت نمی شناسیم وجود ندارد.

 نکته مهم که من فکر می­کنم در دیدگاه آقای موسوی مطرح است سیاست خارجی معطوف به اهداف ملی است. معنى اين حرف اين است که تصمیمات فردی و شخصی و یا وقوع یک حادثه و یا رویداد در دنیا، نبايد مبناى سیاست­گذاری و تدوين استراتژى کلى باشد، البته ممکن است بر اساس حوادث و رويدادها  یک سری موضع گیری­ها و یا یک سری تاکتیک­ها طراحی بشود ولی اين رويداد يا حادثه نمى تواند در استراتژى هاى کلى تغييرات ناگهانى ايجاد کند. سیاست خارجی معطوف به اهداف ملی از قبل برنامه­ریزی شده و روی آن اجماع بر اساس اسناد فرادستی نظام و با همکاری سازمان­ها و ارگان­هایی که درگیر سیاست خارجی هستند، ايجاد مى شود. تحقق این اهداف ممکن است که پروسه­ای طولانی داشته باشد.

به طور طبیعی و مانند همه کشورها، سیاست خارجی در دیدگاه آقای موسوی در کنار قوای دیگر و در کنار نیروهای نظامی بايد حافظ استقلال، تمامیت ارضی و حافظ کرامت ایران و ایرانی­ باشد و نقش خود را در اين امر ايفا نمايد. روش­هایی براى تحقق اين هدف مورد استفاده قرار مى گيرد بر اساس، گفت و گو و مذاکره با طرفهاى ديگر در جهان است.مذاکره ابزار نيرومند ديپلماسى و بازوى پيشبرد اهداف سياست خارجى است. اين مهم با به کارگیری ديپلمات ها و سياستمدارانى که در این راستا در واقع سربازان دست اندرکار سیاست خارجی هستند محقق مى شود.

رویکرد دیگری که در سیاست خارجی آقای موسوی واقع­گرایی بر مبنای داشتن درک و تحلیل درستی از تحولات جهان است. در مقابل واقع­گرایی در سياست خارجى، انديشه توهم و خیالبافی قرار دارد. این خیال بافی، نتیجه سناریوهایی است که ساخته و پرداخته ذهن یک فرد يا يک گروه است، درحالی­که واقع­گرایی شناخت نیروهایی است که در شرایط کنونی جهان موثرند و تحولات را ایجاد می­کنند. برای اینکه در سياست خارجى واقع گرا باشيم  باید از یک عقلانیت سیاسی بهره­مند شویم. عقلانیت در اتخاذ تصمیم­ها در حوزه سیاست خارجی. برای رسیدن به این عقلانیت باید از تمام نیروهایی که نیروهای ملی هستند و به چارچوب اصلی نظام، یعنی قانون اساسی و ارکان اصلی نظام اعتقاد دارند استفاده شود تا تصمیمات اتخاذ شده، تصمیم­هایی چکش خورده و کاملا پخته و بر اساس منافع ملى ودرک صحيح از واقعیت­های موجود در جهان باشد.

سیاست خارجی از جنس مسائل ملی است و برای تحقق آن باید همه عناصر ملی در آن به­کار گرفته شود. اما راهنمای عمل ما در سیاست خارجی اسناد فرادستی کشور است که در درجه اول قانون اساسی، سند چشم­انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران- که همان طور که می­دانید در خصوص این سند سال­های متمادی کار شده است- و برنامه پنجم توسعه کشور است. در نظام ما بر اساس نص قانون اساسى مقام معظم رهبری سیاست­های کلی نظام را ابلاغ می­کند که به عنوان یکی از منابع اصلی برای تصمیم هاى راهبردى  در سیاست خارجی ما راهنماى عمل تلقى مى شود.

همان گونه که گفتم سیاست خارجی مکمل دیگر قوا برای حفاظت از تمامیت ارضی و استقلال کشور است، ولی ماموریت­های دیگری هم دارد که مهمترین آنها ایفاى نقشى فعال برای توسعه همه جانبه کشور، تامین رفاه، آسایش براى مردم باشد. بر اساس اين رويکرد سياست خارجى در خدمت توسعه اقتصادى و اجتماعى کشور بوده و مى تواند نقش مهمى ايفا کند. برخوردارى از يک سياست خارجى با ثبات و منطقى مى تواند اطمينان لازم را براى شرکاى اقتصادى، تجارى ايران تامين نمايد و اين مقدمه برخوردارى از ظرفيت هاى موجود در منطقه و جهان براى جذب سرمايه هاى خارجى و بالطبع بالا رفتن ظرفيت توليد و به گردش در آمدن چرخ هاى آن خواهد بود. ما نبايد با رفتار نسنجيده موجب انزواى  کشور شده و آن  را به يک جزيره تبديل کنیم و يا اينکه تنها با کشورهايى رابطه داشته باشيم که مسير يکطرفه اى است و کمکى به توسعه کشور و حل مشکلات مردم نمى کنند. اين به معناى دست برداشتن از اصول نيست. اصولگرايى يعنى برخوردار کردن مردم از نعمت پيشرفت و توسعه همه جانبه کشور و برخودارى مردم از يک زندگى شرافتمدانه با حفظ عزت نفس و کرامت آنان و نه تحميل اقتصادى صدقه اي.     

 اولویت­بندی آقای موسوی در رابطه با کشورهای خارجی چگونه خواهد بود؟ همسایه­ها، اروپا و کشورهای امریکا لاتین هر کدام چه اولویتی خواهند داشت؟

آن طور که من از دیدگاهای مهندس موسوی استنباط کرده­ام، ایشان اعتقاد دارد که همان طور که در قانون اساسی آمده است، اولویت با همسایگان  و کشورهای اسلامی است. در این رابطه وی اعتقاد دارد که ما باید رویکرد منطقه گرایانه داشته باشیم. زيرا ما از مزیت­های نسبی فراوانى در منطقه برخورداريم که می تواند اهرم قدرتمندى براى ما باشد تا بتوانیم هم نقش مهمی در این منطقه داشته باشیم و هم از طریق این منطقه بتوانیم با قدرت بیشتری با دنیا صحبت کنیم. بنابراین فکر می­کنم در رویکرد سیاست خارجی آقای موسوی اولویت با منطقه­گرایی و در حقیقت با کشورهای همسایه و کشورهای اسلامی باشد. ما طی چهار سال گذشته به دلیل هرج و مرجی که در دستگاه سیاست خارجی داشتیم، بسیاری از دوستان خودمان را در منطقه و کشورهای اسلامی یا از دست داده­ایم، یا آنها را علیه خودمان تحریک کرده­ایم. در حال حاضر هم شاهد این هستیم که برخی از آنها چگونه علیه ما وارد صحنه سیاسی شده و چه به لحاظ تبلیغاتی و چه از طريق عملیات سیاسی اقداماتى را عليه کشورمان انجام می­دهند. اینجا حوزه اى است که امنيت ما با آن گره خورده و لذا طراحى در برنامه ها و حزم و احتیاط در رفتار شرط لازم براى پيشبرد اهداف است.

در دنیای امروز تمام موارد به هم وابسته ­است. زمانی که یک کشور همسایه به دليل موضع گيرى ناصحيح، و یک اقدام نادرست  بر اساس اطلاعات غلطی که به یکی از مسوولین سیاست خارجی داده شده ­است علیه ما تحریک شود، این تنها بر روی یک کشور تاثیر نمی­گذارد و بلوکی را علیه ما تحریک می­کند. به طور طبیعی همان طور که اشاره شد یکی از آفت­های تصمیم­گیری در سیاست خارجی توهم و ماجراجویی است. ما طی این چند سال گذشته شاهد بودیم که این توهم­ها چه ضرباتی را به ما تحمیل کرد.

 اقدامات مخرب و بدون برنامه بر اساس تصميمات فردى و لحظه اى چند سال اخير به وجهه ما هم در منطقه و هم در جهان ضربه زده­است.در چند سال گذشته شاهد روندى نامناسب، نسنجيدن شرايط، عدم برخوردارى از تحليل درست وضعيت و ماجراجويى توام با توهم در سياست خارجى کشورمان بوديم. اينکه ما براى فروپاشى فلان کشور تاريخ تعيين مى کنيم اين ناشى از يک توهم است که متاسفانه مهر اصولگرايى بر اينگونه تصميمات زده مى شود. اصولگرا بودن و اصولى عمل کردن با ماجراجويى متفاوت است. 

البته اولويت  رابطه با کشورهای همسایه و کشورهای اسلامی به معنای آن نیست که ما به دیگر مناطق دنیا بی توجه باشیم يا آنان را فراموش نماييم. برای ما مهم این است که چگونه بتوانیم اولویت­بندی کنیم. اولویت­بندی یکی از مسائل بسیار مهم در حوزه روابط خارجى است. ما با توجه به محور اصلی در سیاست خارجی حفظ امنيت و منافع ملى و توسعه همه جانبه کشور است وزن هر کشور را ارزیابی می­کنیم و با توجه با آن با تمام کشورهای جهان وارد تعامل شويم و از ظرفیت­های آنها استفاده کنيم، منتها با توجه به اصول و ارزش­ها. رابطه سلطه و قاهر و مقهوری را در رابطه خارجی مورد قبول نداریم. امروز همه کشورها بر اساس قوانین سازمان ملل باید به صورت برابر با یکدیگر مشارکت و همکاری داشته باشند. این یک اصل پذیرفته شده بین­المللی فارغ از میزان قدرت کشورها است. البته ممکن است واقعیت­ها به گونه­ای دیگر باشد اما ما کشوری نیستیم که تسلیم زورگویی­ها و سلط گرایی­ها شویم. هر کشوری که با ما بر اساس احترام متقابل و در حقیقت درک منافع مشترک خواهان همکاری باشد، ما فکر می­کنیم که هیچ مشکلی با آنها نداشته باشیم. تاکید می­کنم که موضوع اولویت­بندی در سیاست خارجی یکی از مسائل بسیار مهم است.

در شرایط کنونی ایران در میان همسایه­ها و در منطقه وضعیت مطلوبی ندارد. به خصوص در سالی که گذشت ما نتوانستیم سال خوبی را در سیاست خارجی پشت سر بگذاریم. ما شرایط خوبی نداریم. آیا در این شرایط برنامه خاصی از طرف آقای موسوی در رابطه با کشورها منطقه وجود دارد؟

اجازه بدهید من حرف شما را تصحیح کنم. شما گفتید شرایط خوبی نداریم ولی من می­گویم ما در رابطه با همسایه­ها شرایط بدی داریم. نگاه کنید به روابطمان با  همسایه مهمی مانند عربستان­سعودی. ما در زمان آقای خاتمی به امضای قرارداد امنیتی با عربستان رسیدیم. توافق بر امضاء چنين سندى نيازمند مقدماتى است که پشتوانه آن مذاکراتى طولانى است.همکارى هاى امنيتى یکی از مهم­ترین اسنادی است که نشان­دهنده اعتماد متقابل دو کشور است. البته این اعتماد متقابل به معنای پذیرش نوع حکومت از جانب دو کشور نیست. ممکن است دو کشور با سیستم­های حکومتی متفاوت وجود داشته باشند ولی به عنوان دو همسایه قبول کرده باشند که با یکدیگر همزیستی مسالمت­آمیز داشته باشند و در کنار یکدیگر زندگی کنند. ما در زمان آقای خاتمی با همسایه­ها به این نقطه رسیده­ بودیم. در زمان آقای هاشمی رفنسجانی نیز همين طور بود و ايشان مبتکر سیاست تنش­زدایی و آقاى خاتمى مبدع اعتماد سازى با کشورها بود. نشست فوق العاده کنفرانس اسلامى در سال 1375 در اسلام­آباد پاکستان و ملاقات بسیار مهم جناب آقای هاشمی با آقای امیر عبدالله در واقع نقطه شروع دوران جديدى در روابط ما با عربستان­سعودی بود. امروز شما روابط ما را با کشورهای حوزه خلیج­فارس نگاه کنید. من تاکید می­کنم روابط ما با اين حوزه خوب نيست. به طور طبیعی هر دولتی که در انتخابات بعدى روی کار بیاید باید اولویت خود را ترمیم زخم­هایی که بین ایران و این کشورها به وجود آمده، قرار­دهد. در حقیقت باید این بیمار را ابتدا بهبود ببخشد. درمان این بیمار از اولویت­های سیاست خارجی است. به اعتقاد ما چنین چیزی امکان­پذیر است. همان طور که ما در دوره 8 ساله آقای خاتمی دیدیم که با رعايت  احترام متقابل اعتماد سازى با اين کشورها صورت گرفته بود و هیچ کدام از این تهدیدهایی که امروز علیه کشور ما وجود دارد، نبود. بنابراین به نظر من آقای موسوی در صورتی که به عنوان رییس جمهور انتخاب شوند ترمیم و بهبود روابط با همسایه­ها را در اولویت برنامه­های خود قرار خواهد داد.

البته بر اين باورم چنانچه وضعیت سیاسی در ایران عوض شود، آنها خودشان به این ترمیم روابط راغب خواهند شد. زمانی که آقای احمدی­نژاد سرکار آمد و اولین مسئله­ای که اوایل کار دولت نهم با  سیاستى تهاجمی که هیچ مبنایی نداشت مطرح کرد، آنها را دچار یک نوع نگرانی کرد. اگر یادتان باشد حتی از جانب رهبر معظم انقلاب، آقای ولایتی را به برخی از کشورها فرستادند تا به آنها اطمینان دهند که سیاست خارجی ایران دچار تحول بنیادی نخواهد شد. این ناشی از دغدغه و نگرانی بود که در این کشورها به وجود آمده بود.

 

ما شاهد این بودیم که دولت نهم حاضر بود بحث تحریم­ها را به عنوان یک هزینه پرداخت کند. برنامه آقای موسوی در مورد تحریم­هایی که علیه ایران وجود دارد چیست؟

تحمیل هرگونه هزینه­ای به کشور، هم خلاف عقل است و هم خلاف راهبرد اصلی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران. بنابراین هر تصمیمی که بر اساس یک اجماع و یک راهبرد اصلی نظام نباشد، تصمیمى ناپخته، غیر اصولی و غلط است که باعث می­شود هزینه­های غير ضرورى به کشور تحمیل شود. کمااینکه ما شاهد بودیم در طول این چند سال گذشته به دلیل به کارگیری همین رفتار تهاجمی بى مبنا، یک سری تحریم­ها را به ما تحمیل کردند. ممکن است بگویید که ما از اول انقلاب تحریم داشتیم، اما بايد توجه داشت که تحریم­ها دو گونه است. یکی تحریم­هایی است که ناشی از خصومت اولیه اردوگاه غرب با انقلاب اسلامى و به دلیل از دست دادن پایگاه بسیار مهمی مانند ایران است. اما تحريم هايى که طى چند سال اخير بر ما شد ربطى به قبل ندارد. به طور طبیعی نقاط اختلاف بین ما و غرب ممکن است بر روی موضوع­های مختلفی باشد. از حوزه­های سياسى، فرهنگی و اجتماعی گرفته تا مسائلی مانند مسئله هسته­ای باشد.

مهم این است که رویکرد ما در این مسائل چگونه است. ما اعتقاد داریم می­توانستیم مسائل هسته­ای را پیش ببریم ولی پرونده ما به شورای امنیت نرود. ما با بکارگیری یک دیپلماسی هوشمندانه و از طریق گفت­و­گو و گفتمانی که حق و حقوقمان هم حفظ بشود می­توانستیم کاری کنیم که پرونده هسته­ای کشور به شورای امنیت نرود. تحریم­های اصلی که در حال حاضر به کشور فشار می­آورد در حقیقت نتيجه چند قطعنامه­ای است که پس از ارجاع پرونده هسته اى ما به شورای امنیت بر ما تحمیل ­شده است. پرونده هسته اى ما به سمت سفيد شدن مى رفت که در اثر خواب نما شدن، نيروهاى غيبى و عمل نکردن به تصميماتى که در سطح شوراى امنيت ملى کشور اتخاذ شده بود به اينجا رسيديم. ماهيت تحريم هايى که قبلا از طرف امريکا که مهمترين آن داماتو بود با تحريم هايى کنونى که ناشى از قطعنامه هاى شوراى امنيت است کاملا متفاوت است. قانون داماتو شرکت هاى آمريکايى را از سرمايه گذارى بیش از 20 میلیون دلار در ایران منع مى کرد. اما در عمل اين تحريم ها از سوى بسيارى از کشورهاى جهان و از جمله اروپاييها ناديده گرفته شد. سرمايه گذارى هاى کلان در عسلویه و افزايش تولیدات پتروشیمی ما از 2 میلیون تن به 36 میلیون تن در سال در زمان حضور آقای نعمت­زاده در راس صنعت پترو شيمى در دولت گذشته خود گواه ناکارآمد بودن قانون داماتو و تحريم هاى يکجانبه آمريکا بود. ا بیشترسرمایه­گذاری منشاء خارجی داشت. حتی کشورهای غربی آمده بودند و در حقیقت خودشان تحریم­هاى وضع شده از سوى آمريکا را  لغو می­کردند. ما در مسیر لغو کلی آن تحریم­ها افتاده بودیم. اما از زمان روى کار آمدن دولت نهم و زمانی گرفتار گفتمان دیگری که خارج از مسیر بود شديم، و اين امر سبب ارجاع  پرونده هسته اى ما به شورای امنیت  شد وارد مرحله جديدى از تحريم ها شديم. اين موارد از زمانى آغاز شد که دولت نهم و شخص آقاى رييس جمهور بدون برنامه مشخصى و بدون برخوردارى از اجماع که حداقل مى بايست در شوراى امنيت ملى کشور به تصويب برسدبحث هلوکاست را مطرح کرد.

هولوکاست یک دعوای تاریخی بین یهودی­ها و اروپایی­هاست. من نمی­گویم نسبت به سرنوشت فلسطینی­ها بی­تفاوت باشیم. نه، ما بیشترین هزینه­ها را در مورد سرنوشت فلسطینی­ها دادیم و از این بیشتر هم خواهیم داد. چراکه ما فلسطین را جزو پاره­ای از امت اسلامی  و قدس را قبله اول مسلمانان می­دانیم. اما مسئله هولوکاست را خود فلسطینی­ها هم مطرح نمی­کنند. آیا تا به امروز دیده­ایم که یک عرب یا یک فلسطینی، از حماس یا جهاد اسلامی در اين خصوص اظهار نظر کند در حاليکه آنها صاحب عله مساله فلسطين هستند و سرزمين آنها اشغال شده و يهودى ها را با اخراج اجبارى فلسطينى ها در اين سرزمين اسکان داده اند. اما تا کنون مشاهده نشده که خالد مشعل یا اسماعیل هنیه در این باره اظهار نظر کند؟ یا حتی جبهه­های خیلی تندرو در این خصوص نظری بدهند.

 متاسفانه رويکرد دولت نهم با مساله تحريم ها رويکردى پوپوليستى بود. واقعا دور از شان نظام ماست که واکنش رييس جمهور کشور در واکنش به قطعنامه ها اين باشد که اينها ورق پاره اى بيش نيست.  

خلاصی از این تحریم­ها جزو اولویت­های اصلی نظام است و نه دولت. بنابراین اینکه بگوییم قطعنامه­ها ورق پاره­ای بیش نیست فکر نمى کنم احدى در نظام به چنین چیزی اعتقاد داشته باشد. ممکن است در دیدگاه و منظر برخی ورق پاره باشد ولی شاهد هستیم که همین ورق پاره­ها چه بلایی بر سر اقتصاد ما می­آورد، سرمایه­گذاری­، واردات کالاهاى استراتژيک، تامين نیازمندی­های تکنولوژیک ما و حتی حواله پول با مشکل روبه رو است. هیچ جا برای ما LC (Letter of credit)  باز نمی­کنند. بانک­های ما تحت تحریم قرار گرفته­اند. از یک بانکدار یا کسی که دارای یک حرفه بزرگ اقتصادی است بپرسید و ببینید که تحريم ها چه مشکلاتى را براى آنان ايجاد کرده است. تحریم­ها آثار خود را بر ایران گذاشته است. بنابراین هر دولتی که سر کار بیاید باید به فکر باز کردن این زنجیر­ها باشد و به عقیده ما این از طریق یک گفتمان اصولی و درست و بدون هیچگونه عقب­نشینی از مواضع اصولی ما امکان پذیر خواهد بود.

اینها باید مدیریت بشود و اولویت ما رفع تحریم­ها باشد. فکر می­کنم که اگر چنانچه مقداری درایت و منطق را در سیاست خارجی به کار بگیریم رسیدن به این اهداف امکان پذير است، هر چند که کار آسانی نخواهد بود.

در مورد رابطه با امریکا و احتمال عادی شدن روابط با این کشور آقای موسوی چه برنامه­ای دارند؟

همانطور که آقای موسوی گفت این بستگی به رفتار امریکا در قبال ایران دارد.

آقای موسوی مطرح کرده­اند که حتی حاضرند با اوباما ملاقات کنند.

بله، اولین بار ایشان در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود زمانی که از وی سوال شد آیا حاضرید با اوباما  ملاقات کنید پاسخ دادند چنانچه تغییر در رفتار ببینیم رابطه با امریکا برای ما تابو نیست و من آماده مذاکره با اوباما هم هستم.

واقعیت این است که دولت جدید امریکا و آقاى اوباما گام­های اوليه و مثبتى ولو در حرف برای عادى کردن رابطه با ايران  برداشته است. کمترینش در مورد ایران همین اعلام آمادگى مذاکره بدون پیش شرط بود که در دوره هاى قبلى چنين رويکردى يا وجود نداشت و ى با زبان تهديد و منطق قلدرمآبانه بود. این یک گام مثبت و لازم ولى  ناکافی بود. ناکافی از آن جهت که باید با رفتار عملی تکمیل شود. امام هم قبلا گفته بودند که اگر امریکا آدم بشود ما مشکلی نداریم. آدم شدن را می­توان تفسیر کرد. اکنون یک فرد متفاوت با دیگران در امریکا سرکار آمده است. شعار تغییراست. تغيير نه فقط در مورد ايران بلکه تغيير در رفتار يکجانبه گرايانعه آمريکا در جهان. ما نمى توانيم در مورد اين رويداد بى تفاوت بوده و با همان منطقى که اسلاف اوباما با ما صحبت مى کردند با شرايط و فرد جديد صحبت کنيم. اين بدور از واقع گرايى است. رويکرد دولت جديدامريکا در قبال کوبا هم تغيير کرده است. در مورد اين کشور، بخشى از تحریم ها لغو شده و يا در حال لغو است. رویکرد در مورد افغانستان هم متفاوت است.

 بنابراین ما فکر می­کنیم که مشکلی نیست و امریکا هم مانند یک کشور دنیا، اگر که حاضر باشد رفتار سلطه­گرایانه­اش را کنار بگذارد بر اساس رعایت تساوی دو طرف گفت­و­گو و مذاکره می­کنیم.

البته این مذاکرات، مذاکرات بسیار طولانی خواهد بود چراکه پرونده روابط ایران و امریکا بسیار قطور است. مخصوصا که ممکن است آنها برای هر موضوعی یک فایل بسیار قطوری را آماده کرده باشند. کما اینکه ما هم باید برای مطالبات خودمان فایل قطوری را آماده کرده باشیم. ولی مهم اراده سیاسی است. اگر اراده سیاسی از جانب امریکایی­ها به منصه ظهور برسد در این طرف فکر می­کنم مشکلی نباشد.

برداشت من از راهبرد مطرح شده از سوى  مقام معظم رهبری در سخنرانی آغاز سال ايشان در  مشهد همين است و باورم اين است که ايشان با هوشمندى و  با بیانى  روشن و شفاف این مسئله را اعلام کردند. لذا فکر می­کنم در این مسئله ما باید منتظر رفتار و گام­های عملی امریکا در رابطه با ایران باشیم.

 


نظر شما :