رقابت سه قدرت بر سر انرژی آسیای مرکزی

۲۶ مرداد ۱۳۸۸ | ۲۱:۱۷ کد : ۵۴۱۹ اخبار اصلی
آسیای مرکزی که دارای میلیاردها بشکه نفت قابل دسترسی و هزاران میلیارد متر مکعب گاز طبیعی است بین چین و اتحادیه اروپا وقع شده است.
رقابت سه قدرت بر سر انرژی آسیای مرکزی

اگرچه روسیه و ایالات متحده تقریبا به عنوان اصلی ترین بازیگران در جریان " بازی بزرگ جدید " که بعد از فروپاشی اتحاد شوروی در منطقه آسیای مرکزی آغاز شد، شناخته شده‌اند، اما بازیگران دیگری نیز به منطقه وارد شده اند که نادیده گرفتن آنها بررسی رقابت های این منطقه را غیر واقعی خواهد کرد. آسیای مرکزی دارای میلیاردها بشکه نفت قابل دسترسی و هزاران میلیارد متر مکعب گاز طبیعی، بین اروپا و چین، دو مصرف کننده عمده منابع انرژی واقع شده است. منطقه آسیای مرکزی همچنین در مرز جهان اسلام قرار می گیرد و پکن و بروکسل، هر دو آسیای مرکزی را به عنوان محافظی در مقابل ظرفیت های تهدیدات امنیتی ایجاد شده از سوی افغانستان و پاکستان و ... می بینند.

مقدمه

اگرچه روسیه و ایالات متحده  تقریبا به عنوان اصلی ترین بازیگران در جریان " بازی بزرگ جدید " که بعد از فروپاشی اتحاد شوروی در منطقه آسیای مرکزی آغاز شد، شناخته شده‌اند، اما بازیگران دیگری نیز به منطقه وارد شده اند که نادیده گرفتن آنها بررسی رقابت های این منطقه را غیر واقعی خواهد کرد. آسیای مرکزی دارای میلیاردها بشکه نفت قابل دسترسی و هزاران میلیارد متر مکعب گاز طبیعی، بین اروپا و چین، دو مصرف کننده عمده منابع انرژی واقع شده است. منطقه آسیای مرکزی همچنین در مرز جهان اسلام قرار می گیرد و پکن و بروکسل، هر دو آسیای مرکزی را به عنوان محافظی در مقابل ظرفیت های تهدیدات امنیتی ایجاد شده از سوی افغانستان و پاکستان و ... می بینند.

چین در آسیای مرکزی

چین انگیزه های گوناگونی در آسیای مرکزی دارد و یک سیاست مبتکرانه برای تعامل در منطقه اتخاذ کرده است. به دلیل نگرانی های امنیتی، چین در اعمال نفوذ از طریق ایجاد یک اتحاد منطقه‌ای موفق بوده است. چین، روسیه و چهار کشور آسیای مرکزی – ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان- در سال 2001 بعد از الحاق ازبکستان به گروهی که به عنوان شانگهای 5 شناخته می شد، سازمان همکاری شانگهای SCO را بنا نمودند.

چین و تهدیدات امنیتی از جانب آسیای مرکزی

در خصوص تهدیدات امنیتی که از جانب آسیای مرکزی متوجه چین می‌شود، ماتیو کلمنتس یک تحلیل گر مسائل اوراسیا در لندن معتقد است که ایجاد SCO  از اهداف چین برای پیشگیری از تهدیداتی است که  از سوی افغانستان و پاکستان  متوجه آسیای مرکزی و نیز منطقه مسلمان نشین آن یعنی سین کیانگ است.

وی همچنین می گوید که " چین در جایگاهی است که قادر است، تا حدی، امنیت منطقه و ثبات آن را فراهم کند". چین هیچگونه بی ثباتی را در منطقه بر نمی تابد. بویژه به این دلیل که نسبت به جدایی طلبی اویغورها بسیار حساس است. بعد از شورش هایی که در ماه جولای بین مسلمانان اویغور و چینی های "هان" در ایالت غربی چین یعنی سین کیانگ روی داد، شرکای آسیای مرکزی چین در SCO به صورت قابل توجهی ساکت ماندند، حتی کشورهایی که در آنها صدها هزار اویغور وجود داشتند.

 در بیانیه ای که بعد از خشونت های روی داده از سوی SCO صادر شد نیزضمن اینکه اعضا همدردی خود با خانواده های کشته شدگان را اعلام کردند، در عین حال اظهار داشتند که" دولت های عضو SCO به وضعیت سین کیانگ به عنوان مساله داخلی چین می نگرند".

 تحلیل گران معتقدند که چین از SCO به عنوان اهرم نفوذ سیاسی در منطقه استفاده می کند و این دقیقا مشابه  سیاست روسیه است که نفوذش را از طریق پیمان امنیت دسته جمعی CSTO در منطقه اعمال می کند. در اجلاس سران SCO در سال 2008، اعضا به طور دسته جمعی پیشنهاد روسیه برای استقلال منا طق جدایی طلب آبخازیا و اوستیای جنوبی را رد کردند. به این ترتیب SCO به  صورت ابزار موثری در دست چین برای ا عمال نفوذ در منطقه و قدرت نمایی در آسیای مرکزی است. SCO به رهبری چین بسیار موثرتر از CSTO به رهبری روسیه است  . به این ترتیب چینی ها در حال یک بازی چند جانبه، هوشمندانه و طولانی مدت در منطقه هستند.

 اگرچه اهداف امنیتی رئوس اهداف چین را در منطقه تشکیل می دهند، علاقه اصلی چین دستیابی به منابع انرژی همسایگانش است. چین در این منطقه از یک سری از مزیت ها نسبت به روسیه به عنوان بزرگترین بازیگر منطقه ای و نیز نسبت به بازیگران فرامنطقه ای یعنی ایالات متحده و اتحادیه اروپا برخوردار است.

 به عنوان مثال دولت های آسیای مرکزی  همسایگی با چین را به عنوان یک ظرفیت بالقوه برای صادراتشان در نظر می گیرند و از طرفی هرگز دیده نشده که پکن از نظر مالی ضعیف باشد. در عین حال این که پکن هرگز از سیاست های داخلی کشورهای آسیای مرکزی انتقاد نکرده است می تواند عامل مهمی در بهبود روابط چین با این کشورها تلقی شود؛ امری که در مورد کشورهای اروپایی نمی توان آنرا بیان کرد
.

شرکت های چینی در ساخت خطوط لوله، جاده ها و راه آهن مورد نیاز برای حمل منابع انرژی به سوی چین نیز بسیار فعال بوده اند. کمپانی های چینی که در جهان از شهرت خوبی در اتمام به موقع پروژه ها برخوردار می‌باشند، به کارگران محلی کشورهای آسیای مرکزی نیز همانند کارگران چینی آموزش می دهند و آنها را استخدام می کنند.

 این سیاست های چین در منطقه تاثیر ات مثبتی داشته است و تمایل کشورهای منطقه را به همکاری با چین برانگیخته است. به این ترتیب چین در آستانه دستیابی به نفت و گاز منطقه و در کنار آن اورانیوم و سایر منابع طبیعی آن است. در دهه 1990 کمپانی های چینی تقریبا نوعی امتیاز انحصاری برای صادرات منابع انرژی آسیای مرکزی داشتند.

 اما با فعالیت های امروز چین در منطقه به نظر می رسد که این امر بیشتر برای هموار کردن زمینه بازی برای چین در این منطقه انجام شده است. از جمله فعالیت های چین در عرصه انتقال انرژی از آسیای مرکزی نیز می توان از همکاری چین در ساخت یک خط لوله از غرب قزاقستان نام برد که به بهره برداری رسیده است و نیز یک خط لوله گاز از ترکمنستان که انتظار می رود تا پایان امسال وارد شبکه خطوط لوله منطقه گردد. چین دومین مصرف کننده بزرگ نفت جهان در صدد است طی هفته‌های آتی قرارداد در خصوص همکاری‌های نفتی به ارزش ۱۰ میلیارد دلار با قزاقستان امضا کند.

اتحادیه اروپا در رقابتهای انرژی

اتحادیه اروپا نیز به دنبال شکستن انحصار روسیه در منابع انرژی آسیای مرکزی است. اتحادیه اروپا نفت و گاز آسیای مرکزی را از طریق روسیه دریافت می کند و همین امر موجب گردیده است که برخی در اتحادیه اروپا نسبت به اتکای بیش از حد بر روسیه برای تامین انرژی ابراز نگرانی کنند.

 وقایعی مثل توقف تهیه گاز در آغاز سال جاری، مجادله بین اوکراین و روسیه و حوادثی از این دست این دیدگاه را در اتحادیه اروپا تقویت کرد که این اتحادیه به طور فوری  نیاز به تنوع بخشیدن به منابع واردات انرژی خود دارد.

 برای کمک به برطرف کردن چنین نگرانی هایی اتحادیه اروپا از طرح ساخت خط لوله ناباکو به طول 3300 کیلومتر که گاز را از آذربایجان و سایر کشورهای آسیای مرکزی به قلب اروپا می‌آورد، حمایت می کند. قرارداد خط لوله ناباکو به تازگی با حضور نمایندگان 20 کشور جهان در شهر آنکارای ترکیه به امضا رسید و قرار است آذربایجان، ازبکستان و ترکمنستان گاز مورد نیاز این خط لوله را تامین کنند
.

اتحادیه اروپا همچنین امسال استراتژی " کریدور جنوب- جاده ابریشم جدید " را در پیش گرفت و تلاشی نیز برای پنهان نمودن آن از روسیه نکرد. این استراتژی برای توسعه فوق العاده، افزایش جاده ها و ارتباطات ریلی و نیز خطوط لوله بین ناحیه خزر و اروپا جهت گیری شده است.

این اتحادیه به این دلیل که آسیای مرکزی قابلیت تبدیل به مسیر صادرات جدیدی برای یکی از بزرگترین مصرف کنندگان انرژی در جهان -  اتحادیه اروپا – را دارد، هزینه ساخت این پروژه‌ها را خواهد پرداخت. استراتژی اتحادیه اروپا همچنین دست کشورهای آسیای مرکزی را در مذاکره با روسیه بازتر خواهد کرد. 

 انفجار در خط لوله که موجب توقف صادرات گاز ترکمنستان به روسیه در ماه آوریل گردید موجب تمایل بیشتر ترکمنستان برای الحاق به ناباکو گردید. صادرات گاز ترکمنستان به روسیه از بیستم فروردین ماه امسال قطع شده و تاکنون در زمینه از سرگیری آن مطلبی منتشر نشده است. تحلیل گران بر این باورند که عشق آباد با موضع گیری الحاق به طرح ناباکو قصد جذب سرمایه گذاری شرکت های خارجی به ویژه اروپایی ها را دارد.

 آن ها همچنین معتقدند که بردی محمدوف رییس جمهوری ترکمنستان می خواهد با پیوستن به طرح ناباکو به مقامات مسکو نشان دهد که ترکمنستان هم اکنون به یک کشور کاملا مستقل تبدیل شده است و در این راستا تصمیم های مهمی را بدون توجه به سیاست های روسیه می تواند اتخاذ کند. این حوادث ترکمنستان را وادار کرد که شرکای دیگری را در عرصه انرژی پیگیری کند.

ترکمنستان قراردادی با شرکت RWE آلمان برای حق اکتشاف یک قطعه در فلات قاره ترکمنستان در خزر امضا کرده است. در تیرماه نیز وزیر خارجه ترکمنستان برای صحبت پیرامون مسائل انرژی به واشنگتن و بروکسل رفت و نیز چنانکه پیشتر نیز گفته شد موافقت خود را با فروش گاز به ناباکو و مشارکت در این طرح بیان کرد.

در اواخر تیرماه سال جاری نیز مدیرعامل شرکت "انکس پروسز اینژینیرینک " بلژیک پیشنهاد کمیسیون اروپا در زمینه خرید گاز از ترکمنستان را به رییس جمهوری این کشور ارایه کرد.  به این ترتیب علاقمندی اتحادیه اروپا به اجرای پروژه‌های انرژی بدون توجه به تلاش‌های روسیه برای به بن‌بست کشاندن این طرحها ادامه دارد.

دولت هایی مثل ازبکستان نیز که ابتدا از غرب روی برگردانده بودند، ممکن است دوباره روش خود را به سوی انتخاب نوعی مسیر میانی که بین روسیه و غرب باشد، تغییر دهند. تمایل ازبکستان برای تأمین گاز خط لولۀ ناباکو نیز  در این راستا تلقی می‌شود. قزاقستان نیز علیرغم امضاء موافقتنامه خط لوله گازی دریای خزر با روسیه، الحاق خود به خط لوله ناباکو را  منتفی اعلام نکرده‌ است.

جمع‌بندی

با عنایت به مسائل و ملاحظات بازگفته و علیرغم تلاش روسیه برای ناکارآمد جلوه دادن خط لولۀ ناباکو، تمایل کشورهای منطقه به شرکت در این پروژه هرچند به صورت محدود، نوعی بازی با روسیه و اتحادیۀ اروپا و به نوعی بیانگر ضعف روسیه در منطقه‌ای است که پیش از این حوزۀ انحصاری نفوذ روسیه تلقی می‌شد. به نظر می‌رسد که فعالیت‌های اتحادیۀ اروپا و چین که جدا از روسیه و ایالات متحده هریک درصدد نفوذ بیشتری در منطقه هستند، می‌تواند در آینده تأثیر گشترده‌ای بر بازی بزرگ در این منطقه و بویژه رقابت‌های انرژی داشته باشد.

منبع: سایت ایراس- فاطمه عطری
 


نظر شما :