تعامل دیپلماسی و ژئوپلیتیک در خلیج فارس

۱۷ خرداد ۱۳۸۹ | ۱۴:۰۱ کد : ۷۵۴۵ گفتگو
یادداشتی از نبی الله رشنو، تحلیل‌گر مسائل سیاسی
تعامل دیپلماسی و ژئوپلیتیک در خلیج فارس

قدرت نمایی اخیر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در آبهای نیلگون خلیج فارس و بویژه اجرای رزمایش ولایت 89 درمنطقه عمومی آبهای ورودی به این حوزه که باهدف آزمایش توان ایجاد و تامین امنیت درتنگه هرمز و خلیج فارس برگزار گردید،ضمن تاکید بر رشد و توسعه شگرف ایران دردستیابی به توانمندیهای بومی وملی نظامی- دفاعی، حاکی ازظرفیتهای عملی و توان عملیاتی جمهوری اسلامی ایران برای تامین و تضمین امنیت پایدار درحوزه خلیج فارس و تنگه هرمز و نیز ایجاد اعتماد و اطمینان متقابل جهت بهره‌برداری مطلوب کلیه کشورهای منطقه و قدرتهای فرامنطقه ای ذینفع دراین حوزه است.

امروزه اهمیت ویژه خلیج فارس دربسیاری از معادلات ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک بنحویست که لزوم تامین امنیت درآن ازبدیهی‌ترین اولویتها است.

چگونگی نیل به این مهم سبب گردیده تاهمواره ابعاد و مسائل مختلف این حوزه مورد رصد ودقت نظرویژه کشورهای منطقه وبخصوص قدرتهای بین المللی قرارگیرد.براین اساس باتوجه به منافع گسترده اقتصادی و سیاسی قدرتهای فرامنطقه ای درمنطقه خاورمیانه وآبراه خلیج فارس، این قدرتها همیشه بدنبال آن بوده تا بابزرگ نمایی مسائل عمومی، داخلی و جزئی که درمیان کشورهای همسایه وجوددارند، زمینه های لازم راجهت تولید بحران فراهم نموده تا با عنوان لزوم برقرای امنیت، از مستمسک اساسی برای توجیه حضور مستمر در این حوزه برخوردار گردند. اینجاست که هرگونه اقدام کشورهای منطقه با هدف تامین وایجاد امنیت در خلیج فارس و بویژه تلاشهای موثر جمهوری اسلامی ایران برای تثبیت امنیت منطقه ای،بلحاظ اختلافات سیاسی این کشور باقدرتهای بین المللی ذینفع دراین حوزه، همواره ازطرق مختلف سیاسی – تبلیغاتی باامواج گسترده ای ازمخالفتهای آنان مواجه بوده وتلاشهای فراوانی رابرای ممانعت ازبروزتوانمندیهای ملی ایران درجهت تثبیت شایستگی های این کشوربرای برقراری امنیت درخلیج فارس بکارگرفته اند. درهمین راستا متعاقب قدرت نمائی های اخیرج.ا.ا. با برگزاری رزمایشهای آبی درخلیج فارس، تنگه هرمز و منطقه عمومی آبهای ورودی به این حوزه که با هدف تثبیت و تضمین امنیت بومی درآن انجام گردید، این اقدام ازسوی دول معارض با جنجالهای گسترده سیاسی – رسانه ای مواجه گردید. بگونه ای که آن را باعنوان اقدامات و نمایشهای تهدیدآمیز جمهوری اسلامی ایران برای کشورهای منطقه و قدرتهای فرامنطقه ای، تبیین و تفسیر نمودند.

حال آنکه براساس واقعیتهای سیاسی – جغرافیایی و الزامات درک شرایط ژئوپلیتیکی خلیج فارس، عملا هرگونه تحلیل و تبیین ژئوپلیتیکی از ظرفیتها و منافع متعدد خلیج فارس برای کشورهای واقع درحاشیه آن، صرفا با وجودامنیت و ثبات قابل تحقق بوده و بلعکس آن وجود هرگونه تهدیدو بی ثباتی دراین آبراه، قطعا تامین کننده منافع استراتژیک دول و قدرتهای فرامنطقه ای بوده که وجود این فرآیند نیز همواره تضعیف شدید منافع ملی و تهدیدارضی کشورهای واقع دراین حوزه رابه همراه داشته است.

لذا آنچه که مسلم است دراین بین کشور ایران با مالکیت نیمی از حاشیه و سواحل خلیج فارس، عملا بهره مند از نیمی از کل ظرفیتها، منافع و حتی زیانهای وارده در صورت ثبات و یا رواج تهدیدات در آن است. بنابراین هرگونه تلاش جمهوری اسلامی ایران در جهت تامین و تثبیت امنیت پایدار در سطح حوزه خلیج فارس، امری است که برپایه شناخت مبانی ژئوپلیتیک و با درکی کامل از روند تحولات ژئوپلیتیکی انجام گرفته و تقویت ژئوپلیتیک ایران را به همراه دارد. اما نقطه مقابل آن یعنی هرگونه توجه به گسترش تهدیدات در حوزه خلیج فارس و تنگه هرمز، عملا به مفهوم عدم درک مبانی ژئوپلیتیکی ایران و نیز تضعیف موقعیت و ظرفیتهای ژئوپلیتیک این کشور ازسهم  50درصدی آن درخلیج فارس است.

بطورکلی رشد و توسعه روزافزون در توانمندیهای نظامی – دفاعی ج.ا.ا. و تلاش های این کشور برای تثبیت امنیت مطلوب و بومی در حوزه خلیج فارس، عملا دربرگیرنده منافع کلیه کشورهای این حوزه و حتی برای سایر دول ذینفع در آن بوده و لذا استمرار و پایداری آن نیز مستلزم همراهی و مشارکت آگاهانه و عملیاتی تمامی کشورهای مربوطه است.


نظر شما :