نگاه به گفتگوی تمدنها از زاویه ای دیگر

۱۹ خرداد ۱۳۸۹ | ۱۷:۰۴ کد : ۷۶۱۰ گفتگو
نویسنده خبر: صادق ملکی
يادداشتى از صادق ملکى
نگاه به گفتگوی تمدنها از زاویه ای دیگر

تئوری های سیاسی در واقع بسترساز اهداف استراتژیک بوده و طرح این تئوری ها در حکم نقشه راه برای دستیابی به این اهداف است. نظریه ساموئل هانتینگتون مبنی بر برخورد تمدن ها، بیش از هر چیزی با هدف تئوریزه کردن اهداف نظام سلطه بوده است. فروپاشی کمونیسم و دیوار برلین، جهان سرمایه‌داری را از داشتن دشمنی که موتور محرکه آن باشد، محروم کرد. انتخاب نام تئوری هانتینگتون تحت عنوان برخورد تمدن ها نیز تبلور نیاز و خصیصه‌ای بود که نظام سلطه با تکیه بر آن ارتزاق می‌کرد.

هانتینگتون اگرچه در جنگ تمدن ها نام تمدن های مختلف را ذکر می کند لیکن عرصه عملیاتی شدن این تئوری نشان داده است که در نگاه وی جهان اسلام در این برخورد بیش از حوزه‌های دیگر تمدنی مطرح بوده است .

طراح نظریه گفت و گوی تمدن ها، خاتمی نیز اهدافی سیاسی را در قالب طرحی فرهنگی دنبال کرده و می کند. در واقع خاتمی با طرح گفت و گوی تمدن ها سعی کرد تئوری جنگ تمدن های هانتینگتون به چالش بکشاند. اگر چه ثبت طرح وی در سازمان ملل و اعلام سال 2001 به عنوان سال گفت و گوی تمدن ها موفقیتی برای این طرح بود لیکن در نگاهی عمیق‌تر به نظر می‌رسید که ادبیات و زبان جنگ تمدن ها و گفت و گوی تمدن ها از دو موضع و جایگاه متفاوت در عرصه قدرت ناشی می‌گردید.

طراح جنگ تمدن ها، نماینده نظام سلطه بود که در عرصه قابلیت های سخت و نرم‌افزاری اگر نگوئیم بی رقیب بود باید بگوئیم قدرت مسلط بود. این در حالی بود که طراح گفت و گوی تمدن ها در عرصه سخت افزاری نماینده قدرتی منطقه‌ای بود، لیکن در عرصه نرم‌افزاری اگرچه صاحب سخن و ایده بود ولی از ابزار و قابلیت های لازم برای ظهور این ایده در عرصه ارتباطات به اندازه کافی برخوردار نبود. فارغ از آن در جهانی که قدرت مهمترین ابزار تعیین کننده معادلات آن است گفت و گو، ورودی از موضع ضعف در برابر جنگ تمدن ها بود.

در کنار این موضوع مهمترین چالشی که گفت و گوی تمدن ها با آن مواجه بود تسلط طراح جنگ تمدن ها بر مهمترین ابزار گفت و گو یعنی ارتباطات بود. در واقع در بخش نرم‌افزاری در نگاهی کلان حامیان طرح جنگ تمدن ها بر امر گفت و گو، فرهنگ، هنر، ادبیات و رسانه ها .... مسلط بوده و می باشند.

این تسلط استراتژیک به طور نامحسوس فکر و ایده تولید می‌کند. افکار عمومی در سیر تسلط تکنولوژی ارتباطات، از تفکر مستقل باز مانده و ناخودآگاه هدایت می شود.

در نگاهی افراطی می‌توان گفت میزان تاثیرپذیری این روند بر محیط جغرافیائی – زیستی و فکری مخالفان نظام سلطه بعضا به گونه‌ای می‌گردد که مخاطبان ناخودآگاه عمله نظام سلطه می‌شوند . ظهور طالبان و شاخ و برگ های آن نتیجه عینی این تسلط بوده است .

در نگاهی دقیق‌تر گفت و گوی تمدن ها با ابزاری که در آن طراح جنگ تمدن ها نقش مسلط دارد به ستیز با این تئوری بر می‌خیزد. این معادله سبب می‌شد بطور خودآگاه یا ناخودآگاه طراح گفت و گوی تمدن ها در بخشی از ادبیات خود، از ادبیات برخورد تمدن ها وام گرفته و از آن سود بجوید. مردم‌سالاری دینی و حقوق بشر اسلامی، التقاطی از دو نظریه از دو مبنا و مفهوم متضاد است که در گفت و گوی تمدن ها از آن استفاده می شد.

 تسلط غرب بر تکنولوژی ارتباطات چیرگی آنرا در عرصه‌های مختلف را سبب شده است. اوج این تسلط و فضاسازی را پس از واقعه مشکوک یازده سپتامبر شاهد بودیم. ادبیات بکار گرفته شده توسط بوش پس از واقعه یازده سپتامبر به گونه‌ای بود که در کنار امریکا قرار گرفتن مبنای حق و باطل اعلام شد و این برداشت با بهره‌گیری از قدرت سخت و نرم‌افزاری توانست تهاجم به افغانستان و عراق را عملیاتی کند.

آنچه در درک دو مفهوم جنگ تمدن ها و گفت و گوی تمدن ها حائز اهمیت است جایگاه طراحان این دو ایده در نظام بین‌الملل است. طراح جنگ تمدن ها نیروی مسلط است و طراح گفت و گوی تمدن ها در جایگاه نیروی غیر مسلط قرار دارد. اصولا در نظام سلطه، طراح گفت و گو چون در موضع ضعف قرار دارد به دنبال آشتی است. طراح برخورد تمدن ها در پی جنگ است. طراح گفت و گو به دنبال مفری برای گریز از جنگ است. طراح برخورد تمدن ها قوی است. نیاز به گفت و گو از نوع و جنس گفت و گوی تمدنها ندارد. با این وجود می‌تواند این گفت و گو را نیز از نگاه خود طراحی و مدیریت کند. طراح جنگ تمدن ها تولید کننده ابزار گفت و گوهاست .

بسیاری از ابزارها نه فقط در شکل سخت‌افزاری بلکه در شکل نرم‌افزاری محصول اوست. نه تنها ایده و فکر تولید می کند، بلکه قدرت جا انداختن و عمومی کردن آن را نیز دارد. در این میان، این قدرت مسلط در عرصه نرم و سخت‌افزاری تا جایی تاثیرگذار می‌شود که طراح و حامی گفت و گوی تمدن ها.

در شناخت نسبت به گذشته، حال و آینده خویش به آگاهی دست می‌یابد که در بخش مهمی این آگاهی حاصل فعالیت هدفمند طراح برخورد تمدن ها است. به سخن دیگر در بخشی که طراح گفت و گوی تمدن ها می‌خواهد با تکیه بر آن گفت و گو کند شناختش نسبت به تاریخ و محیط، حاصل شناسایی طراح جنگ تمدن ها بوده و بعضا خویش را از نگاه غربی به غرب معرفی کرده و با آن وارد گفت و گو می شود.  

درجلوگیری از تکوین این روند اگر طراح و حامی گفت و گوی تمدن ها از تسلط و سیطره ارتباطاتی جهان سلطه خارج نشود در واقع در چرخه اهداف آن قرار گرفته و طراح جنگ تمدن ها و با توجه به شرایط،  برایش تعریف ایجاد می کند. این تسلط می‌تواند گفت و گوی تمدن ها را به گونه‌ای از درون استحاله کند که آن نیز در خدمت جنگ تمدن ها قرار بگیرد .

معادله‌ای که در حال حاضر تحت عنوان ائتلاف تمدن ها کم و بیش برقرار شده است نشانگر شکل‌گیری این روند است. در حال حاضر ترکیه به اتفاق اسپانیا با وام‌گیری از ایده گفت و گوی تمدن های خاتمی بدون اشاره به نام مبتکر آن به عنوان دو نماینده جهان اسلام و جهان غرب گفت و گو برای ائتلاف تمدن ها را پیگیری می‌کنند.

در واقع هدف این تلاش ایجاد پل ارتباطی میان شرق و غرب است، لیکن چون از محتوا تهی و هدف آن استحاله یکی در دیگری است نمی‌تواند ایده خاتمی را نمایندگی کرده و تبلور آن باشد. طنز تلخ بزرگ این شراکت در آن است که شریک این گفت و کو در تب و تاب پذیرش از سوی دیگری می‌سوزد و سالهاست در پشت دروازه ا تحادیه اروپا به انتظار نشسته است.

سخن آخر آن که جهان معاصر باید در طرح تئوری های سیاسی از اندیشه غالب و مغلوب، پیروز و شکست خورده خارج شود. نظام سلطه اگر برای خود مسئولیتی در عرصه جهانی قائل است باید بیشترین هزینه را برای خروج از بحران برخورد منافع متحمل شود. همان گونه که جنگ‌های داخلی پیروز نداشته و هر دو طرف را متضرر می‌کند در بعد جهانی نیز جنگ تمدن ها پیروز نهایی نداشته و نمی‌تواند منافع طراح آن را تامین کند.

بشریت امروز به دنبال آرامشی عزتمند است . باید طراحان تئوری های سیاسی از طراحان مدیریت بحران و منافع تبدیل به طراحان مدیریت حل بحران و تقسیم عادلانه منافع شوند. در آن صورت می‌شود به مدینه فاضله جهانی که همه بشریت به نوعی به آن اعتقاد دارند تا حدودی امیدوار شد.

صادق ملکی

نویسنده خبر

صادق ملکی، کارشناس، استراتژیست و تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی است.

اطلاعات بیشتر


( ۱۷ )

نظر شما :