این شما و این میز مذاکره در ماه سپتامبر

۱۷ مرداد ۱۳۸۹ | ۱۵:۵۶ کد : ۸۲۳۹ اخبار اصلی
همه از خود این سوال را می‌پرسند که آیا می‌توان تجربه کوتاه آمدن لیبی در برابر...
این شما و این میز مذاکره در ماه سپتامبر

دیپلماسی ایرانی: ماه سپتامبر که از راه برسد؛ مذاکرات میان ایران و گروه پنج به اضافه یک هم آغاز می‌شود. پنج عضو دائم شورای امنیت دست در دست آلمان دور یک میز مقابل ایران می‌نشینند تا شاید این بار بتوانند راهکاری دیپلماتیک برای خروج پرونده هسته‌ای این کشور از بحران بیابند. همه از خود این سوال را می‌پرسند که آیا می‌توان تجربه کوتاه آمدن لیبی در برابر جامعه جهانی در سال 2003 میلادی را این بار با ایرانی‌ها تکرار کرد؟ بر اساس این سناریو ایران باید تمامی‌ عالیت‌های هسته‌ای خود را به حالت تعلیق کامل درآورد. باید حتی دست از غنی سازی اورانیوم هم بردارد. در این شرایط ایالات متحده و همراهان غربی‌ش تحریم‌ها را کان لم یکن می‌کنند و البته تضمین‌های امنیتی هم به تهران می‌دهند.

تاکنون بخش‌هایی از تجربه لیبی برای ایران نیز محقق شده است. ایران هم مانند لیبی مورد تحریم‌های تازه نفس قرار گرفته و البته تحریم‌های یکجانبه‌ای هم از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا علیه این کشور اعمال شده است.

سایت ورد پالیتک رویو در ادامه گزارش خود در خصوص پرونده هسته‌ای ایران می‌نویسد: رابطه حسنه دولت ایران با قشر آسیب‌پذیر این کشور به درآمدی بستگی دارد که از فروش منابع طبیعی ایران از گاز تا نفت عاید این قشر می‌شود. قرار نیست بر حجم درآمدهای ایرانی‌ها اضافه شود بلکه همگان خواهان حداقل حفظ تعادل سابق در دخل و خرج خود هستند. این تحریم‌ها می‌تواند ثبات سیاسی و امنیتی در داخل را تحت الشعاع قرار دهد. 

شاید مقابله با خواست جامعه جهانی برای خلع سلاح هسته‌ای از منظر ایدئولوژیک برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ‌یک ارزش باشد اما زمانی که این ارزش‌ها با اقتصاد جهانی در برخورد و تخاصم قرار می‌گیرد و اوضاع مالی ایران را تحت الشعاع قرار می‌دهد، نمی‌توان از خیر تبعات ناخوشایند آن گذشت.

اکنون پرسش اینجاست که کدام یک از این دو حالت می‌تواند ضامن بقای دولت در ایران باشد؟

  1. ایرانی که تسلیحات هسته‌ای را در اختیار دارد ؟
  2. ایرانی که با کنار گذاشتن برنامه تسلیحاتی مورد ادعای غرب، به آغوش اقتصاد جهانی باز می‌گردد؟   

شاید ایرانی‌ها هم بتوانند با نگاهی به معمر قذافی یا هوگو چاوز به این فکر بیفتند که با بازگشت به آغوش اقتصاد چهانی چگونه می‌توانند بر حجم محبوبیت خود در داخل بیفزایند و عمر حکومت را طولانی‌تر کنند.

دلیل دیگری که الگوی لیبی را برای ایران هم قابل تعمیم می‌کند نیاز غرب و ایالات متحده به بازار انرژی ایران است. نمی‌توان در دوران پافشاری بر تحریم‌ها، منابع گازی و نفتی ایران را از چرخه بازار انرژی بین‌المللی دور نگاه داشت. با وجود جنگ عراق هم نمی‌توان حمله قریب‌الوقوع ایالات متحده به ایران و تغییر حکومت در این کشور را پیش بینی کرد. علاوه بر این در صورت حمله هم تضمینی وجود ندارد که دولت آتی در ایران بتواند تمامی ‌سرمایه‌های انرژی خود را در اختیار بازار جهانی قرار دهد. البته پنتاگون هم تمایلی به جنگ سوم در منطقه ندارد.

با این اوضاف به نظر می‌رسد که در نشست ماه سپتامبر نگرانی‌های گروه وین با تلاش‌های بریل و ترکیه در راستای به ثمر نشستن دیپلماسی در برابر ایران همگام می‌شود. برزیل و ترکیه چند ساعت پیش از تصویب تحریم‌های ایران در شورای امنیت از امضا توافقنامه تبادل سوخت با ایران خبر دادند که البته حکم نوشدارو بعد مرگ سهراب را داشت. بر اساس این طرح ایران غنی سازی اورانیوم خود را متوقف می‌کند. این پروسه می‌تواند به نوعی اعتمادسازی میان تمامی‌ طرفین باشد. ایران می‌تواند به این سبک از رفتار با غرب ببالد و البته غرب هم می‌تواند به خروج پرونده هسته‌ای ایران از بحران امیدوار باشد. 

در این میان اما موانعی بر سر راه تبعیت ایران از الگوی لیبی هم وجود دارد. در داخل ایران بخصوص در بحث هسته‌ای نوعی چندصدایی به گوش می‌رسد. قذافی زمانی که متوجه خطر شده و خود را برای عمل کردن به پیشنهادهای غرب مهیا کرد، هیچ قدرت دیگری در لیبی نبود که وی را از این کار بازدارد. در ایران اما هسته‌های بانفوذی هستند که معامله بر سر برنامه هسته‌ای با غرب را تحمل نمی‌کنند. این طیف ادعا می‌کنند که غرب زود یا دیر باید حقیقت ایران هسته‌ای را بپذیرد و در همین راستا نیازی به امتیازدهی‌های ایران نیست . در خصوص لیبی پیش‌شرط دیگری هم وجود داشت و آن قطع همکاری این کشور با گروه‌ها و نهادهایی بود که امریکایی‌ها آن ‌ها را تروریست می‌خوانند. ایران اما با تعریف مد نظر تروریست در جامعه جهانی و گنجانده شدن حماس فلسطین و حزب الله لبنان در این چهارچوب مشکل دارد و آن را نمی‌پذیرد. در اینچنین شرایطی نمی‌توان این بخش از تعامل با لیبی را برای ایران هم تعمیم داد.

باراک اوباما و تیم دستگاه دیپلماسی‌اش از تخاصم و گزینه نظامی‌ بسیار سخن می‌گویند اما در نهایت شواهد نشان می‌دهد که این طیف دوباره به دیپلماسی روی آورده است. نشست سپتامبر در حقیقت فرصتی دوباره است برای مذاکره. اما باید دید آیا واشنگتن و تهران فرصت نشستن و صبوری کردن را دارند یا خیر؟


نظر شما :