لبنان به سرنوشت سودان دچار مى‌شود؟‌

۲۰ دی ۱۳۸۹ | ۲۲:۳۸ کد : ۹۹۵۴ اخبار اصلی
روشن است که ما در مفاهيم سياسى و ادارک‌هاى عقلى و ارادى‌مان براى جلوگيرى از خسارت‌هايى شبيه آنچه اکنون در سودان جارى است، عاجزيم. ولى اين تجزيه بى‌شک بر ديگر کشورهاى جهان عرب که بسيارى از آنها از بيمارى‌ مضمن درگيرى‌هاى نهان طايفه‌اى رنج مى‌برند، تاثير مى‌گذارد.
لبنان به سرنوشت سودان دچار مى‌شود؟‌

ديپلماسى ايرانى: رفراندوم سودان کشورهاى عربى را نگران کرده است. حال که روز رفراندوم فرا رسيده و اهالى جنوب سودان قرار است طى يک هفته تکليف خود را روشن کنند و بگويند که آيا مى‌خواهند از سودان جدا شوند يا نه، که ظاهرا مى‌خواهند، کشورهاى عربى به شدت از اين تقسيم نگران شده‌اند. عمده نگرانى آنها اين است که تجزيه سودان بر ديگر کشورهاى عربى از جمله مصر، لبنان، عراق، يمن و غيره تاثير بگذارد.  

در همين رابطه روزنامه الشرق الاوسط در يادداشتى به قلم اياد ابو شقرا، روزنامه‌نگار مشهور به اين موضوع پرداخته و نگرانى جامعه عربى را از تاثير تقسيم سودان بر کشورهاى ديگر از جمله لبنان که اکنون در التهاب دادگاه رفيق حريرى به سر مى‌برد، تشريح کرده است. در اين يادداشت مى‌خوانيم: برداران ما در سودان، کشور يکپارچه سابق، از ابتداى سال 2011 رسما دو کشور مى‌شوند. برخى اين تغيير را تنها يک پديده جديد براى تقسيم يک کشور به دو کشور تفسير مى‌کنند! در حالى که جهان عرب اين پديده را به سان قانون دو ژور، De Jure که در حقيقت همان تجربه سودان را براى کشورهاى بيمار از کش‌مکش‌هاى قومى تجويز مى‌کند، مى‌بيند.

وى در ادامه يادداشت خود مى‌نويسد: حقا ما امروز در برابر سرنوشت سختى هستيم. روشن است که ما در مفاهيم سياسى و ادارک‌هاى عقلى و ارادى‌مان براى جلوگيرى از خسارت‌هايى شبيه آنچه اکنون در سودان جارى است، عاجزيم. ولى اين تجزيه بى‌شک بر ديگر کشورهاى جهان عرب که بسيارى از آنها از بيمارى‌ مضمن درگيرى‌هاى نهان طايفه‌اى رنج مى‌برند، تاثير مى‌گذارد. مثالى که مى‌توانيم در بعد سياسى و ادراک‌هاى عقلى و ارادى ناقصمان براى اثبات اين موضوع بياوريم، لبنان است. با وجود لبنان نيازى نيست راه دورى برويم و زياد حرص بخوريم، چرا که از نعمت‌هاى لبنانى‌ها و محيط پيرامونى آنها است که شاهديم همه اختلاف‌ها و کينه‌هايشان علنى است و نمونه نادرى را در دنياى عرب رقم زده‌اند. آنچه از تفسير خطاب‌هاى سياسى برداشت مى‌شود با آنچه در عالم حقيقت و دنياى زمينى تجربه مى‌شود اين حقيقت را بازگو مى‌کند که همچنان در لبنان اصل ويران ساختن سياسى رقيب و از صحنه خارج کردن آن براى هميشه مطرح است.

ابو شقرا براى توضيح نمونه لبنان مى‌نويسد: همين ديروز بود، در همان فضايى که لبنانى‌ها خوب با آن آشنا هستند، بطرس حرب وزير و نماينده مجلس که او را چهره‌اى معتدل و سياستمدارى مجرب مى‌شناسند، پيشنهاد داد که فروش اراضى ميان طايفه‌هاى مختلف لبنانى به مدت 15 سال متوقف شود. او بدون آن که تعريفى از پيشنهاد خود بدهد، خواسته يا نخواسته بى‌محابا اين گونه القا کرد که به هندسه دموگرافيک لبنان که منطبق بر تراکم طايفه‌اى است اعتقاد دارد. اگر اين پيشنهاد اجرا شود در آينده نزديک شاهد پاک‌سازى قومى يا دينى يا نژادى در لبنان خواهيم بود. همان طور که همه مى‌دانيم قبل از فاجعه کليساى سيده نجات در بغداد و پس از آن فاجعه کليساى قديسين در اسکندريه، مسيحيان لبنان در حالتى از اختلاف‌هاى شديد قوميتى به سر مى‌بردند. در اين اختلاف شديد دو عامل دخالت دارد. يکى تراکم مسکونى آنها نسبت به مسلمانان است و ديگرى تقسيم‌بندى‌هاى سياسى شديدشان به خصوص پس از کودتاى ميشل عون در گذشته يعنى در دهه هشتاد که به جنبش استقلال‌خواهى 14 مارس معروف شد، است.

وى سپس مى‌نويسد: آنچه بيش از پيش باعث نگرانى است حجم بى‌سابقه خريد زمين در مناطق خاص است که به اعتقاد برخى‌ها طرف‌هاى غير لبنانى در آن دست دارند که در نهايت مى‌تواند واقعيت جئوسياسى جديدى را براى لبنان تعريف کند. برخى خريد و فروش‌ها رقم‌هاى خيالى‌اى دارند که اصلا قابل تصور نيست، تنها توجيهى که براى اين خريد و فروش‌ها مى‌شود اين است که تمامى اين خريد و فروش‌ها که منحصرا در مناطقى با تنوع قوميتى خاص است صرفا اهميت استراتژيک براى طوايف خاص دارد. از اين رو طبيعى خواهد بود اگر روزى صداى طبل‌هاى جنگى را در قلب لبنان بشنويم. نبايد نداى بسيارى از لبنانى‌ها را که نسبت به تغيير معادلات دموگرافيک و بازهاى سياسى متاثر از آن هشدار مى‌دادند، ناديده بگيريم. هشدارهايى که در دورانى علامه جليل امام مهدى شمس‌الدين عالم بارز شيعى داد يا ديگر رهبران سياسى لبنانى چه مسلمان و چه مسيحى دادند.

ابو شقرا در نهايت مى‌نويسد: جبران باسيل، وزير انرژى و داماد عون و ستاره تابان "جريان عونى" (جريان ميهن آزاد وابسته به ميشل عون) هشدار داد در صورتى که دولت بخواهد قيمت سوخت را آزاد کند، هم‌گام با اعتصاب‌هاى جهانى او نيز اعلام اعتصاب خواهد کرد. وزير خود را از اپوزسيون مى‌داند و خود را هم جزئى از جريان 8 مارس به حساب مى‌آورد. آيا ايشان گمان نمى‌کند کشورى با معادلات پيچيده لبنان که بر آن معادله‌هاى عقلى و ادارى غريبى حاکم است، مى‌تواند به راحتى دست خوش بحران‌هاى خودساخته مغرضانه سياسى شود؟ ‌


نظر شما :