سازمان مجاهدین خلق (منافقین) ترفیع می گیرد؟

تروریست خوب و بد از نظر آمریکا

۰۱ مهر ۱۳۹۱ | ۲۰:۲۸ کد : ۱۹۰۷۱۲۲ اخبار اصلی خاورمیانه
منافقین دو کار بیشتر بلد نیستند: ترور و جاسوسی. سلاح و جنگ مسلحانه از نگاه رجوی، سرکرده این گروه، هم تاکتیک و هم استراتژی و هم ایدئولوژی است. پس نمی توانند آن را کنار بگذاند. از طرفی جنگ طلبان امریکایی هم مجاهدین را تروریست می خواهند؛ در نتیجه این دو تفکر همدیگر را جذب می کنند .
تروریست خوب و بد از نظر آمریکا

دیپلماسی ایرانی: براساس گزارش رسانه ها و مطبوعات آمریکا، دولت باراک اوباما قصد دارد که نام سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را از فهرست گروه های تروریستی خارج کند. این خبر این سوال را ایجاد می کند که چرا در حال حاضر آمریکا قصد دارد این گروه را از لیست گروههای تروریستی خارج کند؟ آیا سیاست آمریکا در قبال مجاهدین و ایران تغییر کرده یا تغییری در وضعیت منافقین به وجود آمده که مستحق خارج نمودن آنها از لیست تروریستی شده است؟ اما برای پاسخ به این سوال باید ببینم که مجاهدین اساسا به چه دلیل به لیست ترویستی آمریکا وارد شدند و ورود به این لیست چه تاثیری بر کار کردهای آنها گذاشت؟ پس از آن می توان این سوال را طرح کرد که در حال حاضرچه اتفاقی افتاده است که از لیست خارج می شوند؟ آیا در درون مجاهدین تحولی رخ داده یا رویکرد آمریکا تغییر کرده است؟

مسعود رجوی، سرکرده این گروه، در دیدارهای سری که با استخبارات رژیم صدام داشت عنوان کرده بود : " وقتی ما در کاخ الیزه بودیم و در ایران ترور می کردیم، ما را در لیست گروههای تروریستی قرار ندادند، ولی وقتی به عراق آمدیم و همان کارها را کردیم وارد این لیست شدیم". بنابراین این سوال برای رجوی هم مطرح بود که چرا وارد لیست  گروههای تروریستی شدند!  

امریکاییها پس از گذشت یک دهه منافقین را در لیست تروریستی وارد کردند. آیا آمریکا از روز اول نمی دانست که این ها در حال کشتار مردم ایران و سرکوب مردم عراق هستند ؟ آیا باید بیش از یک دهه می گذشت تا به این شناخت برسند؟ از زمانی هم که منافقین را وارد لیست تروریستی کردند عملاً هیچ محدودیتی برای آنها قائل نشدند، صرفا خود را در افکار عمومی ضد ترور نشان دادند و از طرف دیگر با منافقین ارتباط برقرار کردند ...چگونه است که منافقین در لیست تروریستی امریکا هستند و از طرف دیگر در پارلمان و رسانه های امریکا حضور پیدا می کنند ؟! آیا تا به حال شنیده اید و یا دیده اید که هواداران القاعده در راهروهای کنگره امریکا تجمع کنند و یا از رسانه های امریکا برنامه پخش کنند؟!   منافقین هرگز از حجم فعالیت هایشان در امریکا طی این مدت کاسته نشد و برعکس با لابیهای صهونیست ها نیز چفت شدند تا خلاء ناشی از پدرخوانده خود ( صدام ) را جبران کنند .

به نظر می رسد که اساسا آمریکاییها تعریفی که از تروریسم ارائه می دهند یک تعریف فنی و کارشناسی نیست، بلکه مبتنی بر یک نگاه سیاسی است. یعنی برخورد آنها با مقوله تروریسم دوگانه و گزینشی است؛ به عبارت دیگر آنها معتقدند که تروریسم خوب و بد وجود دارد. از نگاه کاخ سفید، تروریسم خوب، همسو با منافع امریکا است ولی اگرتروریسم علیه منافع امریکا باشد یقینا بد است و جای برخورد دارد! گروهی مثل القاعده وقتی علیه منافع آمریکا عمل می کند، مورد حمله قرار می گیرد،  ولی وقتی همین گروه، به نفع آمریکا و علیه بشار اسد، در سوریه وارد عمل می شود با آن کاری ندارند. این برخورد گزینشی و دوگانه به ماهیت امپریالیتسی آمریکا بر می گردد. بنابراین می توان گفت که نگاه آمریکا به دلیل تحولات منطقه به مجاهدین تغییر کرده است. منافقین ابزاری هرچند حقیربرای نئومجافظه کاران امریکایی محسوب می شوند.

  مجاهدین خلق در طی سالهای گذشته بیش از  12 هزار نفر را در ایران ترور کردند. آیا اعلام پشیمانی کرده اند؟ آیا از مردم ایران عذرخواهی کرده اند؟ آیا رسما اعلام کرده اند که جنگ مسلحانه را کنار گذاشته اند؟ آیا تعییری در آرم ، شعار مسلحانه و یا رهبری فاشیست آنها بوجود آمده که استحقاق تخفیف پیدا کرده اند؟ جواب تمام این سوالها منفی است. بنابراین در رویکرد و رفتار مجاهدین نه در شکل و نه در محتوا تغییری ایجاد نشده است. آنچه مهم است به نوع استفادۀ امریکاییها از منافقین برمی گردد که      ما به ازای آن را پیشاپیش پرداخت کرده اند.

با سقوط صدام، منافقین به دنبال این بودند که جایگزین او را در امریکا بیابند تا میخ خود را محکم کنند  بنابراین به رایزنی های گسترده ای با مقامات آمریکایی خصوصا نومحافظه کاران حاکم در آن زمان دست زدند و لابی سنگین صهیونیست از آنها حمایت می کرد. صهیونست ها و نومحافظه کاران آمریکایی به مجاهدین گفتند که شما باید ترورهای خود را هوشمند کنید تا مورد حمایت ما قرار گیرید. این دقیقا همانند رفتار آمریکا در قبال گروه ریگی است که به او نیز گفته شده بود عملیات در سیستان و بلوچستان مسئله ای برای ما حل نمی کند و من بعد این ما هستیم که زمان مکان و سوژه های عملیات را معرفی می کنیم .

بنابراین پس از تغییر وضعیت عراق، مجاهدین به سمت آمریکا کاملاً غش کردند و رجوی این ایده را در سر پروراند که در واشنگتن مستقر شود. تیپ شناسی شخصیتی رجوی این گونه است که او اساسا دوست دارد که در واشنگتن مستقر شود و سالهاست که این ایده را دنبال می کند. او در یک سخنرانی گفت که متغییرهای منطقه را می شناسد و بحثی پیش کشید به عنوان "تغییر دوران و دوران تغییر". او در این سخنرانی گفت که متوجه می شود که دنیا و منطقه به چه سمت و سویی می رود و غرب از مجاهدین چه می خواهد. لذا قلاب مجاهدین در نومحافظه کاران آمریکا گیر کرد. دیدار نیوت گینگریچ، رئیس پیشین کنگره آمریکا و کاندیدای حزب جمهوری خواه برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و رقیب میت رامنی با مریم رجوی در فرانسه و سخنرانی در جمع اعضای این سازمان نمونه ای از این رابطه است. پیش از آن نیز جان بولتون سفیر پیشین ایالات متحده در سازمان ملل، در جمع اعضای این سازمان سخنرانی کرده بود. نومحافظه کاران آمریکا اصرار دارند که آمریکا باید  از ظرفیت مجاهدین خلق علیه ایران استفاده کند.

اما منافقین دو کار بیشتر بلد نیستند: ترور و جاسوسی. سلاح و جنگ مسلحانه از نگاه رجوی  هم تاکتیک و هم استراتژی و هم ایدئولوژی است.  پس نمی توانند آن را کنار بگذاند. از طرفی جنگ طلبان امریکایی هم مجاهدین را تروریست می خواهند در نتیجه این دو تفکر همدیگر را جذب می کنند . ضمن اینکه منافقین در گذشته پذیرفته اند که اطلاعات جمع آوری شده اسراییل در مورد انرژی هسته ای ایران  را افشا کنند پس هرگز شرمی برای جاسوسی و اقدامات ضدایرانی خودشان هم ندارند لذا هردو توان منافقین می تواند در خمت چنگ طلبان امریکایی و رژیم صهونیستی باشد .

اما فشار دولت عراق بر منافقین برای ترک پادگان نظامی اشرف تغییری در وضعیت این گروه ایجاد کرد. پایگاه اشرف برای این گروه از اهمیت استراتژیکی برخوردار بود. آنها وقتی وارد پادگان اشرف شدند تعریفی از آن ارائه دادند که به تفکر آنها نزدیک بود. آنها گفتند که این پادگان ظرف ایدئولوژی و ظرف استراتژی ماست. آنها نسبت خود به این پادگان را با نسبت دهقان به زمین یکسان دانستند. آنها گفتند  کشاورزی که زمین نداشته باشد کشاورز نیست؛ مجاهدین بدون پادگان هم به مانند کشاورز بی زمین است و حالا این شکست را تنها با درآمیختگی با جنگ طلبان امریکایی به پیروزی برای خودشان تعبیر می کنند . منافقین تلاش کردند به آمریکاییها نشان دهدند که دارای ظرفیتی هستند که در مقابله با ایران بدرد می خورند و تمام سعی خود را معطوف به این نکته کردند که اشرف را ترک نکنند. آنها با همراهی با اهداف غرب در سوریه تلاش کردند که این ظرفیت را نشان دهند و اعلام کنند که توانایی خود در مورد ایران نیز می توانند به اجرا در آورند.

اما در این تحولات دولت عراق بحث دیگری داشت و می گفت از نگاه من این ها سرباز بعثی  هستند و اگر تاکنون آنها را محاکمه نکرده ام لطف کرده ام و در یک حداقلی باید اخراج شوند. سیاست ایران هم اخراج آنها بوده است.   

منافقین در درون بسته و در برون وابسته اند. تفکرات فرقه ای منافقین حذف شدنی نیست به مانند تمامی فرقه ها که از بین نمی روند. پس نگه دارندۀ درونی آنها به بسته بودنشان معطوف می گردد و از بیرون نیز وابستگیشان به صدام و امثال صدام (نئومجافظه کارها و اسراییلی ها) حیات آنها را تضمین می کند.

کلید واژه ها: آمریکا منافقین


نظر شما :