نگرانی مولداوی از دامنگیر شدن جنگ اوکراین
پس از وقوع یک رشته انفجار در این منطقه جدایی طلب در شرق مولداوی، نگرانی از سرایت درگیری ها در اوکراین به این کشور شوروی سابق دوباره زنده شده است.
ادامه مطلبپس از وقوع یک رشته انفجار در این منطقه جدایی طلب در شرق مولداوی، نگرانی از سرایت درگیری ها در اوکراین به این کشور شوروی سابق دوباره زنده شده است.
ادامه مطلبمارکوس ماتیاس کئوپ می گوید همچنین این تلاشی برای دور زدن تحریم ها علیه بانک مرکزی است که ذخایر یورو آن در خارج از کشور مسدود شده است. اما باید این را در نظر گرفت که قراردادهای تامین گاز اغلب بسیار طولانی مدت هستند و بر اساس یورو و دلار منعقد می شوند. اگر پوتین بخواهد آن را اجرا کند، باید قراردادها را به هم بزند. بنابراین می توان این سخنان را فقط به عنوان یک مداخله کلامی در نظر گرفت. اعلام پوتین در حال حاضر باعث شده است قیمت بنزین حدود ۲۵ درصد افزایش یابد.
ادامه مطلبعلی اخوان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: قبل از همه چیز برای فهم درست از موقعیت فعلی روسیه به لحاظ سیاسی و اقتصادی بهتر است به تئوری آلوین تافلر موسوم به موج سوم نگاهی انداخته شود. این چارچوب نظری در تبیین جایگاه اقتصادی و سیاسی روسیه در روندهای بین المللی کمک شایانی می کند. تافلر در این نظریه مهم سه موج را در روند توسعه تاریخی ملت ها در نظر می گیرد. اولین موج ابر تمدن ده هزارساله کشاورزی است که در آن نخستین موج دگرگونی اتفاق می افتد. موج بعدی ابر تمدن صنعتی است که ابتدا در اروپای غربی و آمریکای شمالی به راه افتاد و تاکنون نیز در پهنه گیتی در حال گسترش است. موج سوم نیز موسوم به ابر تمدن دانش پایه ای است که در جوامع صنعتی و شرق آسیا در حال پا گرفتن است.
ادامه مطلباحسان شاکری خوئی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: به تعبیر هنری کسینجر از نمایندگان برجسته مکتب رئالیسم، آغازِ جنگ مهم نیست، پایان جنگ و چگونگیِ پایان آن بسیار مهم است. روسیه، اوکراین و بسیاری از کشورها، در قمار جنگی که فراتر از نزاع دو کشور است درگیر شدهاند. تحولات آتی و مدیریت پایان جنگ نشان خواهد داد که برنده و بازندۀ این قمار، کدامین کشورها در نظام بین الملل خواهند بود؛ روسیه، اوکراین و یا ناظران و حامیان طرفین جنگ روسیه و اوکراین؟!
ادامه مطلبمحمدرضا بارز در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ژوزف استالین هیچ وقت فکر نمی کرد در سال ۱۹۳۲ به هنگام اجرای فرمان ایجاد قحطی تصنعی (هولودومور) برای از بین بردن استقلال طلبان اوکراین، درست ۹۰ سال بعد خلف اولیگارش او لقب آزاد کننده اوکراین را به او اعطا کند.
ادامه مطلباسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در تقابل نامتوازن افکار عمومی درون ایران و حمله به دیپلماسی فعال دولت سیزدهم از سوی مدعیان منتقد و مدعیان طرفدار دولت، یک طرف به امید جنگ اوکراین هستند تا ایران از اقدام نظامی احتمالی آمریکا دور شود و طرف دیگر به دنبال معامله احتمالی روسیه و آمریکا برای حمله محدود و کوچک آمریکا به ایران هستند!
ادامه مطلبموسی غنی نژاد در یادداشتی می نویسد: دولت سیزدهم اقتصاد را آنگونه تفسیر میکند که سیاستمداران شوروی در دهه ۱۹۷۰ میکردند و ایدههایی که در این دولت برای سیاستگذاری اقتصادی مطرح میشود از جنس سیاست های شوروی سابق است. در این چارچوب، به نظر می رسد تئوریسین های دولتی توصیه میکنند دولت به طرف خودکفایی و بستن اقتصاد گام بردارد.
ادامه مطلبخاویر سولانا، دبیر کل اسبق ناتو و عضو برجسته موسسه بروکینگز می نویسد: میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، از تغییراتی که روسیه در دهههای آینده با آن مواجه خواهد شد، آگاه بود. او در سخنرانیای که رسماً اتحاد جماهیر شوروی را در ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ منحل کرد، اعلام کرد: «ما در دنیای جدیدی زندگی میکنیم». در «دنیای جدیدی» که گورباچف به آن اشاره کرد، بخشی از این سرزمین از دست رفته موقعیتی منحصر به فرد در قلب و ذهن رهبران روسیه اشغال کرده است: اوکراین.
ادامه مطلبمحمود فاضلی در یادداشتی می نویسد: پوتین خواستار کنار گذاشتن هرگونه گسترش بیشتر ناتو، مسدود کردن دائمی پایگاههای آن در قلمرو شوروی سابق و خروج تسلیحات هستهای آمریکا از اروپا است.
ادامه مطلبجاوید قربان اوغلی در یادداشتی می نویسد: کافی است جناب رئیسی به سازمانهای مربوطه دستور دهد به میان مردم رفته و با نظرسنجی کمهزینه، بازخورد رفتار نماینده روسیه در وین را در غرور ملی آحاد کشوری که ریاست بر آن را بر عهده گرفته، به مقامات کشور گزارش کنند.
ادامه مطلبمهدی تدینی در یادداشتی می نویسد: بوسۀ برژنف – هونکر داستان درازی دارد و در سنت «بوسۀ برادری سوسیالیستی» ریشه دارد. پیشینۀ «بوسۀ برادری سوسیالیستی» به بوسۀ برادری کارگری میرسد که از میانۀ قرن نوزدهم در طبقۀ کارگر پدید آمد؛ به نشانۀ همبستگی و تعلق متقابل اعضا به یکدیگر. پس از انقلاب روسیه این رسم در میان دوستداران این انقلاب که خود را به روسیه میرساندند باب شد.
ادامه مطلبصلاح الدین خدیو در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: میر که در روسی به معنی صلح یا جهان است، به عنوان اولین ایستگاه فضایی مدارگرد در سال ۱۹۸۵ به فضا پرتاب شد و پس از ۱۶ سال روسیه به فعالیت آن خاتمه داد و در اقیانوس آرام سقوط کرد.
ادامه مطلبپوتین بر «ضمانت های امنیتی» درخواستی مسکو تمرکز کرده که پیش نویس آن هفته گذشته به آمریکا و ناتو ارائه شد که شامل رد هر گونه گسترش در آینده و هرگونه فعالیت ناتو در قلمرو شوروی سابق به عنوان یک منطقه حائل است. در غرب، این موضوع به عنوان حمله به حاکمیت چندین کشور و تلاش برای معکوس کردن پایان پیمان ورشو و اتحاد جماهیر شوروی مورد انتقاد قرار می گیرد. با این حال پوتین گفت، "یک واکنش مثبت کلی" به این پیشنهادها وجود دارد و اعلام کرد که اولین مذاکرات بین نمایندگان روسیه و آمریکا در اوایل ژانویه در ژنو انجام می شود.
ادامه مطلبصلاح الدین خدیو در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: فنلاندیزاسیون یک اصطلاح زمان جنگ سرد بود و به رفتار ویژه هلسینکی در طول رقابت شرق و غرب و تمهید آن برای جلوگیری از قورت داده شدن بدست غول همسایه شرقی می پرداخت. فنلاند بر خلاف کشورهای کمونیستی شرق و مرکز اروپا دارای نظام دموکراسی و اقتصاد بازار بود. اما برای جلوگیری از هراسان شدن مسکو و حفظ حاکمیت ملی خود، از ورود به اتحادیه های سیاسی و نظامی غربی خودداری کرد و همیشه سهم ویژه ای هم در تجارت خارجی برای روسیه در نظر می گرفت. پیگیری موفقیت آمیز این سیاست مستلزم همراهی نیروهای اجتماعی و بخش های اقتصادی برای کنترل عرصه سیاسی و تضمین حضور نیروهای میانه و اجتناب از قدرت گیری نیروهای ضد شوروی بود. این سیاست مماشات و باج دهی، بخشی از تکاپوی حفظ استقلال ملی و همسایگی خرگوش با خرس بود.
ادامه مطلبصلاح الدین خدیو در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در نظام توتالیتر که اکنون کره شمالی تنها نمونه آن در جهان است، هیچ گونه قرارداد و میثاق اجتماعی میان دولت و شهروندان وجود ندارد و افراد هر لحظه در معرض دستگیری و خشونت دولتی قرار دارند. نمونه شاخص آن، امحای کولاک ها – طبقه دهقان متوسط الحال – در روسیه و نابودی یهودی ها و کولی ها و توان خواهان در آلمان رایش سوم است. به بیان دیگر در دو کشور یاد شده یک طبقه اجتماعی و یک گروه قومی، بخاطر منویات ایدئولوژیک طبقه حاکم، به طور کامل نابود شدند.
ادامه مطلبابوالفضل پازوکی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: غرب آسیا جایگاه مهم و استراتژیکی در دکترین سیاست خارجی نوین مسکو دارد. این اهمیت تا آنجایی بود که روسیه در سال ۲۰۱۵ مستقیما وارد نبرد سوریه شد و توانست متحد خود بشار اسد را در قدرت نگه دارد و مخالفین حکومت وی را، که عمدتا تحت حمایت رقبای غربی – عربی مسکو بودند، پس بزند. ورود نظامی روسیه به این جنگ نقطه عطفی نه تنها در مناسبات منطقه غرب آسیا بلکه در سیاست بین المللی بود؛ چرا که مسکو را بار دیگر به عنوان یک قدرت جهانی تاثیرگذار معرفی کرد. اما بهراستی دلایل اهمیت ژئوپولتیک این منطقه نزد مسکو چه می تواند باشد؟
ادامه مطلباسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: سیاستگذاری غربگرایانه و مبتنی بر کسب پرستیژ و جلب افکار عمومی غرب بدون رعایت اصول اقتصاد جهانی و طراحی سیاستگذاریهای کارآمد بومی و منطقهای را میتوان یکی از عوامل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دانست که طی ۸ سال اخیر توسط دولت دکتر روحانی در ایران نیز پیگیری شده است. اگر سیاستگذاریهای سه سال اول دولت یازدهم ایران را با سیاستهای انتهای دهه ۱۹۸۰ شوروی مقایسه کنیم و تطبیق دهیم، به شباهتهای بسیاری در دو سیاستگذاری مذکور دست خواهیم یافت.
ادامه مطلبسیاست گذاری خارجی روسیه همچنان مبتنی بر آمار و واقع گرایانه است. از دیدگاه مسکو، جایگاه روسیه در جهان از دریچه یک استراتژی بزرگ در صفحه شطرنج جهانی دیده می شود؛ صفحه شطرنجی که در آن بازی و خود را از طریق تقابل با رقبا از جمله با ایالات متحده تعریف می کند. پایان جنگ سرد از دیدگاه سیاست گذاران روس یک شکست بود، اما نه آخرین شکست. روسیه احساس حقارت کرد چرا که ضعیف شده و نقش آن در جهان به یک نقش حاشیه ای تنزل کرده بود. اولین حاکمان روسیه پسا شوروی که عمدتا خارجی ها و اصلاح طلبان جوان بودند، واقعیت جدید را پذیرفتند. ولادیمیر پوتین یکی از این افراد بود. او از سال ۲۰۰۰ که رئیس جمهوری روسیه شد، آرزو داشت که این کشور را دوباره به گروه «قدرت های بزرگ» برگرداند.
ادامه مطلباز زمانی که اتحاد جماهیر شوروی به طور ناگهانی از داخل منفجر و منحل شد، رهبران چین به تجزیه و تحلیل این فروپاشی پرداختند تا با اتخاذ استراتژی مناسب و تصحیح اشتباهات، از تکرار اتفاقی مشابه در این کشور جلوگیری کنند. در طول یک سال تحقیق، به بررسی تاثیرات مهمی که مثال شوروی بر روی رهبران چین در طول ۳۰ گذشته داشته پرداختم. با دنبال کردن درک حزب کمونیست چین از درس های گرفته شده از این فروپاشی، می توان نشانه هایی از نگرانی رهبری حزب در زمان های بحرانی و دوره هایی که همراه با تغییر است را مشاهده کرد.
ادامه مطلبصلاح الدین خدیو در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: حدود ۳۰ سال قبل پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان، نسیم سقوط از شمال وزید و به کابل رسید و حکومت دکتر نجیب الله را با خود برد. حکومت نجیب یکی دو سال پس از خروج ارتش سرخ هم در برابر حملات مجاهدین مقاومت کرد. اما درست زمانی که مستحکم به نظر می رسید، در ولایات شمالی منقسم و با پیوستن ژنرال دوستم به مخالفان، منهزم شد. هرچند ممکن است سرنوشت حکومت فعلی دقیقا این نباشد، اما شواهد و قرائن موید فراوان به نگرانی ها دامن زده است. آن زمان نبرد اصلی میان ارتش سرخ و مجاهدان تسلیح شده توسط آمریکا و پاکستان بود که با شکست شوروی به پایان رسید. اکنون هم توافق صلح میان آمریکا و طالبان، در حقیقت مهر تاییدی بر ناکامی واشنگتن در طولاتی ترین جنگ آمریکا در سده جاری است.
ادامه مطلبحضور شوروی در مدیترانه تحت تاثیر بسیاری از محدودیت های وحشت آور و ناامیدکننده برای رهبران نظامی و دیپلمات های امپراتوری روسیه قرار داشت. توانایی نیروی دریایی شوروی برای استقرار و تداوم حضور دائمی در نتیجه جغرافیا و سیاست محدود بود. ترکیه که اکنون به عضوی از سازمان متخاصم ناتو تبدیل شده، تنگه ها را کنترل می کرد و شرکای منطقه ای شوروی هم در حمایت از حضور آن چندان قابل اعتماد نبودند.
ادامه مطلبصلاح الدین خدیو در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: امروزه به سختی می توان از چیزی بنام میراث کمون پاریس سخن گفت. سوسیالیسم واقعا موجود شوروی و اقمارش به تاریخ دوردست تعلق دارد و چین هم با تبدیل به بزرگترین سرمایه داری دولتی تاریخ و پلیسی ترین تجربه ممکن دولتی، عملا به آرمان های گذشته پشت کرده است.
ادامه مطلبمهدی تدینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: هیچکس، مگر خود استالین، از تیرهای پیدا و ناپیدای این جنون در امان نبود. از زمین و آسمان نیزه میبارید. کوچکترین بیاحتیاطی کافی بود تا زندگی یک نفر به خاطر یک جمله، یک تفسیر، یک تحلیل، یک نظر یا یک بیاحتیاطی ساده در بیان عقیدهاش نابود شود. اما عمق فاجعه را هنوز نمیدانیم... این باتلاق اجتماعی که استالین درست کرده بود مهلکتر و ناجوانمردانهتر از چیزی بود که در این توصیف آمد، زیرا نوعی «زمانپریشیِ هولناک» نیز وجود داشت!
ادامه مطلبایران کشوری با وسعت متوسط است که بازیگری مهم در منطقه خودش به شمار میرود اما از لحاظ نظامی یا ایدئولوژیکی یک فاکتور جهانی نیست. رفتار با ایران به عنوان نسخه دوم اتحاد جماهیر شوروی و تبدیل آن به کانون تمرکز سیاست آمریکا، اشتباه است.
ادامه مطلبصلاح الدین خدیو در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: آنچه در کنفرانس مطبوعاتی رئیس جمهوری روسیه گفت، تنها ابراز تعلق خاطر به یک نظام متمرکز اقتدارگرا و ضد خودمختاری نبود، بلکه پرده برداشتن از آمال امپراتوریگرایانه یک زمامدار روس هم بود. ولادیمیر صرفا تزاری جدید نیست، استالینیستی بی پروا در عرصه بین الملل هم هست.
ادامه مطلبمهدی تدینی در یادداشتی می نویسد: وقتی مردم یک کشور دیکتاتور پیشینشان را فقط به این دلیل که نام کشورشان را در جهان بلندآوازه کرده دوست داشته باشند، بزرگترین برنده کسی خواهد بود که خود را جانشین آن دیکتاتور بزرگ میداند. همه آن عشق و نوستالژی تاریخی ناخواسته و ناخودآگاه به سوی جانشین امروزی او سرازیر میشود. برنده اصلی استالیندوستی مردم روسیه هم کسی جز پوتین نیست؛ با این امتیاز بزرگ که پوتین میتواند مدعی باشد، فضایل استالین را دارد و رذایلش را نه. لِف گودکوف، مدیر مؤسسه افکارسنجی لِوادا، نیز معتقد است این استالیندوستی بیش از همه از کرملین و پوتین آب میخورد.
ادامه مطلباز زمان پایان جنگ سرد تا کنون، همواره یک داستان متداول درباره ماجرای آن شنیده می شود که داستان مورد توجه عمده سیاست گذاران در ایالات متحده و به معنای پذیرش رویکردی خاص در سیاست خارجی است. اما شاید همه این داستان واقعیت نداشته باشد...
ادامه مطلبمجتبی لشکربلوکی در یادداشتی مینویسد: فرض کنید در مورد یک مساله ملی مثلا تبدیل ایران به هاب ارتباطی منطقه، من یک درک از مساله دارم و تو درک دیگری. با هم از طریق گفت وگو به درک مشترک می رسیم اگر نرسیدیم از طریق رای گیری و انتخابات به تصمیم مشترک می رسیم. بنابراین یا با گفت وگو به درک مشترک و یک تصمیم مرضی الطرفین می رسیم یا اینکه نمی توانیم یکدیگر را با گفت وگو قانع کنیم و اینجاست که باید رای گیری کنیم و هر چه جمع گفت را بپذیریم. جامعه ای که اعضای آن احساس کنند همه در آن نقش دارند و احساس کنند که می توانند با یکدیگر یا به درک مشترک برسند یا به تصمیم مشترک دیگر، به فکر انقلاب و تخریب و خیانت به دیگران و دسیسه نمی افتند.
ادامه مطلببیژن اشتری: در شوروی، اصلاحطلبان واقعی در داخل حکومت حضور داشتند. نمونهی بارز آن گورباچف است. اما در ایران چنین نیروهایی وجود ندارد. ناامیدی من از نیروهای اصلاحطلب در ایران است که شباهت با ونزوئلا را برای من جدیتر میکند تا شباهت با شوروی. پس وقتی اصلاحطلب واقعی وجود ندارد، الگوی شوروی از دور خارج میشود و مصداق پیدا نمیکند.
ادامه مطلب