آیا حسین اوباما با محمود احمدی نژاد گفت و گو می کند؟

۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۷ | ۲۰:۲۹ کد : ۱۶۲۰ اخبار اصلی
محمود احمدى نژاد، در گفت و گو با روزنامه ال پاییس چاپ اسپانیا گفته محافل قدرت در آمریکا به اوباما اجازه نخواهند داد که وارد کاخ سفید شود، اما در صورت انتخاب شدن سناتور الینویز ( باراک اوباما ) هیچ مشکلی با او نخواهم داشت.
آیا حسین اوباما با محمود احمدی نژاد گفت و گو می کند؟
با نزدیک تر شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا این سوال در ذهن برخی از کارشناسان سیاسی مطرح شده است که پیروزی کدامیک از نامزدهای جمهوریخواه یا دموکرات در موقعیت کنونی با سیاست خارجی ایران انطباق بیشتری دارد.
 
این سوال به شکل صریحی در جلسه هفتگی محمد علی حسینی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، با خبرنگاران از سوی خبرنگار فاکس نیوز مطرح شد. سید محمد علی حسینی نیز جوابی کاملا صریح به این سوال داد.
 
وی گفت:" ایران از هیچ یک از نامزدها و احزاب آمریکایی حمایت نمی کند. آمریکایی ها باید گام های بلندی را بردارند تا فرصت جدیدی ایجاد شود که بتوانیم در خصوص روند اعتماد سازی و روابط دو جانبه گفت و گو کنیم."
 
این اظهارات از سوی برخی از خبرگزاری های خارجی بازتاب یافته است. اما رسانه های داخلی بیشتر به این موضوع پرداخته و با این که سخنگو در این جلسه هفتگی به نکات دیگری هم اشاره کرد، اما این فراز از سخنانش به تیتر اصلی بسیاری از گزارش ها تبدیل شد.
 
خبرگزاری آسوشیتدپرس با اشاره به این موضوع آورده است که پیشتر محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، در گفت و گو با روزنامه ال پایس اسپانیا گفته بود که محافل قدرت در آمریکا به باراک اوباما اجازه نخواهند داد که وارد کاخ سفید شود. این خبرگزاری سپس در ادامه به نقل از محمود احمدی نژاد آورده است که وی در صورت انتخاب شدن سناتور الینویز ( باراک اوباما ) هیچ مشکلی با او نخواهد داشت.
 
البته این اظهارات برای اثبات این که حاکمیت در ایران با روی کار آمدن باراک حسین اوباما یا نامزدی دیگر از حزب دموکرات بیشتر موافق است، به هیچ وجه کافی نیست. اما این را نیز نمی توان انکار کرد که این موضوع به شدت مورد توجه رسانه های آمریکایی قرار دارد.
 
اکنون یکی از اصلی ترین شاخص هایی که باراک اوباما در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با آن شناخته می شود، وعده ای است که در اوایل ورودش به این رقابت ها مطرح کرده بود. این وعده که او بدون قید و شرط با ایران گفت و گو خواهد کرد.
 
چندی پیش، برخی از محافل خبری در آمریکا اعلام داشتند که اوباما نمی تواند بی قید و شرط با دولت ایران گفت و گویی داشته باشد و اصولا انجام چنین کاری از سوی یک رئیس دولت در آمریکا ممکن نیست، زیرا با مخالفت های شدیدی محافل قدرت و نفوذ در این کشور مواجه خواهد شد.
 
اما چندی پیش سایت متعلق به این سناتور سیاه پوست اعلام کرد وی اولین نامزد مهم در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است که بدون قید و شرط از دیپلماسی مستقیم و جدی با ایران حمایت می کند. چنین رویکردی به شدت مورد انتقاد سایر نامزدهای ریاست جمهور در آمریکا است تا حدی که هیلاری کلینتون، دیگر نامزد هم حزبی اوباما، سیاست های او در مورد کشورهای خارجی متخاصم آمریکا را "غیر مسئولانه و ساده لوحانه" خوانده است.
 
البته اوباما در برخی از اظهارتش در تبیین این رویکرد گفته است که ایران در صورت امتناع از قبول مشوق های اقتصادی در عوض عقب نشینی از برنامه های هسته ایش، با تحریم های اقتصادی این کشور مواجه خواهد شد. با این حال پافشاری بر روی گفت و گوی بی قید و شرط با تهران آن هم در وضعیتی که ایران به عنوان یکی از رئوس محور شرارت از سوی دولت بوش به آمریکایی ها معرفی شده است، نمی تواند بر گرایش تهران به انتخاب شدن اوباما به عنوان رئیس جمهور آینده آمریکا - دست کم از نگاه رسانه های آمریکایی - بی تاثیر باشد.
 
شاید ادعای اوباما در محافل سیاسی ایران چندان مورد بحث و بررسی قرار نگرفته باشد، اما این موضوعی است که از نگاه چهره های سیاسی سرشناس آمریکایی جدی تلقی شده است تا حدی که هنری کسینجر نیز در این مورد موضع گیری کرده و گفته است که اوباما با معرفی گفت و گوی بی قید وشرط با ایران به عنوان هدف اصلی سیاست خارجی خود، گزینه های محدودی برای دستیابی به دریافت امتیاز از این گفت و گوها در اختیارش قرار داده و هیچ راه گریزی جز حرکت به جلو برای او نگذاشته است.
 
سه فصل از یک تعامل
روابط تهران و واشنگتن پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و حادثه گروگانگیری در سفارت آمریکا کاملا قطع شد. اما ایران بازیگری در خاورمیانه است که به زعم بسیاری از سیاستمداران آمریکا حذف یا کمرنگ کردن اهمیت آن از معادلات قدرت در منطقه امکان پذیر نیست. واشنگتن در خاورمیانه منافعی دارد که نمی تواند از آنها روی گردان شود و تشکیل حکومت اسراییلی در این منطقه اهمیت توجه به نگرانی های تهران را برای کاخ سفید نشینان در طول 28 سال گذشته گریزناپذیر کرده است.
 
ایران نیز در سوی دیگر ماجرا با وجود قطع رابطه دیپلماتیک با آمریکا تاکنون به انحای مختلف در تعیین سیاست های خارجی خود در دولت های مختلف به طور غیرمستقیم، منافع آمریکا در منطقه را مورد توجه قرار داده است. این مهم به ویژه در مناسبات تهران با کشورهای همسایه و منطقه که از هم پیمانان کلیدی آمریکا به حساب می آیند، نمود بارزتری داشته است تا حدی که برای کاهش تنش ها در دوران های مختلف ناگزیر به عقب نشینی از برخی از منافع منظقه ای خود نیز بوده است.
 
چنین وضعیتی یک نوع تعامل غیرمستقیم و کنش زا را میان تهران و واشنگتن ایجاد کرده است که تغییر دولت ها را در دو سوی این معادله برای طرف دیگر اهمیت بخشیده است. اگر بخواهیم از منظر تاریخ دیپلماسی ایران به این موضوع و دست به دست شدن قدرت میان جمهوریخواهان و دموکرات ها در آمریکا نظری بیفکنیم، می توانیم بگوییم که کنش متقابل ایران با این دو حزب دارای سه فصل بوده است.
 
فصل اول زمانی است که دموکرات ها با حضور جیمی کارتر در کاخ سفید قدرت اجرایی در آمریکا را در اختیار خود گرفتند. در این دوره حادثه گروگانگیری در سفارت آمریکا در ایران به وقوع پیوست و موجب تضعیف دموکرات ها در معادلات قدرت این کشور شد. پس از کارتر رونالد ریگان از حزب جمهوریخواه روی کار آمد.
 
ریگان پیش از رئیس جمهور شدن اگرچه مردی قدرتمند در رقابت های انتخاباتی آمریکا به حساب می آمد، اما سیاست خارجی ضعیف دوران زمامداری دموکرات ها - به ویژه در قضیه گروگانگیری - باعث شده بود که عرصه برای حضور یک جمهوریخواه در قدرت فراهم آید. از این پس بود که بروز حوادثی جنجال برانگیز به برخی تحلیل ها در زمینه کنش متقابل گسترده تر میان حاکمیت ایران با جمهوریخواهان دامن زد.
 
فصل دوم از این تعامل کنش زا زمانی آغاز شد که اصلاح طلبان در ایران به روی کار آمدند. سیاست تنش زدایی دولت خاتمی باعث شد که چشم اندازهای تازه ای در راستای احتمال ایجاد رابطه - هر چند محدود -میان تهران و واشنگتن شکل بگیرد. در این دوران با وجودی که تحریم های اقتصادی دولت دموکرات آمریکا علیه ایران ادامه داشت و حتی شدیدتر شد، اما زمینه ساز ایجاد رویکردی جدید در سیاست خارجی دو طرف نسبت به طرف مقابل را پدید آورد که پیش از این هرگز بروز نکرده بود.
 
اگرچه دوران زمامداری بوش چند صباحی با دوران ریاست جمهوری خاتمی و حضور اصلاح طلبان در قدرت هم زمان بود، با این حال به دلیل عدم انطباق گرایش های سیاسی میان دولت ها - نه حکومت ها- باعث شد که تغییری در سیاست خارجی دو سوی معادله شکل نگیرد. روی کارآمدن دولت احمدی نژاد خاطره دوران ریگان را بار دیگر در اذهان سیاسیون زنده کرد و به این احتمال که فصل جدیدی از تعامل کنش زا ایجاد شود، دامن زد.
 
اما این پیش بینی ها درست از آب درنیامد، زیرا جمهوریخواهان با پدیده جدیدی به نام نئومحافظه کاری مواجه شدند که توجه به مولفه های جدیدی را در سیاست خارجی طلب می کرد. این مولفه های جدید زمانی عینی تر شد که موضوع فعالیت های هسته ای ایران پس از آغاز جنگ عراق برای کاخ سفید جدی تر شد و در نهایت به شورای امنیت راه یافت.
 
از این پس بود که تحلیل گران به امید فصل جدیدی از تعامل غیرمسقیم سیاست خارجی تهران و واشنگتن نشستند. فصلی که هم اکنون با بحث حمایت ضمنی احمدی نژاد از انتخاب شدن باراک اوباما به عنوان رئیس جمهور آینده آمریکا صورتی جدی تر به خود گرفته است.
 
اکنون این سوال مطرح است که آیا با انتخاب احتمالی یک دموکرات برای یک دوره چهار ساله حضور در کاخ سفید، می توان شاهد فصل سومی از تعامل کنش زا میان تهران و واشنگتن بود، یا این که باید در دوران زمامداری رئیس جمهوری جدید در ایران این فصل را تجربه کرد.
 
سوال دوم این است که آیا می توان در انتظار فصلی بود که تعامل غیرمسقیم کنش زا به تعامل مستقیم تبدیل شود؟

نظر شما :