راهکارهای مقابله با پیامدهای فرهنگی و اجتماعی ناشی از اقتصاد چیست

اقتصاد توجه و آینده شکل‌دهی افکار عمومی و مهندسی اجتماعی

۲۹ آذر ۱۴۰۴ | ۱۱:۰۰ کد : ۲۰۳۶۸۰۳ اخبار اصلی اقتصاد و انرژی
نویسنده خبر: پیروز غفرانی
پیروز غفرانی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: در این مقاله به راهبردهای متناظر با نحوه تعامل با پاردایم نوین حاکم بر جهان از منظر اقتصاد توجه و پرداخته شده است. 
اقتصاد توجه و آینده شکل‌دهی افکار عمومی و مهندسی اجتماعی

دیپلماسی ایرانی: 

مقدمه: در پارادایم نوین جهانی، مفهوم اقتصاد توجه، کلیه مفاهیم سنتی مرتبط با اقتصاد اطلاعاتی، کارکرد رسانه ها و سازوکارهای شکل دهی افکار عمومی را متحول ساخته است. ترکیب اقتصاد توجه با علوم شناختی ، روانشناسی اجتماعی، مردم شناسی، جامعه شناسی و فناوری، پدیده ای را به وجود آورده که برساخت روایت های مؤثر از رویدادها را از دست دولت ها خارج کرده و کنترل افکار عمومی و مهندسی اجتماعی را در اختیار امپراتوری های رسانه ای و مالکان پلتفرم ها و شبکه های اجتماعی دیجیتالی جهانی قرار داده است. 

عرصه های مختلف جنگ شناختی و فناوری های مرتبط با آن خاصه در زمینه شکل دهی ادراک مخاطبان ، به حدی پیشرفت کرده اند که برداشت های انسانی از رویدادها را، با کمک فناوری های اقناعی و تولید محتواهای هدفمند ، مستمر و یکپارچه ، به سوی همسانی ادراکات از اوضاع و شرایط محیطی، در قالبی هدفمند و از پیش طراحی شده ، سوق داده است. فناوری های زیست شناختی به گونه ای پیشرفت کرده که محتواهای تولید شده را قادر می سازد ، نفوذ را در قالب های فردی، گروهی و اجتماعی ، در عمق ادراک جامعه مخاطب براساس کهن الگوهای فرهنگی و دی ان ای آنها ، تعمیق نماید و سهم دولت ها و حاکمیت ها را در روایت سازی به کمترین حد در طول تاریخ  برساند. هم اکنون ابزارهای هوش مصنوعی و تولید محتواهای صوتی - تصویری با به‌کارگیری جلوه های ویژه و فناوری های نوین اقناعی، به گونه ای پیشرفته شده اند که براساس برآوردهای مراکز رصد فناوری های نوین، در سال های پیش رو ، افکار عمومی کشورهای مختلف را، به نحو بسیار تاثیرگذاری قابل مهندسی ساخته است.

از سویی شکل دهی افکار عمومی در پهنه ای جهانی دنبال می شود و امپراتوری های رسانه ای که عمدتا در قبضه صهیونیسم جهانی هستند با هدایت و کنترل نحوه گردش اخبار در رسانه ها ، قالب بندی خبرها و مسائل روزمره جهانی به نفع قدرت های مسلط، تصویرسازی مخربی از کشورهای مستقل و شکل دهی افکار عمومی علیه آنها ایجاد کرده اند ، و از سویی دیگر افکار عمومی را، با چالشی جدی برسر راه  تشخیص و تمایز راست و دروغ، شایعه و حقیقت، روایی یا ناروایی روایت ها و تحلیل درست وقایع و رویدادها،  مواجه کرده است. 

در پارادایم جدید، غول های فناوری از طریق کارخانه های تولید محتوای دقیق برای جوامع مختلف و متناسب با روحیات  و فرهنگ آنان، افکار عمومی را به شکل هدفمندی هدایت می کنند  و خطر واقعی وقتی است که مهندسی اجتماعی در عرصه ای جهانی، نه تنها اذهان، بلکه دل ها را نیز با راه حل ها و تجویزات نظام سلطه در مورد کشورها همراه می سازد. می توان انتظار داشت که غول های رسانه ای با تصویر سازی هدفمند از دیگر کشورها و ایجاد برداشتی مشترک در مخاطبان  مختلف اجرای سیاست ها را به گونه ای هموار می نمایند که چه بسا بسیاری از جوامع را نیز در اقدامات و برنامه های نظام حاکم جهانی ، شریکی داوطلب می کند. 

تغییر پارادایم های پیشین و شکل گیری مفاهیمی مثل کسب و کارهای نوین مبتنی بر اقتصاد توجه، تجاری شدن فرهنگ، اعتیار به شبکه های اجتماعی، تغییر مرجعیت رسانه های سنتی و ... پدیده های جدیدی را به وجود آورده که چالش های جدی ای را فراروی سیاست گذاران کشورها و حاکمیت ها و نهادهای مسئول صیانت از فرهنگ و ارزش های بومی و ملی هویدا ساخته است. 

این مقاله به راهبردهای متناظر با نحوه تعامل با پاردایم نوین حاکم بر جهان از منظر اقتصاد توجه، پرداخته است. 

آسیب شناسی اوضاع جاری 

هربرت سایمون نظریه‌پرداز اقتصاد توجه معتقد است که در عصر حاضر که عصر اطلاعات نامیده شده و در آن جهانیان با انبوه اطلاعات مواجه هستند، توجه انسان ها به عنوان یک کالای کمیاب و ارزشمند تلقی می شود، و چون توان توجه افراد محدود است، لذا رقابتی بزرگ برای جلب توجه مخاطبان بین تولید کنندگان محتوا شکل گرفته است. این نظریه که توجه را به عنوان یک کالای اقتصادی به تصویر می کشد، معتقد است که توجه انسان ها به عنوان کالای کمیاب را روزانه حداکثر برای 24 ساعت می توان جلب کرد، در حالیکه متقاضی این کالا (یعنی توجه مخاطبان) را میلیون ها رسانه ، شرکت های تبلیغاتی ، احزاب و گروه ه ها و کمپین های سیاسی و ... تشکیل می دهند که همگی  برای جلب توجه مخاطبان در رقابت و تلاشند. رقابتی جهانی، منطقه ای و محلی برای جلب هرچه بیشتر توجه مخاطبان شکل گرفته و روش های مختلفی برای جلب ، حفظ و سرمایه گذاری بر روی این کالای محدود در جریان است.  

اقتصاد توجه و تاثیرات آن: نظریه اقتصاد توجه، در مقابل اقتصاد اطلاعات که اطلاعات را کالای کمیاب می‌داند، توجه را کالای کمیاب توصیف می کند و معتقد است ظرفیت پردازش اطلاعات مغز محدود است و اضافه بار اطلاعاتی ، منجر به کاهش امکان برداشت مناسب از اطلاعات و کیفیت تصمیم گیری خواهد شد. در این راستا مدل های مختلفی از کسب درآمد براساس جلب و حفظ توجه مخاطبان شکل گرفته و راهبردهای متنوعی برای شکل دادن اذهان تعریف گردیده اند. راهبردهایی که از طریق ایراد شوک، توجه مخاطب را جلب می‌کنند و با روش های مختلف آن را حفظ می کنند، یا از روش های جلب توجه تدریجی و کاربرد الگوریتم های تجویزی کار هدایت ذهن مخاطب را دنبال می کنند و یا از اقتصاد اعتیاد (مثل نگاه اول صبح و دائمی به شبکه های اجتماعی) پیروی می کنند. 

تغییر مرجعیت منابع: نکته اینجاست که مفاهیم منبعث از اقتصاد توجه ، مبانی پیشین مرتبط با نقش و جایگاه رسانه های سنتی را در شکل دهی افکار عمومی تغییر داده است. رسانه های چاپی و صوتی تصویری،  برای نسل های آینده دیگر منبع خبر و نحوه برداشت از رویدادهای محیطی تلقی نمی شوند. در حالیکه رسانه های چاپی به جزئیات و تشریح اخبار و برجسته سازی بخش هایی از آن اهمیت می دهند  و رسانه های صوتی و تصویری انبوهی از مطالب را برای تشریح یک خبر تهیه می نمایند ، رسانه های دیجیتال و شبکه های اجتماعی با تولید محتواهای موجز و کپسولی، توجه مخاطبان را به خود جلب کرده و براساس مدل های روانشناختی بستری را برای سهولت ادراک ایجاد کرده است. علوم شناختی نشان داده که ذهن انسان حوصله پیچیدگی را ندارد و تفاسیر ساده‌تر و خلاصه تر را بر تفاسیر پیچیده و مطول ترجیح می دهد. فناوری های نوین تولید محتوا و بسترهای دیجیتال شبکه ای این امکان را به وجود آورده که مطالب به صورت موجز و پی درپی به خورد ذهن مخاطب داده شود و از روش های مختلف روانی استفاده به عمل آید که مخاطب تولید کننده را دنبال کند و ادامه مطلب را از او بخواهد. این پدیده از یکسو امکان تمرکز فردی  بر روی جزئیات مطالب را کاهش داده و سطحی شدن توجه مخاطب را موجب شده است و از سویی دیگر موجب ظهور اقتصاد اینفلوئنسری و رشد و ارتقای سریع جایگاه اینفلوئنسرها شده است.

رشد اقتصاد اینفلوئنسری: در مدل جدید، اینفلوئنسرها براساس توان ایجاد برند شخصی و تاثیرگذاری سریع برمخاطب و تکنیک های مختلفی که نام آنها را تبلیغ و ترویج می کند جای مراجع و منابع سنتی جامعه  Reference Points برای کسب خبر و تاویل و تفسیر را گرفته اند و نوع برداشت و ادراک جامعه و پیروان را در مورد مسائل شکل می دهند. راحتی تولید محتوا و برندسازی در شبکه های اجتماعی از یکسو و مدل درآمدی ناشی از کسب جایگاه اینفلوئنسری بهتر و قوی تر از دیگر سو، زمینه رقابتی را ایجاد کرده است که "اقتصاد اینفلوئنسری" به سرعت رشد کند و درآمدهای هنگفتی را نصیب اینفلوئنسرها کند. هم اکنون اینفلوئنسرها در حوزه های مختلف نیاز مخاطب مطرح شده اند، از بخش مد لباس گرفته تا پیشگویی آینده، از معرفی بهترین کالاها گرفته تا همراهی با تبلیغات برای برندهای تولیدی کالا و خدمات، از تاویل و تفسیر اخبار گرفته تا شکل دهی نگاه به جامعه و تحولات، اکنون اینفلوئنسرها هستند که افکار عمومی را شکل می دهند و مرجعیت دولت ها و نهادهای رسمی و رسانه های سنتی را بشدت به چالش کشیده اند. 

اعتیاد دیجیتال: محور بسیار مهم دیگر آسیب های ناشی از "پدیده اعتیاد دیجیتال" است. گرچه اقتصاد توجه، توجه مخاطبان را کالایی کمیاب توصیف کرده است اما در وضعیت جاری و با کمک ترکیبی از علوم روانشناسی فردی و اجتماعی ، جامعه شناسی، و فناوری از جمله فناوری های اقناعی، پدیده ای به وجود آمده که مخاطبان پلتفرم ها و شبکه های اجتماعی به طور ناخودآگاه، به ابزارهای دیجیتالی معتاد شده و در حوزه های مختلف زندگی از جمله در  برداشت فکری ، خرید روزانه ، تعریف و تمجید از خود و دیگران، اشتراک معانی و مفاهیم، ارتباطات فردی و خانوادگی و ... به یک یا چند شبکه و پلتفرم وابسته می شوند و ناخودآگاه همه نیازهای خود را از اینترنت و شبکه ها و پلتفرم های رایج در آن تامین می کنند. بدیهی است که آثار مخرب این پدیده در جای جای جوامع، ادراکات فردی، فرهنگ و ارزش های بومی و روابط بین فردی و اجتماعی ، خود را نشان داده و می دهد. 

پیشتر منبع کسب خبر مخاطبان ، رسانه های سنتی بودند و حتی در زمان اطلاع رسانی و پخش اخبار، برای مخاطبان خاص براساس نیاز و حوصله آنها، خلاصه خبر ارائه می شد. اما هم اکنون اعتیاد سنتی به کسب خبر از رسانه های پخش Broadcasting Media و مطبوعاتی Printing Media  به بخش اینترنتی و Broad Band Media منتقل شده اند. هم اکنون بسیاری از افراد برای کسب خبر به گوشی های تلفن همراه خود مراجعه می کنند و دوری از گوشی ها برایشان بسیار سخت است و اولین منبع کسب خبر آنها در ابتدای روز ، شبکه های اجتماعی و اینترنت شده است. این پدیده در نسل های آینده به گونه ای خواهد بود که مخاطب رسانه های پخش هم محتواها ، فیلم ها، بازی ها و اخبار مورد نیاز خود را از بخش های اینترنتی و ابزارهای همراه جستجو خواهند کرد. به موجب پیش بینی ها ، فناوری به گونه ای عمل کرده و خواهد کرد که نیاز بشری به ابزارهای سنتی کسب خبر و تفسیر و تحقیق کمتر و کمتر شود . گرچه این امر محاسنی هم داشته و دارد و از جمله اینکه بستر تعامل ، انتقاد و ابراز نظر علمی را نیز در مورد همه کامنت ها و پست ها فراهم کرده است.

اعتیاد دیجیتال انواع مختلف دارد که هر یک تاثیراتی متفاوت را در جوامع مخاطب ایجاد کرده اند. از اعتیاد به گرفتن لایک و مشاهده دیسلاک ها گرفته تا اعتیاد به چک کردن مستمر پست ها و نظریات و پاسخ ها، لحظه ای شدن واکنش ها از دیگر آثار این اعتیاد و پیامدهای آن است که خود باعث سطحی شدن عمق تفکر و نقد مطالب شده است. پدیده اعتیاد دیجیتال خود موجب ظهور بیماری های جدید ناشی از عدم دسترسی به شبکه های اجتماعی و نگرانی از قطعی اینترنت به عنوان ابزار ارتباط با جهان بیرونی شده است که آثار ناشی از آن باید در مقوله ای جداگانه مورد بحث و کنکاش قرار گیرد. 

تجاری شدن فرهنگ: یکی دیگر از مهمترین آسیب های وارده به جوامع در عرصه جدید و اقتصاد شبکه ای،  "تجاری شدن فرهنگ" و ارزش های بومی است. اگرچه تجاری سازی فرهنگ و عناصر فرهنگی (هنر ، موسیقی ، آیین ها و ...) می تواند منجر به بقا و پایداری بیشتر آنها شود ، اما به علت سیطره منطق بازار بر مدل جدید اقتصاد فرهنگ ، می توان انتظار داشت که فرهنگ و ارزش های بومی را  با مخاطرات و تهدیدهای جدی نیز مواجه کند. اقتصاد بازار خاصه از نگاه نظام سرمایه داری ، به سود بیشتر می اندیشد و این امر می تواند خاستگاه معنوی عناصر فرهنگی را دستخوش تهدید کند. بدیهی است که در بازار کنونی حوزه تولید محتوا ، برای مثال تولید فیلم های مبتذل و یا خشن ، به علت تحریک سریعتر مخاطب و گستردگی بیشتر مخاطبان آنها ، سودآوری بیشتری را در مقایسه با فیلم های خانوادگی و اخلاق مدار نصیب تولید کنندگان خواهد کرد و این امر می تواند منجر به کاهش تولید محتواهای اخلاق مدار و افزایش تولید محتواهای تحریک آمیز و بی فایده شود. در مدل تجاری شده فرهنگ منطق سود بر خلاقیت ارجح است، آثار هنری مثل مجسمه سازی و نقاشی و ... از نمادهای فرهنگی به کالاهای لوکس و ابزارهای پولشویی تبدیل می شوند، هنرمند به ستاره و برند تجاری تبدیل می شود، هنر سفارشی سازی می شود، موسیقی به کالای دیجیتال و استریمینگ تبدیل می شود، موسیقی عوام پسند به تولید انبوه می رسد و سرگرم کردن لحظه ای هنر، جای دعوت هنر از مخاطب به تفکر، اخلاق  و معنویت را می گیرد. 

ظهور اقتصاد توجه و استیلای منطق بازار در عرصه فرهنگی حوزه های متنوع دیگری را نیز در بر می گیرد ، از جمله تعاملات اجتماعی را از طریق شبکه های اجتماعی به بازار روابط انسانی تبدیل می کند . لایک و دیسلایک و فالو کردن معیار سنجش دوستی ها می شود. زیبایی و بدن انسان کالای چند صد میلیارد دلاری می شود ، جاییکه  ورزش به عنوان یکی از عناصر فرهنگی ، کالای صنعت زیبایی بدن و اندام می شود. تورهای زیارتی تبدیل به گردشگری  می شود ، آموزش و فرهنگ سازی به کسب و کار بازاری تبدیل  می شود و ... . 

تجاری شدن فرهنگ که از آثار اقتصاد توجه است اصول بازار را به حوزه های غیربازاری وارد کرده است. رقابت برای کسب درآمد از مخاطبان ، قیمت گذاری بر ارزش های فرهنگی و فروشگاه سازی عناصر فرهنگی از جمله پیامدهای آن است یعنی جاییکه هویت های فرهنگی برندهای قابل فروش و لوگوی فروشگاه ها و شرکت ها می گردند و این هویت ها را از عمق معنایی شان خارج می سازند. 

در این خصوص می توان به موارد متعدد و حوزه های متاثر فراوان در زندگی بشر اشاره کرد ، اما مفهوم کارخانه توجه که در حقیقت صنعت شدن اقتصاد توجه را به معنای عام آن مورد کنکاش قرار داده و در بخش بعد بیشتر واکاوی شده ، شاید مفهوم فراگیر و مناسبی برای درک بهتر وضعیت آینده فرهنگ باشد. 

چشم انداز کلان آینده اقتصاد توجه:

پیش بینی آینده روندهای جاری حاکی است که اقتصاد توجه در آستانه "دگرگونی بنیادین" است که از یک مدل استخراجی خام به سمت اشکال پیچیده‌تر و هدفمند تر و در یک سناریوی "احتمالی" مسئولانه‌تر حرکت می‌کند. اما شکل گیری آینده به روندهای جاری و آتی و نوع واکنش و اقدامات جوامع و کشورها در قبال این روندها بستگی تام و تمامی دارد. مهمترین محور  روندهای  حاکم شکل گیری کارخانه های توجه است. 

مفهوم "غول های فناوری به عنوان کارخانه های توجه" مفهوم مهم و استعاره ای قدرتمند است که حاکی است شرکت هایی مثل گوگل، متا، تیک تاک، آمازون و اپل را  نه به عنوان شرکت های فناوری بلکه به عنوان کارخانه های صنعتی شده برای استخراج، پردازش و فروش توجه انسانی باید مد نظر قرار داد. این کارخانه ها، توجه کاربران را به عنوان مواد خام، توسط الگوریتم ها، هوش مصنوعی و لایک و دیسلایک و نوتیفیکیشن ها در بستر پلتفرمهای شبکه ای استخراج می کنند ، از طریق پردازش داده های رفتاری کاربران و تحلیل داده ها و ایجاد پروفایل های روانشناختی، نحوه واکنش آنها را در قبال تبلیغات پیش بینی می کنند و نهایتا براساس این یافته ها، محصول نهایی یا نوع تبلیغ مناسب برای کسب بالاترین خروجی را به شرکت های تبلیغاتی می فروشند. 

بازار این کالا تبلیغات دیجیتال است و مدل بازاریابی آن بازاریابی توجه مخاطبان و کاربران شبکه ها. برای مثال کارخانه گوگل از محل فروش تحلیل های بازاریابی دیجیتال  خود در سال 2022  حدود 220 میلیارد دلار درآمد داشته که 81 درصد از درآمد این شرکت را تشکیل می داده است. یا کارخانه متا شامل فیسبوک و اینستا گرام که 98درصد درآمدش از محل تبلیغات بوده است. این مفهوم نشان می دهد که پلتفرم ها از مدل های کسب و کاری بهره می برند که با افزایش تعداد کاربران ، ارزش شبکه و پلتفرم افزایش می یابد و هزینه ارائه خدمات به نسبت تعداد مخاطبان کمتر و کمتر می شود و لذا با افزایش هر چه بیشتر کاربران ، هزینه های شکل دهی پلتفرم  و ارائه خدمات به مخاطبان به صفر میل خواهد کرد. در چنین مدلی از کسب و کار ، ارائه خدمات رایگان به کاربران و مخاطبان امکان‌پذیر خواهد بود و بدیهی است که ارائه خدمات رایگان خود می تواند باعث جذب بیشتر مخاطبان شو. بدیهی است که نتیجه چنین مدلی از ارائه خدمات رایگان و کسب درآمد از تحلیل اطلاعات کاربران، توسعه گسترده و بی چون و چرای پلتفرم های مبتنی بر تامین نیازهای مخاطبان در جامعه یا جوامع هدف خواهد بود. بدین ترتیب می توان انتظار داشت در آینده پلتفرم های بسیار زیادی در حوزه های مورد نیاز مخاطبان و کاربران شکل گیرند و انواع و اقسام خدمات مثل استفاده از هوش مصنوعی رایگان ، مترجم رایگان، جستجوی رایگان، کسب و کار شخصی رایگان و ... در ختیار کاربران خود قرار دهند. ناگفته پیداست که رقابت در دنیای آینده پلتفرم ها، ارائه هرچه بیشتر انواع  خدمات رایگان به کاربران و درآمدزایی از محل اقتصاد توجه و اطلاعات کاربران خواهد بود.

اما محل دیگر درآمدزایی این پلتفرم ها که روی آن تمرکز کمتری شده است ، توان آنها برای شکل دهی افکار عمومی و مهندسی اجتماعی است. توان شکل دهی و تغییر فرهنگی، توان معتاد ساختن مخاطبان به توجه به آنها، اینکه جستجوها مخاطب را به چه نتایجی برسانند، اینکه کدام خبر و مطلب و آگهی در فهرست بالاتری قرار گیرند ، اینکه کدامیک از خبرها و روایت ها برجسته شوند و ... همگی ابزارهایی برای مهندسی افکار عمومی و افزایش نقش این کارخانه ها در فرهنگ سازی و شکل دهی باورها و ارزش های آینده جوامع مخاطب شده اند.  

نقش فناوری های نوین در شکل دهی آینده: نقش پررنگ فناوری های نوین در شکل دهی این آینده غیرقابل انکار است. روندهای اصلی شکل دهنده آینده عبارتند از :

1- انقلاب در سنجش و اندازه گیری توجه. در این عرصه فناوری های نوین امکان ردیابی بیومتریک پیشرفته را فراهم می کند که با بررسی حرکات چشم، امواج مغزی و زبان بدن میزان اثرگذاری محتواها را بر مخاطبان  مشخص می سازند. هوش مصنوعی عاطفی این امکان را فراهم خواهد آورد که در مورد کیفیت توجه و حالت های ذهنی مخاطب بیشتر تمرکز شده و اطلاعاتی را از واکنش ها استخراج کند. مدل های ارزیابی به عمق توجه و ادراک فردی و جمعی نیز متمرکز شده و لحظه های "آها" که طی آن فرد به جمع‌بندی عمیق تری می رسد را مشخص می سازند. 

2- ظهور بازارهای توجه ثانویه : بازارهای ثانویه در حوزه اقتصاد توجه به وجود خواهد آمد که معاملات در آنها از جنس پیش بینی الگوهای توجه است. این امر امکان سرمایه گذاری بر روی پروژه های جلب توجه مخاطبان را بیشتر کرده و می توان به تامین مالی این پروژه ها منجر شود. برآوردها حاکی از آن است که در این بازار توجه ثانویه احتمال ظهور بیمه توجه مخاطبان نیز شکل گرفته و وظیفه آن محافظت از توجه و جلوگیری از حواس پرتی مخاطبان را بیمه کند.

3- شخصی سازی افراطی محتوا: دنیای آینده دنیای حاکمیت بی چون و چرای الگوریتم ها بر زندگی بشری است. در حوزه اقتصاد توجه پیش بینی می شود که الگوریتم های فوق هم به صورت کلان جامعه و هم به صورت فردی تعمیق یابد و محتواهای لحظه ای زنده، براساس حالت و واکنش کاربر و توجه وی به محتوای ارائه شده ساخته شود.  

4- جنگ و رقابت شدید بر سر تصرف آخرین سنگرهای توجه انسانی: این جنگ از هم اکنون در عرصه های مختلف در شرف شکل گیری است، تصرف ذهن کودکان به عنوان نسل آینده ، تصرف ذهن بزرگسالان به عنوان کسانیکه مدل یادگیری  و توجه شان با کودکان متفاوت است. تصرف ذهن و توجه اقشار مختلف جوامع مختلف براساس فرهنگ ، خرده فرهنگ و نظام ارزشی آنها. بدیهی است که این رقابت از طریق ارائه هر چه بیشتر خدمات رایگان به مخاطبان ، آنها را در استفاده از ابزارهای جدید و حضور در کارزار تعریف شده ، تشویق و ترغیب می کند. 

ظهور فناوری‌های تحول‌آفرین در عرصه اقتصاد توجه: 

ناگفته پیداست که بسیاری از فناوری های نوین مرتبط با ذهن انسان که شروع و ظهور آنها از هم اکنون قابل ردیابی است برروی اقتصاد توجه بنا شده اند. از جمله می توان به رابط های مغز و کامپیوتر اشاره کرد که ضمن ارائه تسهیلاتی به کاربر مثل بهبود بینایی یا شنوایی یا ...  ، امکان کنترل میزان توجه او را فراهم می آورند. واقعیت مجازی و متاورس از دیگر فناوری های نوینی هستند که سعی بر جذب کامل حواس مخاطب در محیط های مجازی را برعهده دارند. این فناوری ها از جمله از زاویه نگاه کاربر میزان توجه او را به اجزای محیط اطراف شناسایی می کنند. این ابزارها برای جذب سرمایه‌گذار از طریق ترکیب فناوری با مدل های تبیلغاتی با نفوذ عمیق ، ترکیب کاملی از اطلاعات مربوط به پیام ارسالی و تجربه ناشی از آن را به طراحان ارائه می دهند. 

از دیگر فناوری های تحول آفرین می توان به توسعه کاربرد هوش مصنوعی تولید کننده اشاره کرد . این ابزارها با تولید انبوه شخصی سازی شده ، برای هر کاربر محتوای منحصر به فرد مربوط به او را طراحی و تولید خواهند کرد. شکل گیری ربات های هوشمند و زیبایی که به عنوان مونس و انیس کاربر بتوانند همواره توجه او را به خود معطوف دارند و اطلاعات را تحلیل نمایند از جمله مصادیق کاربرد این فناوری های هوشمند است. شخصی سازی مدل ارائه محتوا از نظر زبانی ، زمانی و نحوه ارائه مطالب از دیگر کاربرد های هوش مصنوعی تولید کننده است. این فناوری ها همچنین برای انطباق مدل تولیدمحتوا با شرایط مخاطب یا کاربر نیز شکل دهی خواهند شد به نحوی که گزارش حواس پرتی یا کم توجهی را به الگوریتم ارائه دهد. 

ناگفته پیداست که فناوری به عنوان موتور محرک تحول در عصر جدید ، سرعت تغییرات پارادایمی را به شدت افزایش داده و آثار تغییرات سریع محیطی را در کلیه شئون اجتماعی و زیستی بشر برجای گذاشته است . تحقیقات نشان داده اند که انسان نهایتا به ورود فناوری در زندگی روزمره اش تن در می دهد . گرچه سرعت پذیرش فناوری های نوین در جوامع مختلف متفاوت است اما ، به علت بالارفتن سرعت تغییرات ، ذهن بشر توان مقابله با سیل فناوری های نوین را از دست داده و اصطلاحا نسبت به فناوری خاضع و خاشع شده  است. از این رو می توان احتمال داد که در آینده پذیرش فناوری های جدید خاصه از سوی نسل جوان با سهولت بیشتری صورت گیرد و دولت ها از روند سیاست گذاری در مورد نحوه مدیریت و اشاعه آن عقب بمانند. بدیهی است که چنین عقب ماندگی در حوزه فناوری های اقناعی و مهندسی جامعه توسط کارخانه های شکل دهی افکار عمومی قابل تحمل نبوده و می تواند به صورت چالشی بسیار جدی بر سر حکمرانی سنتی  در کشورها خود را نشان دهد.

آینده اقتصاد توجه: تحول پارادایمی در ساختارها 

جامعه جهانی در برابر پدیده ای به نام نابرابری توجه (Attention Inequality) قرار دارد. جاییکه دسترسی نابرابر به فناوری‌های مدیریت توجه باعث شکاف عمیق شناختی بین کشورها و جوامع می شود. شکاف شناختی بین کسانی که می‌توانند توجه خود را مدیریت کنند در مقابل کسانی که نمی‌توانند. این پدیده خود منجر به شکل گیری مفهوم استعمار شناختی (Cognitive Colonialism) شده است. جاییکه تسلط شرکت‌های فناوری بر الگوهای توجه جهانی و بهره‌گیری آنها از الگوریتم های پیشرفته و هوشمند منجر به تخریب روش‌های سنتی توجه در فرهنگ‌های بومی شده و توان مقابله با این سیل بنیان کن را از جوامع در حال توسعه گرفته است. از یکسو این الگوریتم ها بدنبال همگون سازی مفاهیم ناظر بر اقتصاد توجه هستند و از سویی دیگر با قدرت بی چون و چرایی که فناوری خاصه فناوری های اقناعی در اختیارشان قرار داده، مقابله با آنها آسان نیست. 

به طور قطع می توان پیش بینی کرد که مفاهیم ذکر شده در حوزه اقتصاد توجه ، مبانی ارزش ها و فرهنگ های بومی را بشدت تهدید خواهند کرد. این درحالی است که این تهدید جهانی است و همه فرهنگ ها و نظامهای ارزشی کهن جهان، آسیب پذیر و در معرض تغییرات بنیادین هستند، اما نکته اینجاست که کلیت این تحول پارادایمی در قالب برچسب های زیبا مثل آزادی بیان و حقوق بشر و آزادی گردش اطلاعات و ... مشروع جلوه داده می شود و به سرعت در حال انتشار است. از این رو برای مقابله با اجزای مخرب آن و مدیریت نشر آن نیز واکنشی جهانی و همسو برای مقابله با این تهدید مورد نیاز است.

شایان ذکر است که جامعه جهانی و خاصه فرهنگ های کهن قبلا نیز یکبار در سده قبل ، از سوی آمریکا و نظم آنگلوساکسونی مورد حمله ای مشابه قرار گرفته بودند، جاییکه آمریکا سعی داشت منویات خود را در مورد ارزش های فرهنگی در قالب دستورات جهانی یونسکو به تصویب برساند اما مقابله کشورهای غیرمتعهد و دیگر کشورهای مستقل نهایتا منجر به شکست تلاش آمریکا و خروج آن کشور از یونسکو شد. 

به نظر می رسد این بار موضوع سیطره فرهنگی و مهندسی اجتماعی از طریق شکل دهی افکار عمومی در گستره ای بسیار وسیعتر و عمقی بسیار ژرف‌تر از سوی نظام سلطه و غول های فناوری در قالبی لجام گسیخته ، در حال پیگیری است و چنانچه اقدامی عاجل و فعالیتی همگانی در این عرصه شکل نگیرد ، کلیه فرهنگ ها و خاصه فرهنگ های کهن که میراث فرهنگ بشری و الگوی خرده فرهنگ های مناطق مختلف هستند ، در معرض خطر جدی از هم پاشیدگی قرار گیرند. 

این خطر جهانی، سناریوهای متعدد و شروع گسترده پروژه ها و اقداماتی را پیش روی دستگاه ها و نهادهایی قرار می دهد که مسئولیت خطیر پاسداشت فرهنگ و ارزش های بومی و ملی را برعهده دارند. این سناریوها در قالب سناریوهای نورماتیو از دو جنس شکل دهی آینده مطلوب  و تطبیق با آینده لابد قابل طراحی هستند که هریک شامل ده ها پروژه برای صیانت از فرهنگ بومی در مقابل این روند بنیان کن قابل تعریف هستند. این مسئولیت همچنین شامل وظایف جدیدی است که برعهده دستگاه دیپلماسی کشور و کنشگران حوزه دیپلماسی عمومی نیز قرار می گیرند. بخش بعد به راهبردهای ناظر بر این سناریوها پرداخته است. 

بخش پایانی: راهبردها و رسالت نهادهای مسئول 

فهم و درک اقتصاد توجه و تحولی که این مدل در فرهنگ و ارزش های ملی و بومی می گذارد اولین لازمه شکل دهی نحوه تعامل و واکنش در قبال آن است. بدیهی است که بدون درک و فهم مدل کسب وکارهای مبتنی بر اقتصاد توجه و روندهای آینده ، نمی توان برای مدیریت آن سیاست گذاری کرد ، قوانین جدید نوشت و راهکارهای مناسب برای تعامل، بهره‌برداری و یا مقابله با آن تعریف کرد. 

متاسفانه به علت اینکه مفهوم اقتصاد توجه و کسب و کارهای مبتنی بر آن از علوم بین رشته ای و چند رشته ای نشات می گیرد ، تخصص کافی برای سیاست گذاری در قبال آن در اغلب کشورها وجود ندارد و می توان اذعان داشت که بسیاری از نهادهای سنتی، صرفا نظاره گر سیر تحولات ناشی از ظهور و رشد این پدیده هستند و تنها در زمانی واکنش نشان می دهند که تهدید ناشی از آن به منصه ظهور مصداقی در حوزه ای خاص یا قشری خاص یا حرکتی مشخص از سوی گروهی مشخص رسیده است. 

شکل گیری مشاغل عدیده در این بستر و درآمدهای ناشی از این اشتغال ، همراه با دیگر مزایایی که مدل کسب و کارهای مبتنی بر اقتصاد توجه ایجاد کرده، عاملی است برای بی تحرکی دولتمردان و عدم توجه به پی آمدهای تخریبی آن. در حالیکه برای چنین تحول عظیمی باید هم سیاست های تشویقی و بهره‌گیری از مزایای آن تعریف شود و هم سیاست های تعدیلی و کنترل مفاسد و آثار تخریبی آن. 

سناریوهای فراروی کشورها از برخورد افراطی با این پدیده، تا بی تفاوتی و از کنترل توجه جهانی تا تکثرگرایی و برخورد مسئولانه در قبال جلب توجه مخاطبان را در بر می گیرند. اینکه کدام سناریو دنبال شود و در این دنباله گیری از چه ابزارهای بومی و بین المللی استفاده شود، نیازمند توجه جدی مسئولان پاسداری از فرهنگ و ارزش های ملی به روندهای آتی در حوزه اقتصاد توجه است. 

اما مهمترین اقدام متصوره، آشنا سازی دست اندرکاران با ابعاد مختلف پدیده اقتصاد توجه، کسب و کارهای جذاب شکل گرفته پیرامون آن و ارتقای شناخت آنها نسبت به مفهوم سواد توجه است. این امر مستلزم شکل دهی پروژه های بزرگی برای بیدارسازی ، جریان سازی و سیاست گذاری مناسب برای آینده در حال شکل گیری مهندسی اجتماعی  در عرصه ای جهانی است. این امر نیازمند طراحی مکانیزم ها و سازوکارهای مناسب برای هشدار قبل از وقوع تهدیدات و اجرایی شدن پروژه های بیرونی است. 

آینده اقتصاد توجه یک سرنوشت محتوم نیست، بلکه میدان نبردی بین چندین "آینده ممکن" است که هر یک نمایانگر انتخاب‌های متفاوتی است از اینکه برای آینده بشری چه گزینه هایی مناسب تر است؟ آیا توجه انسان باید در کارخانه های فناوری ساخته شود یا از این مفاهیم برای رفاه جامعه بشری و توجه به آلام بشری و حاکمیت اخلاق استفاده گردد؟ آیا کنترل در دست شرکت های فناورانه باقی بماند یا قوانین جهانی برای آن وضع شود و کنترل توجه کاربران از دست کارخانه ها بیرون آید و هنجارهای حداقلی مورد پذیرش جهانی خلق شود؟ آیا باید اجازه داد استعمار شناختی شکل بگیرد یا از مفهوم اقتصاد توجه باید برای توانمند سازی انسانی استفاده کرد؟ کشورهای جهان در همسویی و همگرایی چه وظیفه ای در این ارتباط دارند؟ دیپلماسی چه وظیفه ای دارد؟ دیپلماسی عمومی چه راهکارهایی را پیشنهاد می کند؟ چگونه می توان الگوی استعماری کارخانه های توجه را به الگوهای بومی و توجه به رفاه جمعی متحول کرد؟ چه سیاست های بومی، منطقه ای و جهانی برای این کار لازم است. آیا می توان فرهنگی جهانی شکل داد؟ آیا الگوی سنتی که از آن به عنوان جامعه عدالت محور یاد می شود قابل شکل دادن است؟

نهایت اینکه برای شکل دهی آینده، در مورد هریک از سوالات فوق ده ها بلکه صدها پروژه و اقدام قابل ترسیم و طراحی است. آینده اقتصاد توجه آینده خود ماست. چگونگی مدیریت این منبع حیاتی تعیین خواهد کرد که چه کسی هستیم، چگونه فکر می‌کنیم و چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار خواهیم کرد. سیاست انتخابی امروز ما در پهنه داخلی و عرصه ای جهانی، نوع اقداماتی که تعریف می کنیم ، راهبردهای دیپلماتیک و فرهنگی که در این عرصه تعریف می کنیم و مدل تعامل با پیامدهای ناشی از اوج گیری مدل های کسب و کار مبتنی بر اقتصاد توجه خواهد بود که ماهیت ذهن فردای جامعه  درونی و جهانی را شکل خواهد داد. 

پیروز غفرانی

نویسنده خبر

دیپلمات بازنشسته، مدیرعامل پردیس توسعه نوآوری و تجارت شریف، مدیر امور بین‌الملل اندیشکده تحلیل گفتمان راهبردی، مدیرعامل اسبق بنیاد دانشگاه صنعتی شریف و مشاور پیشین کمیسون صنعت معدن و تجارت ...

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: اقتصاد پیروز غفرانی اقتصاد جهانی ایران جمهوری اسلامی ایران اقتصاد دیجیتال آینده اقتصادی مفهوم اقتصادی


نظر شما :