دیپلماسی فعال و نه تهاجمی؛ راه خروج از بحران

۰۷ آبان ۱۳۹۰ | ۱۹:۱۱ کد : ۱۷۴۴۲ گفتگو
دکتر عباس نجفی فیروزجایی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است اگرچه زمینه‌های تاریخی اختلافات میان ایران و اعراب قابل توجه و حائز اهمیت است اما ایران می‌تواند با استفاده از دیپلماسی فعال و نه تهاجمی‌ بحران به وجود آمده را مدیریت نماید.
دیپلماسی فعال و نه تهاجمی؛ راه خروج از بحران
دیپلماسی ایرانی: دکتر عباس نجفی فیروزجایی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است اگرچه زمینه‌های تاریخی اختلافات میان ایران و اعراب قابل توجه و حائز اهمیت است اما ایران می‌تواند با استفاده از دیپلماسی فعال و نه تهاجمی‌ بحران به وجود آمده را مدیریت نماید.

 

بعد از تحولات اخیر در منطقه به نظر می‌رسد روابط ایران و عربستان با چالش مواجه شده و این چالش روز به روز عمیق‌تر می‌شود. علت اصلی ایجاد این تنش چیست؟

 

این ایده تاریخی وجود دارد که روابط میان ایران و مجموعه کشورهای عربی به سبب برخی زمینه‌ها تاریخی و جغرافیایی و سیاسی و فرهنگی همیشه دچار چالش بوده است. بنابراین آن چه امروز مشاهده می‌شود، موضوع جدیدی نیست، بلکه مورد جدیدی است. یعنی در فرایند تاریخی موجود، هر از چندگاهی یک مورد خود را نشان می‌دهد. بنابراین می‌توان گفت که روابط ایران و اعراب همیشه یک روند سینوسی داشته و اشتباه است اگر این روند را یک جریان مستقیم الخط بدانیم که در آن پایداری و ثبات و تداوم دیده شود.

همین مسئله خود به خود حساسیت‌ها را افزایش می‌دهد و نوعی آزردگی خاطر در هر یک از طرفین نسبت به طرف دیگر وجود دارد که طرفین را نسبت به یکدیگر حساس کرده است. شاید موضوعی که در روابط با کشور دیگری چندان حساسیت زا نباشد، اگر بین ایران و یک کشور عربی رخ دهد، حساسیت زیادی ایجاد کند. به این دلیل که زمینه و ذهنیت منفی وجود دارد. دلیل این ذهنیت را هم باید در عوامل تاریخی جست و جو کرد. سه عامل مذهبی، ملی و سیاسی، همیشه در روابط ایران و عرب‌ها تاثیرگذار بوده که این سه عامل را می‌توان عوامل اصلی تاثیرگذار در روابط ایران و اعراب بدانیم.

 

با وجود این که این زمینه تاریخی که شما اشاره فرمودید وجود دارد، اما در دوره‌هایی هم شاهد به حداقل رسیدن این تنش‌ها بودیم. چه چیزی باعث می‌شود که این چالش‌ها کنترل شود؟

 

در مقاطعی ما شاهد کاهش تنش‌ها میان ایران و کشورهای عربی بودیم و مشخصا این مسئله در روابط میان ایران و کشورهای عربی همسایه بیشتر قابل مشاهده است. به هر حال خصلت انسانی این است که دو جنبه صلح و تخاصم در کنار هم در انسان‌ها وجود دارد. اگر عاملی جنبه‌های پرخاشگری و تخاصم را تحریک نماید، این وجهه نمایان می‌شود و اگر عاملی جنبه‌های صلح و مصالحه را تحریک کند، این وجهه بروز می‌کند.

در مقاطعی ایران و کشورهای عربی روابط بهتری داشتند که سیاست تنش زدایی را دنبال می‌کردند. رویکرد ایران در سیاست خارجی در دوره ای به گونه ای بود که در صدد بود با همه دنیا روابط خود را گسترش دهد و صلح و دوستی را تحکیم بخشد. کشورهای عربی هم به طور متقابل تمایلی به این سمت نشان می‌دادند یا در بعضی مواقع در هیئت حاکمه کشورهای عربی کسانی وجود داشتند که مقداری متعادل تر بودند. این باعث می‌شد از آن سو هم نگاه مثبتی به سمت ایران وجود داشته باشد.

این زمینه الان هم وجود دارد و اگر خود دو طرف با هم تنها باشند، امکان دارد که باز هم روابط تنش کمتری داشته باشد. اما متاسفانه شاهد نقش آفرینی برخی قدرت‌های سوم و خارج منطقه ای هستیم که منافع آن‌ها ایجاب می‌کند که در منطقه ما تنش و تخاصم ایجاد شود. چرا که در سایه این تخاصم می‌توانند اهداف خود را در منطقه پیگیری کنند و یقینا وحدت مسلمانان به نفع آن‌ها نیست.

 

شما به قدرت‌های سومی‌که مانع از شکل گیری روابط سازنده میان ایران و اعراب می‌شوند. به نظر می‌رسد که در حال حاضر امریکا به دنبال آن است که بحران را تشدید کند. به نظر شما امریکا چه سودی از این کار می‌برد و با توجه به فوت ولیعهد و گزینه‌هایی که برای جانشینی او مطرح است، چقدر ممکن است فضای عربستان نسبت به ایران تند تر شود؟

 

عربستان بعد از تاسیس پادشاهی سعودی همواره کشوری بوده است که یکی از متحدی اصلی و مهم غرب در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس محسوب می‌شده است. یقینا آن‌ها به دنبال منافع و اهداف خود هستند. در شرایط فعلی و پیش از قضیه فوت ولیعهد عربستان مسائل دیگری در روابط دو جانبه مطرح بود که به تنش‌ها دامن می‌زد. عربستان به دلیل حساسیتی که نسبت به نقش و نفوذ منطقه ای ایران داشته، سعی می‌کرده در جاهایی که به طور بالقوه و یا بالفعل می‌تواند کانون‌های نفوذ ایران باشد، کارشکنی کند. به طور مثال در لبنان که به طور بالفعل کانون نفوذ ایران است. یا در بحرین که به نوعی به دلیل اکثریت شیعه ایران به طور بالقوه می‌تواند در آن جا نفوذ داشته باشد.

عربستان در همه این مناطق به دلیل همان پیشینه و نقشی که از لحاظ مذهبی، سیاسی و عروبت در ذهن دولتمردان عربستان است، سعی کرده با نفوذ ایران مقابله کند. عربستان سعی می‌کند نقش و نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد. در حال حاضر می‌توان نقش عربستان را در سرکوب قیام‌های عربی مشخصا در دو کشور بحرین و یمن مشاهده کرد. امروز در سوریه می‌توان این مسئله را مشاهده کرد که کشوری که به عنوان خط مقدم جبهه مقاومت در مقابل اسرائیل قرار دارد، مورد توطئه قدرت‌های غربی و برخی از کشورهای عربی منطقه و کشور غیر عربی ای مانند ترکیه قرار گرفته است. همه این توطئه‌ها در صدد هستند که یک دولت حامی‌مقاومت را سرنگون کنند.

یقینا همه این اقدامات در راستای اهداف امریکا هم هست. یعنی غربی‌ها هم این اقدامات را در راستای اهداف خود ارزیابی می‌کنند و به همین دلیل هم همه نوع کمک و همیاری و مساعدت می‌کنند.

فوت ولیعهد عربستان هم در این برهه تاریخی می‌تواند مزید بر علت شود. به هر حال خاندان سعودی به لحاظ فرزندان بلافصل عبدالعزیز خاندان فرتوتی است. شاید در سال‌های کوتاه آینده کسی از این افراد در قید حیات نباشد و شورای بیعت ولیعهد را انتخاب نماید. امریکا در صدد است در این شورا و شاهزادگان سعودی نفوذ کند و از این اطمینان داشته باشد که منافع آینده غرب و مشخصا امریکا به خصوص در حوزه نفت در این کشور و منطقه تضمین شده است. به همین دلیل گرایش عمومی‌مردم منطقه به سمت اسلام که در انقلاب‌های اخیر عربی شاهد آن بودیم و در انتخابات تونس به خوبی می‌توان آن را مشاهده کرد، این بیم را در کشورهای وابسته عربی و در بلوک استعماری غرب به وجود آورده است که این باعث نزدیکی هرچه بیشتر آن‌ها به سمت جمهوری اسلامی‌ایران خواهد شد. بنابراین غرب سعی می‌کند با ایجاد تنش‌های تصنعی بین ایران و کشورهای عربی و برانگیختن احساسات ضد ایرانی و ایجاد ایران هراسی در بین آن‌ها مانع از ایجاد این نزدیکی شود و فاصله‌ها را بیشتر کند.

طرح سناریوی مضحک‌هالیوودی مانند طرح ترور سفیر عربستان در امریکا توسط ایران که خود آن‌ها هم به مضحک بودن و بی پایه بودن و سخیف بودن آن معترف اند می‌تواند در این راستا باشد که آن‌ها می‌خواهند با ایجاد یک جو کاذب ضد ایرانی مانع از نزدیک شدن کشورهای انقلابی به ایران شوند. بنابراین افتادن عرب‌ها در این دام و همراهی و همزبانی کشورهای عربی با این سناریو جز این که منافعی را متوجه رژیم صهیونیستی و امریکا خواهد کرد و به زیان مسلمانان منطقه تمام خواهد شد، نتیجه دیگری نخواهد داشت.

 

به نظر شما ایران در این بازی باید چه سیاستی را در پیش بگیرد؟

 

واقعیت این است که ایران یک طرف ماجراست و نتیجه یک جانبه به قاضی رفتن، راضی برگشتن است. در این شرایط حتی اگر ایران هم سیاست تنش زدایی را در پیش بگیرد، معلوم نیست که این سیاست به نتیجه برسد. واقعیت‌های صحنه نشان می‌دهد که در طرف مقابل هم باید حسن نیت و اراده برای حل مشکلات ایجاد شود. طرف مقابل کشورهای عربی هستند که متاسفانه شرایط امروز برای این که آن‌ها بخواهند به سمت ما دست دوستی دراز کنند، مساعد نیست. چون اولا خود آن‌ها دچار این نوع نگرشی که به آن اشاره شد هستند و ثانیا دولت‌های خارجی کارشکنی‌ها و تحریکاتی علیه ایران انجام می‌دهند که مانع از این مسئله می‌شود.

اما در عین حال دیپلماسی ایجاب می‌کند و عقل حکم می‌کند که ما هر چه بیشتر آن‌ها را توجیه کنیم و آن‌ها را از نقشه‌های دشمنان مطلع نماییم و به آن‌ها گوشزد کنیم که این تنش‌ها هیچ سودی برای آن‌ها نخواهد داشت. در واقع باید دیپلماسی فعالی به کار گرفته شود و نه دیپلماسی منفعل که حالت واکنشی دارد و همواره ما را در موضع تدافع قرار می‌دهد.

در این میان باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که دیپلماسی فعال با دیپلماسی تهاجمی‌متفاوت است. متاسفانه گاهی این دو اشتباه گرفته می‌شوند و ما فکر می‌کنیم که اگر ما با حالت کنشگر متخاصم و پرخاشجو وارد عمل شویم و با حملات لفظی و شعار دادن، فعالیت خود را نشان دهیم، دیپلماسی فعالی داشته ایم. به نظر من این دیپلماسی فعال نیست. این دیپلماسی پرخاشگر و متخاصم است. لازمه دیپلماسی فعال تعقل و مدیریت و تدبیر بسیار کارشناسی شده است و این جز با مشورت گرفتن از بدنه کارشناسی وزارت امور خارجه امکان پذیر نیست. متاسفانه دیده می‌شود که گاهی این بدنه کارشناسی و نگاه کارشناسی به بازی گرفته نمی‌شود و برخی موضع گیری‌ها و رفتارهای آنی و لحظه ای به وجود می‌آید که بعد‌ها نتیجه معکوس دارد.

اگر ما بتوانیم هر چه بیشتر با کار کارشناسی و با وارد کردن تدبیر و تعقل و محاسبات دقیق و با شناخت کامل از نگاه کشورها، نوع فرهنگ آن‌ها و علایق آن‌ها، یک بازی برد ـ برد تعریف کنیم که وقتی به طرف مقابل ارائه می‌شود در آن‌ها این تصور را ایجاد شود که درست است که ایران در این بازی به دنبال منافع خود است اما این تضادی با منافع آن‌ها ندارد و منافع آن‌ها هم تامین می‌شود، باز هم می‌توان از روابط تنش زدایی کرد و چالش‌ها را به حداقل رساند.

 

نظر شما :