روسیه در سالی که گذشت/پرونده 2011

گاه دست در دست غرب،گاه رقص با شرق

۱۱ دی ۱۳۹۰ | ۱۷:۴۶ کد : ۱۸۹۶۵۱۴ اروپا
دکتر جهانگیر کرمی، استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل روسیه، در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی به تحولات سال 2011 در سیاست خارجی روسیه می‌پردازد و معتقد است مهم ترین مسئله در سیاست خارجی روسیه در یک سال گذشته موضوع سپر دفاع موشکی ناتو بوده است.
گاه دست در دست غرب،گاه رقص با شرق
دیپلماسی ایرانی: مهم ترین مسئله در سیاست خارجی روسیه در یک سال گذشته موضوع سپر دفاع موشکی ناتو بوده است. بعد از نشست لیسبون در اواخر سال 2010 میلادی که در آن روسیه و ناتو توافق کردند که در مورد سیستم دفاع موشکی مشترک همکاری کنند، چندین نشست در این خصوص میان کارشناسان روسی و ناتو برگزارشد ولی نهایتا دو طرف به توافق نرسیدند. در پی این موضوع ناتو اعلام کرد که این سپر را در ترکیه و رومانی و حتی در چک و لهستان و دریای سیاه و مدیترانه هم مستقر می‌کند. این موضوع روسها را عصبانی کرد و روس‌ها در مقابل وضعیت جدید سیاست خارجی تندتری در پیش گرفتند. لذا به نظر من شاید بتوان سال 2011 سال به مشکل برخوردن طرح  روی ست در روابط روسیه و امریکا و هم چنین بن بست در موضوع سپر موشکی و بن بست در توافقاتی که در نشست لیسبون انجام گرفت، دانست.

در حقیقت این موضوع، موضوعی است که در سال‌های 2005 و 2006 نیز موجب واکنش شدید روسیه شد و به یاد داریم که اظهارات پوتین در نشست مونیخ 2006 به تقابل روسیه و ناتو تعبیر شده بود. در حال حاضر نیز چنین وضعیتی وجود دارد. از نگاه روسیه طرح سپر موشکی یک مشکل اساسی برای ثبات استراتژیک در سطح جهانی ایجاد می‌کند و روسیه را از موقعیت همپایگی استراتژیک با غرب خارج می‌کند و این چیزی است که از جانب روس‌ها بزرگترین ضربه نظامی و امنیتی بر روسیه خواهد بود لذا واکنش‌های تند آن‌ها هم  از این جهت قابل درک است.

اما تنها مسئله سیاست خارجی روسیه بحث سپر دفاع موشکی نبوده است. در سال گذشته سیاست خارجی روسیه در ارتباط با مسائل خاورمیانه و از این طریق سیاست خارجی روسیه در قبال کشورهای غربی قابل توجه است. تحولات بیداری اسلامی‌یا بهار عربی در خاورمیانه از موضوعاتی است که در ابتدا روس‌ها به نوعی در مقابل آن تا حدودی غافلگیر شدند و به تدریج تلاش کردند که سیاست مشخصی در قبال آن داشته باشند. این سیاست مشخص تابعی از چند دغدغه اصلی روسیه در قبال معادلات منطقه بود. به هم خوردن معادلات موجود در خاورمیانه برای روسیه پیامدهای نامشخص و در عین حال نگران کننده ای دارد. روسیه با یک خاورمیانه مبهم مواجه می‌شود که از یک طرف امریکا و غرب دست باز تری در تعامل با وضعیت جدید دارند و از طرفی این تحولات می تواند در داخل روسیه یا کشورهای مجاور روسیه یعنی در کشورهای هم پیمان روسیه بازتاب داشته باشد. علاوه بر این، این تحولات می‌تواند منطقه را به سمت یک وضعیت  ناامن و نامشخص ببرد که احیانا حتی وضعیتی که اسلام گرایان در آن به قدرت برسند. در این صورت این مسئله می تواند برای روسیه و مسلمانان داخل روسیه عواقب و خطراتی هم در برداشته باشد.

روسیه سعی کرد تا آن جا که ممکن است با اقدامات غرب در منطقه مخالفت کند. به جز مورد لیبی که روسیه در شورای امنیت رای مثبت داد و بعدا بر اساس همان قطعنامه غربی‌ها علیه لیبی اقدام نظامی انجام دادند. روس‌ها بار‌ها با این مسئله مخالفت کردند و از آن ابراز نگرانی کردند و بعد از آن اجازه ندادند که قطعنامه‌های شورای امنیت فضایی برای  اقدام نظامی علیه یمن و به ویژه در مورد سوریه ایجاد کند.

در مورد سوریه به نظر می رسد روسیه به طور فعال تری وارد عمل شد. چرا که سوریه برای روسیه اهمیت استراتژیک جدی ای دارد. این اهمیت به دلیل نقشی است که روسیه در سوریه به خاطر مبادلات تجاری و نظامی و سابقه هم پیمانی چهار دهه ای دارد و مهم تر از آن روسیه  از به هم خوردن موازنه منطقه و قدرتمند شدن ترکیه  و از این طریق ایجاد پیامدهای امننیتی برای روسیه در منطقه قفقاز شمالی و جنوبی نگرانی دارد.

در این فضا است که روابط با جمهوری اسلامی‌ایران هم بهبود پیدا کرد. در واقع سیاست روسیه در قبال جمهوری اسلامی ایران هم در سال 2011  بر خلاف سال‌های 2009 و 2010 که فضای سرد و بی رمقی در روابط دو کشور ایجاد شده بود، گرم تر شد. در این سال روسیه برای حل مسئله هسته ای ایران طرح موسوم به طرح گام به گام یا طرح لاوروف را مطرح کرد. ایران هم از این طرح استقبال کرد، ولی عدم استقبال کشورهای غربی و در عین حال تلاش آن‌ها برای فشار بیشتر بر ایران باعث شد که این طرح هم فعلا به جایی نرسد. اما به طور کلی می توان گفت که روابط دو کشور بهبود پیدا کرده است. یکی از نقاط مشترک دو کشور مسئله حفظ سوریه و حمایت از حکومت سوریه در مقابل این تحولات و فشارهای عربستان و ترکیه و کشورهای اروپایی و آمریکا بود. در سایر موضوعات هم روابط دو کشور مسیر بهتری را به نسبت گذشته در پیش گرفته است. در حال حاضر رفت و آمد‌های مقامات دو کشور ایران و روسیه کاملا نشان می دهد که ایران و روسیه در منطقه خاورمیانه در برابر وضعیت خطرناکی قرار گرفته اند که اگر همکاری نکنند ممکن است عواقب خطرناکی برای دو کشور داشته باشد.

موضوع دیگری که در سیاست خارجی روسیه در سال گذشته قابل توجه بود، روابط با چین و هند است روس‌ها در مورد چین و هند سیاست فعالی را دنبال کردند. رفت و آمد‌ها میان روسیه و چین و هند نیز گسترش پیدا کرده است و روابط اقتصادی روسیه و این دو کشور گسترش پیدا کرده است به نحوی که چین شریک اول نظامی روسیه و هند شریک دوم و ایران شریک سوم نظامی‌روسیه است و این‌ها نشان می دهد که سیاست شرقی روسیه که یکی از اهداف سیاست خارجی پوتین از ابتدا بوده است هنوز هم مورد توجه است تا بتواند از این طریق  توازنی میان شرق و غرب در پرتو نگرش اوراسیاگرایی جدید روسیه برقرار کند.

نظر شما :