بهار عربی چه تاثیری بر گرووهای فلسطینی گذاشت؟

سایه مسالمت جویی اخوان بر سر حماس

۰۵ خرداد ۱۳۹۱ | ۱۹:۵۷ کد : ۱۹۰۱۶۸۹ اخبار اصلی
سید مرتضی نعمت زاده، کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به توافق گروههای فلسطینی می پردازد و معتقد است قدرت گرفتن اخوان المسلیمن راه را برای تقویت تاثیرگذاری اخوان المسلمین بر جنبش حماس هموار ساخته و در حال حاضر سیاست های مسالمت جویانه اخوان در مقابل آمریکا و اسرائیل بر حماس سایه افکنده است.
سایه مسالمت جویی اخوان بر سر حماس

 

 

دیپلماسی ایرانی: از سال 2006 و به دنبال پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین ، دو گروه عمده فلسطینی یعنی فتح و حماس دچار اختلاف شدند و علی‌رغم گفت‌وگوهای مستقیم و غیرمستقیم نتوانستند به یک تفاهم کامل دست یابند. با این وجود در ماه های گذشته و پس از تحولات منطقه امیدهایی برای توافق و وحدت گروه های فلسطینی ایجاد شده است. در روزهای گذشته جنبش های فتح و حماس درباره اجرای توافقنامه آشتی ملی و تشکیل دولت وحدت ملی در قاهره به توافق رسیدند. در مورد این توافق و تاثیر تحولات منطقه بر وحدت گروه های فلسطینی با سید مرتضی نعمت زاده، کارشناس مسائل خاورمیانه به گفتگو نشسته ایم که در زیر می خوانید:

 

 توافق اخیر فتح و حماس چه مسائلی را در بر می گیرد؟

 به موجب این توافق، همزمان با آغاز رایزنی ها برای تشکیل دولت وحدت ملی، کمیته انتخابات فلسطین نیز فعالیت خود را از 27 ماه جاری میلادی آغاز خواهد کرد. ظرف 10 روز از آغاز رایزنی ها برای تشکیل دولت، دولت وحدت ملی باید تشکیل شود و فعالیت آن به مدت 6 ماه ادامه خواهد داشت. در طی این 6 ماه نیز پرونده انتخابات سراسری فلسطین مورد بررسی قرار خواهد گرفت و درباره تعیین زمان آن با گروه های فلسطینی رایزنی خواهد شد. دولت وحدت ملی فلسطین به ریاست ابومازن رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، تشکیل خواهد شد و وی پرونده بازسازی نوارغزه و ماموریت کمیته های مربوط به آزادی در کرانه باختری و نوارغزه را برعهده خواهد گرفت.

 

سابقه این توافق چیست و تا چه اندازه می تواند قابلیت اجرایی داشته باشد؟

پس از وقوع اختلافات بین فتح و حماس در سال 2006، در طول 5 سال گذشته نشست‌های متعددی در قاهره، ریاض، دمشق و دوحه میان رهبران فتح و حماس برگزار شد تا زمینه آشتی این دو جنبش فراهم شود. توافق کنونی در امتداد توافق های پیشین میان فتح و حماس در ماه های گذشته در دوحه و قاهره است. در ماه فوریه گذشته توافقنامه ای بین فتح و حماس امضا شد که در ماه می در قاهره جزییات آن مورد توافق قرار گرفت. توافق کنونی سومین توافق بین این دو گروه است که در جهت برداشتن موانع و اجرایی کردن توافقات قبل صورت گرفته است. با توجه به این که در توافق دوحه قرار شد دولت آشتی ملی به ریاست محمود عباس تشکیل شود و این دولت موظف به برنامه ریزی برای دو انتخابات همزمان ریاست تشکیلات خودگردان و انتخابات پارلمانی در فلسطین شد. این توافق نامه در راستای اجرایی کردن توافقات گذشته است. از سوی دیگر ظرف ده روز گذشته محمود عباس  بدون هماهنگی با حماس دست به تشکیل دولت جدید زد و مورد انتقاد حماس قرار گرفت و همین انتقادات موجب شد که قطر و قاهره توافق جدیدی بین این دو طرف انجام دهند. من فکر می کنم الان شرایط اجرایی کردن این توافق نسبت به گذشته بیشتر است چرا که در حماس انتخابات برگزار شده و افرادی که مخالف توافقات دوحه و قاهره بوده اند در موضع ضعیف تری قرار گرفته اند و کمتر می توانند در اجرای این توافقنامه ها کار شکنی کنند.

 

تا چه اندازه این توافقات با فشار کشورهای خارجی از جلمه قطر و مصر صورت گرفته است؟ و یا این که مسائل و عوامل داخلی در حصول این توافق موثر بوده اند؟

مسئله آشتی ملی یک ضرورت استراتژیک در فلسطین به شمار می آید، به همین صورت مسئله مقاومت هم یک ضرورت استراتژیک در فلسطین تلقی می شود. به نظر می رسد جامعه فلسطینی در جمع این دو ضرورت دچار پارادوکس است. آشتی ملی به این معناست که جریان مقاومت و سازش در کنار هم بنشینند و با همدیگر گفتگو کنند که این اقدام کار سخت و پیچیده ای است. بنابراین جامعه فلسطینی این دو نیاز را احساس می کند و در آن واحد به دنبال آشتی ملی و مقاومت است. با توجه به این که حکومت خودگردان به مقاومت به معنای مبارزه مسلحانه و مقاومت جهادی اعتقادی ندارد و بیشتر به دنبال گفتگو و سازش است، مسئله قدری پیچیده می شود. این پارادوکس ناشی از خصوصیتی است که الان جامعه فلسطینی داراست. یعنی در عین این که گرایش به وحدت وجود دارد، تضاد بین مقاومت و سازش هم در این جامعه دیده می شود. با توجه به این که طرف سازش با عوامل خارجی هم پیمان خود ارتباط بیشتری دارد، مانع می شود که آشتی ملی به نحوی که در خدمت مقاومت باشد، انجام گیرد.

از سوی دیگر دو بازیگر مؤثر دیگر مصر و قطر هستند، که این ها هم دنبال وحدت جامعه فلسطینی هستند ولی برای سازش و نه مقاومت، بنابراین اجرای آشتی ملی موضوع هموار و بدون چالشی نیست بلکه با نشیب و فراز های زیاد و کش و قوس های متعددی روبرو است.

 

حماس مدتی پیش اعلام کرده بود که به دنبال این است که آتش بس طولانی مدت با اسرائیل اعلام کند به نظر شما تحولات منطقه چه تأثیری بر نگاه حماس نسبت به مسائل فلسطین داشته است؟

تحولات منطقه دو پیامد برای حماس داشته است اولا امید به آزادسازی فلسطین و پشتیبانی ملت های عرب از آرمان فلسطین را افزایش داده است که این مسئله قاعدتا موضع ستیزه جویانه مقاومت را در مقابل تجاوزهای رژیم صهیونیستی تقویت می کند. از سوی دیگر قدرت گرفتن اخوان المسلمین در منطقه به نوعی فشارهایی را بر حماس وارد می کند که از سیاست های مسالمت جویانه تری پیروی کند. چراکه این تحولات باعث شده که اخوان المسلمین در کشورهای دستخوش انقلاب قدرت پیدا کند. حماس امتداد عقیدتی اخوان‌المسلمین محسوب می شود، لذا سرنگونی مبارک و قدرت گرفتن اخوان المسلیمن در مصر راه را برای تقویت تاثیرگذاری اخوان المسلمین بر جنبش حماس هموار ساخته است. بنابراین در حال حاضر سیاست های مسالمت جویانه اخوان در مقابل آمریکا و اسرائیل بر حماس سایه افکنده است. با این وجود نمی توانیم بگوییم حماس گزینه مقاومت را کنار گذاشته است. چرا که این تجربه در فلسطین محسوس است که راه حل مذاکره و سازش و آتش بس جز در مقاطع کوتاه مدت که هم نیاز جامعه فلسطینی و هم اسرائیل است به طور کلی نمی تواند به استراتژی آن ها مبتنی بر آزادی خاک فلسطین کمکی بکند. لذا انتشار این خبرها یا از دقت کافی برخوردار نیست یا در چارچوب تحولات تاکتیکی، قابل توجه و تصور است. کما این که در مقاطعی همه گروه های مقاومت از جمله حماس و جهاد اسلامی آتش بس میان اسرائیل و مقاومت را پذیرفته اند ولی پس از مدتی این آتش بس از سوی رژیم صهیونیستی نقض شده و درگیری ها از سر گرفته شده است.

 

سوریه به عنوان یکی از مهم ترین حلقه های مقاومت دچار وضعیت نابسامانی است و این وضعیت در حال گسترش به لبنان است. از سوی دیگر تحولات مصر به نفع مقاومت پیش رفته است. این تحولات منطقه ای تا چه اندازه گروه های فلسطینی را به سمت وحدت سوق داده است؟

 به میزانی که انقلاب و تحول در مصر عمیق تر می شود و جنبش های مردمی در منطقه گسترش می یابد، قطعا موضع مقاومت تقویت خواهد شد. در چنین شرایطی حکومت خودگردان اگر بخواهد جایگاه خود را در معادلات حفظ کند ناگزیر است که به جریان انقلاب و مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی نزدیک شود. همین فضای تحولات در منطقه، افکار عمومی در غزه و کرانه باختری را به وحدت  گروه های فلسطینی تشویق می کند. پذیرش آشتی از سوی فتح و حماس ضرورت استراتژیکی است که فضای منطقه نیز آن را تشویق و ترغیب می کند و فشار مضاعفی را بر رهبران این دو وارد می کند. ولی مشکل از این جا ناشی می شود که محمود عباس هنوز مسئله فلسطین را در چارچوب معادلات گذشته بین المللی  و منطقه ای می بیند که آمریکا و اسرایئل نقش اول را در آن دارند. در حالی که این انقلابات این نقش را تضعیف کرده اند و تغییر داده اند. به نظر می رسد محمود عباس باید بر اساس قرائت جدیدی ازتحولات منطقه ای و بین المللی موضع گیری کند. ورود چین و روسیه به عرصه معادلات بین المللی برای جلوگیری از یکه تازی آمریکا فرصتی مناسبی برای حل مسئله فلسطین است اگر این موضوع در معادلات مورد توجه قرار گیرد.

 

شما به نگاه محمود عباس اشاره کردید. آیا این نگاه در تشکیل دولت موقت تأثیر گذار است و ممکن است توافق اجرا نشود؟

این احتمال وجود دارد. یعنی اگر محمود عباس احساس کند که انتخابات ریاست حکومت خودگردان و مجلس منجر به قدرت گرفتن حماس می شود ممکن است این دولت در انجام ماموریت هایی که بر عهده دارد با مشکل مواجه شود. مسئله فلسطین الان، هم به لحاظ تحولاتی که در منطقه رخ داده از موقعیت مهم تری برخوردار شده و هم این تحولات به دلیل مشغول کردن ملت ها و دولت ها به خود، مانع از پرداختن آن ها به مسئله فلسطین به عنوان موضوع اول و اولویت نخست انجامیده است. لذا پارادوکسی در منطقه ایجاد شده و یک نوع خلأ از جهت حمایت دولت ها و ملت ها از آرمان فلسطین در این مقطع ایجاد شده است که به نظر می رسد نکته منفی در تحولات منطقه در مورد فلسطین به شمار می آید. در جبهه اسرائیل هم این تحول رخ داده که رژیم صهیونیستی هم پیمانان مهمی را در منطقه از دست داده و آینده روشنی ندارد و در پی سامان دادن داخل و وضعیت دفاعی خود است. بنابراین مسئله فلسطین با نوعی خلأ و رکود مواجه است که هم در مقاومت در شکل تهاجمی آن تجلی پیدا کرده است و هم در سازش و گفتگوهای صلح.

 دلمشغولی های امنیتی و سیاسی جدید رژیم اسرائیل به خاطر انقلاب های بیداری و مطالبات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی شهروندان آن و تحولاتی که در پی آن ها در حال وقوع است و خلاء عمومی و رکودی که در کرانه باختری و غزه، هم در مقاومت و هم در سازش دیده می شود و از سوی دیگر درگیری امریکا در انتخابات ریاست جمهوری خود و گرفتار آمدن اروپا در بحران اقتصادی خویش ، و در داخل منطقه و در جبهه مقاومت دست و پنجه نرم کردن سوریه با بحران داخلی و گرفتاری لبنان به ترکش های بحران سوریه و مشغولیت ایران به پرونده هسته ای و عربستان به بحرین و یمن و اعتراضات داخلی خود، با احتمال شدت یافتن آن، و..  به نظر نمی رسد که در آینده نزدیک شاهد تحول عمده ای در عرصه فلسطین باشیم.

تهیه‌کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/12

 


نظر شما :