مسکو بازی در زمین دمشق را واگذار نمی کند

شطرنج روسیه و غرب در بحران سوریه

۲۱ خرداد ۱۳۹۱ | ۲۱:۵۱ کد : ۱۹۰۲۵۵۱ اخبار اصلی
داود احمدزاده، کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی به چالش دو جبهه غربی- عربی و جبهه متحدین سوریه می پردازد و معتقد است روسیه با به کارگیری تمام مولفه های قدرت خویش و هم پیمانی چین و حمایت ایران تلاش می کند که این بار برعکس قضیه لیبی بازنده بازی بزرگ قلمداد نگردد.
شطرنج روسیه و غرب در بحران سوریه
دیپلماسی ایرانی: هر چند به کارگیری گزینه نظامی و سرنگونی معمر قذافی (دیکتاتور سابق لیبی) تجربه موفقی برای غرب و بازوان نظامی آن یعنی پیمان نظامی آتلانتیک شمالی (ناتو) در تحولات برق آسای منطقه معروف به بهار عربی به شمار می رود ولی تکرار سناریوی لیبی در سوریه با دشواری هایی روبروست. در وضعیت فعلی بحران سوریه وارد فاز پیچیده ای شده به طوری که در داخل، مخالفین توان سرنگونی بشار اسد را ندارند و حکومت نیز به رغم برگزاری چند انتخابات متعدد و دعوت از معارضین برای آغاز گفتگو، توفیقی در ایجاد آرامش و کاستن از تنش های سیاسی نداشته است. این شرایط را باید محصول تنگنای استراتژیک در سوریه نامید، از آنجا که در تطویل بحران سوریه مولفه های اثرگذار داخلی و خارجی به جد فعال اند عبور از بحران موجود نیز به دلیل عدم مشارکت تمامی نیروهای دخیل، و بی میلی آنان به راه حل سیاسی و دیپلماتیک سخت تر شده است. این در حالی است که در جبهه متحدین نظام سیاسی سوریه و نیز مخالفین آن نیز مواضع متناقضی به گوش می رسد.

 به نظر می رسد که طرح کوفی عنان به دلیل مقاومت طرفین بر خواست های خویش با بن بست قطعی در عرصه اجرا مواجه گشته و این طرح 6 ماده ای هم نتوانسته گره ای از مشکلات پیچیده سوریه باز کند. در چنین شرایطی، طیف افراطی محور ضد سوری نظیر عربستان و قطر بر الزام مداخله نظامی و اجرای سناریوی لیبی تاکید و با تجربه اندوزی از مداخله همه جانبه غرب در لیبی امیدوارند که بار دیگر بتوانند ضمن دور زدن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد و بند هفت منشور آن نهاد بین المللی، با توسل به نقض حقوق بشر گسترده شرایط را برای سرنگونی بشار اسد و تحمیل خواست ها خویش از خارج فراهم سازند. با وصف فوق رسانه های غربی و عربی ضد سوری کشتارهای اخیر در الحوله و اطراف حمص را تجاوز آشکار نیروهای دولتی سوریه قلمداد می کنند. این در حالی است که هم نظامیان و هم مخالفین، درگیر جنگ داخلی گسترده ای هستند. در وضعیت فعلی شناسایی مسوولیت این کشتارها به رغم حضور ناظران بین المللی دشوار به نظر می رسد.

از سوی دیگر، امریکا و کشورهای اروپایی به رغم گسترش بحران داخلی سوریه و حتی سرایت آن به همسایگان این کشور (لبنان) هنوز هم در بکارگیری گزینه نظامی و اجرای سناریوی لیبی در سوریه دچار تردیدند، چرا که غرب در کسب اجماع بین المللی و انتخاب جایگزین شایسته برای حکومت بعد از بشار اسد توفیقی حاصل نکرده است. از این رو امریکایی ها و کشورهای اروپایی با پیشنهاد روسیه و چین برای امر برگزاری کنفرانس بین المللی در مورد سوریه موافق اند. از دیگر سو آشفتگی در جبهه معارضین سوریه در اتخاذ موضع واحد در قبال دولت و تجهیز طیف های افراطی وابسته به القاعده از سوی عربستان و قطر که نقش برجسته ای نیز در دامن زدن به خشونت های قومی این کشور دارند، موجب گردیده که غرب نیز نسبت به برخی از نیات و مطالبات طیف خشونت طلب سلفی سوریه نگران باشد. ترس از سر کار آمدن حکومت جدید سلفی درسوریه و گسترش خشونت های قومی می تواند تداعی گر وقایع تلخ افغانستان تحت حاکمیت طالبان باشد. این درحالی است که طیف افراطی مخالف بشار اسد نیات خودرا برای تسویه حساب خونین با اقلیت علوی و طرفدار دولت پنهان نمی سازند. همین عنصر، در تطویل بحران داخلی و مقاومت طیف وفادار به حکومت در برابر معارضین نقش موثری ایفا می کند.

نکته مهم این است که به رغم اینکه سوریه محور مقاومت علیه توسعه طلبی اسراییل در منطقه بوده با حمایت از حماس و حزب الله لبنان نقش بی بدیلی را در ایجاد توازن قوا در منطقه خاورمیانه بر عهده داشته است. با این وجود، رژیم بشار اسد در عرصه نظامی در طول چند دهه اخیر وارد جنگ با اسراییل نشده و جبهه جولان برعکس دیگر خطوط تماس و درگیر با اسراییل از آرامش بیشتری برخوردار بوده است. از این رو، حتی اسراییل هم نسبت به آینده سوریه بدون بشار اسد بدگمان است چرا که در صورت قدرت یابی سلفی ها نوع تنظیم مناسبات مشکل تر به نظر می رسد. در چنین شرایطی تل آویو هم از موضع گیری مستقیم در مورد تحولات سوریه اجتناب ورزیده است.

نکته دیگر در مورد تحولات سوریه این است که سیاست های ایران، روسیه و چین با نقشه محور عربی – غربی ضد سوری در تضاد است. روسها از سوریه به عنوان آخرین پایگاه استراتژیک در خاورمیانه یاد می کنند و گویا این بار می خواهند که با تابو شکنی به یگانه متحد خود در منطقه وفادار ماند ، لذا سفرهای هیات های متعدد غربی برای اقناع رهبران کرملین در ایجاد تغییر در سیاست های خود نسبت به سوریه توفیق نداشته است. از همین رو روسیه به همراه چین در نشست اخیر شانگهای نیز بر اجرای طرح صلح کوفی عنان و گفتگوهای سیاسی تاکید کردند. در این میان کرملین برای تقویت جبهه شرقی در مقابل تهاجم همه جانبه غرب به منطقه، مشارکت ایران را در نشست بین المللی صلح برای سوریه گام موثر در حل و فصل سیاسی بحران دانسته است، هر چند که امریکا و متحدان آن از این پیشنهاد روسها حمایت نکردند. این در حالی است که یک نوع اتحاد طبیعی بین روسیه، چین و ایران در اتخاذ موضع مشترک در قبال تحرک غرب برای اجرایی نمودن سناریوی لیبی در سوریه پس از نشست شانگهای پدیدار گشته است. از نظر سه کشور مذکور هدف اصلی غرب و متحدان منطقه ای آن از ایجاد تغییر در سوریه بر هم زدن ژئوپلتیک منطقه و تغییر موازنه قوا است. از آنجا که برخی از حکومت های منطقه نظیر ایران و سوریه همچنان در قبال این تغییرات مقاومت می کنند باید در مرحله اول از طریق تهدید و تحریم تسلیم شوند و در صورت تداوم ناسازگاری ها گزینه نظامی مدنظر غرب خواهد بود.

بر این اساس، رهبران کرملین بر این باروند که هدف امریکایی ها و برخی از کشورهای همسو با منافع غرب در منطقه محدود به سوریه نخواهد بود بلکه هدف اصلی دیگر اضلاع مقاومت در منطقه نظیر ایران، عراق و حزب الله لبنان هم است. شواهد موجود حکایت از آن دارد که فشارهای سیاسی و تهدیدات نظامی غرب و برخی از کشورهای عربی علیه حکومت سوریه در حال فزونی است. روسیه تلاش دارد با توسل به ابزار حق وتو خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد جلوی تصمیمات غرب علیه سوریه را با هماهنگی چین سد کند. در هر صورت تکرار سناریوی لیبی در سوریه برای روسها کابوس وحشت آوری است که می تواند ضمن فروپاشی آخرین دژ مستحکم کرملین در منطقه غنائم سرشار این پیروزی را نصیب غرب نماید. لذا روسیه با به کارگیری تمام مولفه های قدرت خویش و هم پیمانی چین و حمایت ایران می خواهد این بار برعکس قضیه لیبی بازنده بازی بزرگ قلمداد نگردد. باید دید آیا ظرفیت و توانمندی روسیه و ائتلاف سازی آن تا کی امکان مقاومت را در قبال جبهه غربی را خواهد داد ؟

 

نظر شما :