وضعیت عراق در شرایط ناامنی‌های هدایت شده

۰۲ شهریور ۱۳۹۲ | ۱۵:۱۵ کد : ۱۹۲۰۲۷۴ سرخط اخبار

به گزارش خبرگزاری فارس، ناامنی های در عراق روند روز افزونی یافته و شاهد گسترش آن حتی به منطقه الخضراء در بغداد هستیم که حاصل آن کشتار مردم بی گناه و نارضایتی عمومی از وضعیت موجود است. نا امنی باعث کاهش در روند سازندگی این کشور شده که به نوبه خود فقر و بیکاری را گسترش می دهد، همان چرخه ای که باعث افزایش افراط گرایی در کشور و در نتیجه کشتار بیشتر و تخریب بیش از پیش کشور می شود. در این بین گروه های مختلف انگشت اتهام و بی کفایتی را به سمت یکدیگر نشانه گرفته اند و هیچیک مسئولیتی در این قبال نمی پذیرد.

البته ریشه این تحولات را باید در سال های پیش از روی کار آمدن دولت جدید جستجو کرد که در این راستا تلاش شده با نگاهی به این روند، وضعیت فعلی، علل و عوامل آن و همچنین آینده تحولات بررسی شود که حاصل آن از نظر خوانندگان می گذرد. 

 ******

گروه ها و جریانات مقابل حاکمیت جدید عراق از 2003 تا کنون

پس از جنگ سال 2003 و سرنگونی صدام، حاکمیت جدید که با محوریت شیعه و کردها شکل گرفته بود، با مخالفت جدی بعثی ها روبرو شد، بعثی هایی که تصور می کردند نماینده سنی های عراق هستند اما در آن ابتدا راه به جایی نبردند. 

پس از آن اخوانی ها (حزب اسلامی) پرچم سنی ها را بدست گرفتند و سپس ملی گراها که اختلاطی از شیعیان و اهل سنت به رهبری «ایاد علاوی» بودند، وارد میدان سیاسی عراق شدند.

گروه های دیگری که با حاکمیت جدید عراق به مقابله برخاستند طیف جریان افراطی و القاعده بودند که پیش از سرنگونی صدام به این کشور آمده و پرورش یافته بودند.

گروه بعثی ها و القاعده در این بین دست به سلاح برده و با اتحاد یکدیگر به مقابله با حکومت برخاستند، اما گروه های میانه روی شیعی و سنی وارد روند سیاسی و مشارکت در آن شدند.

بعثی ها و القاعده در ابتدا بدلیل نداشتن پایگاه مردمی و اینکه بدنبال حداکثر امتیاز از حکومت بودند، موفقیت چندانی کسب نکردند، اما بتدریج قدرتمند شدند که از جمله دلایل آن می توان به حضور در عراق برای مقابله با آمریکا و جلوگیری از حاکمیت یک کشور عربی بدست شیعیان مورد حمایت ایران اشاره کرد. این گروه ها مورد حمایت لجستیکی عربستان بودند. نارضایتی مردمی از حاکمیت جدید نیز مزید بر علت شد تا این گروه های تندروی افراطی زمینه حضور قدرتمند داشته باشند.

از سوی دیگر آمریکا برای خروج آبرومندانه از این معرکه مجبور به تعامل با گروه های بعثی و تندرو و حامیان منطقه ای آنها شد که عربستان را شامل می شد.

آمریکا با این سیاست، فشار خشونت ها را از روی خود برداشته و به سمت حاکمیت و مردم شیعه منتقل کرد.

طیف سنی نیز در این بین از بعد نظامی فشار می آورد و از بعد سیاسی با فشارهای آمریکا امتیاز کسب می کرد.

سیاستی که باعث کاسته شدن از خشونت ها در سال های 2009 تا 2011 شد

در سال های 2009 تا 2011 که حاکمیت جدید در عراق شکل گرفت و آمریکا از این کشور خارج شد، امنیت بهتری را شاهد بودیم چرا که اولاً آمریکا از عراق خارج شده و بهانه از دست القاعده ای های خارجی برای ایجاد نا امنی گرفته شده بود و در ثانی دولت «مجالس صحوه»(شوراهای بیداری متشکل از ریش سفیدان و معتمدان) را در مناطق سنی نشین تشکیل داد که آن ها مسئول رایزنی با معترضان و بازگشت آرامش به مناطق شدند. همچنین دولت از سنی ها در ارتش برای خدمت در مناطق سنی نشین استفاده کرد که مجموعه این سیاست ها باعث کاستن از آمار ناامنی ها و کشته ها شد.

عوامل افزایش خشونت ها طی 2 سال اخیر

اما از سال 2010 تاکنون (2013) اتفاقاتی افتاد که باعث افزایش ناامنی ها و کشتار شد که از جمله آنها می توان به این موارد اشاره کرد.

- عوامل داخلی همچون: نارضایتی عمومی گروه های سیاسی سنی نزدیک به حاکمیت از میزان سهم خود؛ برخورد حکومت با سنی های حضور یافته در حاکمیت مانند طارق الهاشمی، صالح مطلک و اسامه نجیفی(فارغ از اینکه آنها مجرم بوده یا نبودند)؛ ناتوانی حاکمیت از نظر خدمات معیشتی و بهبود وضع مردم که باعث نارضایتی عمومی شد و همچنین انشقاق در حکومت شیعه عراق که جریان حکیم و صدری ها از جمله آنها بودند. علاوه بر این، حاکمیت نتوانست یارگیری با ثبات و خوبی از جریانات سنی داشته باشد.

این وضعیت باعث شد که روابط سیاسی گروه ها با حاکمیت به بن بست برسد. مردم به تأسی از تحولات منطقه، وارد تظاهرات خیابانی شدند و اینبار اتفاق جدید این بود که علمای دینی نیز وارد میدان شدند و گروه های سیاسی و تروریست ها در پس پرده از تظاهرات مردم استفاده کرده و با ایجاد ناامنی، چانه زنی های سیاسی خود را دنبال می کنند.

- عوامل خارجی همچون: عدم تعامل سازنده حاکمیت با ترک ها و کشورهای عربی به دلیل نگاه منفی آنها به تنها حکومت عربی شیعی منطقه، تحولات خاورمیانه موسوم به بهار عربی یا بیداری اسلامی که به مردم جسارت داد تا خواسته های خود را به صورت علنی و شفاف مطالبه کنند، تحولات سوریه که بر وضعیت عراق نیز تاثیرگذار بود (به دلیل سیاست های این کشور در قبال سوریه، کشورهای منطقه حامی مخالفان سوریه وارد درگیری با عراق شدند). عربستان که پروژه های مصر و سوریه را به نیابت از آمریکا در دست دارد، پرونده عراق را نیز بدست گرفت تا این سر پل مهم را تخریب کند.

تحولات منطقه همچنین سنی های عراقی را به این نتیجه رساند که باید برای حکومت چالش آفرینی کنند تا به خواسته های خود برسند.

- سطح بین المللی: آمریکا از حاکمیت مالکی حمایت می کند، اما باید توجه داشت که زمانیکه که آنها از عراق خارج شدند، بالاترین رابطه را با تروریست های عراقی و حامیان منطقه ای آنها داشتند که همین موضوع، نفوذ و تاثیرگذاری این کشور در عراق را میسر می کند. امروز اگر آمریکا بر ناامنی ها مدیریت نداشته باشد، قطعاً بر آنها مشرف و مطلع است. 

باید گفت که اراده بین المللی در منطقه مشغول کردن جریان شیعی در کشورهای مختلف است که در این پروژه بزرگ ایران (از طریق پرونده هسته ای)، لبنان(درگیری های تشکیل کابینه و شیعی- سلفی)، عراق(درگیری طائفی و قومی) و سوریه(جنگ داخلی) با معضلاتی روبرو شده اند.

موضع آمریکا در این شرایط

آمریکا در حال حاضر به دنبال بر هم خوردن عراق در شرایط فعلی منطقه ای نیست چرا که تلاش دارد تا منطقه را وضعیتی روشن و شفاف برساند، اما با جابجایی قدرت در عراق با ابزارهای عراقی مشکلی ندارد. جابجایی بین گروه های سیاسی در درون محیط، برای آمریکا تفاوت چندانی ندارد چرا که در منافع استراتژیک این کشور و طرح کلان آمریکا برای منطقه تغییر ماهوی ایجاد نمی کند.

اما در مجموع ناامنی در عراق به سود آمریکاست، چرا که می تواند بهره برداری سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی از این وضعیت داشته باشد. امروز حکومت عراق برای تسلط بر اوضاع به این کشور متوسل شده است که همین موضوع زمینه حضور و نفوذ عناصر اطلاعاتی - امنیتی آمریکا در عراق را فراهم می کند.

پیش بینی تحولات آینده عراق

باید گفت که در آینده نیز گروه های سیاسی مختلف در عراق این چالش را دنبال خواهند کرد، زیرا آنها به این نتیجه رسیده اند که حاکمیت توان مدیریت کشور را ندارد.

همچنین اعتراضات مردمی نیز افزایش می یابد. زیرا معترضان در آغاز به دنبال بهبود معیشت خود بودند، بعد سراغ مشارکت بیشتر سیاسی رفتند و حالا به دنبال تامین امنیت هستند که نشانگر افزایش مطالبات آنهاست. پروژه های اخیر گروه های تندرو نظیر بمبگذاری در مناطق مختلف عراق از جمله منطقه الخضراء بغداد، عامل جذب افراد ناراضی عراقی و جلب حمایت های کشورهای منطقه نظیر عربستان از این گروه های تندرو و افراطی بوده است.

همین عوامل باعث شده تا برای توقف این روند یک راه جدی وجود نداشته باشد.

یکی از مشکلات اصلی در پایان دادن به وضعیت فعلی ناامنی عراق ضعف و فساد در سیستم امنیتی حاکمیت است. مگر اینکه گروهای سیاسی، مردم، نخبگان مذهبی- فرهنگی به این نتیجه برسند که مشکلات را بین خود باید حل کنند.

تفاهم سیاسی امکان پذیر است و این تفاهم می تواند با رسیدن گروه ها به منافع به نسبت ظرفیت هایشان حاصل شود.

تقویت ساختار امنیتی مانند انتخاب وزیر دفاع و مسئولیت پذیری افراد و توجه به معیشت مردم از سوی حاکمیت می تواند تا حدود زیادی باعث کنترل ناامنی در عراق شود، اما در بعد خارجی هنوز کشورهایی مانند عربستان مایل به ایجاد ثبات در عراق نیستند. برای مقابله با نفوذ عربستان و ناامنی هدایت شده از سوی این کشور باید عوامل درونی ایجاد ناامنی را از بین برد تا القاعده و گروه های تندرو قدرت حضور و مانور نداشته باشند.

نگاهی به مشکلات و راه برون رفت از آن

امروز شیعیان در عراق متحد نیستند، بین کردها و شیعیان(شیعیان داخل ساختار حکومت) نیز مسائلی بوجود آمده که باعث جدایی آنها شده است، برای مقابله با این شرایط و ایجاد فضایی با ثبات باید به وضعیت معیشتی شهروندان رسیدگی شده، با ایجاد اصلاحاتی اساسی فساد را از دستگاه های نظامی و امنیتی دور کرد و برای حضور گروه های سیاسی تعامل کننده با حکومت زمینه را فراهم کرد و با کمک روحانیون شیعه و سنی مردم را با سیاست های دولت همراه کرد.

کلید واژه ها: عراق عربستان القاعده


( ۱۴ )

نظر شما :