اوباما میانجی روابط ایران و عربستان می شود؟

۲۱ مهر ۱۳۹۲ | ۲۱:۴۸ کد : ۱۹۲۲۸۵۷ سرخط اخبار

اندیشکده آمریکایی « ویلسون» در گزارشی نوشت: آغاز گفتگو میان ایالات متحده و ایران، به هراس های دیرینه عربستان سعودی دامن زده است. عرب ها نگران هستند که دولت «اوباما» تصمیم بگیرد یک «معامله بزرگ» را به قیمت به خطر افتادن عربستان با ایران منعقد کند.

به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، این هراس ها شک و تردیدهای بیشتری را در مورد وابستگی عربستان به واشنگتن برای تأمین امنیت کشورش ایجاد نموده است. عربستان که در جنگی تلخ بر سر تصاحب رهبری جهان عرب و جهان اسلام با ایران به سر می برد، قبلاً شاهد ضعف حمایت ایالات متحده در درگیری هایشان با ایران بر سر عراق و سوریه بوده است.

ترسناک ترین کابوس عربستان سعودی ممکن است به واقعیت می پیوندد: از سر گرفته شدن روابط میان تضمین کننده امنیتش یعنی ایالات متحده، و اصلی ترین رقیبش یعنی ایران، پس از 34 سال.

خانواده سلطنتی عربستان، تماس تلفنی تاریخی 27 سپتامبر رئیس جمهور «اوباما» به رئیس جمهور «حسن روحانی» را به عنوان نشانه ای قطعی از تغییر جهت آتی و خطرناک امریکا به سمت ایران تعبیر خواهند کرد؛ و این اتفاق هنگامی رخ داده که ایران و عربستان در رقابتی شدید برای به دست گرفتن رهبری مذهبی و سیاسی جهان عرب و جهان اسلام به سر می برند.

بنابراین دولت «اوباما» یک وظیفه دشوار دیپلماتیک را در متقاعد کردن عربستان که بسیار مضطرب و نگران است، پیش رو خواهد داشت و باید به آن ها بقبولاند که هدفش را فراموش نکرده و این رویه قرار نیست با انعقاد یک «معامله بزرگ» و اذعان به قدرت ایران بر خلیج فارس و منطقه پایان بیابد.

میزان وفاداری امریکا به متحدان عرب خود همیشه برای عرب ها یک سؤال بزرگ بوده، و هنگامی که در فوریه 2011 «اوباما» به سرعت پشت «حسنی مبارک» ، رئیس جمهور مصر را خالی کرد، بر این هراس ها و تردیدها صحّه گذاشت.

در واقع، دیدگاه عربستان از سوابق ایالات متحده در خاورمیانه (مثلاً «دستور کار آزادی» رئیس جمهور جورج دابلیو بوش برای ترویج دموکراسی و سپس تصمیم وی در سال 2003 برای حمله به عراق) نشانه ای از اقدامات نادرست و قضاوت های اشتباه امریکاست که عربستان سعودی هزینه آن ها را پرداخت کرده و ایران عواید و مزایای آن را به دست آورده است. طبق گفته های «سعود الفیصل» ، نخست وزیر عربستان، حمله ایالات متحده به عراق منجر به روی کار آمدن یک حکومت شیعه طرفدار ایران شد که باعث شد « عراق خیلی راحت به دست ایرانیان بیفتد.»

ملک عبدالله» ، پادشاه عربستان، تا به امروز اجازه نداده که «نوری مالکی»، نخست وزیر عراق، قدم به خاک عربستان گذارد، چرا که او را جاسوس و عامل ایرانیان می داند. او همچنین درخواست های ایالات متحده برای باز شدن سفارت عربستان در بغداد را نادیده گرفته است. عربستانی ها پذیرش و حمایت واشنگتن از دولت «مالکی» را آغاز لغزش واشنگتن به سمت ایران می دانند.

از سوی دیگر در سال 2011 «بهار عربی» ، تحت عنوان دموکراسی پدیدار شد، و دولت «اوباما» به شکلی عجیب تلاش کرد از اخوان المسلمین و دیگر گروه های اسلام گرای مشابه آن که در انتخابات مصر، تونس و مراکش پیروز شدند، استقبال نماید.

بدتر از همه این که جرقه آغاز جنگ های داخلی حل نشده را در یمن و سوریه روشن کرد. عربستان هرگز حمایت اخوان المسلمین از «صدام حسین»، رئیس جمهور عراق، در طول جنگ خلیج فارس در سال 1990 تا 1991 را فراموش نکرده، یا نبخشیده است، چرا که آن ها در حالی این کار را کردند که عربستان به هزاران نفر از اعضای اخوان المسلمین برای فرار و آزار و اذیت هایی که در مصر و سوریه بر آن ها روا می شد، پناهندگی اعطاء کرده بود.

جنگ داخلی تلخ سوریه، آخرین عامل اختلاف در روابط ایالات متحده و عربستان بوده است. از آن جا که ایران و متحد لبنانی اش حزب الله، از رئیس جمهور سوریه، «بشار اسد» ، پشتیبانی کرده و عربستان سعودی نیز در سوی مقابل از سرنگونی «اسد» حمایت می کند، سوریه نیز تبدیل به آزمونی دیگر برای بررسی وفاداری امریکا شده است.

خواسته های مکرر «اوباما» برای تسلیم شدن «اسد» ، باعث تشویق شدن و جسارت یافتن «ملک عبدالله» شد و باعث شد که او در رهبری حمایت عرب ها از مسلح ساختن مخالفان سوری پیشگام شود. قطر و امارات متحده عربی، که هر دو از دوستان امریکا هستند نیز در مبارزه برای سرنگون کردن «اسد» به عربستان سعودی پیوستند، و هر سه گمان می کردند که دولت «اوباما» در نهایت از آن ها حمایت و پشتیبانی خواهد کرد.

اثبات شد که این «فرضیه کلیدی» اشتباه بوده است. دولت «اوباما» در ابتدا به شدت با ارسال موشک های ضدهوایی به مخالفان سوری که ممکن بود روند بازی را تغییر دهد، مخالفت کرد. امریکا نگران بود که چنین موشک هایی به دستان افراط گرایان مخالف امریکا بیفتد.

اما با ادامه یافتن جنگ داخلی، این افراط گرایان پیشرفتی نکردند و قدرت خاصی نیافتند. این امر باعث شد «اوباما» از مداخله نظامی عمیق تر اجتناب کند. این کار امریکا، عربستان سعودی و متحدان عرب آن را در موقعیتی خطرناک و در معرض اقدامات تلافی جویانه «اسد» و حامیان ایرانی و لبنانی اش قرار داده است.

مشکلی که اکنون عربستان سعودی با آن روبروست این است که چگونه باید از خودش در برابر عواقب گرم شدن احتمالاً دراز مدت رابطه میان ایران و امریکا محافظت نماید.

ملک «عبدالله» در اواسط دهه اول 2000 تلاش کرد تا دوستان خارجی کشورش را جدا از واشنگتن دسته بندی کند و بدین منظور در اولین سفر خارجی خود به عنوان پادشاه در ژانویه 2006 به چین سفر کرد. چینی ها موشک های دی اف-3 با برد متوسط را برای عربستان سعودی مهیا ساختند، موشک هایی که حتی قادر به حمل کلاهک هسته ای برای محافظت از آن ها در برابر ایران در اواخر دهه 80 میلادی نیز بودند. گزارش اطلاعاتی جِین در جولای 2013 اعلام کرد که چین موشک هایی بیشتری را ارسال کرده و به عربستان کمک نموده تا دومین پایگاه پرتاب موشک های چینی خود که هم ایران و هم اسرائیل را هدف قرار می داد، بسازد.

با این حال عربستان می داند هنگامی که صحبت از توانایی، یا آمادگی سیاسی برای برنامه ریزی نیروهای نظامی در خاورمیانه در میان باشد، چین نمی تواند جایگزین ایالات متحده گردد. بنابراین پادشاه عربستان در حال خرید انواع سلاح های امریکایی به ارزش 60 میلیارد دلار، از جمله 84 اف-15 دیگر و یک سیستم دفاع موشکی مدرن و به روز شده از امریکا می باشد. این کار، عربستان را برای دهه های آتی زیر چتر امنیتی امریکا گرفتار کرده است.

عربستان سعودی و ایالات متحده همکاری بسیاری نزدیکی نیز در مبارزه با تروریسم القاعده درون عربستان و همسایه اش یمن با یکدیگر دارند. این دو حکومت به طور مشترک از یک «مرکز تلفیقی» استفاده می کنند که هر ساعت تهدیدهای تروریستی را ردیابی می کند، و عربستان به ایالات متحده اجازه داده که یک تأسیسات امنیتی برای پرتاب هواپیماهای بدون سرنشین مرگ آورش در سرتاسر مرز آن ها در یمن را راه اندازی کند.

شاهزاده «بندر بن سلطان» و شاهزاده «ترکی الفیصل» ، دو سفیر سابق عربستان سعودی در واشنگتن، هر دو پس از چندین دهه سر و کار داشتن با سیاست خارجی عربستان به این نتیجه رسیدند که: چه خوشمان بیاید چه نه، «تنها گزینه کارآمد» برای عربستان سعودی، ایالات متحده است.

هنوز مشخص نیست که این نگرش پس از آغاز روابط میان ایران و امریکا، هنوز پابرجا خواهد ماند یا خیر. رهبران عربستان سعودی سال هاست به تحمل کردن اختلاف نظرهای جدی خود با واشنگتن عادت کرده اند.

آینده روابط آتی عربستان و ایالات متحده احتمالاً تا حدی به چگونگی روابط میان ایران و عربستان بستگی خواهد داشت. انتظار می رود «روحانی» نیز پس از هشت سال تنش های شدید ناشی از سیاست های تحریک آمیز رئیس جمهور پیشین «محمود احمدی نژاد» ، به دنبال بهتر کردن روابط با عربستان سعودی و متحدان عرب آن در حاشیه خلیج فارس باشد.

عربستان در طول ریاست جمهوری «اکبر رفسنجانی» از سال 1989 تا 1997، روابط نسبتاً همیارانه و نزدیکی با حکومت ایران داشته است. بنابراین بهبود روابط همکارانه و نزدیک میان ایران و عربستان حداقل یک سابقه تاریخی دارد.

با این حال اختلافات بزرگی میان دو کشور وجود دارد. هر دو آن ها تعهدات عمده ای نسبت به طرفین مخالف با هم در جنگ داخلی سوریه، در عراق و در لبنان دارند. در بحرین که اکثریت شیعه علناً علیه خانواده سلطنتی سنی الخلیفه شورش کرده اند، رسانه های ایرانی طرف گروه شیعه را گرفته اند، در حالی که عربستان سعودی سربازانی به آن جا فرستاده و میلیاردها دلار پول خرج کرده تا به سلطنت سنی بحرین قدرت بخشد.

تضادها و اختلافات اساسی میان ایران و عربستان نیز هنوز پابرجاست. از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال 1979،

ممکن است دولت «اوباما» در نهایت تبدیل به بخشی از راه حل و میانجی این رقابت و تنش دیرینه میان ایران و عربستان شود. این اتفاق در صورتی رخ خواهد داد که امریکا بتواند به عربستان سعودی اطمینان بخشد که ایران به سلاح هسته ای دست نخواهد یافت و برای جنگ داخلی سوریه نیز یک راه حل مذاکراتی بیابد که به حکومت «اسد» پایان بخشد. اما بعید به نظر می رسد سوابق مداخله های ایالات متحده در خاورمیانه تا به امروز، بتواند انگیزه ای برای ایجاد اعتماد در عربستان به وجود آورد.

کلید واژه ها: عربستان سعودی امریکا ایران و عربستان


نظر شما :