داعش، سوژه همکاری های جدید تهران - واشنگتن

مهم نتیجه مذاکره با امریکا است نه ذات گفتگوی دوجانبه

۳۱ خرداد ۱۳۹۳ | ۱۶:۳۰ کد : ۱۹۳۴۴۴۱ گفتگو خاورمیانه
محسن جلیلوند استاد دانشگاه و کارشناس مسایل بین الملل بر این عقیده است که اعلام همکاری آمریکا با ایران برای حل مسایل عراق یک تعارف سیاسی بوده و حقیقت پشت پرده این است که بخشی از منافع امریکا در بی ثباتی در عراق نهفته است.
مهم نتیجه مذاکره با امریکا است نه ذات گفتگوی دوجانبه

دیپلماسی ایرانی- حامد شفیعی: آیا عراق به سوژه ای برای مذاکره میان ایران و امریکا بدل خواهد شد؟ تهران از مذاکره با واشنگتن بر سر کشوری ثانی خاطره خوشی در ذهن ندارد. هنگام حمله نیروهای امریکایی به افغانستان در سال 2001 میلادی بود که کمک های استراتژیک تهران به جامعه جهانی در افغانستان به از اریکه قرت پایین کشیده شدن طالبان کمک کرد. پس از آن در سال 2003 میلادی هم برخی زمزمه ها در خصوص همکاری تهران – واشنگتن در عراق پس از فروپاشی حاکمیت صدام حسین به گوش رسید. با وجود این همکاری ها بود که جورج بوش رئیس جمهور جمهوری خواه وقت امریکا نام ایران را در لیست کشورهای حامی تروریست و یا محورهای شرارت قرار داد. اکنون با گذشت بیش از یک دهه از روزهایی که امریکایی ها با شعار دموکراسی خواهی به عراق حمله کردند این کشور به میزبانی برای نیروهای داعش تبدیل شده است. فعالیت های امیخته به خشونت داعش در عراق ظاهرا راه چاره ای جز همکاری های ایران و امریکا را نمی طلبد. حسن روحانی رئیس جمهوری ایران در نشست خبری که دو روز پبش برگزار شد اعلام کرد که احتمال همکاری میان دو کشور در این خصوص وجود دارد. به دنبال آن باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا نیز اعلام کرد می توان به این مساله فکر کرده و این احتمال وجود دارد. رویترز در تازه ترین گزارش خود اعلام کرده است که چنین اقدامی می تواند یک گام مهم در مسیر برقراری تعامل میان دو دشمن دیرینه، یعنی ایران و آمریکا باشد. محسن جلیلوند استاد دانشگاه و کارشناس مسایل بین المللی قائل به نظریه مدیریت بی ثباتی بوده و بر این باور است که حفظ منافع آمریکا در بی ثباتی اما مدیریت آن در عراق نهفته است. متن گفتگو با وی به شرح زیر است :

به دنبال به راه افتادن بحران امنیتی در عراق به واسطه حضور نیروهای داعش ، برخی از رسانه های امریکایی نظیر وال استریت ژورنال از احتمال گفتگو میان ایران و امریکا بر سر عراق خبر داده اند. به نظر شما آیا امریکا به این نتیجه رسیده ست که مذاکره با ایران تنها راه به ثبات رسیدن عراق است؟

چرا می گوییم بحران؟ می خواهم اوضاع عراق را بر اساس چارچوب نظریه پروژه آمریکایی قرن 21 بیان کنم. نظریه ای تحت عنوان مدیریت بی ثباتی در این پروژه مطرح است. بر خلاف گذشته که فکر می کردند، منافع قدرت های بزرگ مانند آمریکا، در ثبات مناطق تامین می شود، پس از شروع قرن 21 و بعد از فروپاشی اتحادیه شوروی، این نظریه مطرح شد که برخی از مناطق جهان که منافع آمریکا در آنجا قرار داشته و احتمال دارد به خطر بیافتد باید بی ثبات باشد ولی مدیریت شود. اگر دقت کرده باشید، از سال 2001 با بی ثبات کردن افغانستان و سپس کشورهای دیگر، به نوعی همه کشورها وارد یک سلسله بی ثباتی شدند. عراق را بیشتر نوعی بی ثباتی می دانم. باید پرسید چرا آمریکایی ها عراق را ترک کردند تا چنین وضعیتی به وجود بیاید؟ اگر به تاریخ نگاه کنیم آمریکا ژاپن و آلمان را نیز اشغال کرد اما زمانی از این کشورها عقب نشینی کرد که ثبات در آنها برقرار شده بود. نظریه بی ثباتی مدیریت می گوید، منافع آمریکا در بی ثباتی تامین می شود. عراق در حال حرکت به سمت ثبات بود اما به یکباره داعش وارد این کشور شد. مگر داعش چند نفر بوده و چه میزان قدرت دارند که تا پایتخت بیایند؟ باید بیشتر به این مساله توجه داشت. اعلام همکاری با ایران را جدی نمی دانم . آیا آمریکا قبل از اشغال عراق به این نتیجه نرسیده بود که با ورودش به این کشور، نفوذ ایران نیز افزایش می یابد؟ آیا برای این مساله زمینه ای فراهم نکرده بود؟ یقینا برنامه داشت. اما اعلام همکاری با ایران بیشتر یک تعارف دیپلماتیک و لفاظی است تا واقعیت.

شما می گویید که بر اساس تئوری مدیریت بی ثباتی عراق اینگونه شده است. اما برخی کارشناسان بر این باورند که تحولات عراق متاثر از بی ثباتی نظام سیاسی و عملکرد ضعیف دولت و حضور کشورهای عربی و حمایت آنها از گروه های تروریستی است. با این حال آیا می توان شاهد تکرار مذاکره ایران و آمریکا در خصوص مساله عراق مانند آنچه در سال 2003 روی داد، باشیم؟

اینکه گفته می شود کشورهای عربی به دلیل مسایل سوریه و دلخوری از آن به دنبال بی ثباتی در عراق بودند، باید گفت که قبل از بحران سوریه، عراق بی ثبات بود و تقسیم بندی شده بود. من فکر کنم این مذاکره ممکن است. اما مذاکرات تا چه حد می تواند منافع دو طرف را تامین کند؟ آمریکا در عراق برنامه پیچیده ای دارد و با ظاهرسازی در نظر دارند دیگر دولت ها را نیز وارد کنند. منافعی که آمریکا در عراق تعریف کرده، ثابت است و آن را پیش می برد. پیش بینی می کنم تا سال 2030 عراق روی ثبات را نخواهد دید.

آیا اعلام همکاری آمریکا با ایران  بر سر عراق می تواند متاثر از مذاکرات هسته ای و دوجانبه ای که در یک سال اخیر میان دو کشور صورت گرفته باشد و با برعکس این مذاکره بر روند مذاکرات هسته ای هم تاثیرگذار باشد؟

بله، می تواند اثرگذار باشد اما باید تحولات منطقه یعنی ایران، آمریکا، سوریه و عراق را در یک بسته کامل دید. بده بستان های سیاسی همیدگر را بالانس می کنند. بر این باورم که آمریکایی ها مساله هسته ای و مساله عراق را پیش می برند. اما اینکه بخواهند ایران را وارد بازی کنند، شرایط منطقه پیچیده و پیش بینی را دشوار می کند. اما از شواهد و قرائن اینگونه بر می آید که آمریکایی ها با ایران نوعی همکاری را برای تامین منافع خود آغاز می کنند.

پیشتر آمریکا ارگان نظامی سپاه را به عنوان نهاد تروریستی اعلام کرده بود. حال آمریکا می داند که حضور نیروهای نظامی حتی به منظور آموزش در عراق انکار ناپذیر است. آمریکا چگونه می تواند در صورت همکاری با ایران این تناقض را حل کند؟

چرچیل می گوید هنر دیپلماتیک این است که از دل تناقض ها منافع را استخراج کنیم. تناقض های دیگری در دنیا وجود دارد که آمریکا به وسیله آن رفتار می کند. به طور مثال مگر خِمن های سرخ کمونیست نبودند؟ اما آمریکایی ها به این گروه کمک های مالی می کردند و ویتنامی های کمونیست نیز با این گروه می جنگیدند. در مورد ایران هم همینگونه است.

چرا در یک سال اخیر ما شاهد دست های بلندتر از جانب امریکا برای مذاکره رودررو و مستقیم با ایران بوده ایم؟

آمریکا هر زمان که احساس کند، مقداری تحت فشار قرار گرفته و برای خروج از این فشار، می گویند که حاضر است مذاکره کند. اما خود مذاکره مهم نیست. اینکه  بر سر چه چیزی مذاکره صورت گیرد و نتیجه آن چه می شود، مهم است. چندین دور مذاکره در عراق میان ایران و آمریکا، تا چه میزان موجب شد که در مذاکرات هسته ای به ما امتیاز بدهند؟  صرف مذاکره مهم نیست. موضوع مذاکره و نتیجه ای که از مذاکره عاید می شود، مهم است. آیا بازی برد- برد صورت می گیرد؟ پسخ به این سوال از اهمیت بسیاری برخوردار است.

هم ایران و هم آمریکا بر سر مساله تروریسم در عراق اجماع نظر دارند و درصدد حل این مساله هستند. آیا این مولفه مشترک را می توان به دیگر حوزه ها تعمیم داده و شاهد مذاکرات دیگر میان ایران و آمریکا بود؟

اولا باید دید ترویسم کیست و چه گروهایی در عراق تروریست هستند؟ اینکه در موضوع عراق، ایران و آمریکا بر سر مساله ترویسم اجماع نظر دارند، درست است. اما آمریکایی ها سپاه را تروریست می دانند، در حالی که ما منافقین را تروریست می دانیم. باید تعریفی از تروریسم وجود داشته باشد. در مورد عراق هم همینگونه است. آیا تمامی کسانی که در عراق حضور دارند، تروریست هستند. تروریست از نگاه آمریکا یعنی افرادی که منافع آمریکا را به خطر بیاندازد. بنابراین اگر به نطقه نظر مشترک از تروریسم برسیم، قابل قبول است. اما برای ما و آمریکایی ها دشوار است. تعریف آنها از تروریسم یک تعریف خاص و ما هم تعریف خاص خودمان را داریم. در یک موضوع هر دو طرف مشترک هستند.

برخی کارشناس بر این باورند رویدادهای عراق متاثر از حمایت های برخی کشورهای عربی از جمله عربستان از گروه های تروریستی است. دلیل نیز ناراحتی عربستان از عدم همکاری آمریکا در پرونده سوریه و حمایت های ایران از دولت اسد است. حال واکنش کشورهای عربی به خصوص عربستان در مقابل همکاری ایران و آمریکا چه خواهد بود؟

طبیعتا عربستان نسبت به این قضیه واکنش منفی نشان خواهد داد. اما فکر نمی کنم به صورت علنی واکشن ها صورت گیرد. به صورت غیرعلنی خواهد بود. تمام سیاست هایی که عربستان در خاورمیانه انجام می دهد، با هماهنگی آمریکا است. اگر دقت کرده باشید، موضوع داعش و آمدن آنها به عراق، دقیقا بعد از سفر اوباما به عربستان صورت گرفت. اگر آمریکایی ها چراغ سبز به عربستان نشان نمی داد، عربستان هرگز وارد این بازی نمی شد.

آمریکا نسبت به اقدامات خود در خاورمیانه تا حدودی احساس تعهد کرده و تقریبا هیچ اقدامی را بی برنامه نگذاشت. این را می تواند در مورد افغانستان مشاهده کرد که پس از سرنگونی طالبان، نیروهای خود را در این کشور مستقر کرد. پیمان امنیتی را تدوین کرده و حتی پس از خروج نیز همکاری های آموزشی خود را ادامه خواهد داد. چرا چنین احساس تعهدی از سوی آمریکا در قبال عراق وجود ندارد؟

قصد آمریکا این نیست که همانند افغانستان عمل کند. هر کدام از بخش ها دیپلماسی خاصی را اجرا می کند. در مورد عراق هرچند که به صورت علنی همکاری نمی کند اما به صورت پنهانی بسیاری از قرادادها را امضا می کند. قراردادهای در کردستان عراق با شرکت های نفتی آمریکایی منعقد شده است. اینکه آمریکا چه تعهدی نسبت به عراق دارند، به نظریه مدیریت بی ثباتی بر می گردد. اگر آمریکا می خواست به عراق تعهدی بدهد، باید ثبات آن را تامین می کرد در حالی که هیچ تعهدی برای تامین ثبات نداد. آنها می خواهند عراق را در بی ثباتی مطلق نگه دارند.

انتشار اولیه : دوشنبه 26 خرداد 1393/ باز انتشار: شنبه 31 خرداد 1393

کلید واژه ها: آمریکا ایران عراق محسن جلیلوند


نظر شما :