پشت پرده انتشار اسناد ویکی لیکس چیست؟

۰۵ تیر ۱۳۹۴ | ۰۰:۲۸ کد : ۱۹۴۹۲۰۲ سرخط اخبار

چند سالی است که ویلیام آسانژ جوان با انتشار اسناد محرمانه در سایت خود (ویکی لیکس) جنجالی در جهان به پا کرد و همه جا را به هم ریخت. به مرور زمان این اسناد به صورت موضوعی و منظم تر منتشر شد تا گمانه و تردیدها در خصوص دست های پشت پرده برای انتشار این اسناد جدی تر از قبل شود. 

مهدی مطهرنیا در گفت وگو با خبرآنلاین، معتقد است آسانژ ماموریتی هدفمند را دنبال می کند. با این استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین الملل موضوع اسناد ویکی لیکس و واکنش ها به این اسناد را مورد بررسی قرار دادیم که مشروح آن در پی می آید.

موضوع انتشار اسناد محرمانه توسط ویلیام آسانژ و سایت ویکی لیکس سوالات زیادی را در خصوص عامدانه بودن این اقدام برانگیخته است. آیا واقعا همه این اسناد بدون قصد و نیت دولت های غربی و به ویژه ایالات متحده آمریکا منتشر می شود.

اساسا دولت ها یک دیپلماسی فعال امنیتی پنهان را در جهان دنبال می کنند. حوزه سیاست های بین المللی، سیاست خارجی در عرصه جهانی از منظر امنیت سیاسی و سیاست های امنیتی ناظر بر آن از آنچنان اهمیتی برخوردار است که می توان گفت در کشورهای پیشرفته جهان این دکترین های امنیتی هستند که برتابشگر سطوح دیگر فعالیت کشورهای پیشرفته و قدرتمند جهان می شوند. فلذا دیپلماسی پنهان امنیتی مکمل دیپلماسی آشکار امنیتی قرار می گیرد. آمریکا تا کنون هشت دکترین امنیتی را پشت سر گذاشته که این دکترین ها به عنوان لایه های زیرین شکل دهی به دکترین سیاست خارجی و حتی موثر بر خط مشی های سیاسی و برنامه ریزی های اقتصادی اجتماعی آمریکا در داخل این کشور انباشته از ۵۰ ایالت مستقل بوده است. در دیپلماسی امنیتی پنهان نقطه تمرکز اصلی و مدیریت تحرکات در دست ریاست جمهوری و بهره برداری از نیروهای فضای مه آلود امنیتی است. فضایی که در آن چهره های امنیتی شاخص پنهان و پرورده شده برای عملیات ویژه می توانند کارساز باشند و در یک پهنه ارتباط پنهان با ارکان اصلی قدرت به ویژه رکن اصلی آن یعنی رئیس جمهور آمریکا در این فضای مه آلود تحرکاتی را به انجام رسانند که گرچه خالی از تمردهای امنیتی نیست اما موثر بر فضای مدیریت سیاست بین الملل ارزیابی می شوند.

بر این اساس شما معتقدید برنامه ای مشخص برای آسانژ تعریف شده است؟

سیگنال های موجود نشان می دهد آسانژ در این فضای مه آلود امنیتی وارد عمل می شود و ماموریتی هدفمند را دنبال می کند. بر مبنای این ماموریت در بزنگاه های تاریخی در فضای گفتمانی ناشی از ساخت و پرداخت شخصیتی او و تیم همراهش به عنوان عناصر متمرد در این فضای مه آلود وارد عمل می شود و با انتشار اسناد هدفمند کاتالیزور جریان مدیریت امنیتی در فضای بین المللی می گردد. به گونه ای که همواره شک و تردید ناشی از وابستگی و عدم وابستگی این گروه از فعالان امنیتی در افکار عمومی وجود دارد و هیچگاه نمی توان به راحتی مستنداتی برای اثبات وابستگی یا عدم آنها را پیدا نمود.

موضوع دیگری که در انتشار این اسناد مورد توجه قرار گرفته هدف گرفتن عربستان است. بر این اساس برخی از تحلیلگران مدعی شدند این اسناد عامدانه عربستان را هدف قرار داده و شاید موضوع به شدت گرفتن اختلاف نظرهای ریاض و واشنگتن باز گردد.

من بارها بر این نکته تاکید کردم که آمریکا بر آن است بر نو هارتلند حاکم شود. اگر هارتلند بزرگ را شامل سه بخش بدانیم. هارتلند نو یعنی خاورمیانه. نو هارتلند که قلب هارتلند نو را تشکیل می دهد یعنی فلات ایران و خلیج فارس و در نهایت آنچه من هارتلند اولیا نامیدم یعنی تبت هدف آمریکاست. تسلط و چیرگی آمریکا بر نو هارتلند جهت مدیریت امنیتی گسترش اروپای متحد به قلب آسیا یعنی نوهارتلند مد نظر آمریکاست. آمریکا بر آن است که از منظر ژئوپلتیک و استراتژیک گذرگاه عبور اتحادیه اروپا به خلیج فارس را ببندد. از این روست که اوباما حاضر است زمینه ساز توافق هسته ای با ایران شود. از طرف دیگر چیرگی بر هارتلند نو مقدمه ای برای چیرگی بر هارتلند اولیا یا تبت است که کنترل رقیب دیگر آمریکا برای نظم آینده جهانی را به دنبال دارد و آن چین است. به نظر می رسد امریکا حاضر باشد برای چیرگی بر نو هارتلند با هزینه های کمتر بخش خارومیانه عربی در هارتلند نو را به متحد غربی خود اروپا واگذار نماید. گسترش فعالیت فرانسوی ها در منطقه خاورمیانه و سرمایه گذاری آلمان ها و نفوذ سنتی انگلستان در این زمینه باید مد نظر قرار گیرد. اینکه بگوییم اختلاف میان عربستان و آمریکا وجود ندارد به باور من یک گزاره مانوس و مالوف در ایران است چراکه نگرش غالب در ایران این است که عربستان و کشورهایی مانند آن برده حلقه به گوش کشورهای بزرگ جهان مانند ایالات متحده هستند. فلذا می توانند فقط اختلاف سلیقه داشته باشند. من معتقدم این نگاهی تقلیل گرایانه است و از اطلاعات اشتباه در باورهای ما نشات می گیرد. عربستان اگرچه دارای سابقه وابستگی به ابرقدرت هاست اما دولت مردان هر کشوری خواهان اعمال نظرهای قدرت مدارانه خود در حیطه فعالیت های خویش هستند و امروز تحرکات آمریکا در منطقه خاورمیانه با حضور مستقیم ارتش آمریکا در منطقه استقلال عمل منطقه ای کشوری مانند عربستان و رژیمی مانند اسرائیل را بسیار محدود ساخته است و آنها را به صورت مستاجرانی در آورده که صاحب ملک را بالای سر خود دارند و به این ترتیب نمی توانند به هر اقدام منطقه ای که می خواهند دست بزنند. از اینجاست که اختلاف نظرها آغاز شده و پیامد آن آن است که رژیم حاکم بر تل آویو در بحران اوکراین بر خلاف سیاست های حاکم بر دولت صهیونیستی بین آمریکا و روسیه اعلام بی طرفی می کند و عربستان اخیرا سر واگرایی و ناموزونی با آمریکا را باز کرده و تلاش می کند با رقیب شرقی آمریکا به زعم خود یعنی روسیه مراوده داشته باشد. اینجاست که آسانژ و ویکی لیکس وارد می شود و نشان می دهد سرنخ های تمام تحرکات امنیتی در جهان به واشنیگتن ختم می شود و واشنیگتن اسنادی دارد که می تواند خاندان آل سعود را کاملا تضعیف نماید. انتشار این اسناد زنگ خطری برای خاندان آل سعود بود. که در کاخ سفید شاسی آن زده شد ولی صدایش در ویکی لیکس به گوش رسید.

با این تفاسیر چشم انداز آینده را چگونه می بینید؟ آیا انتشار هدفدار این اسناد باز هم ادامه خواهد داشت و شاهد فاش شدن اسناد محرمانه دگر به فراخور زمان خواهیم بود؟

آنچه من گفتم فضای مه آلود امنیتی است. در حوزه امنیت متخصصان عملیات و جنگ روانی حضور دارند که بر اساس هویت این فعالیت با روش های گوناگون اطلاعاتی و تحرکات مبتنی بر استفاده از مکانیزم های پیچیده جنگ روانی آستانه تلقین پذیری مخاطبان خود را دست کاری می کنند. در جنگ روانی و همچنین عملیات روانی ترکیب هوشمندانه ای از راستی و ناراستی حقیقت و ضد حقیقت در هم تنیده می شود. به گونه ای که مخاطب را در کشف حقیقت سر در گم نماید. لذا می بینیم هر کس بر مبنای منافع خود تلقینات ناشی از این اسناد را برجسته می کند. در ایران اسناد در خیلی جاها سندیتش مورد تردید قرار می گیرد اما زمانی که یکی از این اسناد به فرزند یکی از وزرای سابق دوره اصلاحات ربط دارد کسانی که همواره بر صحت اسناد ویکی لیکس تردید می کنند هیچگاه این تردید را در مورد این سند مطرح نمی کنند چرا که انتفاع جناحی ایجاب می کند که آنرا بپذیرند. پرسش آن است که اگر سندی در باب دیگران نیز در اسناد ویکی لیکس منتشر شود به همین اندازه مستند فرض خواهد شد؟ لذا شگرد عملیات و جنگ روانی در این معنا نهفته است و باید مخاطبان بسیار باهوش و در بزنگاه های معرفتی خود آنها را تجزیه و تحلیل کنند. بله در آینده هم این اسناد با نام ویکی لیکس و یا نام های دیگر ادامه خواهد داشت و هر چه امنیت جهانی تر شود حوزه ارتباطات امنیتی در این زمینه شاهد تحرکات بیشتر خواهد بود. 

کلید واژه ها: هارتلند آسانژ جنگ روانی هارتلند نو


( ۲ )

نظر شما :