تعیین‌کننده‌ترین موضوعات انتخابات 2016

‌آیا باید به نظرسنجی‌های انتخاباتی آمریکا اعتماد کرد؟

۱۸ شهریور ۱۳۹۴ | ۱۴:۳۹ کد : ۱۹۵۱۶۵۴ آمریکا نگاه ایرانی
علیرضا میریوسفی، سخنگوی سابق نمایندگی ایران در سازمان ملل در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: آنچه در انتخابات 2016 مهم بوده سه موضوع تعیین کننده سیاست‌های مالیاتی و وضع کلی اقتصاد، بیمه سلامت و سیاست‌های کلی مهاجرت است.
‌آیا باید به نظرسنجی‌های انتخاباتی آمریکا اعتماد کرد؟

علیرضا میریوسفی*

دیپلماسی ایرانی: آیا رئیس جمهور آینده آمریکا در سال 2017 برجام را لغو خواهد کرد؟ دو پاسخ به این سوال می شود داد. پاسخ ساده این است که اگر رئیس جمهوری انتخاب شود که در طول رقابت های انتخاباتی از برجام حمایت کرده یا حداقل مخالفت شدیدی نشان نداده است برجام ادامه خواهد یافت. پاسخ پیچیده تر این است که صرف نظر از این که چه کسی و از کدام حزب ساکن بعدی کاخ سفید باشد، واقعیت قدرت (Office Reality)   وی را با فراز و نشیب هایی به ادامه اجرای برجام مجبور خواهد کرد. برای این منظور مناسب است دو سوال فرعی را بررسی کنیم. اول این که کدام کاندیدا و حزب شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات را دارد و روی کدام یک می شود حساب کرد؟ و دوم این که چه مسائلی باعث شد آمریکا به مذاکره برای حصول به برجام بپردازد و این عوامل در دوره رئیس جمهور بعدی آمریکا چه وضعیتی خواهند داشت؟

در پاسخ به سوال اول، لازم است چند نکته درخصوص انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بیان شود:

نخست آنکه نظرسنجی ها به خصوص نظرسنجی های تلویزیونی یا نظرسنجی های بعد از مناظره و اینترنتی شدیدا گمراه کننده اند. اگر این نظرسنجی ها درست بود، به یقین ران پال هم اکنون رییس جمهور آمریکا بود. ران پال معمولا در نظر سنجی های تلویزیونی و اینترنتی قبل از انتخابات مقدماتی جمهورخواهان و حتی حین این انتخابات و بعد از مناظره های تلویزیونی و همچنین بین جوانان بالاترین آرا را در دو دوره اخیر داشته است، ولی هیچگاه حتی به یک شانس مسلم هم تبدیل نشده است.

دوم آنکه آنچه نامزدهای نهایی را تعیین می کند، علاوه بر ویژگی های فردی و گروهی نامزدها و مهم تر از همه توانایی آنها در جلب منابع مالی یا fund raising ، موضوع روند یا مومنتوم انتخاباتی و سازوکارهای درونی رقابت های انتخاباتی مقدماتی درون حزبی است. به این معنی که چون رقابت ها همزمان صورت نمی پذیرد و طی یک دوره زمانی حدودا شش ماهه و بصورت ایالت به ایالت صورت می پذیرد، کاندیداهایی که نتیجه چند ایالت اول را ببرند، تقریبا نامزدهای اصلی می شوند و بقیه از گردونه رقابت حذف می گردند. در این فرآیند شانس و قضا و قدر و دخالت های سیاسی و همچنین تعلق یا نزدیکی نامزدها به ایالت های اولیه انتخاباتی بسیار مهم است. برای مثال در 2012 ران پال به همراه رامنی، بیشترین اقبال را برای پیروزی در انتخابات مقدماتی جمهوریخواهان داشت و در انتخابات ایالت های اولیه جزو نفرات اول بود و انتخابات ایالت مین Maine را هم برد که شانس زیادی برای ایجاد مومنتوم لازم برای بردن نتایج سایر ایالت ها را به وی می داد. با این حال رییس حوزه انتخابیه Caucus  این ایالت تا پایان انتخابات از اعلام نتایج خودداری کرد و مدت ها بعد از انتخابات هم بخشی از رای های وی را محاسبه نکرد. گرچه این ایالت بعدها به خاطر رفتار غیرمعمولش جریمه شد، ولی عملا شانس ران پال را رد کل انتخابات به سادگی از وی گرفت و سنتروم که در نظرسنجی ها و مناظره های قبل از انتخابات عملکرد بد و شانس کمی داشت، رقیب اصلی رامنی شد.

نکته سوم آنکه با وجود پیچیدگی روزافزون انتخابات در آمریکا، می شود با استفاده از برخی پارامترهای عمومی و کلی در آمریکا در باره پیروز احتمالی انتخابات 2016 حدس هایی زد. با توجه به این که مطابق گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا، چالش های هویتی در سال 2030 بزرگترین چالش امنیتی این کشور خواهد بود، به طور کلی شانس یک رییس جمهور زن، لاتین تبار(هیسپن) یا سیاهپوست در انتخابات بسیار زیاد است. به همین خاطر افرادی مانند هیلاری کلینتون، مارک روبیو و تد کروز شانس خوبی دارند.

چهارم آنکه، گرچه گفته می شود فعالیت های لابی ها در آمریکا شفاف و علنی است، اما این موضوع چندان دقیق نیست. در انتخابات سال 2012 قانون کمیته های اجرایی انتخباتی بزرگ موسوم به super pack ها دچار تغییراتی شد که پای سرمایه های بزرگ را به مبارزات انتخاباتی بیش از پیش باز کرد. تا قبل از آن کمک های انتخاباتی دارای محدودیت بوده و شرکت ها و افراد مجاز به کمک انتخاباتی با مبالغ بالا وارد نبودند. با رای دادگاه قانون اساسی آمریکا در سال 2010 به نفع سوپرپک ها و متعاقب آن قانون جدید مربوط به آنها، انتخابات 2012 به رقابت سرمایه های بزرگ تبدیل شد. سوپر پک ها ظاهرا حق ندارند مانند ستاد انتخاباتی یک نامزد عمل کنند. ولی در عمل با حمله به رقبا و تخریب دیگران اثر زیادی می گذارند که عموما غیرشفاف و مبهم است و اعتراضات زیادی را برانگیخته است. البته برای تشخیص این که چه کسی برنده انتخابات خواهد بود، باید دید در ماهها و سال آینده کدام نامزدها می توانند منابع مالی بیشتری در قالب سوپرپک ها یا ستادهای انتخاباتی شان جلب کنند.

پنجم آنکه، بی اعتمادی مردم آمریکا به احزاب سیاسی ریشه در موضوع عمیق تری دارد که آن هم بی اعتمادی به دولت و کنگره است. کلا در آمریکا اعتماد به قوه قضاییه و ارتش در سطح بالایی بوده و عموما اعتماد به دولت و  کنگره حدود 40 تا 50 درصد است و حتی تا زیر 20 درصد هم در مواقعی رسیده است. بنابراین این بی اعتمادی عمومی است و نمی توان آن را در نتیجه نهایی انتخابات تعیین کننده دانست.

ششم آنکه، با توجه به این که معمولا برخی ایالت های آمریکا در دهه های گذشته بصورت سنتی به دموکرات ها یا جمهوریخواهان رای می دهند، تمرکز اصلی نامزدهای انتخاباتی بر ایالت های تعیین کننده ای است که رای آن ها بین جمهوریخواهان و دمکرات ها متغیر است و به آنها ایالت های متغیر یا Swing States  می گویند. در این ایالت های تعیین کننده، رای مردم عموما به ویژگی های فردی نامزدهاست و مردم معمولا بر اساس گرایش های حزبی رای نمی دهند. به طور سنتی برخی ایالت ها که عموما شامل مناطق ساحلی و شهرهای های بزرگ می شود به دموکرات ها و مناطق مرکزی و شهرهای کوچک تر به جمهوری خواهان رای می دهند و چند ایالت مهم مانند فلوریدا، اوهایو و پنسیلوانیا به عنوان ایالات های متغیر، صحنه اصلی رقابت های انتخاباتی هستند. در این ایالت های تعیین کننده و متغیر، شخصیت و کاریزمای فردی نامزدها و البته تبلیغات مرتبط با آن، نقش اصلی را در جذب آرا داشته و گرایشات حزبی اهمیت کمتری دارد. در انتخابات 2012 همه متفق القول بودند که شخصیت اوباما و نبود نامزدهای محبوب میان جمهوری خواهان عامل اصلی انتخاب اوباما بود. از طرفی آرای تعیین کننده مربوط به اقلیت موثر، آرای سرگردان است. عمده هزینه های تبلیغاتی نامزدها صرف آگهی های تلویزیونی بسیار گرانقیمت در فلوریدا می شود. ایالت هایی مانند نیویورک یا کالیفرنیا سال هاست بطور ثابت به دمکرات ها رای داده اند و رایشان هیچ تغییری نکرده است و در طرف متقابل می توان از ایالت هایی مثل تگزاس، اوکلاهاما، کانزاس سا داکوتاهای شمالی و جنوبی بطور ثابت به جمهریخواهان رای می دهند.

در نهایت آنکه، انتخابات در آمریکا سال به سال پیچیده تر و غیر قابل پیش بینی تر می شود. به نقل از یکی از افراد دانشگاهی آمریکا، دیگر همه ماه های سال در آمریکا به فصل رقابت های انتخاباتی تبدیل شده اند و نظر سنجی ها کمکی به پیش بینی ها نمی کند. مثلا چند روز قبل از انتخابات آمریکا موسسه معتبر پیو نظرسنجی را منتشر کرد که از اختلاف فاحش چهاردرصدی آرای رامنی با اوباما حکایت داشت و باعث شد بحث های زیادی در رسانه ها و محافل آمریکایی درگیرد. این نظرسنجی ها چنان رامنی را از پیروزی مطمئن کرده بود که حتی نطق تبریک به برنده دیگر احتمالی را آماده نکرده بود، با این حال نتیجه انتخابات و شکست فاحش رامنی برای هیچ یک از نظرسنجی ها قابل پیش بینی نبود. در مورد شانس های اصلی جمهوری خواهان نیز می توان بطور کلی شانس جب بوش، مارک روبیو و تد کروز را در میان جمهوریخواهان را بیشتر از بقیه دانست و در میان دموکرات ها نیز هیلاری کلینتون شانس اصلی خواهد بود. با این حال تا شروع انتخابات مقدماتی نمی توان گمانه زنی دقیقی انجام داد.

در مورد وضعیت اجرا یا لغو برجام پس از انتخابات 2016، تصور نمی شود پیروزی نامزد هر کدام از دو حزب، مشکل بزرگی برای تداوم اجرای برجام ایجاد کند. همانطور که گفته شد موضوع واقعیت قدرت، در آمریکا موضوع پذیرفته شده است؛ یعنی نامزدها عموما دسترسی به اطلاعات کافی برای تصمیمات راهبردی تا قبل از راهیابی به کاخ سفید را ندارند. شعارهای انتخاباتی به خصوص آن بخشی که برای راضی کردن لابی ها _ و نه عامه مردم _ مطرح می شود، عموما جنبه ا جرایی ندارد. شاید رییس جمهور خود را به وعده های اساسی اش مثل مالیات، بیمه درمانی، مسکن و مهاجرت که مسائل اصلی هستند، تا حدی متعهد بداند، ولی شعارهای خارجی یا مسایل غیر اصلی عمدتا بدون پشتوانه کافی هستند.

بطور کلی مسایل سیاست خارجی آمریکا معمولا در انتخابات ریاست جمهوری این کشور چندان تعیین کننده نبوده اند. البته استثناهایی هم وجود داشته که جنگ ویتنام و عراق از جمله این استثناها بودند، ولی به نظر نمی رسد انتخابات 2016 حزو این استثناها باشد. آنچه در نتیجه انتخابات مهم است، موضوعاتی نظیر سیاست های مالیاتی و وضع کلی اقتصاد، بیمه سلامت و سیاست های کلی مهاجرت هستند. در این سه هیچ یک از دو حزب برتری قاطعی نسبت به دیگری ندارد و به همین خاطر پیش بینی انتخابات نزدیک در نوامبر 2016 قابل پیش بینی است و این نزدیکی، طرح پررنگ مسایل کم اهمیت تر برای اکثریت رای دهندگان نظیر مسایل سیاست خارجی و ایران را محتمل می کند.

در یک دیدگاه کلان تر، تغییر استراتژی آمریکا در خاورمیانه که برجام یکی از جنبه های آن است، از اواخر سال 2006 و با به گل نشستن کشتی آمریکا در عراق شروع شد. گزارش مهم همیلتون-بیکر که بعد از نه ماه بررسی عمیق و سطح بالا در 6 دسامبر 2006 منتشر شد، در واقع آغاز مرحله بازبینی سیاست یا Policy Review در سیاست خارجی آمریکا به ویژه در خاورمیانه بود. بوش  تمایل زیادی داشت در دو سال آخر ریاست جمهوری خود به توافق با ایران به روش خود دست یابد که البته موفق نشد؛ بنابراین هیچ یک از دو دولت دموکرات و جمهوری خواه برجام را نقض نخواهند کرد.

موضع گیری های منفی نامزدهای انتخاباتی راجع به ایران بیش از آنکه معطوف به جذب آرای عمومی مردم آمریکا باشد، معطوف به جذب منابع مالی از کمک کننده ها یا donors است. به همین خاطر لزوما میزان ناسزاگویی بالاتر به ایران به معنی جذب رای بیشتر نخواهد بود. نامزدهایی که مشکلی برای جذب منابع مالی ندارند، معمولا سعی می کنند در این مواضع افراط نکنند و برای خود تعهداتی که اجرا نخواهند کرد ایجاد نکنند. با این حال این عده سعی می کنند وصله ناجور یا خارج از جریان اصلی (main stream) به نظر نیایند. به همین خاطر این مواضع ضد ایرانی در نتیجه انتخابات تعیین کننده نیست، ولی عدم همراهی با دیگر کاندیداها می تواند منابع مالی را تا حدودی کاهش دهد.

*  رییس گروه مطالعات خاورمیانه دفتر مطالعات بین المللی وزارت خارجه، سخنگوی سابق نمایندگی ایران در سازمان ملل 

انتشار اولیه: شنبه 14 شهریور 1394 / انتشار مجدد: چهارشنبه 18 شهریور 1394

کلید واژه ها: انتخابات ریاست جمهوری امریکا جمهوری خواهان علی میریوسفی انتخابات 2016


نظر شما :