واشنگتن باج نداده است

داستان 400 میلیون دلار پول آمریکا به ایران

۰۳ شهریور ۱۳۹۵ | ۱۴:۳۰ کد : ۱۹۶۲۴۶۹ اخبار اصلی آمریکا
به رغم اصرار محافظه کارانی چون پل رایان و دونالد ترامپ آمریکا به ایران باج نداده و داستان چیز دیگری است.
داستان 400 میلیون دلار پول آمریکا به ایران

دیپلماسی ایرانی: آسوشیتدپرس اوایل ماه جاری مدعی شد که ایالات متحده حجم زیادی پول نقد را در ازای آزادی تعدادی از شهروندان آمریکایی بازداشت شده به ایران پرداخت کرده است. تیتر مطلب این بود "ایالات متحده می گوید پرداخت 400 میلیون دلار مشروط به آزادی زندانیان آمریکایی در ایران بوده است." آن چه از این تیتر برداشت می شود چیزی شبیه پرداخت باج به ایران در ازای آزادی زندانیان است.  

اما این درست نیست. به رغم اصرار محافظه کارانی چون پل رایان و دونالد ترامپ جمهوری خواه، ایالات متحده به ایران باج نداده است. داستان آسوشیتدپرس در واقعی روایتی از یک پرداخت است که باراک اوباما پیشتر در ماه ژانویه آن را اعلام کرده بود. به نوشته خود آسوشیتدپرس، این پرداخت در واقع نتیجه حل و فصل یک دادخواست در دادگاه بین المللی بود و به آزادی زندانیان آمریکایی در ایران هیچ ارتباطی نداشته است. وقتی اصل داستان را بدانید به ارتباط واقعی میان آزادی زندانیان و پرونده دادگاه پی می برید. همچنین متوجه می شوید که این داستان درباره پرداخت مخفیانه باج از طرف دولت اوباما به ایران نیست.

اما دقیقا چه اتفاقی افتاده است؟

قضیه بسیار ساده است. این پرداخت، نخستین قسط از بازپرداخت پولی است که ایران بابت خرید تسلیحات به ایالات متحده پرداخت کرده بود اما هرگز این تسلیحات را دریافت نکرد. این داستان از سال 1979 و انقلاب اسلامی در ایران آغاز می شود. ایالات متحده در نوامبر 1979 در واکنش به واقعه گروگانگیری، روابط خود را با ایران قطع و دارایی هایی ایران را در آمریکا مصادره کرد. مهمتر این که ایالات متحده تحویل جت های جنگنده ای که دولت پیش از انقلاب ایران خریداری کرده و 400 میلیون دلار برای آن پرداخت کرده بود را نیز متوقف کرد. به طور معمول ایالات متحده اگر نمی خواست که جنگنده ها را به ایران تحویل دهد باید پولش را به تهران باز می گرداند. اما این کار را نکرد.  

بحران گروگانگیری سرانجام در سال 1981 در کنفرانسی در الجزایر به پایان رسید. اما عهدنامه الجزایر تمامی مسائل میان دو طرف از جمله اختلافات بر سر 400 میلیون دلار را حل نکرد. در عوض، عهدنامه الجزایر اساس ایجاد نهاد داوری در دادگاه لاهه شد که هر دو دولت ایران و ایالات متحده می توانستند در آن علیه یکدیگر اقامه دعوی کنند. این نهاد داوری که "دیوان داوری دعاوی ایران ـ ایالات متحده" نامیده می شد، قرار بود که نوعی داوری الزام آور میان دو طرف داشته باشد. این دیوان مرکب از ۹ داور بود: ۳ داور منتخب ایران، ۳ داور منتخب آمریکا و ۳ داور ثالث که منتخب ۶ داور دیگر بودند. روند رسیدگی به دعاوی که در این دیوان مطرح می شد بسیار بسیار کُند است. زمانی که دومین دور ریاست جمهوری اوباما آغاز شد، دیوان داوری هنوز حکمی درباره اختلاف 400 میلیون دلاری صادر نکرده بود. اما طرف آمریکایی پس از مدتی به این نتیجه رسید که احتمالا در این پرونده شکست خواهد خورد، آن هم شکستی بزرگ. چرا که ایران احتمالا می توانست 10 میلیارد دلار (به دلار امروز) را مطالبه کند. بنابراین دولت اوباما تصمیم گرفت که مساله را خارج از دادگاه حل و فصل کند و مذاکراتی را دراین باره با طرف ایرانی آغاز کرد. این مذاکرات با مذاکرات توافق هسته ای ایران و بازگرداندن شهروندان آمریکایی که در ایران بازداشت شده بودند، همزمان شد.

با این حال افرادی که بر روی توافق هسته ای و آزادی زندانیان مذاکره می کردند متفاوت از تیمی بودند که درباره حل و فصل اختلافات ایران و آمریکا بر سر پول تسلیحات مذاکره می کردند. تا ژانویه 2016 که ایران و پنچ قدرت جهانی بر سر برنامه هسته ای به توافق رسیدند، ایالات متحده قرار شد که 1.7 میلیارد دلار را به ایران بپردازد که 300 میلیون دلار آن سود دارایی های مسدود شده ایران بود.  

این حل و فصل همان روزی اعلام شد که نخستین دور از تحریم های هسته ای اعمال شده علیه ایران برداشته شد. این 400 میلیون دلاری که آسوشیتدپرس در گزارش خود به آن اشاره کرده، در واقع اولین قسط از مبلغ کل 1.7 میلیارد دلار بود. دلیل این که این پول به عنوان قسط اول پرداخت شد این بود که قوانین ایالات متحده دولت اوباما را از پرداخت پول به ایران منع می کرد. بنا براین دولت مجبور بود از ارز خارجی استفاده کند که البته این کار هم بسیار دشوار بود.

خوب پس حالا متوجه شدید، پولی که به تهران پرداخت شده در واقع برای پایان دادن به بیش از چند دهه دعوای حقوقی میان ایالات متحده و ایران بوده است. اما یک مشکل بزرگتر اینجا وجود دارد. مشکل این است که جنجال امروز در محافل سیاسی آمریکا واقعا درباره پرداخت پول به ایران نیست، بلکه درباره اختلاف بنیادین ما درباره رویکرد واشنگتن نسبت به ایران است. این روزها هر بحثی درباره ایران در واشنگتن (فارغ از اینکه موضوعش چه باشد) در واقع درباره توافق هسته ای ایران است. اساسا، یک طرف می گوید که ایالات متحده باید از حل و فصلی که (حداقل) در یک موضوع خاص تنش با ایران را کاهش می دهد استقبال کند، در حالی که طرف دیگر می گوید ایران اساسا بازیگر متخاصمی است که نمی توان ـ و نباید ـ با آن به تفاهم رسید.

همین گروه دوم است که توافق هسته ای را گام بلندی از سوی ایالات متحده به سوی همگرایی با ایران در خاورمیانه می بیند و معتقد است که این رویکرد فاجعه بار خواهد بود. بنابراین با حمایت بیشتر اعضای حزب جمهوری خواه در تلاش برای تضعیف توافق هسته ای است. اما مساله این است که توافق هسته ای واقعا نتیجه بسیار خوبی داشته و این نتیجه خوب، برای اردوگاه مخالفان توافق مشکلات زیادی را ایجاد کرده است. پس نتیجه این شده که هر اطلاعات جدیدی درباره ایران (ولو بسیار کوچک) یا توافق هسته ای به عنوان مدرکی دال بر اینکه "ایران بد است" یا "نمی توان به آن اعتماد کرد" مورد استفاده قرار می گیرد. جنجال اخیر بر سر پرداخت پول به ایران دقیقا از همین الگو پیروی می کند. آن چه در اینجا باید بدانیم این است که چنین روشی برای بحث درباره سیاست های ایالات متحده در برابر ایران موثر و کارآمد نیست و ما باید این کار را متوقف کنیم.

منبع: وکس / تحریریه دیپلماسی ایرانی / 30

کلید واژه ها: توافق هسته اي ايران ايالات متحده باج


( ۳ )

نظر شما :