اولین تابستان بدون حاج قاسم سلیمانی

۱۹ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۲:۵۹ کد : ۱۹۹۲۱۲۰ سرخط اخبار

اولین تابستان بدون حاج قاسم سلیمانی در راه است؛ ماییم و ریشه هایی که او از آنها بالیده بود و خود نیز بر بالندگی آن ریشه ها افزوده بود.

گروه سیاسی خبرگزاری فارس، یادداشت میهمان-محسن حیدری: مقامات امریکایی در ساعت ۱:۲۰ بامداد ۱۳ دی ۱۳۹۸ دستور شلیک به نماد انسانی هارت لند مقاومت را صادر کردند؛ حاج قاسم سلیمانی به اِحدی الحُسنَیَین منتخب خود یعنی شهادت رسید. تشییع پیکر او به بزرگترین تشییع جنازه تاریخ تبدیل شد. پیر و جوان با هر پوشش و سلیقه، در هر شهر و روستا، از هر طبقه و صنف، در هر سوی جغرافیای سیاست داخلی به صحنه آمدند و فریاد زدند: ما همه قاسم سلیمانی هستیم. حاج اسماعیل قاآنی از یاران دیرین و چهل ساله اش در سنگر او نشست. نه تنها چیزی از نیروی قدس سپاه و جبهه مقاومت کم نشد بلکه خون حاج قاسم چونان سرمایه انسانی و معنوی بزرگی، که از زمین به آسمان پاشیده شود، فدیه ای برای بیداری فطرت جوانها شد؛ معادلات دشمن به هم ریخت.

گام‌ بعدی دشمن، بعد از حماسه چند میلیون نفری وداع با پیکر شهید شاهد، حمله ارتباطاتی و شناختی به تصویر ذهنی مخاطب از حاج قاسم و تلاش برای تحریف چهره او و مصادره میراث معنوی - سیاسی او بود. کوشیدند بگویند حاج قاسم به این خاطر محبوب بود که تافته جدابافته بود و با بقیه فرماندهان دفاع مقدس فلان اختلاف و بهمان تفاوت را داشت. دشمن یکی دو هفته را با این سودا گذراند. جوانها در ایران و سراسر آسیای جنوب غربی، حاج قاسم سلیمانی را نه یک استثنای تکرارناشدنی که نمادی از "یک‌ مکتب مدیریتی" دیدند؛ و چونان تشنه ای که به جستجوی سرچشمه های جوشش خنکای آبی تمیز می رود، به دامنه های پربرکت و رشددهنده مکتب مدیریت مردمی دفاع مقدس پی بردند.

رسانه العهد لبنان، ارگان مقاومت اسلامی حزب الله لبنان، در مطلبی اختصاصی و در تیتر اول خود با عنوان "رموز فرماندهی شهید حاج قاسم سلیمانی به قلم سرلشکر محسن رضایی" نوشت: "قاسم سلیمانی بارها می­گفت هر چه دارم از دوران دفاع مقدس است. و می­ دانیم که دوران دفاع مقدس هم، هر چه دارد از قاسم سلیمانی­ها است و رمز موفقیت، دقیقاً در همین ارتباط دو طرفه است. در مکتب مدیریتی انقلاب و دفاع مقدس، "یادگیری جمعی هوشمند" توأم با "آموزش دوجانبه یا آموزش متقابل"، سبب شد تا جبهه­ های دفاع مقدس به یک دانشگاه جامع، تبدیل شود. منظور از "یادگیری جمعی هوشمند" در دفاع مقدس، عبور از یاددهی به یادگیری، عبور از آموزش انفرادی به آموزش جمعی، عبور از آموزش یکسویه به آموزش دوجانبه یا متقابل، عبور از آموزش مقطعی به آموزش مستمر و عبور از آموزش ایستا به آموزش پویا، منعطف و مولد است". 

با این نوشته و دهها اظهارنظر دیگر از سوی یاران و همسنگران حاج قاسم، مقامات امریکایی در امواج خروشان مردم این حقیقت را دریافتند که نه تنها نتوانسته اند این چشمه زلال و جوشان را مسدود کنند بلکه جوانها را به کوهسارانی که سرچشمه قاسم سلیمانی و اسماعیل قاآنی و عماد مغنیه هاست رهنمون شده اند؛ اگر امروز ایران هارت لند مقاومت جهان است، بی شک مکتب مدیریت مردمی دفاع مقدس ما، سخت-هسته و هارت لند معنوی و دژ الهام بخش آموزش و پروش مقاومت در جهان است. امریکا بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی، متوجه شد با یک فرد روبرو نیست بلکه به تعبیر امام‌ خامنه ای، با مکتب حاج قاسم ها مواجه است.

امریکاییها و دوستداران رویای امریکایی در واشنگتن، لندن، دوبی و حتی تهران، بعد از اینکه ترور فیزیکی حاج قاسم و نیز مصادره سیاسی او را بی نتیجه یافتند و از این دو مایوس شدند، تدبیر دیگری کردند؛ حمله به تصویر حاج قاسم و هجمه به مدیریت او. در حالی که اوایل کوشیدند منافقانه خود را هواخواه او نشان دهند و در نکوداشتش بکوشند و بگویند او محبوب بود چون متفاوت از بقیه سرداران سپاه بود، حالا که دیدند این حرف در مردم جا باز نکرد، کوشیدند تصویر مدیریت او را مخدوش کنند.‌ حسین درخشان از همکاران لندن نشین یکی از حلقه های مدیریت محفلی تهران، با یک تمثیل سینمایی، توهین بی شرمانه و بی سابقه ای به حاج قاسم کرد که قلم از بازنشر آن، خون به چهره می آورد.

بعد از هجمه به تصویر مدیریت حاج قاسم، تمام توان آمریکایی‌ها و دوستداران رویای امریکایی، مصروف هحمه به مکتب مدیریتی دفاع مقدس شد. صندوق توسعه ملی و خزانه بانک مرکزی یک کشور اگر مخزن ارز و طلا و پشتوانه پول مملکت است، گنجینه معارف دفاع مقدس نیز پشتوانه بی پایان و بالنده مدیریت حاج قاسم ها است. پس این گنجینه معارف باید گشوده و نابود شود. دستور حمله ای که در ساعت ۱:۲۰ بامداد ۱۳ دی ۱۳۹۸ انجام شد، بار دیگر تکرار شد؛ هدف: ریشه های پرورش دهنده حاج قاسم ها. ساعت عملیات: ۱:۲۰ دقیقه بامداد هر روز، به وقت تهران، بغداد، دمشق، بیروت، صنعا، غزه و غیره.

ناگهان و در آخرین روزهای بهار ۹۹ در هوای داغ خرداد، حسام الدین آشنا و سعید حجاریان و حسین باستانی از BBC فارسی به یک نقطه مشترک رسیدند؛ مدیریت دفاع مقدس نباید بعنوان یک‌ نقطه مثبت در اذهان‌ مطرح شود بلکه باید بعنوان نقطه منفی قلمداد شود. در این‌میان، حجاریان به صراحت از نیت خود پرده بر می دارد و در ماه خرداد که یادآور جشن‌ ملی غرورانگیز آزادسازی خرمشهر است، ادعا می کند که رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس نه تنها قهرمان و قابل تقدیر نیستند بلکه باید افرادی مستوجب محاکمه قلمداد شوند. اگر بتوانیم باور کنیم شلیک ساعت ۱:۲۰ در فرودگاه بغداد اتفاقی بوده، شاید اندکی مهیا شویم که بپذیریم این حملات به مکتب مدیریت مردمی دفاع مقدس نیز اتفاقی بوده است.

اولین تابستان بدون حاج قاسم سلیمانی در راه است. ماییم و ریشه هایی که او از آنها بالیده بود و خود نیز بر بالندگی آن ریشه ها افزوده بود. ماییم و آسمانی که او خون خود را به آن‌ پاشید تا فدیه بیداری فطرت ما باشد. ماییم و مکتب حاج قاسم ها؛ هارت لند معنوی مقاومت، مکتب مدیریت مردمی دفاع مقدس است و دفاع همچنان ادامه دارد؛ کجای کاریم؟ تازه اولین تابستان داغ بدون حاج قاسم سلیمانی در راه است؛ او مثل تمام‌ نمادهای این مکتب، به ما نمی گوید برو، می گوید بیا. از هجمه ها نهراسیم. در ایام دفاع مقدس، یکی از رزمندها اسیر شد و از دست بعثیها گریخت. نه قطبنما داشت، نه خورشید و ستاره ای در آسمان می دید. گفت از آتش توپخانه دشمن فهمیدم خط خودی همانجاست؛ زیر آتش. و لنگان لنگان و البته با احتیاط خود را به آنسو کشیدم. حالا ماییم و پای لنگ و آتش. آسمان از آتش خط مقدم، سرخ است؛ به سرخی خون یاران. بیا برویم... دفاع ادامه دارد و خرمشهرها در انتظار ما هستند. درنگ‌ نباید کرد. هرکه در این بزم مقربتر است، جام بلا بیشترش می دهند.

کلید واژه ها: حاج قاسم سلیمانی


نظر شما :