از برایان هوک تا الیوت آبرامز!

کاخ سفید تا انتخابات پیش روی آمریکا به دنبال زدن یک ضربه کاری به تهران است

۱۸ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۶:۰۰ کد : ۱۹۹۴۱۷۰ آمریکا خاورمیانه انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
محسن جلیلوند در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی بر این باور است که الیوت آبرامز به عنوان رئیس جدید گروه اقدام ایران ابتدا مسئله جدایی و انشقاق در حلقه محور مقاومت از ایران تا عراق، لبنان، سوریه و فلسطین را در دستور کار قرار می دهد و به موازاتش چالش های منطقه‌ای تهران را افزایش خواهد داد. یعنی احتمال بسیار پررنگی وجود دارد که در این مدت آمریکا ضربه کاری ایران بزند؛ ولی این که این ضربه در حوزه امنیتی باشد یا اقتصادی یا سیاست خارجی، باید منتظر ماند و دید.
کاخ سفید تا انتخابات پیش روی آمریکا به دنبال زدن یک ضربه کاری به تهران است

دیپلماسی ایرانی – پنج شنبه گذشته، برایان هوک پس از ۷۲۰ روز فعالیت به عنوان نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران از قصد خود برای استعفا خبر داد؛ استعفایی که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه نیز آن را تایید کرد. اگرچه بسیاری معتقدند دلایل این استعفا به شکست گروه اقدام ایران در تحقق اهداف مورد نظر برای پیشبرد سیاست فشار حداکثری علیه ایران باز می گردد، اما با توجه به روی کار آمدن الیوت آبرامز به عنوان رئیس جدید گروه اقدام ایران اکنون بسیاری معتقدند باید شاهد پررنگ تر شدن فشارهای سیاسی اقتصادی دیپلماتیک بر ایران بود. به ویژه که وی هم اکنون نماینده ویژه ایالات متحده در امور ونزوئلا است. اما به واقع دلایل این استعفای خود خواسته و یا فشار برای برکناری برایان هوک از سمت ریاست گروه اقدام ایران چه بوده است؟ آیا به واقع با روی کار آمدن الیوت آبرامز فضای تنش میان ایالات متحده آمریکا با ایران تشدید پیدا خواهد کرد؟ پاسخ به این سوالات، موضوع گفت‌وگوی دیپلماسی ایرانی با محسن جلیلوند، کارشناس و استاد روابط بین‌الملل است که در ادامه می‌خوانید:

پنجشنبه هفته گذشته بود که شاهد بودیم برایان هوک، رئیس گروه اقدام ایران در وزارت امور خارجه ایالات متحده از سمت خود استعفا کرد. اگرچه دلایل متعددی برای این استعفا مطرح می‌شود، اما به توجه به روی کار آمدن الیوت آبرامز، نماینده ویژه آمریکا در امور ونزوئلا با حفظ سمت خود، بسیاری معتقدند که کاخ سفید برنامه‌های جدی برای تشدید فشارها بر ایران را در دستور کار دارد. به خصوص آنکه بسیاری از اقتصاددانان معتقدند ذیل وضعیت اقتصادی و معیشتی «شبه ونزوئلایی» که در ایران وجود دارد، واشنگتن به دنبال ونزوئلایی کردن کامل معیشت اقتصاد در کشور است؛ ارزیابی شما در این رابطه چیست؟

در ابتدا باید گفت که استعفای برایان هوک، دومین خروج یک مقام ارشد آمریکایی از دولت این کشور ظرف تنها سه روز محسوب می‌شود. قبل از او «استفان آکارد»، بازرس کل موقت وزارت خارجه آمریکا جدایی‌اش از دولت را اعلام کرده بود. در ادامه نیز باید به این نکته اشاره داشت که برایان هوک پیش از این مسئول برنامه ریزی و سیاستگذاری وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا بوده است؛ سمتی که افرادی نظیر فرانسیس فوکویاما در آن حضور داشتند. این نکته نشان می دهد که برایان هوک نیز دارای هوش سیاسی و دیپلماتیک قابل توجهی بوده است که به این سمت گمارده شد. از زمانی هم که «رکس تیلرسون» به عنوان وزیر خارجه آمریکا منصوب شد در این وزارتخانه به عنوان مدیر دفتر برنامه‌ریزی‌های سیاسی به کار گرفته شد. اما ۲۵ مرداد ۹۷ بود که خبر رسید دولت ترامپ در راستای راهبرد فشار حداکثری خود علیه ایران، قصد دارد پست جدیدی تحت عنوان «گروه اقدام ایران» را به ریاست برایان هوک در داخل وزارت خارجه تشکیل دهد. حال نکته اینجاست که اساساً فاصله زیادی میان یک فرد تئوریسین با یک فرد اجرایی وجود دارد. چون هوک مسئول برنامه ریزی و سیاستگذاری وزارت امور خارجه بوده است بیشتر یک فرد تئوریک محسوب می شود تا اجرایی. البته نکته من بدان معنا نیست که نمی توان افراد قدرتمندی در حوزه اجرایی از دل تئوریسین ها بیرون کشید. ولی به هر حال فضای مسائل اجرایی به شدت متفاوت از فضای تئوریک و سیاستگذاری است. بنابراین به نظر می‌رسد که برایان هوک نتوانست در حوزه عملیاتی آن مدیریت لازمی که برای پیشبرد سیاست فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی ایران بود را در دستور کار قرار دهد. اگرچه وی در همین مدت توانسته است فشارهای زیادی بر ایران، به خصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی ایجاد کند به گونه ای که جامعه این فشارها را هر روز حس می‌کنند، اما در نهایت آن چیزی که مدنظر دونالد ترامپ بود روی نداد. از این رو بود که وی یا استعفا داد و یا مجبور به استعفا شد. البته این مسئله تفاوتی چندانی در اصل ماجرا ندارد. چرا که رفتن برایان هوک به هر دلیلی آنچنان که برخی از مقامات و مسئولان داخلی قلمداد می‌کنند به معنای شکست سیاست فشار حداکثری ایالات متحده آمریکا نیست، بلکه چنانی که شما اشاره کردید با روی کار آمدن الیوت آبرامز این مسئله می‌تواند گویای این واقعیت باشد که اکنون ایران باید خود را برای یک مرحله جدید از سیاست فشار حداکثری با سناریوهای مختلف آماده کند.

الیوت آبرامز، سیاستمدار آمریکایی که متهم به گمراه کردن کنگره آمریکا در ماجرای ایران است در سال ۲۰۱۹ به دستور مایک پمپئو، وزیر امور خارجه این کشور به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور ونزوئلا انتخاب شد و در حال حاضر، علاوه بر سمت جدید خود یعنی ریاست گروه اقدام ایران، این مقام را نیز حفظ خواهد کرد. به عبارت دیگر وی که سابقه فعالیت در دولت‌های رونالد ریگان و جرج دبلیو بوش را دارد اکنون فعالیت خود را به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور ایران و ونزوئلا ادامه می‌دهد. با وجود آن که آبرامز در جریان ماجرای ایران کنترا در دوره ریاست جمهوری ریگان به اتهام پنهان کردن اطلاعات از کنگره مجبور به پاسخگویی در مقابل نمایندگان شد، اما توسط جرج اچ دابلیو بوش مورد عفو قرار گرفت. ولی نکته مهم آنجاست که وی دیدگاه‌های سیاسی نومحافظه کاری رادیکالی دارد. به گونه ای از ایده جرج بوش برای حمله به عراق حمایت کرد و به او در طراحی تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ کمک کرد. البته علاوه بر الیوت آبرامز افراد دیگری چون جان بولتون، ریچارد پرل، پل برمر و پل ولفوویتز نیز در حلقه این تفکرات قرار دارند که به «ثبات و برتری هژمونیک» ایالات متحده آمریکا باور دارند. این افراد به شدت معتقدند که فاصله استفاده از قدرت نظامی سخت و قدرت نرم به اندازه یک تار مو است. این تفکرات به حدی در نگاه آبرامز پررنگ است که از وی در نشریات چپ آمریکایی، چون «نیشن» با عنوان «جنایتکار جنگی» و «عامل نسل زدایی» یاد می‌شود. در کنار این مسائل باید به این نکته اشاره کرد که آقای الیوت آبرامز برخلاف برایان هوک، هم بُعد تئوریک دارد و هم یک فرد اجرایی است. البته در این میان خبر حمایت «انجمن یهودی حمایت از اسرائیل» از روی کار آمدن آبرامز به عنوان رئیس گروه اقدام ایران نشان می دهد که از این به بعد باید شاهد تندتر شدن فضای تنش بین ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران بود. 

اما در این میان یک تناقض بسیار جدی وجود دارد. اگر در راستای نکته شما الیوت آبرامز از حلقه افرادی چون جان بولتون، ریچارد پرل، پل برمر و پل ولفوویتز جان به شمار می رود، چرا دولت دونالد ترامپ که اکنون به یک تنش جدیدی با جان بولتون به عنوان مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید رسیده است دوباره دست به گماردن افرادی مانند الیوت آبرامز زده است. خصوصا آنکه خود آبرامز نیز مانند بولتون از جمله افرادی بودند که از ابتدا با روی کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا مخالف بوده اند؟

نکته ای که در پاسخ به سوال مهم شما باید به آن اشاره کرد این است که اساساً روی کار آمدن الیوت آبرامز با نظر و خواست ترامپ نبوده است، بلکه این ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا و گروه‌های قدرت است که فردی مانند الیوت آبرامز را به این سمت می رسانند. به هر حال چنانی که اشاره داشتم  آبرامز روابط نزدیکی با لابی‌های حامی اسرائیل دارد و عضو شورای یادبود هولوکاست در آمریکاست و همین نکته هم سبب خوشحالی و حمایت قاطع انجمن یهودی حمایت از اسرائیل از روی کار آمدن آبرامز در امور ایران شد. همچنین آبرامز در تلاش برای برنامه‌ریزی کودتا علیه هوگو چاوز، رئیس جمهور چپ گرای ونزوئلا نقش داشته است. از طرف دیگر نماینده جدید آمریکا در امور ایران، در انتخابات سال ۲۰۱۶ از تد کروز و مارکو روبیو حمایت کرد اکنون همین سناتورها از وی حمایت می کنند. بنابراین با این میزان از حمایت سناتورها و لابی‌های یهودی و صهیونیستی در ایالات متحده آمریکا حتی اگر دونالد ‌ترامپ نیز با روی کارآمدن آبرامز موافق نباشد مجبور است حضور وی را تحمل کند. البته با توجه به فاصله کوتاهی که تا زمان برگزاری انتخابات و پایان دولت دونالد ترامپ وجود دارد این احتمال بسیار قوی است که الیوت آبرامز به صورت همزمان مسئول گروه اقدام ایران و کارگروه ویژه ونزوئلا باشد. اگر چه در این میان این احتمال نیز وجود دارد که ظرف چند روز آینده فرد دیگری برای ریاست گروه اقدام ایران معرفی شود، ولی احتمال آن بسیار کمرنگ است. چراکه الیوت آبرامز از زمان رونالد ریگان نقش جدی در تعیین سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا به خصوص در حوزه خاورمیانه داشته است. بنابراین وی اشراف و اطلاعات بسیار خوبی در حوزه غرب آسیا و به خصوص ایران دارد. 

به سوال ابتدایی مصاحبه بازگردیم. با توجه به آنکه شما معتقدید با روی کار آمدن الیوت آبرامز فضای تنش میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران پررنگ تر می شود، آیا به طور مشخص شما معتقدید اقتصاد شبه ونزوئلایی امروز ایران با روی کار آمدن چون فردی آبرامز به سمت فروپاشی کامل برود. اگر چه بسیاری معتقدند تفاوت معناداری میان شرایط اقتصادی ایران و ونزوئلا وجود دارد و نمی توان وضعیت دو کشور را از نظر معیشتی واقتصادی با هم مقایسه کرد، ولی هیچ کس نمی تواند منکر بحران در معیشت امروز ایران باشد؟
 
در پاسخ به سوال مهم شما باید گفت که واقعیات نشان از این دارد آمریکا با روی کار آوردن فردی چون الیوت آبرامز با چنین کارنامه و نگاهی به دنبال تشدید سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران است. البته در این میان باید به این نکته مهم اشاره کرد که افراد چون الیوت آبرامز خود را درگیر مسائل سیاسی، اقتصادی و غیره نمی‌کنند، این افراد یک استراتژیست و تئوریسین هستند، اما تفاوت آنجاست که آبرامز جزو آن دسته از استراتژیست‌هایی است که می تواند مبانی تئوریک را هم اجرایی کند. به عبارت روشن تر الیوت آبرامز، هم می تواند چارچوب استراتژیش را تعریف و تبیین کند و هم آن را عملیاتی و اجرایی کند. بنابراین با توجه به اقتضائات سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و معیشتی هر کشور برنامه، استراتژی و تئوری خود را برای فشار بر آن کشورها تشریح می کند و در ادامه نیز، خود آن را پیاده می‌کند. بنابراین اگرچه به باور بسیاری فاصله معناداری میان آمریکای لاتین با خاورمیانه وجود دارد و توان اقتصادی و معیشتی ایران به شدت متفاوت از کشوری مانند ونزوئلا است، اما افرادی مانند آبرامز با اشراف بر همین تفاوت‌ها سناریوهای کاملاً جدید و متفاوت از ونزئلا برای فشار بر ایران را در دستور کار قرار خواهند داد. لذا می توان انتظار داشت که ظرف چند روز اینده یک تیم بسیار قوی را برای فشارهای بیشتر بر ایران تشکیل دهد. به ویژه که انتقادات بسیار جدی به عملکرد دونالد ترامپ در خصوص ایران وجود دارد. به هرحال اکنون تلاش تهران برای انعقاد قرارداد راهبردی ۲۵ ساله با پکن سبب شده است که بسیاری بر عملکرد دولت دونالد ترامپ بتازند و او را مقصر نزدیکی راهبردی و استراتژیک ایران و چین بدانند. 

ولی روی کار آمدن افرادی مانند الیوت آبرامز که به تشدید سیاست فشار حداکثری علیه ایران می‌انجامد نتیجه ای جز پررنگ کردن روابط تهران با پکن و مسکو در بر خواهد داشت؟

چنانی که پیش‌تر اشاره کردم افرادی مانند آبرامز استراتژیست هستند که سعی می‌کنند از سناریوهای مختلف اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی برای انزوای ایران استفاده کنند. اتفاقاً به واسطه نزدیکی ایران به چین و روسیه اکنون ساختار سیاسی در ایالات متحده آمریکا به این باور رسیده است که باید فردی مانند الیوت آبرامز را به عنوان مسئول گروه اقدام ایران روی کار آید تا بتواند به قطع این روابط و انزوای تهران در مناسبات جهانی کمک کند، به ویژه آنکه سیاست و استراتژی ایالات متحده آمریکا از سال ۲۰۰۰ تا به اکنون حفظ امنیت اسرائیل بوده است. شما به سرنوشت عراق دوره صدام به عنوان تنها کشوری که حملات موشکی و هواپیمایی به اسرائیل داشت نگاه کنید، تنها ظرف چند ماه دولت صدام حسین را ساقط کردند. در کنار آن کشور مانند لیبی و معمر قذافی نیز سرنوشت مشابهی پیدا کرد. این شرایط اکنون برای سوریه و تا به اندازه ای لبنان شکل گرفته است. بنابراین مجموعه تحولات نشان می‌دهد که آمریکا به دنبال آن است که تمام موانع و چالش‌های امنیتی برای اسرائیل در منطقه را از میان بردارد. خصوصا که آبرامز تخصص اصلی خود را در حوزه حفظ امنیت اسرائیل می داند. اتفاقاً مسئله گمراه کردن کنگره در پرونده ایران کنترا نیز برای حفظ امنیت اسرائیل بود. از طرف دیگر چون خود دونالد ترامپ نیز به حمایت لابی‌های صهیونیستی در آستانه انتخابات نیاز دارد بعید می‌دانم با روی کار آمدن الیوت آبرامز مخالفتی داشته باشد. از این رو من معتقدم آبرامز مسئله جدایی و انشقاق در حلقه محور مقاومت از ایران تا عراق، لبنان، سوریه و فلسطین را در دستور کار قرار می دهد و همچنین چالش های منطقه‌ای تهران را افزایش خواهد داد. یعنی احتمال بسیار پررنگی وجود دارد که در این مدت آمریکا ضربه کاری ایران بزند؛ ولی این که این ضربه در حوزه امنیتی باشد یا اقتصادی یا سیاست خارجی، باید منتظر ماند و دید.

 

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: محسن جلیلوند ایران آمریکا سیاست فشار حداکثری برایان هوک الیوت آبرامز


( ۲۰ )

نظر شما :

خسرو ۱۸ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۰:۱۳
اولا تفاوت اساسی در وضعیت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ونزئلا و ایران وجود دارد در ثانی سابقه حکومت مداری و دیوان سالاری ایران و رابطه آن با مردم ، موید استحکام کشور ایران در مقابل دخالت های بیرونی است ، به نظر میرسد فتح اللهی و جلیلوند زیاد ترسیده اند و با تفکر همگون یکدیگر را بیشتر ترسانده اند
پورایمان ۱۸ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۳:۱۴
از زمان برکناری یا استعفای برایان هوک تا کنون دو کارشناس دیدگاه های مشابه و قابل تاملی در این خصوص در سایت دیپلماسی ایرانی منتشر کرده اند. در هر دو یادداشت قاطعانه ( نه تنها دیدگاه مقامات ، مسئولان داخلی و کارشناسانی که رفتن برایان هوک را به معنای شکست سیاست فشار حداکثری آمریکا قلمداد می کنند رد کرده و غلط دانسته اند ، بلکه آنرا (گویای این واقعیت! ) دانسته اند که اکنون ایران باید خود را برای یک مرحله جدید از سیاست فشار حداکثری با سناریوهای مختلف آماده کند!! درصورتیکه تدارک دور تازه و سخت تر سیاست فشار حداکثری بر ایران با مدیریت شخص جدیدی که کارنامه آنچنان شاخصی هم ندارد ، در سه ماه مانده به برگزاری در یک انتخابات حساس ریاست جمهوری که پر از تنش و تزلزل است عاقلانه بنظر نمیرسد. زمانی این سناریو جدید می توانست منطقی و پذیرفتنی باشد که سیاست فشار حداکثری ترامپ در سه سال گذشته به ۹۹ درصد اهداف سیاسی خود برای تضعیف حداکثری و به زانو درآوردن قریب الوقوع جمهوری اسلامی ایران می رسید . درحالیکه با وجود تضعیف شدید اقتصاد کشور اصلا به چنین اهدافی نزدیک هم نشده است.
مهندس مهراب لاهیجانی ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۱:۵۲
دشمن کیان ایران را هدف قرار داده ، حاکمان دست از تفرقه بردارند .راه نجات فقط اتحاد برای منافع ملی است.
حمید ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ | ۰۷:۱۱
این نوابغ ضربه کاری را به چی میگویند؟؟ آمریکا با تحریم و کمک ستون پنجم نانوشته اش در بین مسئولین اجرائی ایران ضربه مرگبار را بر پیکر اقتصادی ایران زده است، سکه یازده و نیم میلیون تومانی دلار بالای بیست و چهار هزار تومانی، گوشت کیلویی یکصدو ده هزارتومانی، لنیات گران و ... نشانه ضربه کاری است. تصمیمات با عجله نیز توسط ستون پنجمش که موجب شورشهای حتی مقطعی در کشور شده مانند آبان 98. تنش های مخرب در عراق، سوریه و یمن و کشتار و خونریزی بین مسلمانان نیز عرصه تاخت و تاز را برای اسرائیل فراهم آورده.