آیا باید از «آبرامز» ترسید؟

۱۹ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۷:۲۸ کد : ۱۹۹۴۲۱۰ سرخط اخبار

یک کارشناس مسائل امریکا گفت:  به جایگزینی آبرامز با برایان هوک نباید بیش از اندازه وزن داد، چرا که سیاست‌ها در جای دیگری تنظیم و ریل‌گذاری انجام گرفته است.

امیرعلی ابوالفتح در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به جایگزینی الیوت آبرامز و برایان هوک در مورد نقش اشخاص در سیاست‌گذاری خارجی امریکا اظهار کرد: سیاست خارجه هر کشوری از جمله امریکا متاثر از کارگزار و سیستم است، یعنی بخشی برگرفته سلایق اندیشه‌ها و تفکرات شخصیت‌های حقیقی است که در جایگاه حقوق قرار می‌گیرند از جمله رییس جمهور، وزیر امور خارجه مشاور امنیت ملی، وزیر دفاع و بخشی دیگر نیز فعل و انفعالات سیستم است، یعنی هیات حاکم در هر کشوری است که سیاست خارجه یک برآیندی از این دو است.

وی ادامه داد: در آمریکا در عرصه تصمیم‌سازی یا تعیین راهبردها در میان شخصیت‌ها اول از همه شخص رییس جمهور و بعد از آن تیم امنیتی رییس جمهور در حوزه سیاست خارجه و سیاست امنیتی شامل وزیر خارجه، وزیر دفاع، مشاور امنیت ملی تا حدودی وزیر انرژی و روسای جامعه اطلاعاتی مانند CIA قرار دارند.

این کارشناس مسائل امریکا تصریح کرد: وقتی در مورد تغییر برایان هوک و روی کار آمدن آقای آبرامز صحبت می‌کنیم باید توجه کنیم که این اشخاص در کادر اصلی تصمیم‌سازی ایالات متحده امریکا نیستند، برایان هوک مسوول میز ایران در وزارت امور خارجه امریکا بود، یک مدیر میانی که مسوولیت مصوباتی را دارد که دستگاه‌های اصلی تصمیم‌ساز اتخاذ می‌کنند و این‌ افراد مجری هستند.

نباید به مساله جایگزینی برایان هوک و الیوت آبرامز بیش از اندازه وزن داد

ابوالفتح افزود: بنابراین به این تغییر نباید بیش از اندازه وزن داد، چرا که سیاست‌ها در جای دیگری تنظیم شده و ریل‌گذاری انجام گرفته است و توسط این مجری اجرا می‌شود البته این مجری در مرحله اجرا می‌تواند اثرگذار باشد و قطعا مکانیکی نیست اما برای سطح مدیر میانی حضور یا فقدان یک آدم آن‌قدر تاثیرگذار نیست.

وی در پاسخ به این پرسش که «آیا انتصاب الیوت آبرامز نشانی از تغییر راهبرد آمریکا در خصوص ایران است؟»، خاطرنشان کرد: اگر روزی که جان بولتون جانشین مک‌مستر شد یا پمپئو جانشین تیلرسون شد، می‌شد به این پرسش این‌گونه پاسخ داد که گویا قرار است راهبرد امریکا تغییر کند اما اکنون این سمت چندان بااهمیت نیست که ما تصور کنیم حال که الیوت آبرامز بر سر کار آمده است بخواهد به عنوان مثال در ایران بحث تغییر رژیم را دنبال کند چرا که در این مساله در سطح بالاتر تصمیم‌گیری شده است.

برایان هوک قهر نکرده است

این کارشناس مسائل امریکا در مورد دلایل کنار رفتن هوک بیان کرد: او خود بهانه آورد که می‌خواهد به بخش خصوصی برود که البته از این دست اتفاقات هم می‌افتد، در امریکا بخش خصوصی از لحاظ پرستیژ و هم از لحاظ درآمد آن‌قدر جذابیت دارد که خیلی از افراد، سمت‌های اسم و رسم‌دار دولتی را رها می‌کنند و به بخش خصوصی می‌روند برای این‌که چندبرابر بیشتر پول در بیاورند، بنابراین ممکن است این مساله درست باشد، با توجه به واکنشی که به مایک پمپئو نشان داده است و تجلیلی که لابی‌های اسرائیل و جمهوری‌خواهان از برایان هوک انجام می‌دهند، هیچ نشانه‌ای از دعوا میان وزارت خارجه نیست که بگوییم برایان هوک نسبت به یک موضوعی قهر کرده و رفته است. بنابراین برایان هوک احتمالا به دلیل مسائل شخصی و کاری از سیستم بیرون رفته است.

ابوالفتح در مورد کارنامه الیوت آبرامز در سمت قبلی عنوان کرد: حتی اگر فرض را هم بر این بگیریم که آبرامز به اسرائیل خیلی نزدیک است و به دنبال تغییر نظام در ایران است و ضد ایران است اما عملکردی که در دوره مسوولیت خود در قبال ونزوئلا داشته، نتیجه‌ای نداده است، یعنی اگر آبرامز در قبال ونزوئلا از نظر دولت ترامپ یک کارنامه قابل قبولی داشت مثلا می‌توانست مادورو را سرنگون کند و گوایدو را بر سر کار بیاورد و تغییر رژیم در ونزوئلا انجام دهد، می‌شد گفت که از تجربیات آن‌جا و الگوی امریکا در ونزوئلا که برای آن‌ها به موفقیت رسیده است، در ایران اجرا کند اما این اتفاق هم نیافتاده است.

آبرامز در ونزوئلا هیچ دستاوردی نداشت

وی اضافه کرد: او در ونزوئلا هیچ دستاوردی نداشته و قدم از قدم نتوانسته‌اند که بردارند، وقتی که آبرامز بر سر این مسوولیت در مورد ونزوئلا آمد خیلی‌ها در امریکا با توجه به عملکردهای سابق او در مورد تغییر رژیم‌ها گفتند که کار مادورو تمام شده است، در مجموع این‌ها تصورهای روزهای اول بود اما اکنون یک سال و نیم گذشته است و هیچ اتفاقی نیافتاده است.

این کارشناس مسائل امریکا افزود: بنابراین به لحاظ عملکردی و بررسی کارنامه هم ما نمی‌توانیم بگوییم که آن‌چیزی که امریکایی‌ها دوست دارند توسط آبرامز تحقق پیدا کند به وقوع بپیوندد، یعنی امریکایی‌ها دوست دارند که شخصی مثل آبرامز بر سر کار بنشیند و تغییر نظامی انجام دهد و حکومت ضدامریکایی را سرنگون کند و یک حکومت طرفدار امریکا را بر سر کار بیاورد تا خون از بینی کسی ریخته نشود و امریکایی‌ها هم با مارش پیروزی وارد آن کشور شوند.

جابه‌جایی آبرامز از پرونده ونزوئلا به ایران چندان مهم نیست

ابوالفتح در مورد عدم توفیق آبرامز در برنامه امریکا در ونزوئلا اضافه کرد: آبرامز در ونزوئلا نتوانست این کار را بکند و قطعا با هر متر و معیاری شرایط ایران و جمهوری اسلامی قوی‌تر است بنابراین وقتی آقای آبرامز در ونزوئلا نمی‌تواند آن‌گونه که دولت ترامپ می‌خواهد منشا اثری باشد خیلی دور از انتظار است که بتواند این‌کار را در قبال ایران انجام دهد در مجموع این جابه‌جایی آبرامز از پرونده ونزوئلا به پرونده ایران چندان مهم نیست.

وی خاطرنشان کرد: شاید وقتی که آقای برایان هوک می‌رفته است، این‌طور فکر کرده‌اند که شخصی را بیاورند که یک پیام و شوک اولیه را بدهد که این فرد قرار است چه کاری کند اما عملکرد او این مساله را نشان نمی‌دهد و علی‌رغم نامی که از او ساخته‌اند و شخصیت خارق العاده‌ای که ساخته‌اند که قرار است بیاید کار عجیبی انجام دهد، عملکرد او در قبال ونزوئلا که جواب نداده است و احتمالا در مورد ایران هم جواب نخواهد داد.

بین خواست و توان امریکایی‌ها در تغییر نظام در ایران فاصله وجود دارد

این کارشناس مسائل امریکا در مورد رویکرد امریکایی‌ها در مورد تغییر نظام در ایران بیان کرد: بین این دو مساله که امریکایی‌ها تغییر نظام را در ایران می‌خواهند و می‌توانند، فاصله وجود دارد و ما باید تفکیک قایل شویم. براساس اسناد تاریخی از روز پیش از ۲۲ بهمن این مساله را می‌خواستند یا این‌که جمهوری اسلامی طور نباشد که امریکایی‌ها دوست نداشتند اما این مساله برای آن‌ها تحقق پیدا نکرده است. برخی از دولت‌ها آشکارتر در این موضوع وارد می‌شدند.

ابوالفتح اضافه کرد: ما باید مقطع زمانی را در این مورد در نظر بگیریم و ما نمی‌توانیم در مورد چهل سال بگوییم که امریکایی‌ها به دنبال براندازی بودند یا نبودند، شخص ریاست جمهوری امریکا، آقای ترامپ به دنبال تغییر نظام در ایران نیست مگر این‌که امکان گفت‌وگو میان ایران و امریکا فراهم نشود، یعنی برای آقای ترامپ اولویت اول گفت‌وگو است و این‌که پای میز مذاکره بنشینیم و معامله و توافق کنیم و اگر نتوانستند به توافق برسند به دنبال تغییر نظام می‌روند این فقط هم در مورد ایران نیست.

وی در مورد نگاه‌های موجود در دولت آقای ترامپ افزود: در همین دولت جریان‌های سیاسی و شخصیت‌هایی هستند که معقتد هستند که امریکا نباید وارد معامله و توافق با ایران شود چرا که معتقد هستند که هر توافقی با هر دستورکار و هر متنی امتیاز دادن و زمان دادن به ایران برای بقا است به عنوان مثال آقای جان بولتون قویا به این مساله اعتقاد داشت و آقای پمپئو نیز به همین صورت است، آن‌ها معتقد هستند که هیچ قراردادی نمی‌تواند خطر را رفع کند مگر این‌که یک حکومت کاملا مورد اعتماد و دوست ایالات متحد امریکا در تهران بر سر کار بیاید چنان‌که پمپئو از "حکومت نرمال" حرف می‌زند و از نظر او و امریکایی‌ها "حکومت نرمال" حکومت محمدرضا پهلوی، ملک عبدالله در اردن و محمد بن سلمان در عربستان است. در مجموع گاهی وزنه حامیان تغییر نظام در امریکا بر حامیان تغییر رفتار غلبه پیدا می‌کند و گاهی برعکس می‌شود.

این کارشناس مسائل امریکا تاکید کرد: اکنون سنگینی رویکرد تغییر نظام در امریکا بیشتر احساس می‌شود البته در صورتی که آقای ترامپ را در زمره این افراد قرار دهیم اما اگر قرار ندهیم، خیلی کار به جایی نمی‌برند چنان‌که می‌بینیم در تقابل بین دو تفکر تغییر نظام و تغییر رفتار با بیرون رفتن جان بولتون، تفکر تغییر نظام حذف شد یعنی سیستم در نهایت آن تفکر را نپذیرفت چراکه خیلی مخاطره دارد، علی‌رغم تمام لفاظی‌هایی که می‌کنند، می‌دانند که این مساله چه عواقب و مشکلاتی دارد و در مجموع از دست آن‌ها بر نمی‌آید که این کار را نمی‌کنند نه این‌که نمی‌خواهند.

ابوالفتح در مورد احتمال تغییر رفتار ترامپ و دولت امریکا در صورت پیروزی ترامپ در انتخابات عنوان کرد: ما در مورد موضوعی صحبت می‌کنیم که حداقل دو بازیگر دارد و بازیگران ثالثی هم از جمله چین، روسیه، اسرائیل، عربستان و کشورهای دیگر دارد حال ما می‌خواهیم این مساله را میان ایران و امریکا محدود کنیم، ما اکنون فقط در مورد امریکا صحبت می‌کنیم حال آن‌که واکنش ایران نیز مهم است یعنی این‌که اگر ایران بخواهد مقاومت کند و نه حتی مقاومت کند بلکه وارد فازهای تهاجمی شود و این فازهای تهاجمی منافع امریکا را بیش از پیش به خطر بیاندازد و این می‌تواند بر تقویت حامیان تغییر نظام تاثیرگذار باشد تا ادله برای قانع کردن گروه مقابل پیدا کنند.

نوع بازی ایران در دولت دوم ترامپ می‌تواند شرایط را تغییر دهد

وی اضافه کرد: در مجموع نمی‌توان گفت که اگر ترامپ در انتخابات رای بیاورد سیاست تغییر نظام را پیش می‌گیرد، آقای اوباما در دولت دوم با ایران به توافق رسید حال آن‌که روابط ایران با دولت اول آقای اوباما بسیار تلخ و سیاه بود و تحریم‌های سخت امریکا، اجماع جهانی و قطع‌نامه‌های مختلف همه در زمان اوباما بود، در آن زمان نیز ممکن بود که همین سوال پیش بیاید که این اوباما که اکنون این کارها را می‌کند در دولت دوم ممکن است به سمت جنگ و تغییر نظام برویم اما از دل آن برجام در آمد چراکه شرایط و بازی ایران عوض شد، در دولت دوم آقای ترامپ هم ممکن است نوع بازی ایران شرایط را تغییر دهد.

این کارشناس مسائل امریکا در خصوص تاثیر سیاست خارجی بر رای مردم امریکا در انتخابات گفت: قاعده اساسی در آمریکا این است که سیاست خارجی زمانی برای رای‌دهندگان امریکایی جذاب می‌شود که در زندگی روزمره آن‌ها اثرگذار شود چرا که سیاست خارجی حوزه نخبگانی است، برای مردم عادی آن چیزی که اهمیت دارد، معیشت است، سیاست خارجی اگر به رونق اقتصادی کمک کند آن سوژه به یک سوژه مهم تبدیل می‌شود به عنوان مثال جنگ تجاری با چین برای آن‌ها مهم است چرا که بالا و پایین شدن تعرفه‌ها زندگی آن‌ها را بالا و پایین می‌کند.

ابوالفتح افزود: نکته دیگر این است که سیاست خارجی در شرایطی که برای جوانان آن‌ها و کسانی که در ارتش کار می‌کنند خطر جانی داشته باشد، نیز برای مردم امریکا مهم می‌شود بنابراین ورود به جنگ، خروج از جنگ و وعده پایان جنگ می‌تواند در کسب آرا موثر باشد، اگر ایران و آمریکا به مرحله‌ای برسند که جنگ رخ دهد و جان سربازان امریکایی به خطر بیافتد، این موضوع برای مردم امریکا مهم می‌شود در غیر این صورت مساله ایران اصلا برای آن‌ها مهم نیست.


( ۳ )

نظر شما :