درنبود دیپلماسی پویا

۲۶ فروردین ۱۴۰۳ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۲۵۵۲۹ اخبار اصلی خاورمیانه
امید محسنی در یادداشتی می نویسد: اصلی در سیاست وجود دارد که می‌گوید هیچ تضمینی نیست یک استراتژی بسیار منطقی وبی‌نقص به نتایج مطلوب برسد. روشن‌تر اینکه حتی اگر مواضع اولیه ابران در قبال حمله اسرائیل را منطقی بدانیم و آنچه که تریبون‌داران جمهوری اسلامی از آن به عنوان پرهیز از شتابزدگی یاد کردند را یک استراتژی مهم در سیاست خارجی بدانیم، دوام و استمرار آن مورد تردید است.
درنبود دیپلماسی پویا

نویسنده: امید محسنی

دیپلماسی ایرانی: گرگ و میش جنگ یا فروخوردن خشم، پرهیز از پاسخ یا قطعی بودن انتقام؛ این روزهای اقتصاد و سیاست ایران شاید تعریفی جز این نداشته باشد. هم‌ارزی سیاست و اقتصاد گرچه یک امر معمول در بازارهاست، اما شرطی بودن اقتصاد ایران را باید در این مقوله فراتر از واکنش‌های طبیعی به رخدادهای منطقه‌ای دانست، چراکه جوّ انتظاری موجود از جهش‌های ناگهانی نرخ ارز و طلا در ایران در دهه‌های گذشته ثابت کرده، موج توقع در بازارهای مالی ایران هر صخره بازدارنده اقتصادی را در می‌نوردد.اما آنچه که در این میان بیش از گذشته رخ‌نمایی می‌کند، استراتژی مکمل مسئولان در قبال سیاستی است که بعد از هفتم اکتبر توسط رسانه‌های غربی به تکرار توانسته سیاست ایران را با تکانه‌های غیرقابل کنترلی مواجه کند. 

بعد از هفتم اکتبر، هیجان‌های ابتدایی انقلابیون که در جشن‌های میدانی خود بی‌خبر از تله رسانه‌ای موجود به خوشحالی پرداختند و با عقلانیت سیاسی سریع مسئولان به مسیر منطقی هدایت شد و بزنگاه‌های دیگری که به رغم بی‌تحرکی دستگاه دیپلماسی ایران بعد از کشته شدن سربازارن آمریکایی در اردن در سیاست مهار تنش ایالات متحده در منطقه حل و فصل شد، نشان داد، نبود نقطه محوری و متمرکز در سطح اجرایی سیاست خارجی کاملا مشهود است. البته این مشکل بعد از استقرار دولت سیزدهم و خروج «محمدجواد ظریف» از گردونه چانه‌زنی‌های بین‌المللی چندین بار مورد نقد قرار گرفت. 

انفعال ایران در قبال مواضع روسیه در قبال  ایران ، واکنش کم‌تاثیر به بیانیه‌های روسی و چینی که علیه ایران و جزایر سه‌گانه همنوا شده بودند، روشن کرد که دیپلماسی ایران مرکز مشخصی در دولت و دستگاه سیاست خارجی ندارد. به عبارتی ایران از قدرت چانه‌زنی و دفاع  میدانی در مواقع مهم و حساس برخوردار نیست یا دیپلمات خوش‌فکر و مسلط به اوضاع ندارد تا بتواند ضرب جنگ روانی و بازی‌های سیاسی و رسانه‌ای غرب را با کنشگری فعال در مراودات و تریبون‌های بین‌المللی تقسیم کند.

نمونه این خلا را می‌توان در روزهای گذشته دید. دو روز بعد از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، خط جدید مافیای رسانه‌ای غرب ابتکار عمل را در دست گرفت. با اینکه تریبون‌های نمازجمعه در اولین واکنش خود پرهیز از شابزدگی و تامل در پاسخگویی ایران را به شکل متحدی بیان می‌کردند و فرماندهان سپاه نیز روز بعد از آن همین رویه را در پیش گرفته بودند، اما معادلات رسانه‌ای غرب تغییر کرد و توپ و زمین را در افکارعمومی در اختیار گرفت. رویترز، بلومبرگ، سی ان ان و رسانه‌های دیگر غربی تصمیم گرفتند ایران را در تله‌ای بیندازند که روزهای اول واقعه توسط برخی مسئولان هشدارش داده شده بود. اما سوال اینکه چگونه معادلات اولیه که نشان از تفکر و تامل در پاسخ‌گویی داشت جای خود را به اعوجاج در اخبار و تغییر سیاست‌ها داد؟ آیا رسانه‌های غربی در هل دادن ایران به چاله جنگ و گسترش درگیری و بلاتکلیفی بازارهای داخلی موفق بوده‌اند؟ 

اصلی در سیاست وجود دارد که می‌گوید هیچ تضمینی نیست یک استراتژی بسیار منطقی وبی‌نقص به نتایج مطلوب برسد. روشن‌تر اینکه حتی اگر مواضع اولیه ابران در قبال حمله اسرائیل را منطقی بدانیم و آنچه که تریبون‌داران جمهوری اسلامی از آن به عنوان پرهیز از شتابزدگی یاد کردند را یک استراتژی مهم در سیاست خارجی بدانیم، دوام و استمرار آن مورد تردید است.  باید این‌طور تصور کرد که سیاست جدیدتری بر تصمیم ابتدایی سوار شده است، یا سیاست کلی در قبال سیاست انبوه جهانی مقهور شده و توپ و میدان را به حریف واگذار کرده است. بعد از گفت‌وگوهای امیرعبداللهیان با کشورهای تاثیرگذار منطقه‌ای و وزیران امور خارجه آلمان، بریتانیا و رایزنی‌های پشت پرده‌ای که تاکنون فاش نشده، جایگاه بدهکار و طلبکار در عرصه سیاست در حال تغییر است. بلافاصله بعد از این گفت و گوها روزجمعه، هیجان خبرهای ارسالی از طرف رسانه‌های آمریکایی و اسرائیلی اوج گرفت. این تنش‌آفرینی تا جایی پیش رفت که تا پاسی از شب بسیاری از مردم در داخل ایران و اسرائیل منتظر جنگ و حمله موشکی و پهبادی ایران بودند.

جمع‌بندی ضعیف دستگاه دیپلماسی از گفت‌وگوها و روایت‌های خارجی از این تماس‌های تلفنی یکی از دلایل بروز پدیده «باورپذیری هیجان» شد. در حالیکه سایت رسمی وزارت امور خارجه، محور گفت‌وگوهای امیرعبداللهیان و وزیران امور خارجه آلمان و بریتانیا را تاکید بر خویشتنداری و اصرار ایران بر پاسخگویی عنوان کرد، در داخل هم برخی بر هیجان جنگ بنزین ریختند. «کریمی قدوسی»  عضو جبهه پایداری و نماینده مجلس گفته بود که «تنبیه» اسرائیل در «ساعت آینده» رخ می‌دهد. او در توئیتی نوشته بود: بعد از تنبیه رژیم صهیونیستی در ساعت آینده این شرور خواهد فهمید که من بعد در هر کجای دنیا دست به ترور شخصیت‌های جبهه مقاومت بزند باز با سجیل و خیبر شکن و شهاب ایرانی تنبیه خواهد شد.

این توئیت باعث واکنش برخی از برخی چهره‌های سیاسی و رسانه‌ای شد. جواد امام نوشت: «درباره انگیزه و پشت پرده نوشته پایداریچی چیزی نمی‌توان گفت و نمی‌توان نظری داد. تعجب می‌کنم از کسانی که می‌خواستند یا می‌خواهند سیاست خارجی کشور و کمیسیون امنیت ملی مجلس را اینگونه اداره کنند.» برخی دیگر در فضای مجازی از درز اطلاعات نظامی توسط او گفتند و برخی هم بر این نکته نقد کردند  که اطلاعات او در این شرایط چه سیاستی را دنبال می‌کند؟ این نمونه از برد فضای مجازی در افکارعمومی و تلاش برخی برای برهم زدن سیاست‌های تعیین شده دو نکته مهم را گوشزد می‌کند: اول اینکه بازیگران مخرب سیاست در داخل نقش پررنگ‌تری یافته‌اند و بر دیگر اینکه فضای مجازی در جهت‌دهی افکارعمومی با فاصله نجومی رسانه‌ های داخلی و سیاست خارجی ایران را پشت سر گذاشته است. حرکت شبانه دلار به کانال 66 هزار تومان و دامن زدن صفحات زرد مجازی تحت عناوین مختلفی چون اخبار فوری مکملی هستند که به کمک تندروهای داخلی پازل سراسیمگی و اشفتگی افکارعمومی و اعوجاج در سیاست خارجی را تکمیل می‌کنند. 

24 ساعت طوفانی از ظهر روز جمعه تا ظهر روز شنبه، 25 فروردین ماه بدون پاسخ ایران گذشت و با همه گانه‌زنی‌هایی که مطرح شد هیچ اتفاق مهمی در ابعاد نظامی و سیاسی رخ نداد، اما مهمترین اتفاق این بود که دلار و طلا همچنان افزایش قیمت را تجربه می‌کنند.گویی نوشته‌های خبرگزاری دولت که با صراحت عجیب و غریبی اعلام کرد «اگر رئیسی نمی‌آمد ممکن بود دلار به 200 هزارتومان هم برسد اما حالا تا 100 هزار تومان شاید بالا نرود » رنگ واقعیت گرفته است. غرب در حال تکمیل یک نمایش بزرگ با صحنه‌گردانی رسانه هاست. ساختن تهدید از ایران به جای انتظار در قبال انتقامی که می‌تواند در عرف بین‌الملل دفاع مشروع  تلقی شود. رسانه‌های غربی با پمپاژ اخبار جنگ و مترصد نگه داشتن افکارعمومی دنیا در قبال پاسخ احتمالی ایران دو هدف مهم را دنبال کرده‌اند؛ جامه عمل پوشاندن به سیاست ساخت تهدید از ایران به جای اسرائیل و افزایش ریسک در بازارهای اقتصادی داخلی. 

در حالی که اینگونه القا شده ایران برای پاسخگویی دچار تردید و در حال انتخاب گزینه‌های مناسب است اما 10 روز گذشته به استمرار روز حمله و پاسخگویی خوانده شده است. یک مقام ارشد دولت آمریکا و یک منبع اطلاعاتی در تکرار این سناریو به سی‌ان‌ان گفتند، «ایالات متحده احتمال می‌دهد ایران به طور مستقیم به اهدافی در داخل اسرائیل حمله کند و ممکن است نیروهای نیابتی ایران نیز در این حملات مشارکت داشته باشند. دو فرد آشنا با جامعه اطلاعاتی آمریکا نیز به سی‌ان‌ان گفته‌اند، ایران در حال جابه جایی تجهیزات نظامی خود از جمله پهپادها و موشک‌های کروز، در داخل کشور است که نشان می‌دهد احتمالاً در حال آماده شدن برای حمله به اهداف اسرائیل از داخل خاک خود است.» حفظ وضعیت جنگی از یکسو و اعلام وضعیت اضطراری از سوی کشورهای اروپایی در دو روز گذشته نشان می‌دهد سناریوی تهدیدسازی و انزوای بین‌المللی ایران در مواجهه با برخورد احتمالی در جریان است. دیروز الجزیره از تعطیلی سفارت هلند در تهران و اربیل عراق خبر داد. گرچه خبرگزاری دانشجو از زبان یک مقام آگاه این موضوع را تکذیب کرد اما چند ساعت بعد سفارت هلند در تهران اعلام کرد که وزارت امور خارجه این کشور به دلیل تنش رو به افزایش میان ایران و اسرائیل، «روز یکشنبه» تعطیل خواهد بود.

همچنین وزارت امور خارجه آلمان از شهروندان خود خواست در پی تشدید تنش در منطقه، ایران را ترک کنند. به گزارش روسیا الیوم، در بیانیه وزارت خارجه آلمان آمده است: «با شریکان خود هر آنچه در توان داریم برای جلوگیری از تنش در خاورمیانه و خاور نزدیک از طریق کانال‌های دیپلماتیک تلاش می‌کنیم.» وزارت خارجه آلمان در این بیانیه افزود که شهروندان آلمانی حاضر در منطقه باید به توصیه‌های امنیتی توجه کنند.

از سوی دیگر همزمان با تعلل ایران در پاسخگویی یا اتخاذ یک تصمیم روشن که پیام اطمینان بخشی را به افکارعمومی در داخل بدهد، این نکته نیز در تحلیل‌ها وجود دارد که ایران از انتظار حمله در اسرائیل استقبال کرده است و افتادن در بازی رسانه‌های موثر دنیا از این منظر بوده که مسئولان ایرانی به این نتیجه رسیدند فرسایشی کردن بروژه پاسخگویی می‌تواند فشارها بر اسرائیل را افزایش دهد و همه کشورهای درگیر موضوع را برای پرهیز از تکرار این حملات بسیج کند، نکته‌ای که هم می‌تواند قرین واقعیت باشد هم می‌تواند نتایج دیگری به دنبال داشته باشد که از کنترل ایران خارج است. طولانی شدن این مرحله سیاسی از یکسو موجب شد اسرائیل در دو سو به اهداف مقطعی خود برسد. نتانیاهو بعد از ترورهای سریالی که اهداف مهم و تاثیرگذار مقاومت را هدف قرار داده، توانست اوضاع رو به وخامت داخلی و اعتراض‌های قبل از حمله به کنسولگری ایران را مهار کند.

فروکش کردن اعتراضات داخلی و حمایت تلویحی تندروها در اسرائیل برای حمله به رفح که او را برای فرار رو به جلو در سیاست داخلی یاری کرده، نباید از نظرها دور بماند. از سوی دیگر نتانیاهو سعی کرده در آستانه انتخابات آمریکا سطح تنش‌ها میان ایران ، آمریکا و اروپا را افزایش دهد. چنانکه بایدن ناگزیر به اعلام یک سیاست کلی در ایالات متحده شده و اعلام کرده، دفاع تمام قد از اسرائیل در دستور کار خواهد بود. بنابراین محکم‌کاری نتانیاهو برای کسب حمایت قطعی بایدن در مواجهه با افکارعمومی در آستانه رقابت‌های انتخاباتی می‌تواند دوران گذار نسبتا آرامی برای اسرائیل رقم بزند. در همین حال نتانیاهو با راه‌اندازی پروژه ترور و حمله به کنسولگری ایران، اخبار غزه و حمایت‌های روزافزون بین‌المللی را در سایه جنگ احتمالی از اولویت رسانه‌ها خارج کرد و تمرکز نهادهای بین‌المللی بر ممانعت از بروز جنگ، قحطی و کشتار در غزه را از پشت اضطرار و اضطراب تنش‌ها گذاشته است. این موارد در کنار مخالفت حماس با آخرین طرح آتش‌بس و بن‌بست‌های بین‌المللی ، حمله به رفح را با هزینه‌های کمتری برای اسرائیل امکان‌پذیر خواهد کرد. بنابراین استراتژی تعلل و طمانینه در پاسخگویی اگر با هوشیاری در قبال خط رسانه‌ای غرب و انتظارات داخلی در اقتصاد همراه نباشد می‌تواند نتایجی غیرقابل تصور به همراه داشته باشد./همدلی
 

کلید واژه ها: ایران اسرائیل حمله اسرائیل به سفارت ایران در سوریه بنیامین نتانیاهو آمریکا دیپلماسی مذاکره جنگ


( ۵ )

نظر شما :

عیسی ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ | ۱۴:۱۷
به نام خدا اگر منظورتان از دیپلماسی پویا، همان دست‌آورد دیپلماسی دولت آقای روحانی است: «برجام بودن آمریکا_ برجام بدون مزاحم» و اینست که با تأکید بر پایبندی یکطرفه به برجام، به آمریکا پیام بدهیم که تا همان موقع هم زیادی در برجام مانده بود و بهتر بود زودتر از برجام خارج شود! و پس از آن، حداقل یکسال ایران به صورت پویا و فعالانه به رایزنی با اروپا مشغول شد برای دست‌یابی به «اینستکس» و بعدش هم به قول آقای نوبخت، کار به جایی رسید که شرایط ایران حتّی از «نفت در برابر غذا» هم بدتر بود و دلار سه هزار تومانی با افزایش تقریباً ده برابری مواجه شد. (افزایش ده برابری یعنی اگر در زمان رئیسی دلار بشود سیصد هزارتومان، تازه میشود مثل زمان روحانی، البته بدون الزام به محدودیت‌های برجام)