سعیدخطیب زاده:
اصل وفاق؛ همزیستی هماهنگ مبتنی بر اراده و کنش منطقهای است

دیپلماسی ایرانی: سعید خطیب زاده، معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و رئیس مؤسسه مطالعات سیاسی و بینالملی طی مقالهای با عنوان «نظم پساقطبی» در مجله تخصصی مجمع گفتوگوی تهران نوشت: مجمع گفتوگوی تهران ۲۰۲۵ در لحظهای از ابهام عمیق جهانی برگزار میشود. در سراسر جهان، پیشفرضهایی که روزگاری نظم بینالمللی را حفظ میکردند—همچون اتحادهای قابل پیشبینی، نهادهای پایدار و هنجارهای مشترک—در حال فرسایشاند. رقابتهای ژئوپلیتیک، واگرایی اقتصادی، اختلالات اقلیمی و دگرگونیهای فناورانه، چشمانداز جهانی را بهگونهای پیشبینیناپذیر در حال بازتعریف هستند. در این زمینه، موضوع کنفرانس امسال—«عاملیت منطقهای در (بی)نظم(ی) جهانی: تفرقه یا وفاق؟»—سؤال حیاتی و فوریای را مطرح میکند: غرب آسیا چه نقشی میتواند در شکلدادن به جهانی که در راه است ایفا کند؟
استفاده نمادین از اصطلاح «(بی)نظم» بازتابدهنده دوگانگی واقعیت زمانه ماست. چیزی که پیشتر «نظم جهانی» نامیده میشد، اکنون بیشازپیش بینظم مینماید—نهفقط به دلیل فروپاشی مشهود نظامهای چندجانبه، بلکه بهخاطر اینکه بسیاری از مناطق جهان، آن نظم بهاصطلاح جهانی را تحمیلی، بیثباتکننده و طردکننده تجربه کردهاند. برای برخی، قواعد قدیم دیگر معتبر نیستند؛ برای برخی دیگر، هرگز نبودهاند. این واژه همزمان از فروپاشی نظمهای موروثی و امکان ساختن نظمهایی عادلانهتر، فراگیرتر و ریشهدارتر در بافت منطقهای سخن میگوید.
این سیالیت جهانی مستلزم بازتعریف نقش غرب آسیاست. برای مدتها، این منطقه صرفاً بهعنوان صحنهای برای درگیری و رقابت قدرتهای بزرگ دیده شده است. اما این برداشت، میراث تمدنی عمیق، پویایی جوامع و سنتهای دیرپای دولتداری در منطقه را نادیده میگیرد. اکنون زمان آن فرا رسیده که غرب آسیا خود را نه بهعنوان عرصهای برای طراحیهای بیرونی، بلکه بهعنوان نیرویی فعال در تحول منطقهای معرفی کند.
در قلب این چشمانداز، اصل وفاق نهفته است—همزیستی هماهنگ مبتنی بر اراده و کنش منطقهای. وفاق به معنای حذف تفاوتها یا سادهسازی پیچیدگیها نیست؛ بلکه به معنای پذیرش این حقیقت است که تنوع را میتوان از مسیر اصول مشترک، گفتوگوی فراگیر و سازوکارهای همکاریمحور به آشتی رساند. در جهانی که قدرتهای بزرگ در پی تحمیل نظم از رهگذر اجبار یا وابستهسازیاند، غرب آسیا باید الگوی بومی خود را پیش ببرد—مدلی مبتنی بر پیوندهای فرهنگی، ارزشهای مشترک و تعهد جمعی به صلح و توسعه.
اما تحقق این چشمانداز، صرفاً با آرزو محقق نمیشود. تحقق آن نیازمند شجاعت، خلاقیت و هماهنگی است. باید از دیپلماسی کوتاهمدت و معاملهمحور فاصله گرفت و بهسوی تفکر راهبردی بلندمدت گام برداشت. همچنین، نیاز به نوآوری نهادی داریم—از طریق سازوکارهای منطقهای تازه برای حل منازعات، همگرایی اقتصادی و توسعه مشترک. و از همه مهمتر، باید تواضع فکری برای درس گرفتن از شکستهای گذشته را با دوراندیشی لازم برای طراحی راهحلهای آیندهنگر همراه ساخت.
مجمع گفتوگوی تهران، برای تسهیل این تغییر راهبردی طراحی شده است. این فقط یک رویداد دیپلماتیک نیست، بلکه فضایی است برای تأمل عمیق، گفتوگوی جدی و تفکر بلندمدت. این مجمع از سیاستگذاران، پژوهشگران و بازیگران منطقهای دعوت میکند تا ضمن درک تلاطم زمان حال، شهامت ترسیم آینده مطلوب را داشته باشند. از رهگذر سخنرانیهای کلیدی، نشستهای تخصصی و دیدارهای دوجانبه، پیام واحدی نمایان میشود: غرب آسیا باید نقش خود را بهعنوان عامل محرک منطقهای و نظم مشارکتی بازپس گیرد.
برای تحقق این هدف، منطقه باید به پرسشهای بنیادین پاسخ دهد: حاکمیت در عصر وابستگی متقابل و تأثیر الگوریتمها چه معنایی دارد؟ چگونه میتوان منطق دوگانگیهای امنیتی را پشت سر گذاشت و جامعهای امنیتی بر پایه شناسایی متقابل ساخت؟ قدرتهای کوچک و متوسط چه نقشی در طراحی نظمی عادلانه و چندقطبی میتوانند ایفا کنند؟ و چگونه میتوان عدالت دیرهنگام در فلسطین، وحدت در سوریه و توسعه پایدار در افغانستان را از مسیر کنش جمعی منطقهای پی گرفت؟
از اینرو، این گردهمایی همزمان متعهد به تشخیص و طراحی است. هدف آن تنها درک سرچشمه چالشهای مشترک نیست، بلکه تلاش برای ایجاد زیرساخت فکری نظمی مشارکتی و خوداتکا در آیندهای نزدیک است. این مجمع از دیپلماتها، اندیشمندان و رهبران منطقه دعوت میکند تا از الگوهای موروثی عبور کرده و بهسوی توافقهای نو، همکاریهای بازسازیشده و مسیر مشترک آینده حرکت کنند.
در حالیکه جهان بهسوی چشماندازی از چندپارگی و بیثباتی پیش میرود، ملتهای این منطقه باید با شفافیت، بلندپروازی و همبستگی پاسخ دهند. آینده از پیش نوشته نشده است. آینده را کسانی میسازند که جرأت لازم برای تصور و خرد لازم برای تحققش را دارند.
همزمان با برگزاری نشست امسال، مفتخریم که کتابچهای را نیز ارائه کنیم که شماری از مباحث مهم را فراتر از پنلها، به قالب مکتوب منتقل میسازد. این مجموعه، گروهی برجسته از دیپلماتها، اندیشمندان و استراتژیستهای ایرانی را گرد هم آورده است که با وجود تنوع دیدگاهها، تصویری همگرا از خطوط کلی نظم در حال شکلگیری ترسیم کردهاند. مقالات آنان به واکاوی بحرانهای روز میپردازند—از ناکامی تحریمها در تحقق اهداف ادعاشده گرفته تا فرسایش اعتبار هنجاری اروپا در مواجهه با فجایع غزه—و در برابر این چالشها، راهکارهایی ارائه میدهند که بر شناخت آنان از واقعیات منطقهای استوار است. در سراسر این مقالات، یک خواست مشترک طنینانداز است: دعوت به الگویی نوین از عاملیت منطقهای و مشارکت چندقطبی— مدلی که نه در انفعال بهسر میبرد و نه در تابعیت، بلکه ظرفیت کنشگری مستقل و مشترک را تقویت میکند. چه در تحلیل منطق تمدنی رویکرد راهبردی ایران، چه در نقد ناکارآمدی قدرت قهری، و چه در ارائه چارچوبهای بومی برای امنیت در خلیج فارس، نویسندگان این مجموعه مسیرهای قابل تأملی برای گذار به نظمی نوین به تصویر کشیدهاند.
بیتردید، این مجموعه بدون دوراندیشی و اراده جناب آقای دکتر عباس عراقچی، وزیر محترم امور خارجه، شکل نمیگرفت. راهبری و پایبندی ایشان به گفتوگوی منطقهای، ستون اصلی تحقق این ابتکار بود و عزم راسخ ایشان برای همگرایی منطقهای، موتور محرکه شکلگیری مجمع گفتوگوی تهران بوده است. سپاس ویژه نیز تقدیم میشود به آقای رضا نصری که تلاشهای بیوقفهاش در گردآوری مقالات، ویرایش متون و ترجمه برخی بخشها، نقشی محوری در تدوین این مجموعه ایفا کرد. دقت نظر و پشتکار او در تمامی مراحل این فرآیند، شایسته قدردانی است.
همچنین، از همه نویسندگانی که در تدوین این کتابچه مشارکت داشتهاند، صمیمانه قدردانی میکنم. هر یک از آنان —با وجود تفاوت در گرایشهای فکری—دیدگاه خود را با رویکردی تحلیلی، نگاهی مسئولانه، و در فضایی باز و متکی بر تعهد به موضوعات منطقهای ارائه کردهاند.
در پایان، مطابق با رویه رایج در انتشارات علمی و سیاستمحور، و به منظور پرهیز از هرگونه خلط میان دیدگاههای فردی و مواضع نهادی، تأکید میشود که مطالب ارائهشده در این کتابچه، صرفاً بازتابدهنده نظرات نویسندگان است و الزاماً بیانگر مواضع رسمی مؤسسه مطالعات سیاسی و بینالمللی (IPIS) یا نشست گفتوگوی تهران (TDF) نیست.
نظر شما :