به بهانه هشتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد
ده بحران فوری در نظام بینالملل و پنج سناریو برای آینده نزدیک

دیپلماسی ایرانی:
الف بحران ها
۱- افول، ناکارآمدی و کجکارکردی نهادها و سازمانهای بین المللی
در سالهای اخیر ناتوانی سازمان ملل متحد و نهادهای وابسته به آن به خصوص شورای امنیت سازمان ملل متحد در برخورد عادلانه و حل بحران های مختلف سیاسی و امنیتی نشان داده است که نهادهای بینالمللی نظام بینالملل، روند رو به افول و ناکارآمدی را تجربه می کنند. سازمان ها، نهادها و رژیم های کنونی در حوزه های سیاسی، اقتصادی و امنیتی تا حدود زیادی نتیجه نظام بین المللی بود که بعد از جنگ دوم جهانی توسط قدرتهای بزرگ آن زمان شکل گرفت. اکنون این نهادها و رژیمها برای مقابله با تهدیدهای جدید از قبیل انتشار قدرت، تکثیر بازیگران غیر دولتی، تهدیدات در فضای مجازی، صورتبندی جدید قدرت، جنگهای ترکیبی و ...تکامل نیافتهاند. این روند منجر به افزایش تنشها و تمایل بیشتر به توسل به اقدام نظامی برای حل و فصل اختلافات شده است. پیشرفتهای جدید در فناوری های جنگ ، نیازمند وضع قوانین جدید و یا تفسیر به روز از قوانین موجود است. به عنوان مثال، بهرهمندی دولتهای برخوردار از هوش مصنوعی در جنگ، منشاء تهدیدهای جدیدی شده است و قوانین و رویههایی برای کنترل رفتار چنین اقداماتی توسط دولتها تکوین نیافته است. واقعیت آن است که نهاد و رژیمهای بینالمللی در حوزه های سیاسی، اقتصادی و امنیتی هم افزا با تغییرات و تحولات بسیار گستردهای که در محیط داخلی و محیط بیرونی دولتها و افزایش بازیگران و مهمتر از اینها پیشرفتهای بسیار گستردهای در حوزههای فناوری به وقوع پیوسته، رشد نکرده و این شکاف بین قوانین و تحولات در سالها و دهههای آینده بیشتر نمود عینی خواهد داشت و جهان را با تهدیدهای بیشتری مواجه خواهد کرد.
۲- تهدیدات امنیتی نوظهور
در جهانی که زیست میکنیم، ماهیت تهدیدات در حال تغییر مداوم است. به طور خاص، روندهای بزرگ جهانی مانند ظهور افراد کنشگر در سطح جهانی، توانمندسازی تکنولوژی، فشارو کمبود منابع و تغییرات و تهدیدات مشترک زیستمحیطی بر ماهیت تهدیدات امنیتی تأثیر گذاشته است و بنابراین پاسخهای هوشمندانه و جدیدی را از سوی دولتها میطلبد. همزمان خشونت مسلحانه در جهان در حال افزایش است. سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) تخمین زده است که تقریباً ۷۴۰ هزار نفر سالانه در نتیجه خشونتهای مسلحانه جان خود را از دست میدهند و بیش از ۶۶ درصد از این تلفات در جوامعی رخ میدهد که تحت تأثیر جنگ نیستند.
۳- تشدید جنگهای ترکیبی (هیبریدی)
روندها و رویدادهای کنونی نشان میدهد که بازیگران عرصه نظام بینالملل با سرعت هر چه تمام به دلیل مزیت فوقالعاده جنگهای ترکیبی به سمت این نوع جنگها پیش میروند. در سالهای اخیر از آنجایی که دولتها، بازیگران غیردولتی و فناوری اطلاعات را به کار میگیرند تا دشمنان خود را در خلال یا - مهمتر از آن - در غیاب یک درگیری مسلحانه مستقیم، تحت سلطه خود درآورند، این نوع از جنگ ارزش و اهمیت زیادی پیدا کرده است. جنگ ترکیبی مستلزم تداخل یا تلفیقی از ابزارهای متعارف و غیر متعارف قدرت و ابزارهای براندازی زیر آستانه یک جنگ مسلحانه است. این ابزارها به روشی هماهنگ ترکیب می شوند تا بیشترین آسیب را به دشمن وارد کنند. یکی از خطرات بزرگ استفاده از جنگ ترکیبی مخدوش شدن مرز میان جنگ و صلح است. این بدان معناست که تشخیص آستانه جنگ دشوار است. جنگ ترکیبی در مقایسه با جنگ آشکار و مستقیم؛ آسانتر، ارزانتر و کمخطرتر از عملیاتهای مسلحانه است و به همین دلیل نیز جذاب شده است. جنگ ترکیبی از مهمترین تهدیدهای اکنون و آینده نزدیک ملتها است.
۴- هوش مصنوعی؛ فناوری در خدمت جنگ و خشونت
هوش مصنوعی با قدرت فزاینده در راه است که میتواند موازنه های نظامی کنونی را بر هم بزند. ابزار و سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی دارای ویژگیهای خاصی هستند و همین ویژگیها باعث میشود کشورهای مالک فناوریهای مذکور با بهره مندی از آنها توان رقابت بیشتری پیدا کنند و بتوانند توازن قوا را در نظام بینالملل به نفع خود بر هم بزنند. هوش مصنوعی با بر هم زدن قاعده بازدارندگی نظامی، توازن نظامی را بر هم خواهد زد. اکنون بازدارندگی نظامی بنیانش بر این است که دریافت کننده ضربه اول؛ از ضربۀ دوم یا strike secondبرخوردار است و در ضربۀ اول نابود نمیشود و توان پاسخگویی دارد. پیشرفت فناوریها از جمله هوش مصنوعی این نگرانی را پدید میآورد که در سالهای آینده ممکن است این ضربۀ دوم با چالش روبرو بشود و استراتژی بازدارندگی در سالهای آینده در حقیقت با یک چالش بزرگ روبرو بشود.
۵- استفاده از تحریمها به عنوان اهرم سیاسی و امنیتی
مسئله تحریمها را نیز میتوان به دلیل اهمیت آن به عنوان یک روند جهانی که از سوی قدرتهای بزرگ علیه یکدیگر و سایر بازیگران اعمال میشود؛ به عنوان یک تهدید جدید امنیتی برای ملتها مورد بررسی قرار داد. اگر سایر اقتصادهای بزرگ جهان در واکنش به استفاده بیش از حد امریکا از تحریم اقتصادی به توسعه ابزارهای جایگزین برای پرداختهای بینالمللی بپردازند، اگر هماهنگی بین متحدان امریکا دشوارتر شود و اگر قدرتهای نوظهور اقتصادی، بخش مالی خود را از آنچه که امروز هست بازتر کند، قدرت ایالات متحده در استفاده از ابزارهای اجباری مطلوب خود، یعنی تحریمهای اقتصادی، ممکن است کاهش یابد. شوربختانه هنوز قدرت رژیمهای تحریم کاهش پیدا نکرده است و هر روز در قالب ابزارها و شیوههای جدیدی بروز و ظهور میکند. « دنیل دیپتریس» تحلیلگر « نیویورک تایمز» در همین رابطه در گزارشی نشان داده است، توسل دولت آمریکا به تحریمها طی دو دهه گذشته 933 درصد افزایش یافته است. «دیپتریس»، نوشته است :«ایالات متحده آمریکا، تحریمهای اقتصادی را به عنوان اصلی ترین ابزار سیاست خارجی میداند.»
۶- تشدید بیثباتی و جنگ در مناطق راهبردی جهان
رقابت قدرتهای بزرگ از یک سو و پویاییهای منطقهای ناامنی جهانی و منطقهای را تشدید کرده است. رقابت قدرتهای بزرگ طی چند دهه گذشته در مناطق حائل مثل شرق اروپا و شرق آسیا تشدید شده و به بروز بیثباتی گستردهتری منجر شده است. خاورمیانه و جنوب آسیا دو منطقه ای هستند که در سالهای اخیر بیثباتی گستردهتری را تجربه کردهاند که جنگهای پس از ۷ اکتبر گواه آن است.
افزایش دولتهای ضعیف و فرومانده یا ورشکسته نقش بسیار مهمی در شکلگیری خلأهای قدرت و هجوم قدرتهای منطقهای برای کنترل آنها داشتهاند.
۷- افزایش سرمایهگذاریهای نظامی قدرتهای بزرگ و نوظهور
مطالعه و مقایسه هزینههای نظامی کشورها طی یک دهه اخیر نشان میدهد هزینههای دفاعی در سطح جهان رو به افزایش است. «انستیتو پژوهشهای صلح سیپری» افزایش بودجه نظامی کشورهای جهان از آغاز سال ۲۰۲۰ تاکنون در مقایسه با سالهای آغازین هزاره سوم به شکلی فزاینده و بیسابقه به ثبت رکورد ۲.۵ تریلیون دلار افزایش یافته است.
۸- تضعیف انحصار دولت در بهکارگیری خشونت
بازیگران غیردولتی به یُمن دگرگونیهای بهوجودآمده در فناوری نظامی و ارتباطات میتوانند با سهولت بیشتری، دولتها را بیثبات کنند. فناورهای جدید چنان که پیش از این هم گفته شد امکاناتی در اختیار بازیگران نظام بینالملل (افراد و گروهها) قرار داده است که بیشترین حجم خشونت را با بالاترین میزان تأثیرگذاری و صدمات بر دولتها به عنوان بازیگران اصلی عرصه نظام بینالملل تحمیل میکنند. تحولات و رویدادهای کنونی نظام بینالملل نشان میدهد این روند نیز در دهههای آینده بهشدت تشدید خواهد شد.
۹- واسازی هنجاری حقوق بشری در بستر گفتمان صلح از مسیر قدرت
یکی از ابر بحرانهای بسیار خطرناک برای بشریت، واسازی هنجارهای پذیرفته میان ملتهاست که در مسیری معکوس، در حال تبدیلشدن به ضد خود شده است. در سالهای اخیر در بستر گفتمان «صلح از مسیر قدرت»، بدیهیترین هنجارهای بشری زیر پا گذاشته میشود، بلکه حتی رفتارهای ضد حقوق بشری به نُرمهای پذیرفتهشده تبدیل میشود. توجیه جنایتها و حتی سکوت در قبال قتل عام و جنایات علیه بشریت که توسط آمریکا و اسرائیل در غزه، لبنان، سوریه و یمن و تجاوز آشکار به کشور ایران در جنگ 12روزه انجام شده، مصداق چنین روند خطرناکی است که با بیعملی نهادهای بینالمللی، تأیید کشورهای غربی مدعی حقوق بشر و سکوت دولتهای محافظهکار، نوید آینده بسیار خطرناکی را برای بشریت میدهد.
۱۰- تهدیدهای زیستمحیطی مشترک
تهدیدهای زیستمحیطی مشترک در سطح جهانی و سطح مناطق شامل افزایش دمای هوا، بالاآمدن سطح آب دریاها، خشکسالی، نوسانات بارندگی، کمبود مواد غذایی، شیوع پاندمیها، پیری جمعیت، مهاجرتهای گسترده، رشد شهرنشینی و توزیع نامتناسب فناوریهای سبز جهان و... .
نتیجه روندهای فوق جهان را طی سالهای آینده به سمت سناریوهای خطرناک زیر سوق خواهد داد:
۱- رقابت قدرتهای بزرگ و نوظهور برای جایابی مطلوب در نظم آتی بینالمللی. تلاش برای نفوذ و مداخله در مناطق تشدید خواهد شد.
۲- جهان شاهد افزایش نقشآفرینی جنگهای ترکیبی با تبعات بسیار خطرناک برای ملتهای کمبرخوردار از تکنولوژی خواهد بود.
۳- جهان شاهد افزایش بیثباتیهای سیاسی و امنیتی در جهان از یک سو و همچنین شاهد افزایش دولتهای ورشکسته و ضعیف در مناطق مختلف جهان از سوی دیگر خواهد بود.
۴- تهدیدهای زیستمحیطی مشترک در سطح جهانی و سطح مناطق شامل افزایش دمای هوا، بالاآمدن سطح آب دریاها، خشکسالی، نوسانات بارندگی، کمبود مواد غذایی، شیوع پاندمیها، پیری جمعیت، مهاجرت، رشد شهرنشینی و توزیع نامتناسب فناوریهای سبز، جهان را با تهدیدهای نوظهوری مواجه خواهد کرد.
۵- در کنار روند افول هنجارهای حقوق بشری، سناریوی امیدبخش در میان این تیرگیها اینکه جهان طی سالهای آینده شاهد تقویت بیشتر نقش جوامع مدنی، افکار عمومی بینالمللی و رسانهها به عنوان اهرمهای بازدارنده نظامیگری خواهد بود.
نظر شما :