واگذاری سیاست خارجی به مسکو
چگونه بلاروس به روسیه وابسته شد؟ (بخش سوم)
نویسنده: هانا لوبیاکووا (Hanna Liubakova)، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اهل بلاروس
دیپلماسی ایرانی: پس از آنکه لوکاشنکو دههها را صرف ایجاد توهم مانور بین شرق و غرب برای حفظ استقلال رژیم کرد، پوف – دیگر از بین رفته است. از زمان حمله تمام عیار روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، سیاست خارجی بلاروس به یک خیابان یک طرفه که مستقیماً به مسکو منتهی میشود، تبدیل شده است.
رژیم بلاروس که با تحریمهای گسترده غرب و انزوای فزاینده روبهروست، ادعا میکند که به سمت آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین چرخش میکند. مقامات این تغییر برای را یک تنظیم مجدد استراتژیک توصیف میکنند که هدف آن جبران خسارات سالانه تخمین زده شده ۱۶ تا ۱۸ میلیارد دلاری ناشی از تحریمهاست. اما این چرخش عمدتاً لفاظی است. تعامل جهانی مینسک به اتحادهای بداهه، حرکات نمادین و تماسهای تاکتیکی محدود شده است.
ظاهر بیطرفی لوکاشنکو – اجتناب از به رسمیت شناختن الحاق کریمه به روسیه و خودداری از تأیید ادعاهای کرملین بر آبخازیا و اوستیای جنوبی – در سال ۲۰۲۱ زمانی که او کریمه را به عنوان قلمرو روسیه به رسمیت شناخت، فرو ریخت. تا سال ۲۰۲۴، او میزبان جلسات دوجانبه با دنیس پوشیلین، رئیس جمهوری خودخوانده خلق دونتسک بود که مورد حمایت مسکو بود.
در سازمان ملل، بلاروس به یکی از قابل اعتمادترین متحدان مسکو تبدیل شده است. در ۲ مارس ۲۰۲۲، این کشور یکی از تنها پنج کشوری بود که به قطعنامهای که تهاجم روسیه به اوکراین را محکوم میکرد، رأی مخالف داد – در کنار کره شمالی، اریتره، سوریه و خود روسیه. استقلال دیپلماتیک تقریباً از بین رفته است.
تحریمهای غربی بازارهای صادراتی سنتی بلاروس را از بین برده است. در سال ۲۰۱۹، بلاروس کالاهایی به ارزش ۸.۵ میلیارد دلار به اتحادیه اروپا صادر کرد. تا سال ۲۰۲۴، این رقم به کمی بیش از ۱ میلیارد دلار کاهش یافته بود. پتاس، فرآوردههای نفتی و چوب – منابع کلیدی درآمد – به شدت آسیب دیدهاند.
در پاسخ، لوکاشنکا یک کمپین اطلاعرسانی با تمرکز بر کشورهای جنوب جهان راهاندازی کرد. او از گینه استوایی، کنیا و زیمبابوه دیدن کرد و قول روابط نزدیکتر و «همبستگی ضد استعماری» را داد. با این حال، این سفرها چیزی فراتر از یادداشتهای مبهم و عکسهای یادگاری به همراه نداشته است. مورد زیمبابوه گویای این موضوع است: لوکاشنکا تراکتور و تجهیزات ارائه داد و تجارت در سال ۲۰۲۱ به ۲۵ میلیون دلار رسید. با این حال، ارتباط نخبگان بلاروس با بخشهای طلا و لیتیوم زیمبابوه و روابط نظامی رو به رشد بین دو رژیم، از اهمیت بیشتری برخوردار است. اینها نشانههای تنوع نیستند، بلکه معاملاتی هستند که ریشه در مشتریمداری اقتدارگرایانه دارند.
عدم تقارن سیاست خارجی بلاروس در هیچ کجا به اندازه رابطهاش با چین مشهود نیست. در حالی که مینسک، پکن را به عنوان یک شریک کلیدی تبلیغ میکند، واقعیت با احتیاط، عدم تعادل و بازده رو به کاهش مشخص میشود. پانزدهمین سفر لوکاشنکا به پکن که تا ژوئن ۲۰۲۵ به تعویق افتاد، در رسانههای دولتی به عنوان «سبک خانوادگی» توصیف شد، که به نظر میرسد یک آشنایی دنج است، اما هیچ توافق مهمی را به همراه نداشت.
بلاروس همچنان یک گره لجستیکی در ابتکار کمربند و جاده چین است، اما ارزش آن در بحبوحه جنگ در اوکراین و تحریمهای غرب کاهش یافته است. در سال ۲۰۲۴، لوکاشنکا از پانزده پروژه سرمایهگذاری «استراتژیک» جدید چینی به ارزش سه میلیارد دلار خبر داد، اما بخش عمدهای از این حمایت مشروط و معطوف به منافع چین است. پارک صنعتی چین – بلاروس گریت استون فاقد شتاب تازهای است. با رفتن سرمایهگذاران غربی، این پارک به طور فزایندهای شرکتهای روسی و داخلی را هدف قرار میدهد.
قرار بود الحاق بلاروس به سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۲۴ نشانهای از رویگردانی از غرب باشد. در عمل، تجارت با چین نامتوازن است. بلاروس پتاس و مواد غذایی صادر میکند، در حالی که ماشینآلات و لوازم الکترونیکی چینی با ارزش بالاتر را وارد میکند. شرکتهای دفاعی بلاروس در حال ترکیب قطعات چینی در اپتیکهای مورد استفاده تانکهای روسی هستند. در ژوئیه ۲۰۲۴، نیروهای چینی و بلاروسی رزمایشهای مشترکی را در نزدیکی مرزهای ناتو برگزار کردند. این دو کشور همچنین سیستم موشکی پرتاب چندگانه پولونز را به طور مشترک توسعه دادهاند.
حتی با وجود اینکه همکاریهای اقتصادی رسمی متوقف شده، لوکاشنکو همچنان از نظر سیاسی برای پکن مفید است. حمایت عمومی او از چین در مورد وضعیت تایوان و هنگ کنگ، اتحاد اقتدارگرایانه مشترک را تقویت میکند. با گسترش دسترسی جهانی چین، زیرساختهای ترانزیت بلاروس ممکن است تا حدودی اهمیت خود را حفظ کند. اما این همکاری گستردهتر همچنان سطحی است. چین با دقت اوضاع را زیر نظر دارد، اما سرمایهگذاری زیادی نمیکند. هنوز نه.
با ویرانی دیپلماسی سنتی، مینسک مدلی از «دیپلماسی سایه» را پذیرفته است، ترکیبی مبهم از معاملات نظامی، فرار از تحریمها و اتحاد استبدادی. امارات متحده عربی به عنوان یک عامل کلیدی ظهور کرده است. یک شرکت مستقر در امارات، پس از آنکه تحت فشار برای خروج قرار گرفت، بازوی بلاروسی بانک رایفایزن اتریش را خریداری کرد. روزنامهنگاران تحقیقی از مرکز تحقیقات بلاروس و شبکه پروژه گزارش جرایم سازمانیافته و فساد، دبی را به دست داشتن در پولشویی داراییهای بلاروس از طریق شرکتهای صوری متهم کردهاند.
روابط با ایران عمیقتر شده است. از سال ۲۰۲۳، مینسک و تهران مجموعهای از توافقنامههای دفاعی را امضا کردهاند. مقالهای در سال ۲۰۲۳ در کییف پست، با استناد به گزارشهای تأیید نشده و تحلیلگران غربی، حاکی از آن بود که بلاروس ممکن است تولید پهپادهای شاهد ایرانی را آغاز کند. در طول رژه نظامی ۲۰۲۴ در مینسک، بلاروس پهپادهای تهاجمی «جران» تولید داخل خود را – که شباهت زیادی به مدل شاهد-۱۳۶ ایرانی مورد استفاده گسترده روسیه در اوکراین دارد – به نمایش گذاشت و اولین حضور عمومی آنها را رقم زد. وزرای دفاع بارها با یکدیگر ملاقات کردهاند و بر ابعاد نظامی رو به رشد این همکاری تأکید دارند.
در همین حال، بلاروس از طریق کریدورهای تجاری جدید، محدودیتهای غرب را دور میزند. در سال ۲۰۲۴، بندر ماخاچکالا در داغستان، به عنوان بخشی از کریدور حمل و نقل شمال – جنوب که روسیه و ایران را به هم متصل میکند، شروع به انتقال پتاس بلاروس کرد.
با وجود پیشنهادهای گاه به گاه، مانند تمایل ادعایی لوکاشنکو برای میانجیگری صلح یا از سرگیری گفتوگو با واشینگتن، رژیم هیچ نشانهای از اصلاحات معنادار نشان نمیدهد. آزادیهای اخیر زندانیان جنبهی نمادین داشته است و بیشتر به عنوان ابزار چانهزنی استفاده شدهاند تا تغییر در سیاست.
پیامهای خارجی بلاروس اکنون تقریباً به طور کامل منعکسکنندهی کرملین است. از اوکراین گرفته تا ناتو و سیاست ایالات متحده، مینسک با صدای مسکو صحبت میکند. کشوری که زمانی به دنبال ایجاد شکاف بین شرق و غرب بود، به طور قطع به یکی از اقمار همسایهی شرقی خود تبدیل شده است.
منبع: شورای آتلانتیک / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
ادامه دارد...


نظر شما :