تحلیل مبتنی بر راهبرد امنیت ملی ایالات متحده (۲۰۲۵)
دگرگونی نقش انرژی و امنیت در خاورمیانه: پیامدهای راهبرد جدید آمریکا برای ایران
دیپلماسی ایرانی:
مقدمه
تحولات ژئوپلیتیک سالهای اخیر در خاورمیانه نشان میدهد که این منطقه در آستانهی بازتعریف جایگاه خود در نظم بینالمللی قرار گرفته است. سند «راهبرد امنیت ملی ایالات متحده – نوامبر ۲۰۲۵» یکی از روشنترین نشانههای این تغییر زاویه دید است؛ سندی که برخلاف رویکردهای کلاسیک واشینگتن، خاورمیانه را نه صرفاً بهعنوان محور امنیت انرژی، بلکه بهمثابه عرصهای نوظهور برای سرمایهگذاری، فناوریهای پیشرفته و مهندسی نظم جدید منطقهای بازتعریف میکند.
اهمیت این چرخش زمانی برجسته میشود که به نیم قرن گذشته بنگریم؛ دورهای که در آن، امنیت ملی آمریکا بهطور ساختاری با امنیت انرژی خلیج فارس گره خورده بود. اکنون اما در این سند، برای نخستینبار بهصراحت تأکید میشود که انرژی خاورمیانه دیگر محرک اصلی سیاست امنیت ملی ایالات متحده نیست و نقش منطقه در چارچوبی اقتصادی–فناورانه بازتعریف میشود.
این تغییر پارادایم، پیامدهای مستقیم و غیرمستقیمی برای ایران دارد؛ کشوری که بخش مهمی از نقش و جایگاه خود را بر پایهی ژئوپلیتیک انرژی، موقعیت ترانزیتی و توان اثرگذاری بر معادلات امنیتی و سیاسی خاورمیانه بنا کرده است. پرسش اصلی این یادداشت آن است که راهبرد جدید آمریکا در قبال منطقه، چگونه «جایگاه انرژی و امنیت» را در خاورمیانه دگرگون میکند و این دگرگونی چه معنا و پیامدی برای راهبرد ملی ایران خواهد داشت؟
پایان «امنیت انرژی» بهعنوان محور حضور آمریکا
بر اساس بخش خاورمیانه سند راهبرد امنیت ملی آمریکا (صفحه ۲۸)، واشینگتن تصریح میکند که امروز یک صادرکننده انرژی است و ازاینرو نیاز راهبردی آن به نفت خاورمیانه کاهش یافته است
سند همچنین تأکید میکند که انرژی دیگر محرک اصلی سیاست آمریکا در منطقه نیست و خاورمیانه روزبهروز «عرصهای برای همکاری اقتصادی، سرمایهگذاری و فناوری» تلقی میشود. این تغییر، صرفاً یک تعدیل تاکتیکی نیست؛ بلکه نقطه پایان یک دوره تاریخی است که از دکترین کارتر (۱۹۸۰) تا دهه ۲۰۱۰، امنیت انرژی خلیج فارس را در کانون راهبرد آمریکا قرار داده بود. با دگرگونی نقش انرژی در راهبرد جدید واشنگتن، پیامدهای مهمی برای ایران قابل پیشبینی است:
الف) کاهش هزینههای ژئوپلیتیک وابسته به جریان امن انرژی
کاهش وابستگی آمریکا به نفت خاورمیانه، از وزن استدلالی آمریکا برای حضور نظامی گسترده در منطقه میکاهد. این دگرگونی میتواند فضای مانور ژئوپلیتیک ایران را در برخی حوزهها افزایش دهد.
ب) تغییر ماهیت امنیت دریایی از یک موضوع «جهانی» به یک موضوع "منطقهای"
با عقبنشینی تدریجی آمریکا از نقش پلیس انرژی، اهمیت تأمین امنیت مسیرهای کشتیرانی—بهویژه در تنگه هرمز—بیش از پیش بر دوش کشورهای منطقه قرار میگیرد.برای ایران، این روند هم فرصت (افزایش نقش در معمار امنیت دریایی) و هم ریسک (افزایش ائتلافها علیه ایران) دارد.
ج) واگذاری بخشی از بار امنیتی خلیج فارس به بازیگران منطقهای
راهبرد آمریکا نشان میدهد که مدیریت امنیت منطقهای بهجای اتکا به مداخله مستقیم آمریکا، به نظام امنیتی چندجانبه منطقهای منتقل میشود؛ روندی که ایران باید برای آن سناریوهای جایگزین تعریف کند—چه برای مشارکت، چه برای بازدارندگی.
این تغییر همچنین در همنشینی با اولویت یافتن رقابت راهبردی آمریکا با چین و تمرکز واشنگتن بر هند–اقیانوس آرام قابل فهم است؛ وضعیتی که خاورمیانه را از یک نقطه حساس انرژی به یک پرونده کماولویتتر امنیتی تبدیل میکند.
خاورمیانه بهعنوان میدان فناوری و سرمایهگذاری
در صفحه ۲۸ سند، خاورمیانه نه صرفاً یک منبع انرژی، بلکه یک عرصه نوظهور برای توسعه فناوریهای پیشرفته، صنایع غیرنفتی و پروژههای سرمایهگذاری بلندمدت توصیف شده است .این نگاه، نشاندهنده یک تغییر پارادایمی عمیق در برداشت راهبردی واشنگتن از منطقه است: اگر در دهههای گذشته نفت و گاز تعیینکننده جهتگیری سیاستها و ائتلافهای منطقهای بودند، امروز اقتصادهای دانشبنیان، زیرساختهای دیجیتال، انرژیهای نو و فناوری دفاعی محورهای اصلی رقابت قدرتها در خاورمیانه تلقی میشوند. این تحول، پیامدهای مهمی برای ایران دارد؛ بهویژه آنکه بخش قابل توجهی از درآمد دولت همچنان بر پایه صادرات نفت خام است. در نتیجه:
❖ افول تدریجی مزیت ژئوپلیتیک مبتنی بر انرژی خام
بهموازات حرکت جهان بهسوی انرژیهای پاک و کاهش سهم نفت در سبد جهانی، اتکای ایران به درآمد نفتی، نه تنها پایداری ندارد بلکه قدرت چانهزنی منطقهای را نیز در بلندمدت تضعیف میکند.
❖ شتاب رقبا در فناوریهای نوین
عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر با سرمایهگذاری کلان در حوزههای زیر در حال بازآفرینی نقش ژئوپلیتیک خود هستند:
• هوش مصنوعی و کلانداده
• انرژیهای پاک و هیدروژن
• فناوریهای پهپادی و دفاعی
• صنایع پیشرفته و نیمههادیها
این روند رقابت منطقهای را از «رقابت نفتی» به "رقابت فناوری–سرمایه" تبدیل میکند.
❖ فرصت برای بازسازی جایگاه ایران در نظم نوین
در کنار تهدیدها، یک ظرفیت راهبردی نیز وجود دارد:
اگر ایران بهصورت هدفمند بر توسعه فناوریهای بومی تمرکز کند—ویژه در حوزههای:
• انرژی هستهای صلحآمیز بهویژه SMRها،(Small Modular Reactor)
• دیجیتالسازی اقتصاد،
• زنجیره ارزش پتروشیمی،
• امنیت سایبری،
• انرژیهای تجدیدپذیر،
میتواند جایگاه منطقهای خود را بازتعریف کرده و از انزوای ژئوپلیتیکی فاصله بگیرد.
در واقع، منطقه به سمت نوعی ژئواکونومی فناوریمحور در حال حرکت است؛ جایی که مزیت نسبی نه از زیرزمین، بلکه از سطح دانش، توان نوآوری و ظرفیت پیوند با زنجیرههای ارزش جهانی حاصل میشود.
تقلیل نقش ایران به "چالشی قابل کنترل"
در صفحات ۲۸ و ۲۹ سند، ایالات متحده روایت تازهای از موقعیت ایران در معادلات منطقهای ارائه میدهد؛ روایتی که ایران را نه یک تهدید ساختاری، بلکه "چالشی قابل مدیریت" برای معماری امنیتی خاورمیانه معرفی میکند. این تعبیر، در مقام یک چارچوب تحلیلی، تفاوتی بنیادین با اسناد امنیت ملی گذشته دارد که ایران را یک بازیگر بیثباتکننده با ظرفیتهای فزاینده تهدیدآمیز تلقی میکردند. در بخشی از سند اشاره میشود که ایران پس از تحولات و درگیریهای سالهای اخیر—عملیاتهای اسرائیل در ۲۰۲۳ و عملیات «چکش نیمهشب» آمریکا در ۲۰۲۵—در موقعیتی قرار گرفته که بهزعم واشنگتن، توان بیثباتکننده آن محدود شده است. ذکر این موارد در سند، بهخودی خود نشاندهنده تغییر در درک راهبردی آمریکا است: ایران دیگر در مرکز محاسبات امنیت انرژی و مداخلهگری نظامی قرار ندارد.
این بازچارچوبگذاری پیامدهای مهمی برای ایران دارد:
• تسهیل شکلگیری ائتلافهای امنیتی و سیاسی بدون حضور ایران
وقتی سند آمریکا ایران را چالشی «قابل کنترل» میخواند، در عمل تلاش میکند نظم امنیتی منطقه را بر محور شراکتهای عربی–اسرائیلی بازتعریف کند؛ نظمی که در آن ایران لزوماً در معادلات امنیتی گنجانده نمیشود.
• کاهش فشار مستقیم، افزایش فشار غیرمستقیم
در کنار کاهش درگیری مستقیم آمریکا با ایران،
قدرتهای منطقهای و متحدان آمریکا ممکن است نقش فعالتری در مهار ایران ایفا کنند.
این وضعیت یک دوگانه تهدید–فرصت ایجاد میکند:
الف) تهدید: افزایش فشارهای امنیتی، سایبری و سیاسی از سوی بازیگران منطقهای
ب) فرصت: کاهش احتمال تقابل مستقیم ایران–آمریکا، و گشایش فضای دیپلماتیک
• ضرورت بازتعریف نقش ایران در ترتیبات امنیتی نوظهور
وقتی آمریکا از «قابل مدیریت بودن چالش ایران» سخن میگوید، بهطور ضمنی پیام میدهد که نظم آینده با یا بدون مشارکت ایران شکل خواهد گرفت.
برای ایران، این وضعیت نیازمند:
• سیاستهای فعالتری در حوزه امنیت دریایی
• حضور راهبردی در گفتگوهای منطقهای
• تقویت نقش ایران در پروژههای اقتصادی و ژئواکونومیک
است تا از حاشیهنشینی در نظم جدید جلوگیری شود.
در واقع، سند تلاش میکند مسئله ایران را از یک متغیر تعیینکننده به یک پارامتر قابل مدیریت تقلیل دهد؛ تغییری که اگر بدون ابتکار عمل ایران تثبیت شود، جایگاه ژئوپلیتیک کشور را در معادلات امنیتی منطقه بهطور معناداری محدود میکند.
سناریوهای جهانِ بدون نفت خاورمیانه و پیامدهای آن برای ایران
در پرتو راهبرد جدید آمریکا و روند جهانی گذار انرژی، خاورمیانه با آیندهای روبهروست که در آن نفت دیگر محور تعیینکننده ژئوپلیتیک منطقه نخواهد بود. این گذار، مجموعهای از سناریوهای محتمل را پیش روی ایران قرار میدهد؛ سناریوهایی که هریک پیامدهای راهبردی متفاوتی برای امنیت ملی، اقتصاد و نقش منطقهای کشور دارند.
الف. افول تدریجی نقش ژئوپلیتیک نفت ایران
با حرکت جهان بهسوی انرژیهای پاک و کاهش سهم نفت در سبد مصرف، ارزش ژئوپلیتیک «ظرفیت تولید نفت» رو به کاهش میرود.
نتیجه آن است که:
• درآمدهای نفتی ایران ناپایدارتر و پرنوسانتر میشوند،
• و قدرت چانهزنی ژئوپلیتیک ناشی از نفت نیز محدود میگردد.
این روند، اهمیت حرکت ایران بهسوی اقتصاد متنوع و مبتنی بر ارزش افزوده را دوچندان میکند.
ب. افزایش اهمیت انرژی هستهای و انرژیهای نو
کشورهای منطقه—از امارات متحده عربیو عربستان سعودی تا مصر و ترکیه—بهسرعت در حال توسعه ظرفیتهای انرژیهای نو و فناوریهای هستهای هستند.
برای ایران نیز این تحول، یک الزام راهبردی است:
• توسعه راکتورهای کوچک مدولار (SMR)
• تقویت چرخه سوخت صلحآمیز
• گسترش انرژی خورشیدی و بادی
• ارتقای زیرساختهای انتقال و ذخیره انرژی
این حرکت میتواند جایگاه ایران را در معماری جدید انرژی منطقه بازتعریف کند و کشور را از نوسانات بازار نفت کمتر آسیبپذیر سازد.
ج.تغییر معادله امنیت دریایی در منطقه
با کاهش تمرکز آمریکا بر امنیت انرژی خلیج فارس، امنیت مسیرهای حیاتی—از جمله تنگه هرمز—بهطور فزایندهای به مسئولیت کشورها و سازوکارهای امنیتی منطقهای تبدیل میشود. ایران در این چارچوب هم با فرصت و هم با ریسک روبهروست:
• فرصت: نقشآفرینی در شکلدهی به معماری امنیت دریایی خلیج فارس
• ریسک: شکلگیری ائتلافهای دریایی جدید با مشارکت رقبای منطقهای
این واقعیت، ضرورت رویکرد تعاملمحور و چندجانبه در حوزه امنیت دریایی را برجسته میسازد.
د. ظهور رقابت فناوری بهجای رقابت نفتی
با گذار جهان از انرژیهای فسیلی، خاورمیانه از یک میدان رقابت منابع به یک میدان رقابت فناوری، سرمایهگذاری و استانداردسازی تبدیل میشود. در این چارچوب:
• کشورهایی که در هوش مصنوعی، انرژیهای پاک، صنایع دفاعی و دیجیتالسازی پیشرو هستند، جایگاه ژئوپلیتیک برتر خواهند داشت؛
• و کشورهایی که بر نفت خام متکی بمانند، در حاشیه قرار میگیرند.
این تحول ایران را ناگزیر میکند بهسوی اقتصاد دانشبنیان، امنیت سایبری، زنجیرههای ارزش فناوری و نوآوری بومی حرکت کند. در واقع، ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه کمتر بر زیرزمین (نفت) و بیشتر بر سطح دانش، ظرفیت نوآوری و توان ورود کشورها به زنجیرههای ارزش جهانی استوار است.
پیامدهای راهبرد جدید آمریکا برای امنیت ملی و دیپلماسی ایران
راهبرد جدید ایالات متحده، که در آن خاورمیانه از یک «منطقه امنیت انرژی» به یک عرصه رقابت فناوری و بازطراحی معماری امنیتی تبدیل شده است، پیامدهای چندلایهای برای ایران دارد. این پیامدها در سه حوزه امنیت ملی، اقتصاد انرژی و دیپلماسی منطقهای قابل بررسی است.
• امنیت ملی: افزایش نقش بازیگران منطقهای و کاهش نقش آمریکا
با خروج تدریجی آمریکا از نقش "ضامن امنیت انرژی"،
فضای بیشتری برای قدرتهای منطقهای ایجاد میشود تا در معماری امنیتی خلیج فارس نقشآفرینی کنند.
برای ایران این تغییر سه پیام کلیدی دارد:
الف) الگوی بازدارندگی باید بازطراحی شود
در شرایطی که بازیگران منطقهای—از عربستان و امارات تا اسرائیل—در حال توسعه توانمندیهای نظامی و فناوریاند،
ایران نیز باید ترکیبی از قدرت سخت، قدرت سایبری و قدرت نرم را در معماری بازدارندگی خود لحاظ کند.
ب) تهدیدهای جدید از جنس «ائتلافهای منطقهای» سر برمیآورند
برآمد ائتلافهای امنیتی عربی–اسرائیلی، اگرچه الزاما پایدار و یکپارچه نخواهد بود،
اما از منظر راهبردی یک چالش نوظهور برای توازن امنیتی منطقه محسوب میشود.
ج) فرصت کاهش تنش مستقیم ایران–آمریکا
در کنار تهدیدها، کاهش تمرکز امنیتی واشنگتن بر ایران میتواند فضای کاهش تنش، گفتوگو و مدیریت منازعه را نیز افزایش دهد.
• اقتصاد انرژی: ضرورت گذار از اقتصاد نفتمحور
با کاهش اهمیت نفت در محاسبات راهبردی آمریکا و روند جهانی گذار انرژی،
ایران باید خود را برای اقتصاد پسافسیلی آماده کند.
الف) توسعه ظرفیتهای انرژی هستهای صلحآمیز و SMRها
راکتورهای کوچک مدولار (SMR) مسیر کمهزینهتری برای ورود ایران به بازار آینده انرژی فراهم میکنند.
ب) تقویت زنجیره ارزش پتروشیمی و صنایع پاییندستی
برای کاهش آسیبپذیری نسبت به نوسانات قیمت نفت، حرکت بهسوی تولید محصولات با ارزش افزوده بالا ضروری است.
ج) مدیریت شوکهای احتمالی در بازار جهانی نفت
بیثباتی قیمتها در دوران گذار انرژی، نیازمند نظام مالی–بودجهای مقاوم و مبتنی بر تنوع منابع درآمدی است.
• دیپلماسی منطقهای: ضرورت گذار از انفعال به نقشسازی فعال
راهبرد جدید آمریکا نشان میدهد که معماری امنیتی و اقتصادی منطقه در حال بازطراحی است؛
اگر ایران در این فرآیند حضور فعال نداشته باشد، نظم جدید با یا بدون ایران شکل خواهد گرفت.
الف) گفتوگوی امنیت دریایی یک ضرورت راهبردی است
ایران باید با کشورهای حوزه خلیج فارس—از عربستان سعودی و عمان تا امارات متحده عربی و قطر—
چارچوبهای همکاری در حوزه امنیت تنگه هرمز، مقابله با تهدیدات دریایی، و مدیریت بحران را توسعه دهد.
ب) مشارکت در پروژههای ژئواکونومیک منطقه
پروژههای حملونقل، انرژی، برق، داده و اینترنت امن میتوانند جایگاه ایران را از یک «کنشگر امنیتی» به یک کنشگر اقتصادی–راهبردی ارتقا دهند.
ج) عبور از دیپلماسی صرفاً واکنشی
در نظم جدید، دیپلماسی ایران باید از مدیریت بحران به سمت طراحی ابتکارهای منطقهای حرکت کند؛
بهویژه در حوزههای:
• انرژیهای نو
• امنیت سایبری
• اتصالپذیری منطقهای
• فناوریهای راهبردی
که آینده رقابت منطقه را تعیین خواهند کرد.
در مجموع، راهبرد جدید آمریکا نه صرفاً تهدید، بلکه یک ساختار جدید فرصت–ریسک را ایجاد میکند؛ ساختاری که تنها با بازآرایی سیاستهای امنیتی، اقتصادی و دیپلماتیک میتوان جایگاه ایران را در معماری نوظهور منطقه تثبیت کرد.
نتیجهگیری
جهان در حال عبور از دورهای است که «امنیت انرژی» محور سیاست جهانی بود. سند امنیت ملی آمریکا (۲۰۲۵) این گذار را رسمیت میبخشد و خاورمیانه را از میدان جنگ به میدان اقتصاد و فناوری تبدیلشده معرفی میکند. برای ایران، این تغییر دو پیام روشن دارد:
الف. پایان مزیتهای ژئوپلیتیک مبتنی بر نفت؛
ب. شروع رقابت ژئوپلیتیک مبتنی بر فناوری، سرمایهگذاری و نظم منطقهای جدید.
در چنین شرایطی، ایران برای تثبیت جایگاه خود باید:
• دیپلماسی فعالتر
• گذار انرژی
• تقویت فناوریهای نو
• و مشارکت در ترتیبات منطقهای
را در کانون سیاست خارجی و امنیت ملی قرار دهد.



نظر شما :