زنگ خطری که باید جدی گرفت

دکترین پیرامونی جدید اسرائیل: اتحاد با اقلیت‌ها

۰۸ دی ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۶۹۴۲ اخبار اصلی خاورمیانه
مسعد سلیتی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: سیاست خارجی اسرائیل در قبال گروه‌های قومی و اقلیت‌ها در خاورمیانه، یک راهبرد پیچیده و چندلایه است که در ملاحظات امنیتی، ژئوپلیتیکی و تاریخی ریشه دارد. این سیاست که اغلب با عنوان “دکترین پیرامونی” شناخته می‌شود، در طول زمان تکامل یافته و موارد متعددی از تعامل با گروه‌های غیردولتی و اقلیت‌ها، از جمله کردها در عراق، دروزی‌ها در سوریه و بحث‌های پیرامون شناسایی سومالی‌لند را شامل می‌شود. 
دکترین پیرامونی جدید اسرائیل: اتحاد با اقلیت‌ها

نویسنده: مسعد سلیتی، وکیل دادگستری 

دیپلماسی ایرانی: در دنیای پیچیده سیاست خاورمیانه، اسرائیل به عنوان یک بازیگر کلیدی، اغلب استراتژی‌هایی را اتخاذ می‌کند که بر پایه اتحاد با اقلیت‌های قومی و مذهبی بنا شده است. این رویکرد، که ریشه در نیازهای امنیتی و ژئوپلیتیکی دارد، شامل حمایت از گروه‌هایی است که در کشورهای همسایه یا دورتر، احساس حاشیه‌نشینی می‌کنند. اخیراً، شناسایی رسمی سومالی‌لند توسط اسرائیل به عنوان یک کشور مستقل، دخالت‌های پیشین در سوریه برای حمایت از جامعه دروز و روابط دیرینه با کردهای عراق، این الگو را برجسته کرده است. این روند می‌تواند به کشورهای دیگر، از جمله ایران، گسترش یابد. 

سیاست خارجی اسرائیل در قبال گروه‌های قومی و اقلیت‌ها در خاورمیانه، یک راهبرد پیچیده و چندلایه است که در ملاحظات امنیتی، ژئوپلیتیکی و تاریخی ریشه دارد. این سیاست که اغلب با عنوان “دکترین پیرامونی” شناخته می‌شود، در طول زمان تکامل یافته و موارد متعددی از تعامل با گروه‌های غیردولتی و اقلیت‌ها، از جمله کردها در عراق، دروزی‌ها در سوریه و بحث‌های پیرامون شناسایی سومالی‌لند را شامل می‌شود. 

چارچوب تاریخی 

دکترین پیرامونی اساس رویکرد اسرائیل به اقلیت‌ها را می‌توان در “دکترین پیرامونی” یافت که در دهه‌های اولیه تأسیس این رژیم توسط داوید بن گوریون تدوین شد. هدف اصلی این دکترین، شکستن انزوای ژئوپلیتیکی اسرائیل در میان کشورهای عربی متخاصم از طریق ایجاد اتحاد با دولت‌ها و اقلیت‌های غیرعرب در حاشیه جهان عرب بود. در آن زمان، این اتحادها شامل کشورهایی مانند ایرانِ دوران پهلوی، ترکیه، اتیوپی و همچنین اقلیت‌هایی مانند کردهای عراق و مسیحیان مارونی لبنان می‌شد. 

با تغییر چشم‌انداز سیاسی منطقه، به ویژه پس از ۷ اکتبر و جنگ ۱۲ روزه، این دکترین نیز دچار تحول شد. امروزه، یک “دکترین پیرامونی جدید” شکل گرفته که هدف آن مقابله با نفوذ ایران و متحدانش در منطقه است. در این چارچوب جدید، همکاری با اقلیت‌های قومی به عنوان ابزاری برای ایجاد نفوذ، جمع‌آوری اطلاعات و بی‌ثبات کردن دشمنان تلقی می‌شود. 

شناسایی سومالی‌لند: گامی جسورانه در سیاست خارجی اسرائیل 

سومالی‌لند، منطقه‌ای در شمال سومالی که از سال ۱۹۹۱ استقلال خود را اعلام کرده، تا مدت‌ها فاقد شناسایی رسمی از سوی کشورهای عضو سازمان ملل بود. اما در اقدامی تاریخی، اسرائیل اولین کشوری شد که این منطقه را به عنوان یک دولت مستقل به رسمیت شناخت. این تصمیم، که با امضای بیانیه مشترک بین بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر، گیدئون سار، وزیر أمور خارجه و رئیس‌جمهور سومالی‌لند، عبدالرحمن محمد عبداللهی، انجام شد، نه تنها یک پیروزی دیپلماتیک برای سومالی‌لند است، بلکه بخشی از استراتژی گسترده‌تر اسرائیل برای ایجاد اتحادهای جدید در آفریقا و خاورمیانه به شمار می‌رود. این اقدام، که با محکومیت‌هایی از سوی سومالی، ترکیه، مصر و جیبوتی همراه بود، نشان‌دهنده تمایل اسرائیل به حمایت از مناطق خودمختار یا مستقل است که می‌تواند منافع امنیتی و اقتصادی آن را تأمین کند. روابط پنهان موساد با سومالی‌لند در سال‌های اخیر، زمینه‌ساز این شناسایی بوده است. علاوه بر این، این شناسایی می‌تواند به سومالی‌لند کمک کند تا به پیمان ابراهیم بپیوندد، که شامل همکاری در زمینه‌های امنیت، اقتصاد و ثبات منطقه‌ای است. 

واکنش‌های تند از سوی ترکیه و مصر نشان‌دهنده نگرانی از تغییر دینامیک‌های شاخ آفریقاست، جایی که سومالی‌لند موقعیت استراتژیک در دریای سرخ دارد. 

دخالت در سوریه: حمایت از دروزها به عنوان یک الگوی امنیتی 

در سوریه، پس از سقوط رژیم بشار اسد، اسرائیل حمایت خود از جامعه دروز را افزایش داد. گزارش‌ها حاکی از آن است که اسرائیل، تسلیحات و کمک‌های غیرنظامی را از طریق پرتاب هوایی به دروزهای جنوب سوریه ارسال کرده است. این حمایت‌ها پرداخت حقوق ماهیانه به مبارزین دروز، تأمین تجهیزات نظامی، مهمات و کمک‌های پزشکی را شامل می‌شود. این اقدامات، که پس از کشتارهای اخیر علیه دروزها آغاز شد، بخشی از سیاست اسرائیل با ادعایی جلوگیری از نفوذ گروه‌های افراطی مانند القاعده در نزدیکی مرزهای خود است. 

ادعاهای مربوط به استقلال یا خودمختاری منطقه دروزنشین سویدا، با حمایت ضمنی اسرائیل همراه بوده است. 

روابط با کردهای عراق: یک اتحاد تاریخی 

روابط اسرائیل با کردهای عراق در دهه ۱۹۶۰ ریشه دارد، زمانی که اسرائیل تنها طرفی بود که به کردها کمک کرد. این حمایت در سال ۲۰۱۷ به اوج رسید، زمانی که اسرائیل تنها کشور جهان بود که علناً از همه‌پرسی استقلال کردستان عراق حمایت کرد. این اتحاد، بخشی از استراتژی “اتحاد اقلیت‌ها” است که اسرائیل را در برابر تهدیدات مشترک مانند ایران و عراق قرار می‌دهد. 

با تغییرات اخیر در خاورمیانه، مانند جنگ ۷ اکتبر، انتظارات برای تقویت این روابط افزایش یافته است. همچنان که اسرائیل در حال بررسی حمایت از کردهای سوریه نیز هست، که می‌تواند به عنوان اهرمی علیه ترکیه و ایران عمل کند. 

حمایت از نیروهای جنوب یمن: یک اتحاد بالقوه جدید 

در یمن، شورای انتقالی جنوبی، که از سوی امارات متحده عربی حمایت می‌شود، اخیراً کنترل بخش‌های وسیعی از جنوب یمن را به دست گرفته و به سمت اعلام استقلال حرکت کرده است. گزارش‌های متعدد نشان می‌دهد که این شورا به دنبال حمایت اسرائیل برای به رسمیت شناختن استقلال جنوب یمن است. رهبر شورای انتقالی جنوبی، آیدروس الزبیدی، پیشنهاد کرده است که یک جنوب یمن مستقل می‌تواند به پیمان ابراهیم بپیوندد و روابط رسمی با اسرائیل برقرار کند. این رویکرد، با توجه به روابط نزدیک امارات و اسرائیل، منطقی به نظر می‌رسد؛ امارات از این شورا حمایت نظامی و مالی می‌کند و حتی در جزیره سقطری (متعلق به یمن) تأسیسات مشترکی با اسرائیل ایجاد کرده است. گزارش‌ها حاکی از دیدارهای هیئت شورا با مقامات اسرائیلی است، جایی که آنها بر منافع مشترک علیه حوثی‌ها (حمایت‌شده از سوی ایران) تأکید کرده‌اند. شورای انتقالی جنوبی حتی تعهد داده که در صورت استقلال، بلافاصله اسرائیل را به رسمیت بشناسد، و این می‌تواند موقعیت استراتژیکی برای اسرائیل در خلیج عدن ایجاد کند. با این حال، این حمایت هنوز رسمی نیست و با تنش‌هایی مانند حملات هوایی عربستان علیه این شورا همراه بوده، که نشان‌دهنده رقابت‌های منطقه‌ای است. شورای انتقالی جنوبی قصد دارد استقلال یمن جنوبی را در سال۲۰۲۶ اعلام کند و ممکن است اسرائیل و امارات اولین کشورهایی باشند که آن را به رسمیت بشناسند. 

امکان گسترش به ایران: حمایت از اقلیت‌های قومی 

ایران، با تنوع قومی و مذهبی بالا (شامل کردها، آذری‌ها، بلوچ‌ها، عرب‌ها و دیگران)، هدف بالقوه این استراتژی است. گزارش‌ها نشان می‌دهد که اسرائیل به دنبال بهره‌برداری از تقسیمات قومی برای تضعیف جمهوری اسلامی است. پیشنهادهایی مانند تقسیم ایران به شش دولت قومی توسط کارشناسان اسرائیلی مطرح شده، و حمایت از جدایی‌طلبی بخشی از دکترین اسرائیل است. در سال‌های اخیر، اسرائیل ارتباطات خود با ایرانیان را افزایش داده و با توجه به تنش‌های مداوم، مانند حملات اخیر اسرائیل به ایران در جنگ ۱۲ روزه، احتمال ادامه این روند وجود دارد، هرچند موانعی مانند مخالفت‌های بین‌المللی و وحدت داخلی ایران می‌تواند آن را محدود کند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که حمایت عمومی در اسرائیل برای اقدامات علیه ایران بالاست، که می‌تواند به حمایت از اقلیت‌ها منجر شود. اسرائیل ممکن است از اقلیت‌ها برای عملیات جاسوسی و تضعیف نظام استفاده کند و حتی پیشنهادهایی برای کمک تسلیحاتی به گروه‌های مخالف مطرح کند. این استراتژی می‌تواند به تشدید تنش‌های قومی در ایران منجر شود، اما ریسک‌های دیپلماتیک بالایی دارد. 

با توجه به الگوی رفتاری اسرائیل، این رژیم ممکن است سیاست مشابهی را در قبال اقلیت‌های قومی و مذهبی ایران (مانند کردها، بلوچ‌ها، آذری‌ها و عرب‌ها) دنبال کند. 

از منظر استراتژیک این رژیم، بهره‌برداری از شکاف‌های قومی در ایران می‌تواند برای اسرائیل ابزاری قدرتمند برای اعمال فشار و بی‌ثبات‌سازی رقیب اصلی خود در منطقه باشد و حمایت از این گروه‌های قومی در داخل ایران به انحراف منابع و توجه تهران از فعالیت‌های منطقه‌ای‌اش منجر می‌شود و به اسرائیل عمق استراتژیک بدهد. این رویکرد با منطق “دکترین پیرامونی جدید” که بر مهار ایران متمرکز است، همخوانی دارد. 

با این حال، اجرای چنین سیاستی با چالش‌ها و محدودیت‌های جدی روبه‌روست: 

۱- نظر به اینکه اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی ایرانی دستیابی به حقوق خود از جمله مشارکت برابر در ساختار قدرت مرکزی، پذیرش هویت شهروندی، حاکمیت برابری همه شهروندان ایرانی بدون توجه به تفاوت‌های دینی، مذهبی، نژادی، قومی، شناسایی رسمی اقوام و اقلیت‌های دینی، اعطای حقوق زبانی و تدریس زبان مادری در مدارس و دانشگاه‌ها و ایجاد نظام فدرالی جغرافیایی در چارچوب جغرافیایی سیاسی ایران را قابل تحقق می‌دانند، تمایل عمومی به جدایی‌طلبی ندارند. 

۲- پیچیدگی ساختار قومی ایران: ساختار قومی و هویت ملی در ایران بسیار در هم تنیده است. بسیاری از اقلیت‌های قومی ایران دارای پیشینه تاریخی و فرهنگی عمیقی در چارچوب ایران هستند و لزوماً گرایش‌های جدایی‌طلبانه قوی ندارند. 

۳-ریسک بی‌ثباتی منطقه‌ای: حمایت آشکار از جنبش‌های جدایی‌طلبانه در ایران می‌تواند به بی‌ثباتی گسترده‌ای دامن بزند که کنترل آن دشوار است و ممکن است پیامدهای ناخواسته‌ای برای خود اسرائیل و متحدانش داشته باشد. 

۴- واکنش بین‌المللی: نظر به اینکه نقشه جغرافیایی سیاسی کشور، بخشی از نظم بین‌المللی و تغییر چنین نظمی باید از سوی قدرت بزرگ و نظام بین‌الملل انجام شود و چنین رویکردی در نظام بین المللی وجود ندارد بنابراین چنین سیاستی احتمالاً با مخالفت جامعه بین‌المللی روبه‌رو خواهد شد که عموماً با نقض حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها مخالف هستند. 

۵- ماهیت گروه‌های اپوزیسیون: ماهیت و اهداف گروه‌های مخالف قومی در ایران متنوع است و ممکن است با منافع استراتژیک بلندمدت اسرائیل همسو نباشد. 

سیاست کلی اسرائیل در قبال اقلیت‌های خاورمیانه 

اسرائیل خود را به عنوان “حامی اقلیت‌ها” در خاورمیانه معرفی می‌کند، جایی که اتحاد با گروه‌هایی مانند کردها، دروزها و حتی مسیحیان، بخشی از استراتژی برای مقابله با دشمنان خود می‌داند. وزیر أمور خارجه این رژیم، گیدئون سار تأکید کرده که اسرائیل به عنوان یک اقلیت در منطقه، باید با دیگر اقلیت‌ها متحد شود که از گسترش روابط پنهانی اسرائیل با اقلیت‌های قومی و مذهبی در خاورمیانه نشان دارد. 

گزارش‌های جدید نشان می‌دهد که اسرائیل در سال ۲۰۲۵، کنفرانس‌هایی در تل‌آویو برگزار کرده تا روابط با اقلیت‌هایی مانند علویان، کردها و دروزها را تقویت کند، که این امر بخشی از تلاش برای ایجاد یک شبکه حمایتی در برابر تهدیدات منطقه‌ای است. 

روند حمایت اسرائیل از اقلیت‌های قومی، از سومالی‌لند تا دروزها، کردها و اکنون جنوب یمن، الگویی استراتژیک است که می‌تواند نقشه ژئوپلیتیکی منطقه را تغییر دهد. این استراتژی نه تنها امنیتی، بلکه بخشی از دیپلماسی گسترده‌تر اسرائیل است، و حمایت از گروه‌هایی مانند شورای انتقالی یمن جنوبی می‌تواند الگویی برای اتحادهای جدید باشد. 

سیاست اسرائیل در قبال اقلیت‌های قومی یک راهبرد عمل‌گرایانه است و از یک الگوی ثابت پیروی نمی‌کند. این سیاست طیفی از همکاری‌های استراتژیک عمیق (مانند کردها) یا مداخلات محدود (مانند دروزی‌ها) تا شناسایی سومالی‌لند را در بر می‌گیرد. 

در حالی که بهره‌گیری از مسائل قومی در ایران به عنوان یک گزینه استراتژیک برای اعمال فشار بر تهران در چارچوب نظریه‌های سیاست خارجی اسرائیل قابل تصور است، اما شواهدی دال بر وجود یک سیاست فعال و رسمی برای شناسایی یا حمایت از استقلال اقلیت‌های ایرانی ارائه نمی‌دهند. اجرای چنین راهبردی با موانع عملی و ریسک‌های ژئوپلیتیکی قابل توجهی همراه است که اسرائیل را به سمت رویکردی محتاطانه سوق می‌دهد. در حال حاضر، به نظر می‌رسد که تمرکز اصلی اسرائیل بر مقابله با برنامه هسته‌ای و موشکی و نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی تا دخالت مستقیم در ساختار داخلی و قومی ایران است.

کلید واژه ها: مسعد سلیتی اسرائیل اقلیت ها اسرائیل و اقلیت‌ها اسرائیل و کردها اسرائیل و دروزی ها اسرائیل و علوی‌ها سومالی سومالی لند


( ۲ )

نظر شما :