سوپرایزی که قرار است در آستانه سفر به منطقه رونمایی شود
رمزگشایی از اعلامیه پیشبینیشده دونالد ترامپ

نویسنده: مسعد سلیتی، وکیل دادگستری
دیپلماسی ایرانی: دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، بار دیگر با اظهاراتی جنجالی توجه رسانههای جهانی را به خود جلب کرده است. او اعلام کرده که پیش از سفر خود به خاورمیانه، که قرار است هفته آینده (13 تا 16 مه 2025) با تمرکز بر دیدار از عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر و احتمالاً ترکیه انجام شود، «اعلامیهای بسیار بزرگ و مثبت» منتشر خواهد کرد. این اعلامیه، که به گفته وی یکی از مهمترین تحولات سالهای اخیر خواهد بود، احتمالهای گستردهای را برانگیخته است.
۱. احتمال بهرسمیتشناختن دولت فلسطین
یکی از سناریوهایی که مطرح شده، این است که ترامپ قصد داشته باشد بهرسمیتشناختن دولت فلسطین را اعلام کند. این موضوع در حالی مطرح است که تلاشهای مشترک بریتانیا، فرانسه و عربستان سعودی برای بهرسمیتشناختن فلسطین در کنفرانسی در سازمان ملل (ژوئن 2025) حکایت میکند. اما، با توجه به رویکرد سیاسی دونالد ترامپ در دوره ریاستجمهوری پیشین (2017–2021)، اعتراف به بیتالمقدس به عنوان پایتخت اسرائیل، انتقال سفارت آمریکا به این شهر، طرح معروف "معامله قرن"، که حقوق فلسطینیان را نادیده گرفته و اخیراً، طرح جنجالی ترامپ برای جابهجایی اجباری فلسطینیان از غزه به مصر و اردن، که با هدف «پاکسازی» غزه و تبدیل آن به «ریویرای خاورمیانه» مطرح شده این سناریو بسیار غیرمحتمل به نظر میرسد. با این حال، اگر چنین اعلامیهای بهصورت غیرمنتظره مطرح شود، میتواند به عنوان یک مانور سیاسی برای جلب حمایت کشورهای عربی و کاهش فشارهای بینالمللی بر آمریکا به دلیل حمایت از اسرائیل باشد. این اقدام همچنین میتواند مذاکرات صلح را به سمت راهحل دو کشوری سوق دهد، اما با توجه به مخالفتهای داخلی در اسرائیل و عدم تمایل حماس و تشکیلات خودگردان فلسطین به پذیرش شروط تحمیلی آمریکا، موفقیت آن بعید به نظر میرسد.
۲. حمایت از اتحادیه خلیج فارس با واحد پولی مشترک
احتمال دیگر، حمایت آمریکا از پیشنهاد قدیمی عربستان سعودی برای تبدیل شورای همکاری خلیج فارس (GCC) به یک «اتحادیه خلیج» با یکپارچگی بیشتر سیاسی، اقتصادی و نظامی است. این پیشنهاد در سال 2012 و در جریان بهار عربی مطرح شد، با هدف تقویت هماهنگی میان شش کشور عضو (عربستان سعودی، امارات، قطر، کویت، بحرین و عمان) و دستیابی به واحد پولی مشترک بود که به دلیل اختلافات سیاسی و اقتصادی محقق نشد. با این حال، تمرکز اخیر ترامپ بر تقویت روابط اقتصادی با کشورهای خلیج فارس، بهویژه از طریق سرمایهگذاریهای کلان، میتواند انگیزهای برای احیای این ایده باشد. اعلام حمایت آمریکا از تشکیل اتحادیه خلیج با واحد پولی مشترک میتواند به عنوان بخشی از استراتژی ترامپ برای تقویت ائتلافهای منطقه ای و افزایش نفوذ اقتصادی واشینگتن در منطقه در برابر رقبای جهانی مانند چین و روسیه، که در سالهای اخیر روابط خود را با کشورهای خلیج فارس تقویت کردهاند و افزایش وابستگی کشورهای خلیج فارس به دلار تفسیر شود. اما، چالشهایی مانند اختلافات داخلی میان اعضای GCC مانند تنشهای پیشین بین قطر و عربستان، تفاوتهای اقتصادی، و نگرانیهای برخی اعضا از سلطه عربستان بر این اتحادیه، موانع جدی برای تحقق این طرح هستند.
۳. تغییر نام «خلیج فارس»؛ یک ادعای تحریکآمیز یا فضاسازی رسانهای؟
از گمانهزنیهای اصلی که در شبکههای اجتماعی و برخی رسانهها مطرح شده، ادعای آسوشیتدپرس است مبنی بر اینکه ترامپ قصد دارد اعلام کند ایالات متحده از این پس خلیج فارس را «خلیج عربی» یا «خلیج عربستان» خواهد نامید. این ادعا، که به نقل از دو مقام آمریکایی مطرح شده، واکنشهای تندی را در میان کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی برانگیخته و به عنوان اقدامی تحریکآمیز علیه ایران تفسیر شده است. با این حال، این گزارش مشکوک، فاقد شواهد کافی و بخشی از فضاسازی رسانهای است، این خبر را در راستای ایجاد جنجال در منطقه و تحت فشار قرار دادن روابط ایران و کشورهای عربی منتشر کرده باشد.
۴. توافق هستهای غیرنظامی با عربستان سعودی
احتمال دیگر، که برجسته شده، نهاییسازی توافقی هستهای غیرنظامی با عربستان سعودی اشاره دارد. این توافق، که تحت نظارت واشینگتن انجام خواهد شد، میتواند به ریاض امکان توسعه برنامه هستهای با کاربردهای غیرنظامی را بدهد. چنین توافقی نهتنها روابط آمریکا و عربستان در زمینههای اقتصادی و نظامی را تقویت میکند، بلکه میتواند پیامدهای ژئوپلیتیکی قابلتوجهی برای منطقه، بهویژه در رقابت با ایران، داشته باشد.
۵. عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل
یکی دیگر از سناریوهای مطرح، عادیسازی روابط میان عربستان سعودی و اسرائیل در قالب پیمان ابراهیمی است. این موضوع، که در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ با میانجیگری آمریکا بین اسرائیل و برخی کشورهای عربی محقق شد، همچنان یکی از اولویتهای سیاست خارجی واشینگتن است. با این حال، شرط ریاض برای عادیسازی روابط، پیشرفت در مسئله فلسطین و تشکیل کشور فلسطینی است، که با توجه به سیاستهای کنونی اسرائیل، چالشی بزرگ به شمار میرود.
اعلامیه پیشبینیشده دونالد ترامپ پیش از سفر به عربستان سعودی احتمالاً ترکیبی از اهداف اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیکی خواهد بود.
با وجود گمانهزنیها، بهرسمیتشناختن کشور فلسطین با توجه به سیاستهای حامی اسرائیل ترامپ بعید به نظر میرسد، مگر اینکه به عنوان مانوری برای جلب حمایت کشورهای عربی مطرح شود.
در مقابل، حمایت از تشکیل اتحادیه خلیج با واحد پولی مشترک محتملتر است، زیرا با اهداف اقتصادی و استراتژیک آمریکا و عربستان همراستاست.
دیگر احتمالات، مانند تغییر نام خلیج فارس جنجالبرانگیز شدهاند، شواهد کافی برای تأیید این ادعا وجود ندارد و به نظر میرسد این موضوع بیشتر به فضاسازی رسانهای مرتبط باشد.
محتملترین سناریو دیگر، اعلام توافقی بزرگ با عربستان، چه در حوزه هستهای غیرنظامی و چه در زمینه سرمایهگذاریهای کلان، است که میتواند روابط آمریکا و کشورهای خلیج فارس را وارد مرحله جدیدی کند.
برای ایران، رصد دقیق این تحولات و استفاده از اهرمهای دیپلماتیک، بهویژه روابط بهبودیافته با کشورهای عربی و حمایت چین و روسیه، حیاتی خواهد بود.
منطقه خاورمیانه در آستانه تحولاتی قرار دارد که میتواند توازن قدرت را به طور قابلتوجهی تغییر دهد، و تهران باید با هوشمندی در این میدان عمل کند.
نظر شما :