بادها خبر از تغییر فصل می دهند

۱۳ آبان ۱۳۸۷ | ۱۹:۰۴ کد : ۳۰۹۳ اخبار اصلی
نویسنده خبر: جواد ماه‌زاده
اتفاقات مربوط به ایران و هر آنچه در خاورمیانه به این کشور ختم می شود، نشان دهنده آن است که گذر به سلامت از بحران ها و گشودن گره های موجود جز از طریق مذاکره ایران و آمریکا محتمل نخواهد بود.
بادها خبر از تغییر فصل می دهند

اتفاقات مربوط به ایران و هر آنچه در خاورمیانه به این کشور ختم می شود، نشان دهنده آن است که گذر به سلامت از بحران ها و گشودن گره های موجود جز از طریق مذاکره ایران و آمریکا محتمل نخواهد بود. شاید از همین روست که مقامات دو کشور تاکید می کنند طرف مقابل باید رویه خود را در قبال دیگری تغییر دهد.

 

در رمانی به قلم آلفرد آندرش نویسنده آلمانی بعد از جنگ جهانی دوم، شخصیتی به نام یودیت وجود دارد که دختری یهودی است و برای فرار از آلمان راه های گوناگون را می جوید. یودیت که روز به روز شرایط طاقت فرساتری را سپری می کند و نازی ها را سایه به سایه خود احساس می کند، سرآخر تصمیم می گیرد برای گذر از دریا و رسیدن به سوئد، با یکی از ملوانان کشتی سوئدی طرح دوستی بریزد. او زمانی تن به این کار می دهد که همه راه ها را بسته می بیند. پس وقتی همه دریچه ها به رویش مسدود می شوند یگانه مسیر خوشبختی و نجات را در گذشتن از اخلاقیات و تن سپردن به دیگری می پندارد؛ راهی که تضمینی برای آن نیست و چه بسا بعد از یک رابطه کوتاه، تنها این ملوان سوئدی باشد که به خواسته اش رسیده و یودیت هم از کشتی پیاده شده باشد.

 

اینکه دختری چون یودیت چگونه به آخر راه رسیده و آیا شرایط بر او تحمیل شده و یا خود به این وادی گرفتار آمده، مسئله ای است که دیگر وجه تشابهی با درونمایه و هدف این مقال ندارد. رسیدن به آخرین راهکار و تن دادن به وضعیتی غیر دلخواه در دقایق آخر - آن هم در شرایطی که از نقش آفرینی بازیگر کاسته شده - وجه مدنظر برای گشودن بحث رابطه ایران و آمریکاست.

 

نزدیکی ایران به آمریکا همچنان غیر اخلاقی و نامشروع است. دو طرف نیز به حد کافی از این امر سرباز می زنند و هر دو برای دیگری نامشروع و غیرقابل گذشت اند.

 

منوچهر متکى ماه گذشته در گفتگویی با نیوزویک بار ديگر تاکيد کرد که برنامه‌ هسته‌اى ايران کاملا قانونى است. او اما این را نیز اضافه کرد که براى رسيدن به اعتماد دوجانبه بايد مذاکره شود.

 

از سوی دیگر مسئولان آمریکایی هم حرف مذاکره را پیش می کشند ولی پیش از آن اعلام می کنند که پیش شرط هر گونه مذاکره با ایران، توقف کامل برنامه هسته ای این کشور است.

 

متکی می گوید رييس جمهور بعدى آمريکا بايد تغييراتى بنيادى در سياست‌هايش اتخاذ کند. و در آمریکا نیز درخصوص ایران ایضا چنین می گویند.

 

وی عنوان می کند که در خاورميانه هيچ‌کس بين آمريکا و اسراييل تمايزی قائل نيست. از طرف دیگر ایران هم یکی از محورهای شرارت لقب می گیرد و حامی تروریسم و نظیر طالبان خوانده می شود.

 

اما این قسم دیالوگ پرانی همه ماجرای میان ایران و آمریکا نیست. این تنها لایه و پوسته ظاهری ماجراست و  دو طرف نیک باور دارند که هر دو نیازمند یکدیگرند. آمریکا بدون تمکین ایران، همچنان با یک جای خالی بزرگ در پازل خاورمیانه ای اش روبروست. پازلی را که یک تکه اش گم شود باید دور انداخت.

 

ایران نیز زیر فشارهای طولانی مدت آمریکا به فرسایشی چند سویه دچار شده و هم در داخل و هم در خارج

با تنگناها و گره های کوری مواجه است که باعث شد برای رسیدن به روز انتخابات ریاست جمهوری آمریکا روزشماری کند.

 

از یکسو نمایندگان مجلس ایران به قصد حضور در اجلاس سالانه صندوق بین المللی پول و بانک جهانی راهی نیویورک می شوند و به قولی با نمایندگان کنگره دیدار می کنند و از سوی دیگر این ماجرا تکذیب می شود و به جایش می خوانیم: در این ایام کنگره آمریکا تعطیل بوده و تنها علت حضور در کنگره، بازدید از ساختمان آن به عنوان یک اثر تاریخی بوده است.

 

اینکه مقامات و دولتمردان ایرانی در خارج از کشور، زبانی متفاوت بکار می گیرند و کسی دیگر می شوند و بین المللی و جهانی نشان می دهند، در جایی دیگر از گفتگوی وزیر امور خارجه با نیوزویک نیز دیده می شود. آنجا که درباره حضور نماینده ای از آمریکا در مذاکرات هسته ای می گوید: "ما از حضور برنز در مذاکرات ژنو استقبال کرديم. ما احساس مى‌کنيم که اگر اين رويکرد واقعى باشد که آمريکا در حال حاضر درباره مساله‌ هسته‌اى اتخاذ کرده است بايد به چنين تلاش‌هايی ادامه دهد."

 

به گفته وی، دولت آمريکا اولين گام واقع‌گرايانه را برداشته است. متکی راجع به قد و قواره گام ها چیزی نگفت ولی مشخصا عنوان کرد که حضور برنز در مذاکرات ژنو، به معنی کوتاه آمدن تلویحی آمریکا از بحث پیش شرط هاست: "پيش‌تر دولت آمريکا شرط‌هاى خاص را براى حضورش در گفتگوها مطرح مى‌کرد. حضور "برنز" در ژنو به معناى آن است که آن‌ها (پيش‌شرط‌ها) ديگر مطرح نيست. اقدامى آغاز شده است و اگر قرار باشد در حل مساله‌ هسته‌اى موفقيت حاصل شود، بايد گام بعدى برداشته شود."

 

البته او در همین مصاحبه نشان داد که ایران نیز حاضر است گام هایی را در این باره بردارد و مثلا دیگر نگوید "اسرائیل باید محو شود". تابوی رژیم صهیونیستی البته همچنان پابرجاست و موضع نظام و مردم ایران در این مورد یکسان است اما تاکتیک هایی که جمهوری اسلامی اخیرا در این باره اتخاذ کرده، بسیار هوشمندانه و به موقع بوده است.

 

زمانی که مشاور و دوست قدیمی رئیس جمهور، از تفاوت مردم اسرائیل با رژیم این کشور سخن گفت و این مسئله بازتاب های جهانی یافت، این گفتمان کم کم و حداقل در ظاهر پا گرفت که ایران به نابودی اسرائیل به چشم یک آرمان نمی نگرد و آنچه مورد اعتراض است، نحوه عملکرد و رویکردهای نژادپرستانه رژیم صهیونیستی است.

 

وقتی خبرنگار نیوزویک نیز از متکی می پرسد "چطور مى‌توان به کشورى اعتماد داشت که مى‌گويد قصد دارد کشورى ديگر را از روى زمين محو کند؟" او بدون اشاره به سه دهه آرمان محو اسرائیل در ایران تنها در پاسخ می گوید: "ما اين رژيم را به رسميت نمى‌شناسيم"

 

درواقع سیاست خارجی و ادبیات خارج از مرزهای دولتمردان ایرانی چندان هم مطابق با انقلابی گری رایج دولت نهم در داخل نیست.

 

ایران بعد از سال 2001 میلادی خود را به یکباره در محاصره کشورهایی می بیند که یا دموکراسی آمریکایی را به جای الگوهای سابق حکومتی خود نشانده اند و یا همچنان بر ایالات متحده برای رسیدن به استقلال و امنیت متکی اند. تلاش ایران برای ناامن نشان دادن عراق، ناکامی آمریکا در افغانستان، شیوع هرج و مرج در پاکستان و قدرت گرفتن طالبان، تهدید کشورهای آسیای مرکزی در قفقاز و... کاملا طبیعی و غریزی است ولی تحولات موجود واقعی و اجتناب ناپذیر نیز هست.

 

اینکه ایران و آمریکا هر یک درباره روش های غلط دیگری سخن می گویند، خود قسمی از رابطه و یا میل به ایجاد رابطه است. رسول موسوى، مديرکل دفتر مطالعات سياسى و بين‌الملل وزارت امور خارجه در همايش "نگاهى به فرهنگ و جامعه آلمان" گفته است: در اين راستا مى‌توان بحث کرد که چرا حق از ديد غرب يک طرف دارد و چرا حق و مسئوليت در کنار هم قرار نمى‌گيرد... جهان نيازمند ديالوگ است و بسيارى از مشکلات جهان امروز در اين مساله ريشه دارد.

 

بکارگیری گویش نرم در قبال آمریکا و انتظار روشن شدن چراغ سبز از سوی طرف مقابل، بازهم در یکی از گفتگوهای غیر داخلی مسئولان ایرانی جالب توجه می نماید. علی لاریجانی سیاستمدار باتجربه ای که چندی است دوباره باری از دیپلماسی نظام را بر دوش گرفته، به یک روزنامه الجزایری گفته است: "آمریکا باید سیاست های جدید و متفاوتی را در قبال مسائل خاورمیانه در پیش بگیرد"

 

وی در گفتگو با روزنامه الشروق الجزایر در پاسخ به پرسشی درباره احتمال عادی سازی روابط ایران و آمریکا از طریق جایگاهش در پارلمان ایران و اینکه موضع وی درباره احتمال گشایش دفتر یک سازمان غیر دولتی آمریکایی در تهران چیست؟ پاسخ بی نظیری می دهد که فحوای آن از تمایل به برقراری رابطه رسمی به جای تاسیس دفاتر غیر رسمی در ایران خبر می دهد. لاریجانی می گوید: "فعالیت های ایران نیاز به اقدامات کودکانه ندارد تا از این سازمان های غیر دولتی بهره بگیرد و به این ترتیب باید با دقت نظر به این موضوع نگاه کنیم."

 

رئیس مجلس شورای اسلامی ایران می افزاید: "مسئله اول این است که آمریکا باید به درک صحیحی از شرایط واقعی منطقه خاورمیانه یعنی وضعیت کنونی شان در عراق، افغانستان و فلسطین برسد. اگر آمریکایی ها در هر زمان به این درک برسند که مرتکب اشتباه شده اند، [باید] اسلوب و روش خود را تغییر بدهند و ما نیز از هر اقدامی که منجر به برقراری ثبات در منطقه شود، استقبال می کنیم. درحال حاضر هیچ شواهد و قرائنی در این باره از سوی دولت آمریکا در منطقه وجود ندارد."

 

وقوف ایران به لزوم ایجاد رابطه زودهنگام با ایالات متحده نه تنها در کلمات منتخب فوق بلکه در عبارات ریاست جمهوری در سازمان ملل و نیز پاسخ های او به رسانه های غربی مشهود است. دفع الوقت در این خصوص مجراهای موجود را با خطر مسدودیت مواجه خواهد کرد. البته انعقاد هر پیمان و رابطه ای مستلزم توجه به سود و هزینه آن است؛ هزینه ای که هر دو طرف ماجرا سال هاست آن را پرداخته اند و اکنون ترجیح می دهند با همه موانعی که وجود دارد، کورسوهایی را برای امید روشن نگه دارند و چه بسا کمی هم فتیله چراغ را بالا بیاورند.

جواد  ماه‌زاده

نویسنده خبر


نظر شما :