سفرهاى ويژه نماينده ويژه

۱۵ دی ۱۳۸۹ | ۱۵:۲۷ کد : ۹۸۹۴ اخبار اصلی
آيا کشورهاى عربى سفر مشاوران ويژه احمدى نژاد را به کشورهايشان نوعى جبران مافات و تلاش براى تطهير تلقى مى کنند يا آن را سرآغاز تغييراتى استراتژيک در سياست هاى ايران مى دانند؟ بايد ديد دولت هاى عربى نسبت به روش هاى تعاملى تازه احمدى نژاد که بعد از افشاگرى هاى ويکى ليکس شکل تازه اى به خود گرفته، چه واکنشى نشان مى دهند؟
سفرهاى ويژه نماينده ويژه

ديپلماسى ايرانى: حميد بقايى که چندى پيش به سمت مشاور يا نماينده ويژه احمدى نژاد در امور آسيا منصوب شد و اتفاقا در همان اوان کار با اظهارنظرى درباره ترکيه، صداى وزير خارجه وقت را درآورد، حالا سفرى چند روزه به کشورهاى عربى داشته و پس از حدود دو هفته از بازگشتش گزارش گونه اى را در اختيار رسانه ها گذاشته است.

هنوز چند روزى نيست که بقايى بازگشته و توضيحاتى درباره سفرهاى زنجيره اى اش داده که اسفنديار رحيم مشايى آهنگ لبنان کرده است. مشايى مشاور رييس دولت در امور خاورميانه است و قصد دارد به سواحل بيروت سفر کند.

شکست حصر

اما حميد بقايى در سرزمين هاى عربى چه مى کرد؟ او معتقد است ماموريتش هيچ نوع موازى کارى با وظايف وزارت خارجه محسوب نمى‌شود چرا که وقتى رييس جمهورى بخواهد براى موضوعى خاص، اهميتى ويژه قائل شود و ارتباطات ويژه‌اى را از طريق نماينده ويژه خود برقرار کند و پيام‌هاى ويژه خود را از طريق نماينده ويژه يا مشاور ويژه برساند، اقدام به تعيين نماينده ويژه مى‌کند.

چه موضوع يا پيام ويژه اى در ميان بوده که نماينده ويژه را به ماموريتى ويژه در يمن و امارات و مصر و... گسيل داشته؟ خود بقايى مى گويد: مجموعه مشاوران رياست جمهورى مى‌خواهند به کمک وزارت امور خارجه بيايند و با همدلى و همراهى تمام وزارتخانه‌ها گامى در توسعه روابط ايران با کشورهاى آسيا، خاورميانه، آفريقا و آمريکاى جنوبى بردارند تا بتوانيم از شرايطى که در حال حاضر داريم چندين گام فراتر برويم.

حميد بقايى بعد از ماجراهايى که از دل سخنرانى معروفش درباره نسل کشى ارامنه توسط دولت عثمانى سربرآورد، در کسوت مامور ويژه محمود احمدى نژاد به کشورهاى عربى رفت و چند روزى را در مکان هايى که سابق بر اين صعب العبور بودند سپرى کرد. او گفته قصد داريم "از شرايطى که در حال حاضر داريم چندين گام فراتر برويم". به نظر مى رسد سفرهاى دوره اى او و مشايى سرآغاز سفرهاى مهمى باشد براى برون رفت از انزواى منطقه اى و شکستن حصرى که غرب در منطقه براى ايران ايجاد کرده است.

سفرهاى بقايى بعد از سلسله اسنادى که سايت ويکى ليکس درباره ايران منتشر کرد، مفهوم خاص خود را به ذهن مى رساند. درواقع پيامى که از پيام هاى ويژه اين نماينده ويژه دريافت مى شود، هم به احياى روابط ايران و اعراب بازمى گردد و هم به سوءتفاهم هاى ايجاد شده بعد از افشاگرى هاى ويکى ليکس.

متعاقب رايزنى هاى پيشين بقايى با مصر اعلام شد که خطوط هوايى ميان دو کشور راه اندازى مى شود و تورهاى گردشگرى مى توانند شروع به ثبت نام کنند و ديپلماسى ميان دو کشور را از طريق نهادهاى پايين دستى و اجتماعى آغاز کنند و به بالادست بکشانند.

ديپلماسى ويژه

از جمله روش هاى جديد دولت ايران براى تقويت مناسبات با دولت هاى عربى، ديپلماسى از طريق پيام هاى ويژه است که نکات مثبت و منفى خودش را دارد. از جنبه هاى مثبت اين نوع ديپلماسى مى توان به عدم دخالت اغيار و قطع فشارهاى بيرونى قدرت هاى منطقه اى و فرامنطقه اى اشاره کرد. البته سرپوش گذاشتن بر مذاکرات پنهانى و پيام ها اين حسن را هم دارد که افکار عمومى داخلى نيز متوجه تناقضات در گفتار و عمل حاکمان نمى شود و بنابراين همه چيز در لايه هاى فوقانى حاکميت آنطور که دولتمردان مى پسندند به پيش مى رود. اما يکى از جوانب منفى اين شکل پيغام دهى، دامن زدن به جو شايعه و بدگمانى در داخل و خارج است و نگرانى از اينکه مبادا در آينده اسنادى ويکى ليکسى در اين باره منتشر شود و حقايقى را برملا کند که مجددا نياز به فرستادن نمايندگان ويژه به وجود بيايد.

حميد بقايى در گفتگويى که با شبکه العالم داشته و ايسنا منتشر کرده است، مى گويد: يکى از مهم‌ترين ليدرهايى که عهده دار رهبرى مجموعه کشورهاى همگرا و همراه در مبارزه با زياده خواهى‌هاى برخى کشورهاى غربى است، جمهورى اسلامى ايران و شايد بتوان گفت شخص آقاى احمدى نژاد است.

با اين وصف بقايى در حوزه ماموريتش به دنبال پيشبرد سياست راهبرى محمود احمدى نژاد بوده است. بخشى از اين هدايت و رهبرى منوط به رفع گره هايى است که پيشتر وجود داشت و اسناد ويکى ليکس داغش را تازه کرد. وقتى اعراب هيچ کدام از اسناد مرتبط با ايران را کذب نخواندند و ايران پا پيش گذاشت و گفت اصلا ويکى ليکس سنديت و مرجعيت ندارد، تصميماتى در تهران اتخاذ شد و نامه هايى درون پاکت رفت و پيک هايى آنها را برداشتند و روانه شدند.

مصر خوب است اما منهاى اسراييل

حميد بقايى از سفر مصر بسيار راضى و خرسند است: "سفر من به مصر نخستين سفر رسمى يکى از مقامات جمهورى اسلامى ايران به مصر بعد از گذشت 30 سال بود. البته پيش از اين مسئولان ايران به مصر سفر کرده بودند اما هدف آن سفرها شرکت در اجلاس‌هاى بين‌المللى بود که در مصر برگزار مى‌شد نه به دعوت دولت مصر. اما سفر من نخستين سفرى بود که يکى از مسئولان ايران به دعوت رسمى سپهبد احمد شفيق وزير هوانوردى مصر صورت گرفت. "

به گفته او حالا امکان مذاکرات شرکت هاى هواپيمايى فراهم شده و توسعه روابط ميان تهران و قاهره به سطح اقتصادى و صادرات و واردات رسيده و گردشگران مى توانند نمادى از دورانى تازه در روابط دو کشور باشند.

اين صحبت ها مقارن با روزهايى منتشر شد که مصر از صدور ويزا براى کاروان ايرانى مسافر غزه خوددارى کرد و بار ديگر تجمعى در مقابل دفتر حافظ منافع اين کشور در تهران ترتيب داده شد. اين مشاوره ويژه معتقد است که اسراييلى ها عامل اصلى اختلاف ميان ايران و مصر هستند. او مى گويد: مخالف، حسود و دشمن اصلى چنين ارتباطى ميان ايران و مصر در درجه نخست، رژيم صهيونيستى است.

البته بقايى نگفته که بزرگ ترين مانع در اين راه نه رژيم صهيونيستى که صهيونيسم محورى دولت مصر است. بسيار دور از ذهن است که مناسبات تهران و قاهره آن قدر از حد گردشگر و تور فراتر برود که بتوان خيال هايى ديگر در سر پروراند. مصر از هر جهت تابع نظمى است که خود و رياض مبدع آن بوده اند و در اين نظم، به ايران به چشم برهم زننده نظم مى نگرند؛ کما اينکه ايران نيز در ترسيم نظم موردنظرش براى منطقه طرح خود را دارد و مثلث عربستان، مصر و اردن را برنمى تابد.

سفرهايى براى زنگارزدايى

بقايى در هفته هاى گذشته و در جريان سفر دوره اى اش به منطقه سرى هم به يمن زده بود تا پيامى ديگر را ابلاغ کند و به قول خودش، روابط دو کشور را که اخيرا شاهد فراز و نشيب‌هايى شده بود بهبود بخشد.

او گفته است: آقاى احمدى‌نژاد پيامى براى على عبدالله صالح رييس جمهور يمن آماده کرده بودند که من حامل آن پيام بودم و در سفرى که با برخورد گرم و خوب دولت يمن مواجه شد، با وزير خارجه و وزير گردشگرى و چند تن از وزيران و مسئولان به ويژه نخست وزير و خود رييس جمهور يمن ملاقات کرديم و به اين جمع‌بندى رسيديم که بايد فصل جديدى در روابط ميان دو کشور باز کنيم. در حال حاضر اميدواريم که ميزبان هياتى از يمن در ايران باشيم و همين ارتباطات خواهد توانست روابط دو کشور را از فضايى که اخيرا شکل گرفته بود، خارج کند.

اما اين فضاى سردى که موجب شده تا مشاوران بين المللى احمدى نژاد زياد شوند و پيام هاى خاص ابلاغ کنند، ناشى از کدام رفتار و عملکرد است؟ آيا اساسا کشورهاى عربى طرف صحبت، از اين پس شاهد رفتار و عملى متفاوت از سوى ايران خواهند بود يا اينکه اين سفرها براى تلطيف فضا و رفع سوءتفاهم ها بعد از افشاگرى هاى ويکى ليکس و سيماى خوفناکى که از ايران ترسيم کرده بود، انجام شده است؟

از اين رو بخشى از سخنان بقايى را مى توان به اين مقوله ربط داد: "اين يک واقعيت پذيرفته شده است که ايران به قدرتى منطقه‌اى و فرامنطقه‌اى در جهان تبديل شده است... ايران کشورى است که تهديدى براى هيچ کشور ديگرى نيست و اگر هر کشور ديگرى در جايگاه ايران بود همانند عراق در زمان صدام به تهديدى براى همسايگان تبديل مى‌شد. عراق به کويت حمله کرد در حالى که کويت کشورى عربى بود. ايران کشورى عربى محسوب نمى‌شود اما يک کشور اسلامى است که توان و قدرت خود را براى ايجاد نوعى از اتحاد ميان کشورهاى اسلامى به کار گرفته است."

او تيرگى روابط ايران و يمن را ناشى از تبليغات غربى مى داند و مى گويد که همين مساله را با رييس جمهور يمن نيز در ميان گذاشته است: من به رييس جمهور يمن هم اشاره کردم که اين آمريکايى‌ها هستند که نمى‌خواهند کشورهاى منطقه آرامش و آسايش داشته باشند براى همين تلاش مى‌کنند براى آنها دشمن خارجى بتراشند و چه بهتر که ايران را علم کنند.

با اين وصف مى توان اذعان کرد که سفرهاى چند روزه و پيوسته مشاور احمدى نژاد به آسياى غربى براى زدودن زنگارها از سيماى بيرونى ايران و اطمينان دادن به آنها بابت قدرت نظامى و نيات بازدارندگى آن و درنهايت گشايش پنجره اى براى ورود هواى تازه بين ايران و بدبينان به ايران باشد.

همان طور که در ابتدا آمد اسفنديار رحيم مشايى که چندى پيش به اردن سفر کرده بود، به زودى راهى لبنان مى شود. بقايى هم به تازگى از مصر و يمن و امارات برگشته است. البته او از فحواى مذاکرات و سطح ديدارهايش گفتنى هايى بر زبان نياورده و صرفا به تشريح موضع منطقه اى ايران در جريان مذاکرات اشاره داشته است. به هر شکل بايد پذيرفت که او نماينده ويژه بوده و پيام ويژه با خود برده و قرار بوده ديپلماسى ويژه اى را خارج از چارچوب هاى وزارت خارجه به پيش ببرد. بايد ديد اين دست سفرها و ردوبدل شدن پيام ها از نگاه طرف هاى مقابل، نوعى جبران مافات و تلاش براى تطهير تلقى مى شود يا اينکه آن را سرآغاز تغييراتى استراتژيک در سياست هاى ايران قلمداد مى کنند. افکار عمومى در ايران نيز که چندى است رفت و آمدهايى متعدد را در چارچوب ديپلماسى کشور به نظاره نشسته، منتظر است تا واکنش دولت هاى عربى را نسبت به روش هاى تعاملى تازه دولت احمدى نژاد ببيند.


نظر شما :