افزایش قیمت نقت مقطعی و زودگذر است

۰۷ اسفند ۱۳۸۹ | ۱۴:۱۸ کد : ۱۰۴۶۰ اقتصاد و انرژی
گفتاری از محمد خوش‌چهره، استاد اقتصاد دانشگاه تهران و نماینده مجلس دوره هفتم، برای دیپلماسی ایرانی.
افزایش قیمت نقت مقطعی و زودگذر است

دیپلماسی ایرانی: در شانزدهم اکتبر سال 1973 بود که وزرای شش کشور خلیج فارس عضو اوپک در کویت گرد هم آمدند و برای اولین بار تصمیم گرفتند که از آن پس قیمت نفت باید به وسیله صادرکنندگان آن تعیین شود. اما در طول تاریخ همیشه شاهد آن بودیم که قیمت نفت به‌ویژه با حساسیت‌های منطقه خاورمیانه دائما در حال تغییر بوده است. تا امروز که نرخ نفت دریای شمال به 109 دلار هم رسید و شاهد افزایش حدود 8 تا 10 درصدی بودیم.

به نظر می‌رسد که امروزه دنیای سیاست و تحولات ناشی از اعتراض‌های مردمی در منطقه و اخیرا کشور لیبی، جهان اقتصاد را نیز از تاثیرات خود مصون نگه نداشته است. این افزایش قیمت نفت به زعم بسیاری از تحلیل‌گران اقتصاد سیاسی ناشی از قیام‌های مردمی در لیبی است. البته دکتر محمد خوش‌چهره، استاد اقتصاد دانشگاه تهران نیز بر این باور است که این افزایش قیمت مقطعی و بسیار زودگذر و ناشی از همین جنبش‌هاست. نماینده مجلس هفتم همچنین اضافه می‌کند که اگر این جنبش‌ها به انقلابی ایدئولوژیک همچون انقلاب اسلامی ایران ختم شود باید منتظر نگرانی‌های غرب از تاثیر آن بر اقتصاد جهانی باشیم. 

تاثیر تحولات اخیر به ویژه قیام مردم لیبی بر افزایش قیمت نفت

بحث تغییرات قیمت نفت متاثر از عوامل گوناگونی است. طبیعی‌ترین تغییرات ارتباط مستقیم با نرخ رشد اقتصادی جهان دارد و در کنار آن عوامل غیراقتصادی نیز وجود دارد که از جمله مسایل سفته بازی بر نفت را می‌توان نام برد. با توجه به اینکه موضوع اقتصادی است ولی شرایط غیراقتصادی نیز آن را تشدید می‌کند.

از مثال‌های دیگری که در مورد مسایل غیراقتصادی تاثیرگذار بر بحث تولید و صدور نفت می‌توان گفت، جنگ، منازعات و انقلاب‌ها به ویژه در کشورهای نفت‌خیز است. آنچه باید درباره افزایش اخیر قیمت نفت مورد توجه قرار داد ثبات و نقطه تعادل این قیمت است. بنابراین این افزایش ناشی از رشد نرخ اقتصاد جهانی نیست که بتوان ان را یک پدیده پایدار قیمتی حداقل برای مدت چند ماه یا یک سال دانست.

در نتیجه این نوسانات مربوط به جریانات سیاسی، مخصوصا حوادث اخیری که در کشورهای خاورمیانه و کشورهای نفت‌خیزی همچون بحرین و لیبی رخ داده است، می‌باشد. این تحولات نگرانی از بحث‌های تولید نفت و جریانات وابسته به آن را همچون سفته‌بازی روی نفت از یک طرف و در کنار آن روی مباحثی مانند تقاضاهای میان مدت ایجاد کرده است.

بنابراین در این تحلیل افزایش ناشی از قیمت بیشتر مربوط است به حوادث اخیر لیبی و غیره که نوسانات کوتاه مدتی است و به دلیل اینکه رشد اقتصاد جهانی همچنان پایین است و رکود اقتصادی در بسیاری از کشورها سایه انداخته، افزایش معنی‌دار قیمت نفت یا به تعبیر صحیح‌تر افزایش پایدار قیمت نفت وجود ندارد.

این امر که در مدت کوتاهی قیمت نفت به واسطه تحمیل‌هایی که بر برخی از کشورها همچون لیبی وجود دارد، بالا رفته تحلیل دیگری هم دربردارد. به عبارت دیگر وخامت اوضاع سیاسی- اقتصادی قذافی و لیبی را نشان می‌دهد. در اقتصاد سیاسی عموما در جایی که شکنندگی یک کشور از نظر شرایط تولید نفت قطعی باشد معمولا تاثیر خود را بر افزایش قیمت نفت نشان می‌دهد. یعنی یک اهرم سیاسی در رژیم لیبی از نظر تحلیل‌گران اقتصاد سیاسی بی‌ثبات است و به زودی باید شاهد سقوط این رژیم باشیم.

از طرفی دیگر افزایش قیمت نفت به دلیل اینکه این تحولات در کشوری همچون لیبی بطعی و همانند انقلاب اسلامی ایران جهشی نیست، مبین این است که این افزایش کوتاه مدت ضعیفی خواهد بود و قیمت نفت دوباره به زیر 100 دلار خواهد رسید.  

به همین دلیل ایران نیز صحبتی از نشست اوپک نکرده، چراکه این افزایش معنی‌داری نبوده است و بنابراین از طرف دیگر سفارشاتی که با توجه به افزایش قیمت نفت صورت می‌گیرد نیز قابل توجه نبوده است.

در توضیح این امر باید اضافه کرد که اگر ترکیب تقاضاهای اخیر را نگاه کنیم بیشتر جریانات سفته‌بازی و سوداگری و نفت کاغذی در حال شکل‌گیری است. وگرنه تقاضای کشورهای صنعتی به ویژه کشورهای اروپایی و چین و هند را در این تقاضا خیلی برجسته نمی‌بینیم. بنابراین به تعبیر این متقاضیان شرایط کوتاه مدت مقطعی است.

تاثیر تحولات اخیرمنطقه بر اوضاع اقتصادی بین‌المللی

در دنیای صنعتی که به آن دنیای سلطه هم می‌توان گفت، مناسبات را به گونه‌ای طراحی کرده‌اند که این‌گونه اتفاقات تا به یک انقلاب بنیادین و مردمی مثل ایران منجر نشود، نگرانی‌های زیادی نخواهد داشت. به این دلیل که معتقد هستند این پدیده می‌تواند قابل کنترل باشد چراکه با یک دولت‌ همسوی خودشان و سازگار هم می‌توانند بازار مصرفی خود را حفظ کرده و هم قراردادهای خود را با شکل‌های نوین‌تری داشته باشند. بنابراین نمی‌تواند این خیزش ها خیلی روی بازارهای مصرف آنها یا بازارهای تقاضای خود تاثیرگذار باشد.به این دلیل که زمانی این اعتراض‌ها مبتنی بر یک انقلاب مردمی با محتوای کاملا ایدئولوژیک باشد، امری نگران کننده برای قدرت‌های اقتصادی جهان محسوب می‌شود. ولی امروز معتقدند که شرایط کاملا قابل کنترل است و دولت‌های همسوی خودشان را روی کار خواهند آورد.

قضاوت درباره تاثیر این تحولات بستگی به نتایج آن دارد و اینکه چه دولت‌هایی روی کار خواهد آمد. مهم این است که تا چه اندازه دولت‌های بعدی مردمی یا ایدئولوژیک هستند و یا صرفا رفرمیست‌هایی هستند که اصلاحات شکلی را در اصل کار خود قرار می‌دهند.


نظر شما :