پویایی‌های در حال تحول

هند، پاکستان و طالبان افغانستان

۱۵ آبان ۱۴۰۴ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۳۶۰۵۶ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
اختلافات فزاینده بین کابل و اسلام آباد منجر به تشدید خصومت‌های مرزی و نقض مکرر تمامیت ارضی و حاکمیت بین متحدان سابق شده است. در همین حال، هند با رژیم افغانستان به صورت عملگرایانه برخورد می‌کند و احتیاط را با دیپلماسی واقع‌گرایانه ترکیب می‌کند.
هند، پاکستان و طالبان افغانستان

نویسنده: سمن عایشه کیدوای (Saman Ayesha Kidwai)، پژوهشگر و تحلیلگر مسائل شبه قاره هند

دیپلماسی ایرانی: تشدید حملات هوایی پاکستان در داخل افغانستان در کابل، خوست، جلال آباد و پکتیکا، همراه با درگیری‌های مرزی، در زمانی که امیرخان متقی از هند دیدن می‌کرد، نشان دهنده تنظیم مجدد ژئوپلیتیک در جنوب آسیاست. سفر وزیر امور خارجه موقت افغانستان به هند در اکتبر ۲۰۲۵ در پی خصومت‌ها و بی‌اعتمادی بین کابل و اسلام‌آباد بر سر مسئله تحریک طالبان پاکستان (TTP) و حملات هوایی پاکستان در بخش‌هایی از افغانستان انجام شد.

عمق استراتژیکی که اسلام‌آباد زمانی امیدوار بود پس از ظهور مجدد طالبان در اوت ۲۰۲۱ در کابل اعمال کند، اکنون به شدت فرسوده شده است. اسلام‌آباد ممکن است تعامل دیپلماتیک دهلی نو با کابل را به عنوان محاصره استراتژیک تلقی کند. همان‌طور که سابقه نشان می‌دهد، این امر می‌تواند پاکستان را به سمت ایجاد بی‌ثباتی در دو طرف مرزهای خود سوق دهد و مرحله جدیدی از رقابت و خصومت منطقه‌ای را آغاز کند. در مقابل، به نظر می‌رسد دهلی نو به طور عمل‌گرایانه‌ای از نفوذ رژیم موقت افغانستان برای حفظ نفوذ قدرت نرم خود در افغانستان، تضمین‌های امنیتی برای پروژه‌های اقتصادی و زیرساختی آینده و پیشبرد ارتباط با آسیای مرکزی استفاده می‌کند.

تعامل هند و طالبان

پس از نزدیک به دو دهه تعامل با دولت‌های به رسمیت شناخته شده بین‌المللی افغانستان از سال ۲۰۰۱، دهلی نو پس از آنکه طالبان افغانستان بیش از چهار سال پیش کنترل کابل را به دست گرفتند، سیاست خارجی خود را مجدداً تنظیم کرد. خروج نیروهای تحت رهبری ناتو در سال ۲۰۲۱، که پایان «جنگ‌های ابدی» آمریکا را رقم زد، هند را بر آن داشت تا با بستن سفارت خود در ابتدا سیاست خود در افغانستان را مجدداً تنظیم کند. این اقدام، با توجه به اینکه شبکه حقانی – قدرتمندترین جناح درون طالبان – مناصب کلیدی از جمله وزارت کشور را در اختیار گرفته بود و با حمله سال ۲۰۰۸ به سفارت هند در کابل و حمله سال ۲۰۱۴ به کنسولگری در هرات مرتبط بود، یک مکث ضروری در تعامل دیپلماتیک بود. در همین حال، گزارش‌های سازمان ملل متحد بر ظهور مجدد شبکه‌های تروریستی مانند لشکر طیبه (LeT) و جیش محمد (JeM)  در سراسر افغانستان پس از اوت ۲۰۲۱ تأکید داشتند.

با این وجود، با توجه به حضور دیرینه بشردوستانه و زیرساختی هند در افغانستان، این کشور در ژوئن ۲۰۲۲ یک مأموریت فنی را برای اطمینان از تحویل کمک‌ها – از جمله دارو، گندم، پوشاک و واکسن – به منظور حفظ روابط مردم با مردم و حفظ جای پای استراتژیک در منطقه، مستقر کرد. این یک گام عمل‌گرایانه در سیاست خارجی بود که با هدف حفظ روابط تمدنی و فرهنگی هند با افغان‌ها و تسهیل ارتباط با حاکمان موقت انجام شد. این امر همچنین مسیری را برای حفظ حضور استراتژیک هند از طریق پروژه‌های بشردوستانه مانند حفظ سد سلما (سد دوستی افغانستان و هند) فراهم کرد. این اقدام متعادل، تلاش دهلی نو را برای پرداختن به چالش‌های تعامل بدون به رسمیت شناختن با رژیمی که هنوز تحت تحریم‌های سازمان ملل است، در حالی که رویکرد دیپلماسی قدرت نرم خود را تقویت می‌کند، منعکس کرد.

ماموریت فنی و ادامه تعامل با طالبان، راه را برای دیدار بین وزیر امور خارجه، اس. جایشانکار، و امیرخان متقی در اکتبر ۲۰۲۵ هموار کرد و پس از آن، هند اعلام کرد که مأموریت دیپلماتیک خود را به یک سفارت تمام‌عیار در کابل ارتقا می‌دهد. تعهد راسخ هند به دیپلماسی سلامت با اعلام ساخت یک مرکز انکولوژی و تروما در کابل و پنج کلینیک زایمان در پکتیا و خوست، در میان سایر پروژه‌ها، برجسته شد. در پاسخ، وزیر افغانستان متعهد شد که دیپلمات‌های افغان را به هند اعزام کند و بر حضور کنسولگری در بمبئی بیفزاید، در حالی که اطمینان کلی را تکرار کرد که به هیچ گروه تروریستی اجازه داده نمی‌شود از خاک افغانستان برای هدف قرار دادن سایر کشورها، به ویژه هند، استفاده کند.

در حالی که تجارت، مراقبت‌های بهداشتی، کمک‌های بشردوستانه، زیرساخت‌های عمومی و پروژه‌های ارتباطی به طور برجسته در بیانیه مشترک برجسته شده است، باید توجه بیشتری به اشارات به مقابله با تروریسم منطقه‌ای و فرامرزی، حفظ حاکمیت و تمامیت ارضی و رسیدگی به نگرانی‌های بشردوستانه در مورد اخراج اجباری پناهندگان افغان معطوف شود. به ویژه، توصیف امیرخان متقی از پاکستان به عنوان یک «همسایه ناراضی» در کنفرانس مطبوعاتی خود در دهلی نو، نقش پاکستان را به عنوان عامل اصلی تروریسم منطقه‌ای و ناقض حاکمیت و تمامیت ارضی هند و افغانستان برجسته می‌کند. این امر به ویژه زمانی اهمیت پیدا می‌کند که طالبان افغانستان به دنبال تنوع بخشیدن به مشارکت‌ها و ارائه یک موضع دیپلماتیک فراگیرتر نسبت به جامعه بین‌المللی هستند – در زمانی که مشارکت چند دهه‌ای آنها با پاکستان به شدت تضعیف شده است.

سیاست‌های تروریسم دولتی پاکستان در جنوب آسیا مدت‌هاست که با هدف تضعیف ثبات و هماهنگی اجتماعی در هند انجام می‌شود، همان‌طور که در حملات تروریستی پاهلگام در آوریل ۲۰۲۵ مشهود است. این سیاست‌ها همچنین در حملات هوایی مکرر پاکستان منعکس شده است که ظاهراً غیرنظامیان در افغانستان را به بهانه حمله به رهبران تحریک طالبان پاکستان هدف قرار می‌دهد تا ناآرامی ایجاد کند و طالبان افغانستان را به دلیل عدم مهار ستیزه‌جویی تحریک طالبان پاکستان مجازات کند. طالبان افغانستان که زمانی موکل دولت پاکستان بود، اکنون حامی سابق خود را به «نقض آسمان» متهم کرده است.

در بحبوحه جنگ روایت‌ها و خصومت‌های مرزی مداوم بین پاکستان و افغانستان، و تحولات پس از پاهلگام و عملیات سیندور بین هند و پاکستان، همگرایی در برداشت‌های منطقه‌ای از طریق تعامل هند و طالبان افغانستان به طور فزاینده‌ای قابل مشاهده است. با این حال، لازم به یادآوری است که طالبان افغانستان با وجود محکوم کردن حمله پاهلگام، از استفاده از اصطلاح «ترور» خودداری کردند و از انتقاد آشکار از پاکستان خودداری کردند – احتمالاً تلاشی برای حفظ تعادل منطقه‌ای ظریف با وجود وخامت روابط با اسلام‌آباد.

در همین حال، هند تلاش کرده است تا از این حرکت برای پیشبرد اهداف اقتصادی و زیرساختی خود و غلبه بر موانع اتصال منطقه‌ای بهره ببرد. هند از طریق تعامل نزدیک‌تر با طالبان افغانستان می‌تواند کریدور حمل و نقل هوایی هند – افغانستان و پروژه بندر چابهار را (مشروط به همکاری با ایالات متحده برای تمدید معافیت در سال ۲۰۱۸) از سر بگیرد و گسترش دهد. با این حال، تقویت تجارت تجاری با همسایگان گسترده خود باید با تضمین‌های امنیتی برای خنثی کردن فعالیت‌های ضد هندی که از افغانستان سرچشمه می‌گیرند، همراه باشد. متقی در سفر اخیر خود به دهلی نو، از ترویج تجارت و اتصال از طریق بندر چابهار حمایت کرد، یک کمیته تجاری برای رسیدگی به چالش‌های مشارکت تجاری هند و افغانستان اعلام و از بازرگانان افغان دعوت کرد تا در نمایشگاه‌ها و نمایشگاه‌های تجاری هند شرکت کنند.

در حالی که خوش‌بینی پیرامون اتصال منطقه‌ای و رفاه متقابل همچنان یک موضوع تکراری در لفاظی‌های طالبان است، نگرانی‌ها در مورد اینکه آیا عناصر ایدئولوژیک سرسخت در داخل این گروه ممکن است با تبانی با داعش-خراسان، لشکر طیبه یا جیش محمد چنین چشم‌اندازهایی را خراب کنند، همچنان ادامه دارد. هم‌زمان، سوالاتی در مورد اینکه آیا طالبان افغانستان – در حالی که به دنبال مشروعیت جهانی و بازسازی کشور هستند – می‌توانند منابع کافی را برای حمایت از طرح‌های تجاری و اتصال با هند اختصاص دهند، مطرح می‌شود.

اگرچه شمول‌گرایی، آموزش زنان و حقوق اقلیت‌ها همچنان نگرانی‌های مهمی در افغانستان هستند، اما ادامه تعامل با رهبران طالبان برای رویکرد سیاست واقع‌گرایانه هند برای حفظ منافع ملی – به‌ویژه در جلوگیری از رادیکالیزاسیون یا سرایت تروریسم از جبهه غربی – ضروری است. در دیپلماسی مدرن، سیاست خارجی به صورت جامع دنبال می‌شود، جایی که اهداف اقتصادی، زیرساختی و امنیتی به هم پیوسته‌اند. بنابراین، در حالی که حقوق بشر همچنان ضروری است، رویکرد عمل‌گرایانه هند مستلزم جداسازی این مسائل از تعامل گسترده‌تر آن با رژیم افغانستان برای تأمین منافع ملی است. در چارچوب سیاست همسایگی هند، اولویت‌های توسعه‌ای و امنیتی می‌توانند مستقل از مسائل داخلی بحث‌برانگیز افغانستان پیش برده شوند. منافع همگرا باید در کنار دیپلماسی قدرت نرم هند، هدایتگر همکاری تجدید شده هند و افغانستان باشند.

با این وجود، عوامل متعددی می‌توانند روند تعامل هند و طالبان را کند کنند. این موارد شامل فقدان ضمانت‌های عملی برای تضمین امنیت بلندمدت کارکنان دیپلماتیک، دارایی‌ها و سرمایه‌گذاری‌های هند در افغانستان و همچنین همکاری قابل اثبات در خنثی‌سازی گروه‌های ضد هند و وابسته به داعش که از خاک افغانستان فعالیت می‌کنند، می‌شود. علاوه بر این، هند باید به صورت دوره‌ای دامنه تعامل خود با یک رژیم تحت تحریم سازمان ملل را برای تأمین منافع خود در فواصل زمانی مشخص، بر اساس اطلاعات عملی و روندهای ژئوپلیتیکی در حال تحول، بررسی کند. این امر برای اطمینان از ایجاد تعادل مؤثر در اهداف سیاست خارجی خود بدون اینکه به عنوان حامی یک دولت موقت که هنوز مشروعیت بین‌المللی کسب نکرده، تلقی شود، ضروری است.

پاکستان – افغانستان: تشدید تنش نظامی

از یک سو، در حالی که سفر تاریخی وزیر امور خارجه موقت افغانستان به هند تیتر خبرها شده بود، محاسبات ژئوپلیتیکی جنوب آسیا بیشتر مورد بازنگری قرار گرفت. این اتفاق زمانی رخ داد که درگیری‌های مرزی جدید بین افغانستان و پاکستان در امتداد خط دیورند مورد مناقشه در همان ماه، پس از حملات هوایی پاکستان در ۹ اکتبر ۲۰۲۵، آغاز شد. نکته قابل توجه این است که این درگیری‌ها پس از اعلام آتش‌بس، برای مدت کوتاهی به یک درگیری منجمد تبدیل شد، اما پس از بمب‌گذاری در چندین نقطه در استان پکتیکا افغانستان، از سر گرفته شد، قبل از اینکه با میانجیگری قطر و عربستان سعودی، آتش‌بس دیگری برقرار شود. جالب توجه است که به نظر می‌رسد پاکستان این آتش‌بس را تنها تا زمانی که طالبان افغانستان تحریک طالبان پاکستان را به زانو درآورند، می‌داند – حتی اگر این به معنای نقض یکجانبه تمامیت ارضی افغانستان باشد.

در همین حال، خط دیورند، که پاکستان آن را مرز رسمی خود با افغانستان می‌داند، همچنان یکی از مورد مناقشه‌ترین مرزها در تاریخ مدرن است. هر رهبری افغانستان، از جمله طالبان افغانستان، آن را صریحاً رد کرده و تلاش‌های پاکستان برای ایجاد حصار مرزی دائمی را رد کرده است. یکی از مخرب‌ترین عوامل فرسایش روابط چند دهه‌ای افغانستان و پاکستان، جدا از مرز مورد مناقشه، تشدید حملات تحریک طالبان پاکستان در پاکستان، عمدتاً در استان ناآرام خیبر پختونخوا است.

بین سال‌های ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵، تحریک طالبان پاکستان، شاخه‌ای ایدئولوژیک از طالبان افغانستان، تقریباً ۶۳۰ حمله در پاکستان انجام داد و به دنبال تکرار موفقیت طالبان افغانستان در سرنگونی بازیگران خارجی و دولت سابق افغانستان بود. در جدیدترین حملات هوایی پاکستان که با درگیری‌های مرزی همراه بود، طبق گزارش‌ها، هدف مورد نظر، نور ولی محسود، رهبر تحریک طالبان پاکستان، جان سالم به در برد، همانطور که ویدئویی که پس از آن منتشر شد، نشان می‌دهد.

با این حال، در بحبوحه این درگیری‌های مرزی، ارزیابی مواضع و روایت‌های مطرح شده توسط هر دو طرف در جریان بازنگری مداوم روابط طالبان افغانستان و پاکستان ضروری است. روایت‌ها و عباراتی که برای بیان رویدادهای کلیدی استفاده می‌شوند، برای درک سیاست ادراک یک دولت به عنوان بخشی از ابزار سیاست خارجی آن بسیار مهم هستند. برای مثال، ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی طالبان، مرگ سربازان پاکستانی را تلفات «حملات تلافی‌جویانه» توصیف کرد. در مقابل، روزنامه داون پاکستان تیتر تکان‌دهنده‌ای زد: «۲۳ سرباز شهید، ۲۰۰ تروریست طالبان و وابسته در درگیری‌های مرزی با افغانستان کشته شدند: روابط عمومی ارتش پاکستان». بنابراین، از یک سو، روایت افغانستان در پی آن بود که بار آغاز درگیری را بر دوش پاکستان بگذارد و پاسخ آن را در چارچوب حق جنگ (jus ad bellum) دفاعی جلوه دهد. از سوی دیگر، دولت پاکستان تلاش کرد تلفات جنگجویان طالبان افغانستان و اعضای ادعایی تحریک طالبان پاکستان را به عنوان تلفات وارده به تروریست‌ها جلوه دهد.

این نشان دهنده تغییر قابل توجهی در سیاست خارجی پاکستان در قبال افغانستان از سال ۲۰۲۱ است، زمانی که عمران خان، نخست وزیر سابق، از بازگشت طالبان به قدرت حمایت کرد و اظهار داشت که افغان‌ها «بندهای بردگی را شکسته‌اند». اسلام آباد با مقایسه سربازان خود با شهدا، همچنین به دنبال برانگیختن همدردی برای کمپین ضد تروریسم خود علیه تحریک طالبان پاکستان بود، که آن را فتنه خوارج (فتنه خوارج) می‌نامد. استفاده از این اصطلاح اسلامی، مشروعیت شورش تحریک طالبان پاکستان را به عنوان اقدامات مرتدان علیه حامیان فرضی اسلام – خود پاکستان – سلب می‌کند. با انجام این کار، اسلام آباد به طور ضمنی طالبان افغانستان را به مرتدان بودن متهم کرده است، یک توصیف تحقیرآمیز. از زمان بازگشت به قدرت در اوت ۲۰۲۱، طالبان با اتهامات مکرر پناه دادن به شبه نظامیان تحریک طالبان پاکستان در خاک افغانستان روبه‌رو شده است – ادعاهایی که طالبان آن را رد کرده و اظهار داشته که حملات تحریک طالبان پاکستان یک مسئله داخلی است که باید پاکستان آن را حل کند.

جالب است که نمادگرایی و رسانه‌های اجتماعی در مرحله فعلی روابط افغانستان و پاکستان ارزش قابل توجهی پیدا کرده‌اند. برای مثال، هم‌زمان با انتشار گسترده ویدیوهایی که جنگجویان طالبان افغان را در حال رژه با لباس و تانک سربازان اسیر یا فراری پاکستانی نشان می‌داد، در رسانه‌های اجتماعی، روزنامه‌نگاران و فعالان افغان این لحظه را «مراسم ۹۳۰۰۰ شلوار ۲.۰» نامیدند. آن‌ها از این اشاره نمادین برای تشبیه این رویداد به تسلیم ۹۳۰۰۰ سرباز پاکستانی در طول جنگ هند و پاکستان در سال ۱۹۷۱ استفاده کردند.

در همین حال، در ارزیابی جنگ روایتی جاری، هم افغانستان و هم پاکستان لحن تهاجمی اتخاذ کرده و به دنبال پوشش بین‌المللی رقابتی بوده‌اند. این امر به ویژه برای پاکستان، علی‌رغم فقدان شواهد کافی مبنی بر خنثی‌سازی مخفیگاه‌ها یا شبه‌نظامیان تحریک طالبان پاکستان در داخل افغانستان، رخ داده است. اسلام‌آباد به جای دستیابی به اهداف مورد نظر خود، حملات هوایی مرگباری را انجام داده که به تلفات غیرنظامیان متعدد و نقض مکرر حاکمیت و تمامیت ارضی افغانستان منجر شده است. علاوه بر این، به روایت‌های دروغین دیرینه خود بازگشته است – سرزنش درگیری‌های دوجانبه یا چالش‌های امنیتی داخلی را به گردن هند می‌اندازد، در حالی که طالبان افغانستان را به عنوان نماینده هند به تصویر می‌کشد. در مجموع، یک سوال مهم که توسط امین صیقل، استاد کمکی دانشگاه استرالیای غربی، مطرح شده است، احتمالاً مسیر آینده روابط افغانستان و پاکستان را در دهه آینده تعیین خواهد کرد: «پاکستان و طالبان افغانستان فعلاً از جنگ عمیق‌تر اجتناب می‌کنند، اما صلح تا چه زمانی می‌تواند دوام بیاورد؟»

نتیجه‌گیری

جنوب آسیا صف‌بندی‌های جدیدی را شاهد است، با واگرایی بین متحدان قدیمی (طالبان افغانستان و پاکستان) و همگرایی بین شرکای جدید (هند و طالبان افغانستان). از آنجایی که افغانستان تحت حاکمیت طالبان ۲.۰ با جامعه بین‌المللی تعامل فعالانه‌تری دارد، قدرت‌هایی مانند چین ممکن است آن را تشویق کنند تا موضع پرتنش خود را نسبت به پاکستان – متحد دیرینه پکن – دوباره ارزیابی کند و احتمالاً خصومت‌های مرزی را حداقل به طور موقت کاهش دهد. برعکس، افغانستان و پاکستان می‌توانند وارد حالت درگیری منجمد شوند، به طوری که مرز در بحبوحه تشدید بی‌اعتمادی، حملات هوایی پاکستان و تشدید شورش تحریک طالبان پاکستان علیه دولت پاکستان، همچنان یک نقطه اشتعال باقی بماند.

به طور کلی، به نظر می‌رسد که تیرگی روابط بین پاکستان و طالبان افغانستان، کاتالیزور اصلی برای نزدیکی طالبان به هند بوده است. با این حال، به همان اندازه ممکن است که رهبری موقت افغانستان به دنبال محافظت از خود در برابر پاکستان و پیشبرد تعامل خود با هند به عنوان یک مشارکت منطقه‌ای جایگزین باشد. این موضوع این سوال را مطرح می‌کند که آیا این نشان‌دهنده تلاشی غیرجنبشی از سوی طالبان افغانستان برای آگاه کردن دولت پاکستان از پیامدهای کوتاه‌مدت حملات هوایی مکرر به خاک خود تحت پوشش عملیات ضد تروریستی با هدف قرار دادن مخفیگاه‌های ادعایی تحریک طالبان پاکستان است یا خیر.

در همین حال، هند باید از تعامل خود با طالبان و دیپلماسی قدرت نرم خود برای تضمین پروژه‌های توسعه‌ای خود و اطمینان از اینکه گروه‌های ضد هند اجازه فعالیت از خاک افغانستان را ندارند، استفاده کند. کمک، سرمایه‌گذاری و تعامل بیشتر باید مشروط به نشان دادن تعهد معتبر طالبان برای رسیدگی به این نگرانی‌ها باشد. هند همچنین ممکن است به دنبال استفاده از حضور دیپلماتیک خود در کابل برای مقابله با فعالیت‌های شبه‌نظامی یا افراطی ضد هند در افغانستان باشد، که برای آن همکاری عملی با طالبان همچنان ضروری است. در نهایت، هند باید مکانیسم‌های جمع‌آوری اطلاعات و واکنش خود را تقویت کند تا ردپای استراتژیک منطقه‌ای خود را گسترش دهد، از پروژه‌های ارتباطی از طریق افغانستان بهره‌مند شود و خود را از سرریزهای رادیکالیزاسیون یا درگیری در رقابت‌های نیابتی در همسایگی گسترده‌تر خود محافظت کند.

منبع: موسسه مطالعات و تحلیل‌های دفاعی مانوهر پاریکار / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

کلید واژه ها: افغانستان طالبان هند و پاکستان هند و افغانستان هند و طالبان افغانستان و پاکستان طالبان افغانستان هند افغانستان خاک افغانستان افغانستان پاکستان افغانستان هند پاکستان طالبان پاکستان


نظر شما :